🔴 پسر ده ساله ی #سلولشناس! 😃
🔹نوشتن مقاله ی علمی اون هم در سن ده سالگی کار خیلی سخت و عجیبیه، و سخت تر از اون اینه که عنوان مقاله مساله ی پیچیده ای به نام «سلول و چگونگی تقسیم و بستهبندی پروتئین در داخل و خارج از سلول» باشه، و کار وقتی خیلی جذاب تر میشه که بفهمی این مقاله از این پسر ده ساله در مسابقات جهانی ۲۰۲۰ اندونزی در بخش سمینار علمی (زیست پزشکی) مدال برنز کسب کرده!
🔹رادین اکبرپور دانش آموز کلاس پنجم ابتدایی در مدرسه امام حسن مجتبی (ع) اردبیله که استعداد بی نظیرش و علاقه ی زیادش به مستندات علمی در سن ۸ سالگی توسط معلم و مادرش شناسایی شد و پس از مدتی به دانشگاه معرفی شد.
🔹رادین در دانشگاه به کمک دکتر علیزاده به تحقیقات خودش در زمینهی سلولهای بنیادی ادامه داد و در پارک علم و فناوری در بخش کشت بافت گیاهی در حوزه گیاهان دارویی مشغول به فعالیت شد و الان در این سن کم صاحب افتخارات ملی و بین المللیه
🔹️ کشف و شناسایی استعداهای افراد باعث موفقیت های بی نظیر توسط اونها میشه و نیروهای انسانی مفیدتری را برای جامعه به ارمغان میاره...
🌹 @Mazan_tanhamasir
🔴کانال اصلاحات نیوز به امیرعبداللهیان میگوید "جایگزین ظریف"!
🔹این سطح از وقاحت و عقده در دنیای بیسابقه است. فکر میکنید اصلاحطلبان با این سطح از عقده و حقارت اجازه دهند دولت جدید به راحتی مشکلاتی که آنها درست کردهاند را مرتفع کنند؟
✍️حسن صادقی نژاد
#وقاحت_نجومی
🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛سوءاستفاده سربازان آمریکایی از زنان کره ای
⚠️رسانه ها از کره تنها پیشرفت در تجهیزات خانگی را نشان میدهند.
◼️در این ویدئو دیکتاتوری آمریکا در خاک کره جنوبی را ببنید
🚫واقعیت هایی که عمدتا در رسانه ها سانسور میشود. قوانینی مانند زمان قبل از انقلاب ایران، در کره جنوبی حاکم است و هیچ کره ای حق اعتراض ندارد....
#چهرهواقعیغرب
#دموکراسیآمریکایی
🌹 @Mazan_tanhamasir
🔴 یادش بخیر اوایل چقدر واکسیناسیون اسرائیل رو توی سر ایران میزدن. الان وضعیت ابتلاهای اسرائیل با ۱۵۰ درصد واکسن طوری رکورد زده که همینجوری پیش بره چند وقت دیگه قدس خود به خود آزاد میشه
✍️ ایلخـــــان | EELKHAN
#اسرائیلنابودشدنیاست
🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘تصاویر شهدای مدافع حرم به همراه فرزندان⚘
⚘شعر دلتنگی فرزندان شهدا⚘
اللٰهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِکَ الفَرَجْ به حق سیدالشهدا🤲
🌷پنجشنبه است و رفتگان چشم براه خیرات!
شادی روح شهدا، صلحا، اموات فاتحه مع الصلوات 🌷
🌹 @Mazan_tanhamasir
کانال تنهامسیری های مازندران
#افزایش_ظرفیت_روحی 66 محبت خداوند ✅ یکی از راه های راحت تر شدن امتحانات الهی این هست که انسان بره
#افزایش_ظرفیت_روحی 67
تا بی نهایت...
☢️ موضوع بعدی در مورد امتحانات الهی اینه که ما باید روی یه باور مهم کار کنیم:
✅ اینکه عملکرد درست در امتحانات الهی بسیاااار مهم هست... "بی نهایت مهم هست..."
- ببخشید چرا بی نهایت؟ این که یه سری امتحانات ساده و روزمره هست!🤔
- چون ما قراره بعدا با نتایج به دست اومده از همین امتحانات تا بعد ها زندگی کنیم.☺️
تا کی؟
تا ده سال دیگه؟ صد سال دیگه؟ تا روز قیامت؟ یک میلیون سال در قیامت؟ هزار میلیارد سال بعد از قیامت؟ نه!!!! بیشتر... خییییییلی بیشتر از این حرفا...
💥 ما قراره تا بی نهایت با نتیجه همین امتحانات روزمره خودمون زندگی کنیم...
✅ هر یک دونه امتحانی که در دنیا با موفقیت پشت سر بذاری در واقع داری تا بی نهایت برای خودت آذوقه فراهم میکنی...
⭕️ و هر یه امتحانی که خراب کنی تا ابد حسرتش رو خواهی خورد...
اگه آدم عمیقا به این چند تا جمله فکر کنه، سرش گیج میره از این همه اهمیت...
🔸 عزیز دلم... اون لحظه ای که در امتحان قرار میگیری حواست به این موارد هست؟!
کانال تنهامسیری های مازندران
#افزایش_ظرفیت_روحی 67 تا بی نهایت... ☢️ موضوع بعدی در مورد امتحانات الهی اینه که ما باید روی یه با
#افزایش_ظرفیت_روحی 68
✅ توجه به عاقبت زندگی ما در دنیا میتونه ما رو در امتحانات خودمون قوی تر کنه.
اصولا یکی از دلایل اینکه در قرآن کریم انقدر به موضوع قیامت و بهشت و جهنم پرداخته همینه که در ما انگیزه کافی برای موفقیت در امتحانات به وجود بیاره.
❇️ فرض کنید یه نفر در طول روز ده ها بار قرآن رو باز کنه و چند آیه بخونه. معلومه چنین فردی سعی میکنه مراقب تک تک اعمال خودش باشه تا بتونه امتیازات بیشتری به دست بیاره و به رتبه های بالاتری برسه.
💢 تا شیطان و هوای نفس میخواد وسوسه کنه که یه غیبتی از یه نفر کنه یادش به آیه قرآن میفته که میفرماید: لا یغتب بعضکم بعضا... همدیگه رو غیبت نکنید...
💢 تا میخواد به پدر و مادرش بی احترامی کنه یادش میفته به این فرمایش قران کریم: و لا تقل لهما اف... حتی یه اف هم به پدر و مادرت نگو...
🔸 تا میخواد نگاه به یه نامحرم کنه یادش میفته که: قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ...
عزیزم مراقب نگاهت باش...
🌷 خوندن قرآن یکی از بهترین راه های افزایش موفقیت در امتحانات الهی هست
❣#سلام_امام_زمانم❣
سلام مهربان پدر ، مهدی جان!🌹
محتاج گرمی دستان توام ،
طنین دلنشین صدایت ،
عطر ملایم و بهشتی گریبانت ،
تشعشع نافذ نگاهت ،
و طنین پدرانه ی گام هایت ...
محتاج توام پدر ...
محتاج توام تا هزار عقده ی ناگفته را بازکنم
و رها شوم از چنگال بغضی پیر که همچون خنجری زهرآلود در تمام این سالها گلوی شکایتم را فشرده است ...
محتاج توام پدر ... محتاج و چشم براه ...
#اللهمعجللولیکالفرج
🌹 @Mazan_tanhamasir
🔆#امامخامنهای: فرزند آوری مجاهدت بزرگ زمینه سازان ظهور .
هر نسلی که به دنیا می آید فکری جدید و نیروی کار آماده برای هر جامعه به ارمغان می آورد...
#امام_خامنهای
#فرزندآوری_جهاد_امروز_زنان
🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هوالرزاق 🌸
🍃(پیامبر(ص) فرمود: ازدواج نماييد، زيرا من در فرداى قيامت به فزونى شما بر امت ها افتخار مى كنم،
تا جايى كه فرزند سقط شده با انتظار و ناراحتى بر در بهشت مى آيد به او گفته مى شود:
وارد بهشت شو.
در پاسخ گويد: خير وارد بهشت نمى شوم؛ مگر اين كه پدر و مادرم پيش از من وارد شوند).🍃🌹
☘️دل نوشته #مادرانه:
خالق زیبایی ها از بهشت برایم فرشته ای برای عشق ورزیدن فرستاده؛
تا او را شب ها نگه دارم و تکان دهم و ببوسم
تا او را تنگ در آغوشم بگیرم و چه زیباست حس مادری🌹🍀
دوست داشتن فرزند دلبندم بزرگترین نعمت دنیاست که مرا شاد میکند ☺️و لبخند را به دنیایم هدیه میدهد.
من این دوست داشتن را بیشتر از هرچیز دیگری دراین دنیا دوست دارم
چرا که پروردگارم برای هر شب زنده داری و حتی سیراب کردن فرزندم👶 از شیره جانم، ثواب جهاد می نویسد و چه پاداشی ازین بهتر و بالاتر؟!!!💐🎊
#فرزندآوری_جهاد_امروز_زنان
#جنگ_جمعیتی
#فرزند_صالح_گلی_از_گلهای_بهشت_است
🌹 @Mazan_tanhamasir
723464_383.mp3
30.01M
دعای #کمیل تقدیم به مولای جانها
آقا اباصالح المهدی عج💚
به نیابت از #مؤمنین و #مؤمنات
از ازل تا ابد💐
🌹 @Mazan_tanhamasir
#شبجمعه✨
⚡️این روزا و شبها؛
شدیدا به يه آغوش اَمن و دِنج نیاز دارم
...به آغوش ضریـحـت😔
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله ✋
#اربابمحسین
#شبتون_سرشار_از_آرامش_الهی
🌹 @Mazan_tanhamasir
❤️#سلام_مولا_جانم❤
من هر صبح
به آستان مقدست سلام می کنم
و از امواج بهشتی پاسخت
سرشار از امید می شوم.
من پاسخ پدرانه ی تورا با ذره ذره ی
وجودم احساس می کنم...
من با تو نفس می کشم،
با تو زندگی می کنم،
شکر خدا که تو را دارم...
🌟#یابنالحسن..
دیدنِ رویِ شما کاش میسر میشد
شامِ هجرانِ شما کاش که آخر میشد
بین ما "فاصله ها" فاصله انداخته اند
کاش این فاصله با آمدنت سر میشد!
🌤#أللَّھُـمَ_عَـجِّـلْ_لِوَلیِڪْ_ألْـفَـرَج🌤
🌹 @Mazan_tanhamasir
📜 قرائت #دعای_عهد
🎊 تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
#امام_خمینی ره:
اگر هر روز(بعدازنمازصبح) #دعای_عهد خواندی ، مقدراتت عوض میشود...⚡️
✅ امروز محکمتر #عهد سربازی و یاریم را تمدید میکنم.
🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤
التماس دعا ....🌷
#تکتکاعمالمرانذرظهورتمیکنم
🌹 @Mazan_tanhamasir
🌸•┄❁بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ❁┄•🌸
سلام رفیق خوب خدا..☺️ صبح زیبای آدینهتون بخیر و خوشی باد🌺
امیدوارم حال دلتون خوبِ خوبِ خوب باشه ان شاءالله...
🌓شب و روز جمعه بهار صلوات است ،🌺
✍امام صادق علیهالسلام میفرمایند ؛
🔚در قيامت "روز جمعه" مانند عروسي صاحب كمال و جمال جلوي بهشت مي ايستد و ساير روزها پشت سر او قرار ميگيرند آنها شهادت مي دهند و روز جمعه فقط كساني را شفاعت ميكند كه بر محمد و آل محمد صل الله عليه و آله و سلم بسيار #صلوات فرستاده اند♥️
[◇امروز #جمعه است صلوات زیاد یادت نره مومن :)🌿¡•••]
❄️صبح سرد زمستانی مان را گرم میکنیم با صلوات بر حضرت محمد (ص)
❄️و خاندان پاک و مطهرش (ع)
❄️#اللَّهُمَّصَلِّعَلَىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوعَجِّلْفَرَجَهم
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانمازندران
🌹 @Mazan_tanhamasir
AUD-20210917-WA0004.mp3
6.56M
" #ندبه های دلتنگی"
"این معز الولیاء و مذل الاعداء"
♻️ کجایی ای عزت بخش دوستان و
خوارکننده دشمنان؟؟؟
"لَيْتَ شِعْري، اَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوي، بَلْ اَيُّ اَرْض تُقِلُّكَ اَوْ ثَري"
♻️ اي كاش ميدانستم خانه#ات در كجا قرار گرفته، بلكه ميدانستم كدام زمين #تو را دربرداشته؟؟؟
"هَلْ اِلَيْكَ يَا بْنَ اَحْمَدَ سَبيلٌ فَتُلْقي"،
♻️ آيا به جانب #تو اي پسر احمد، راهي هست تا ملاقات شوي؟،
" وَاجْعَلْ صَلوتَنا بِهِ مَقبُولَةً، وَذُنُوبَنا بِهِ مَغْفُورَةً وَدُعآئَنا بِهِ مُسْتَجاباً، "
♻️ خدايا به وسيله #او نمازمان را پذيرفته،و گناهانمان را آمرزيده و دعاهايمان را مستجاب گردان...
🎊آمین یارب العالمین 🤲🎊
@Mazan_tanhamasir
┈┈•❣💐❣•┈┈
🛑عاقبت نماز خواندن در #جبهه با لباس نجس و پشت به قبله!
💠به حبیب گفتم وضع خط خوب نیست گردان را ببر جلو
آهسته گفت : بچه ها به خاطر خوردن کنسرو فاسد همه مسموم شدند . . .
امکان برگرداندن آن ها به عقب نبود و بچه ها با همان حال خراب شش روز در حال دفاع بودند…..
🍃حبیب گفت : اگه می تونی یکی از بچه های مجروح را ببر.بعد دیدم با احترام زیاد نوجوانی را صدا زد.
ترکشی به سینه اش اصابت کرده بودو جای زخم را با دست فشار می داد.
✳️سوار شد تا حرکت کردم صدای اذان از رادیو ماشین بلند شد.
تصمیم گرفتم کمی با این نوجوان حرف بزنم.
گفتم برادر اسمت چیه؟
جواب نداد.
نگاهش کردم دیدم رنگ به رو نداشت، زیر لب چیزهای می گوید.
فکر کردم لابد اولین بار جبهه آمده و زخمی شده کپ کرده برا همین دیگه سوال نکردم.
🌸مدتی بعد مودب و شمرده خودش را کامل معرفی کرد..
✨گفتم چرا دفعه اول چیزی نگفتی؟
گفت: نماز می خواندم .
💠نگاهش کردم از زخمش خون می زد بیرون…
گفتم ما که رو به قبله نیستیم، تازه پسرجون بدنت پاک نیست لباست هم که نجسه.
☘گفت حالا همین نماز را می خونیم تا بعد ببینیم چی میشه و ساکت شد.
گفتم نماز عصر را هم خوندی ؟گفت بله!
گفتم خب صبر می کردی زخمت را ببندند بعد لباست را
عوض می کردی، آن وقت نماز می خوندی.
✨گفت: معلوم نیست چقدر دیگه تو این دنیا باشم، فعلا همین نماز را خوندم رد و قبولش با خدا.
💠گفتم : بابا جون تو چیزیت نیست یک جراحت مختصره زود بر می گردی پیش دوستات..
🔴با خودم فکر کردم یک الف بچه احکام نماز را هم شاید درست بلد نیست والا با
بدن خونی و نجس تو ماشین که معلوم نیست قبله کدوم طرفه نماز نمی خونه!!
♻️در اورژانس پیادش کردم و گفتم باز همدیگر را ببینیم بچه محل! گفت: تا خدا چی بخواد.
با برانکارد آمدند ببرنش گفتم خودش می تونه بیاد زیاد زخمش جدی نیست فقط سریع بهش برسید…
🌟بیست دقیقه ای آن جا بودم بعد خواستم بروم رفتم پست اورژانس پرسیدم حال مجروح
نوجوان چطوره؟
گفتند شهید شد... با آرامش خاصی چشم هایش را روی هم گذاشت و رفت…..
💥تمام وجودم لرزید.
🌺بعدها نواری از شهید آیت الله دستغیب شنیدم که پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان فرموده:
🔵آهای بسیجی خوب گوش کن چه می گویم! من می خواهم به تو پیشنهاد یک
معامله ای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود !
🔷من دستغیب حاضرم یک جا ثواب هفتاد سال نمازهای واجب و نوافل و روزه ها و تهجدها و شب زنده داری هایم را بدهم به تو،
🌕 و در عوض ثواب آن دو رکعت نمازی
را که تو در میدان جنگ بدون وضو
پشت به قبله
با لباس خونی
و بدن نجس
خوانده ای از تو بگیرم... آیا تو حاضر به چنین معامله ای هستی...؟!
📘خاطرات سردار شهید حسین همدانی
🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «#نیازبهحجت»
🔸 خدا هیچ نیاز اصیلی رو بیپاسخ نگذاشته...
⁉️ قدم اول رو تو مدرسهٔ امام زمان برداریم، قدم اول چیه؟
#صلیاللهعلیکیاصاحبالزمان
#استاد_عالی
🌹 @Mazan_tanhamasir
🌹آیتالله بهجت(ره):
دعای تعجیل فرج دوای دردهای ماست، در روایت است که: در آخرالزمان همه هلاک میشوند، «إِلا مَنْ دَعا بَالْفَرَجِ؛ مگر کسانی که برای [ تعجیل] فرج دعا کنند».
📚در محضر بهجت، ج١، ص٣۶٣
🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در روز جمعه
💐اللهم عجل لولیک الفرج
🌹 @Mazan_tanhamasir
#دلنوشته📝
رفته بودم زیارت...
حرم ثامن الحجج...
یک شب نسبتا شلوغ...
هوا خوب بود...
مردم تو صحنهای حرم نشسته بودند...
کفشامو دادم کفشداری...
چشام هوس ضریح داشت...
دستام وصال ضریح داشت...
دلم تمنای یک درددل جانانه...
سرتا پا مشتاق و بیقرار...
کلا حال عجیبی بود ...
به سمت رواقهای منتهی به روضة المنوره...
یا همون ضریح قشنگ آقا...
راه افتادم...
با خودم مقدمه چینی میکردم...
برای حرفایی که میخوام بزنم...
و حرفایی که سنگینی کرده رو دلم...
حاجتایی که باید بگم...
چیزایی که میخوام...
نیازهایی که باید مطرحشون کنم...
با همین افکار قدم به قدم...
نزدیک میشدم به مقصود...
گویا خودم بودم و خودم...
انگار !!! من تنها بودم...
گریه پسربچه چهار ساله ای...
رشته افکارم رو پاره کرد...
نگاهمو انداختم سمت اون...
گوله گوله اشکاش میدوید رو صورتش...
مستاصل بود...
حیرون...
درمانده!!!
رفتم سمتش...
چیشده عزیزم!؟
چرا گریه میکنی!؟
خجالت کشید...
ولی انقد غصه داشت که ...
نمیتونست حرف بزنه...
هق هق امونشو بریده بود...
نشستم مقابلش...
با انگشتم ...
اشکاشو فراری دادم...
نگاهش کردم...
با پس زمینه ای از تبسم...
چیشده!؟
باباتو گم کردی!؟
کودک ، منتظر همین حرف بود...
چشماش درشت شد...
یکی دیگر هم ...
غم اونو فهمید...
درکش کرد...
اما چشاش پُر تر بارید...
شکلاتهای خادمای حرم...
نوازشهای من...
دلجویی مردم...
هیچکدوم فایده نداشت...
اصلا منم یادم رفت...
که چقد حرف با امام رضا داشتم...
ظاهرا عبای من...
ی جورایی باعث شد که ...
به من اطمینان کنه...
چون عبامو گرفت...
اطمینان کرد...
مثل برق از ذهنم عبور کرد...
وای به حال کسانیکه...
مردم به عبایشان اطمینان کردند...
اما خودشان از نفسشان نامطمئن!!!
و چقدر بی رحمند کسانیکه...
به عبایشان اطمینان کردند دیگران...
و شکستند این اطمینان را...
باز کودک را مقابلم دید...
اینبار مانوس تر بودیم
دست من را گرفته...
محکم و با یقین...
قرار است این صاحب عبا...
پدرم را پیدا کند...
هر دو استوار بودیم
او از اطمینان به من...
من به پیدا کردن پدرش...
راه افتادیم...
به سمت صحن...
پرسیدم از او...
آخرین بار کجا پدرت را دیدی!؟
آخرین بار کجا باهم بودین..؟
اشاره کرد به سمت دارالولایه...
_ اونجا بودم با بابام!!!
با تعجب گفتم ...
پس اینجا چکار میکنی!!؟
هیچی نگفت...
نخواستم خجالت...
رو غم گم شدنش اضافه شه...
دستشو گرفتم و رفتیم ...
سمت دارالولایه...
گفتم خوب نگاه کن...
پدرتو دیدی به من بگو...
و خودم فرو رفتم در افکارم...
چه داستان قریبی دارد این طفل...
چقدر آشنای این زمانه هست...
اگر در دارالولایه...
دست پدرت را رها کنی...
و غافل شوی...
نه تنها پدرت را گم میکنی...
حتی از دارالولایه هم خارج میشوی!!!
و سرگردان و متحیر...
باز خدا بیامرزد رفتگان این طفل را...
لااقل به دنبال پدر گمشده اش هست...
دستم را کشید...
به خودم آمدم...
مردی به سمت ما میدوید...
مشتاقتر از طفل...
پریشانتر از گمشده...
انگار خودش گمشده...
دوید و نزدیک...
نزدیک و نزدیکتر...
هیچکس را نمیدید...
جز طفل گمشده...
دستم رو رها کرد...
هر دو به وصال هم رسیدن...
و من نفهمیدم کدام یک...
مشتاقتر بودند...
گمشده یا فراموش شده!!!
پدر برخاست...
صورتم را بوسید...
خدا خیرتون بده...
داشتم دق میکردم...
خدا هرچی میخواین بهتون بده...
نمیدونم چرا لال شدم...
آره... لال لال
سمت ضریح رفتم...
تمام حاجتا و درددلا رو فراموش...
اشک امونم نمیداد...
میگفتم اقا جان...
خودت گفتی...
امام پدری مهربان است...
تمام عمرم...
بلکه به اندازه تمام عمر پدرم...
۱۱۸۲ سال...
پدرمان را گم کرده ایم...
در همان دارالولایه ای که...
دستش را رها کردیم!!!
و غافل ماندیم...
از دارالولایه خارج شدیم...
نفهمیدیم...
به اندازه طفلی هم اشک نریختیم...
نفهمیدیم گم شدیم...
و وای از دل پدرمان...
او که مشتاقتر است به ما...
اوکه میگوید ...
هرگز فراموشتان نمیکنم...
غیر مهملین لمراعاتکم...
او در چه حال است!!!
خودم را مقابل ضریح دیدم...
کی رسیدم.... چگونه رسیدم...
نفهمیدم...
همه حرفهایم را فراموش کردم...
حرف مهمتری داشتم...
گونه ام مرطوب...
چشمانم مرطوب
اما لبانم خشک...
فقط یک حاجت...
یک درد دل...
یک خواسته...
آقا جان...
به عبایت قسم...
ما را به پدرمان برسان...
✍س.ح.ط...
#آقاجان باز به انتظار تو جمعه غروب میکند...
🌹 @Mazan_tanhamasir