eitaa logo
ملت دانا
2.3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
7هزار ویدیو
37 فایل
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ابتدا فکر میکردم که مملکت وزیر دانا می‌خواهد، بعد فکر کردم شاید شاه دانا میخواهد، اما اکنون میفهمم" ملت دانا " می‌خواهد امیر کبیر ارتباط با ادمین : @OneLikeYou
مشاهده در ایتا
دانلود
رفته توی سیب! 😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حزب الله: ما مستقیماً به گنبد آهنین اسرائیل در پایگاه نظامی راموت نفتالی ضربه زدیم.
یادتون باشه... هیچوقت از 7 اکتبر شروع نشد، 76 ساله که جنایات صهیونیست ها در فلسطین شروع شده
ملت دانا
#سلام_امام_زمانم💚 🍃صوت زیبای تو آرامشِ جان است بیا وَجه پُر نور تو از دیده نهان است بیا 🍃دل عُشاق
💚 🌺 گر پرده ز رخ باز نماید مهدی از خلق جهان دل برباید مهدی 🌺 ای شیعه چنان منتظر مولا باش گویی که همین جمعه میاید مهدی ♥️ تاظهور دولت عشق و تا ابد، مولایم عاشقت میمانم♥️ ‌💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
ملت دانا
آگاه باشید تنها با یاد خدا ‌دل‌ها آرامش می‌یابد 👈سوره رعد آیه 28 __ ‏‎🌹أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَ
نزاده و زاده نشده 👈سوره اخلاص(توحید) آیه 3 __ ‏‎🌹أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ 🌹 یاد خدا آرامبخش دلهاست — 💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
ملت دانا
هركه از مداراكردن فاصله گيرد، ناخوشايندى به او نزديک شود امام جواد (ع) 💠💠💠 #حدیث #سبک_زندگی 💫اللّ
هرگاه شخص بگويد: «اللَّهُمَ‏ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ، الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ جَمِیعِ الْأَمْوَاتِ»، خداوند، به شمارِ هر يک از افراد گذشته و باقى‌مانده، يک دعا به او برمى‌گردانَد امام صادق (ع) 💠💠💠 💫اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
ملت دانا
#رمان #گلستان_یازدهم 24 زهرا پناهی / 🇮🇷شهید چیت سازیان🌷 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔸 توی آینه علی آق
25 زهرا پناهی / 🇮🇷شهید چیت سازیان🌷 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ مادر لبخندی زد و گفت باشه من الان بهش می‌گم. فردا تشریف بیارید اگه اجازه داده باشه فرشته هم با شما می آد. علی آقا دیگر چیزی نگفت. خداحافظی کرد و رفت. مادر هم اجازه مرا از بابا گرفت. شبانه ساک کوچکی برایم بست. یکی دو دست لباس برایم گذاشت با چادر نماز و حوله و شناسنامه. صبح زود هم برای نماز بیدارم کرد و آنچه لازم بود سفارش کرد. داشتیم صبحانه می‌خوردیم که علی آقا زنگ زد. بابا در را باز کرد. دایی محمود و خانمش هم بودند. مادر با دیدن دایی و زندایی خوشحال شد و مرا سپرد دست دایی و سفارش‌های لازم را به زن دایی کرد. علی آقا پیکان زهوار دررفته ای از دوستش قرض گرفته بود. خودش رانندگی می‌کرد. دایی جلو نشست و من و زندایی عقب. مادر کاسه ای آب پشت سرمان ریخت و بابا با دعا و صلوات ما را از زیر قرآن جیبی‌اش که همیشه همراه داشت رد کرد. علی آقا پا روی پدال گاز گذاشت. ماشین قارقاری کرد و راه افتاد. من و زندایی آن پشت مشغول تعریف کردن شدیم و علی آقا و دایی محمود با هم از نیمه های راه شروع کرد به جوک گفتن و خاطره تعریف کردن. از بس خندیدیم، متوجه نشدیم چطور ظهر شد و به ساوه رسیدیم. به یک چلوکبابی رفتیم. علی آقا برای من و خودش چلوکباب سلطانی سفارش داد. من چون روبه روی علی آقا نشسته بودم خجالت می‌کشیدم چیزی بخورم. فقط کمی از پلو و کبابم را خوردم و دست از غذا کشیدم. نمیدانم چرا زن دایی هم دست دست کرد. او هم نیمی از غذایش ماند. دایی محمود که دنبال سوژه می‌گشت این موضوع را دست مایه خنده قرار داد. می‌گفت علی آقا هیچ غصه نخور با این زنایی که ما داریم امسال حاجی می‌شیم. سال دیگه ای وقتا هردو تامان حاجی حاجی مکه. بعد کباب زندایی را از توی بشقابش برداشت و یک لقمه کرد. همان طور که با اشتها می‌خورد گفت:" هر دو تامانم پروار و چاق و چله. اینا که چیزی نیمُخورن م که تا چند ماه دیه ای جوری می‌شم.» گونه هایش را از هوا پر کرد و ادای آدمهای چاق را درآورد و ادامه داد:"سال دیه، ای وقتا ماشین که سهله، خانه دار هم شدیم." دایی می‌گفت و ما می‌خندیدیم. عصر بود که به قم رسیدیم. مردها دنبال هتلی نزدیک حرم گشتند و پیدا کردند. شناسنامه خواستند که همه داشتیم، اما شناسنامه من و زن دایی عکس دار نبود. على آقا هر چه با مسئول پذیرش هتل صحبت کرد فایده ای نداشت. مجبور شدیم به اماکن برویم. دو سه ساعتی طول کشید تا اماکن را پیدا کردیم و تأییدیه گرفتیم و به هتل برگشتیم. 💫اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
ملت دانا
⭕️ مجاهدان فی سبیل اللّه 📌"حرکت"، جوهره‌ی اصلی انسان است و گناه زنجیر! من سکون را دوست ندارم؛ عادت
⭕️ من فرمانده نیستم (یکی مثل خودتم) 📌از تیری که به کتفش خورده بود، درد جانکاهی برایش مانده بود. یک روز که داشت از انبارهای لشکر بازدید می‌کرد، چند جوان بسیجی را دید که با حاج امرالله، مسئول انبار، داشتند بار یک کامیون را خالی می‌کردند. وقتی حاج امرالله، مهدی را می‌بیند که کناری ایستاده، خطاب به او می‌گوید: آهای جوان، چرا ایستاده‌ای و ما را تماشا می‌کنی؟ تا حالا ندیده‌ای بار خالی کنند؟ یادت باشد آمده‌ای جبهه که بار خالی کنی. مهدی گفته بود: بله؛ چشم. بعد، گونی‌های سنگین را روی آن کتف دردخیز انداخت و کمک کرد. بعد از چند ساعتی که حاج امرالله را متوجه می‌کنند که این جوان، کسی جز فرمانده لشکر نیست، به عذرخواهی جلویش می‌ایستد. مهدی باکری فقط می‌گوید: حاج امرالله، من یک بسیجی‌ام. 🇮🇷 *شاهد *شهدا *انقلاب‌اسلامی *جمهوری‌اسلامی 💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
🌹امیرالمومنین عليه السلام: با احمق مصاحبت و هم‌نشینی مكن؛ زيرا او كردار خود را در نظر تو مى آرايد و دوست دارد كه تو نيز همانند او باشى. 📕ميزان الحكمه، ج۶ ص۲۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️میدونید چرا گاهےمواقع با توسل‌ به (عج) حاجت روا نمی‌شویم؟!
🔴توییت 📌رژیم تروریست اسرائیل تمام زورش همین بود که حتی خیلی‌ها در ایران متوجه نشدند که چه شده اما رژیم شیطانی بداند تو دهنی لازم را به موقع خواهد خورد و چه تو دهنی ... ‌💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴توییت 📌احمقها ملّت ایران را نشناختند (امام خامنه‌ای خطاب به دشمنان) ۱۴۰۲/۳/۱۴ 👈 ویدیو بچه‌های پرشین شاهرخ خاک سفید تهران 🇮🇷 ‌💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
♦️تلفات ارتش اسرائیل طی یک ماه تلاش برای ورود به لبنان 🔹بیش از ۹۰ کشته، بیش از ۷۵۰ زخمی، ۳۸ تانک مرکاوا، ۴ بولدوزر نظامی، ۴ پهپاد پیشرفته
هدایت شده از ملت دانا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴توییت 📌احمقها ملّت ایران را نشناختند (امام خامنه‌ای خطاب به دشمنان) ۱۴۰۲/۳/۱۴ 👈 ویدیو بچه‌های پرشین شاهرخ خاک سفید تهران 🇮🇷 ‌💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
🔴 با اعلام مقاومت لبنان، شیخ نعیم قاسم به‌عنوان دبیرکل حزب‌الله انتخاب شد. اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
💢حذف رژیم صهیونیستی از صفحه روزگار
⁉️قبر کوروش کبیر، واقعی یا ساختگی؟! 🔹"طرح و برجسته سازی کوروش" پروژه مشترک استعمار و رژیم پهلوی بود که منافعی برای دو طرف داشت. "هویت سازی" و دکان باز کردن در مقابل اسلام، انگیزه پهلوی ها بود که تبدیل تاریخ اسلامی به شاهنشاهی هم از همان انگیزه نشات می گرفت. 🔹دلیل علاقه استعمار به طرح کوروش نیز، داستان آزادی یهودیان توسط وی بعد از فتح بابل و اجازه بازگشت آنان به فلسطین و کمک به تشکیل دولت یهود بوده است. 🔹فرضیه انتساب مقبره پاسارگاد به کوروش که تا قبل از آن بنام "مادر سلیمان" شناخته می شد برای اولین بار، در سال ۱۱۹۷ ه.ش توسط یک دیپلمات انگلیسی(نه مورخ و باستان شناس) بنام "رابرت کرپورتر" مطرح شده و استوانه "منشور کوروش" هم در سال ۱۲۵۸ توسط انگلیسیها کشف و مطرح شده و اکنون در این کشور نگهداری می شود. یعنی شناسنامه کوروش فعلی را هم انگلیسیها نوشته اند. 🔹به دنبال آن، شخصیتی بنام کوروش ناگهان از لابلای صفحات مورخین غربی سربرآورد و قهرمان تاریخ ایران گردید. در حالیکه قبلا چندان شناخته شده نبود و در متون کهن تاریخی و ادبیات ایران اثری از او به چشم نمی خورد. عکس بالا مربوط دوران پهلوی و قبل از تصمیم این رژیم به به طرح کوروش می‌باشد.
وقتی که قدرت و استقلال کامل نداشته باشی دشمنانت از آسمان کشور تو برای زدن خاک دوست تو استفاده می‌کنند و تو جز شرمندگی چیزی برای گفتن نداری...
🔴عراقچی: هیچ تروریستی در ایران از مصونیت برخوردار نیست؛ حتی اگر توسط آلمان حمایت شود وزیر امور خارجه: 🔹شارمهد، آشکارا و بدون شرم رهبریِ حملهٔ تروریستی به یک حسینیه را بر عهده داشت که منجر به کشته‌شدن ١۴ نفر از مردم بی‌گناه ازجمله زنان و کودکان شد. بیش از ۲۰۰ نفر در این حمله مجروح شدند. شواهد کافی موجود است و در دسترس همه برای بررسی قرار دارد. 🔹گذرنامه آلمانی برای هیچ‌کس، چه رسد به یک جنایتکار تروریست، مصونیت نمی‌آورد. دست از پرده‌پوشی و بازی‌های روانی بردارید خانم بائربوک! 🔹دست از حمایت از کودک‌کش‌ها و تروریست‌ها بردارید و خود را پشت شعارهای حقوق بشریِ منافقانه پنهان نکنید! ما سلاح‌های شیمیایی را که اتباع آلمان در اختیار رژیم صدام قرار دادند، فراموش نکرده‌ایم. 🔹دولت شما در نسل کشی مستمر اسرائیل شریک جرم است. آلمان دومین تأمین‌کنندهٔ سلاح‌های مرگ‌بار به اسرائیل برای نسل‌کشی در غزه و کشتار در لبنان به‌شمار می‌رود. به اطراف نگاه کنید! حتی مردم خودتان هم ادعاهای متکبرانهٔ حقوق بشریِ شما را به سخره می گیرند.
ملت دانا
#سلام_امام_زمانم 💚 🌺 گر پرده ز رخ باز نماید مهدی از خلق جهان دل برباید مهدی 🌺 ای شیعه چنان منتظر م
💚 ✨ تمام چهار فصل زندگیمان بی حضور تو سرد و خزانی است... بگو بهار آمدن تو کی از خواب زمستانیِ غفلت بیدارمان می کند؟ یا ...♥️ ‌💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
ملت دانا
نزاده و زاده نشده 👈سوره اخلاص(توحید) آیه 3 __ ‏‎🌹أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ 🌹 ی
خدای من بسیار مهربان و دوستدار (بندگان) است 👈سوره هود آیه 90 __ ‏‎🌹أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ 🌹 یاد خدا آرامبخش دلهاست — 💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
ملت دانا
هرگاه شخص بگويد: «اللَّهُمَ‏ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْ
هر كه آنچه را نياز ندارد، بخرد، آنچه را بدان نياز دارد، فروخته [= از كف داده] است امام علی (ع) 💠💠💠 💫اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
ملت دانا
#رمان #گلستان_یازدهم 25 زهرا پناهی / 🇮🇷شهید چیت سازیان🌷 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ مادر لبخندی زد و گف
26 زهرا پناهی / 🇮🇷شهید چیت سازیان🌷 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔸 علی آقا و دایی محمود ساکهایمان را بردند و گذاشتند توی اتاقها. ما توی لابی منتظر ماندیم. قصد داشتیم اول به حرم برویم. زن دایی و دایی با هم تعریف کنان از جلو می‌رفتند و من و علی آقا در سکوت همراه شده بودیم. یاد حرفش افتادم و چند قدم از او فاصله گرفتم جلو افتاد و منتظر شد تا به او برسم. اما من مرتب عقب می‌ماندم. آخرش کاسه صبرش لبریز شد و پرسید: «خسته ای؟!» جواب دادم "نه خودتون گفتید تو خیابون با هم راه نریم. خانواده شهدا یادتونه؟!" علی آقا لبخندی زد و دستم را کشید و گفت: «ای موضوع مربوط به همدان بود اینجا که کسی ما رو نمی‌شناسه.» نیمه شب به هتل برگشتیم. اتاقها در طبقه دوم بود. دایی کلیدی از جیبش درآورد و در اتاقی را باز کرد و به زندایی تعارف کرد که برود تو من مانده بودم کجا بروم. على آقا در اتاق کناری را باز کرد و گفت: «بفرمایید.» احساس دوگانه ای داشتم. هم خجالت می‌کشیدم هم احساس بی پناهی می‌کردم. بین دوراهی مانده بودم. نگاهی به زندایی کردم. با چشمهایم التماس می‌کردم مرا پیش خودشان ببرند، اما زندایی خداحافظی کرد و شب به خیر گفت. به ناچار وارد اتاق شدم. احساس ناامنی می‌کردم. اتاق و فضا برایم سنگین بود. روی یکی از دو مبلی که کنار پنجره بود نشستم. علی آقا توی اتاق قدم می‌زد و خودش را الکی با وسایلی که در اتاق بود مشغول می کرد. دو تخت جدا از هم توی اتاق بود و مابین‌شان میز کوچکی فاصله انداخته بود. داخل اتاق یک یخچال کوچک، یک تلویزیون و دو مبل و میز کنار مبلی هم وجود داشت. علی آقا پرسید: «خوابت نمی آد؟ خسته نیستی؟» دستپاچه گفتم: «نه.» انگار متوجه اوضاع روحی ام شده بود. آستین هایش را بالا زد و رفت داخل دست شویی. مدتی گذشت و نیامد. بلند شدم پشت پنجره ایستادم. گنبد و گلدسته های حرم حضرت معصومه (س) پیدا بود. منظره قشنگ و چشم نوازی داشت که دوست نداشتم از آن چشم بردارم. با اینکه دیر وقت بود ماشین‌ها چراغ روشن از خیابان می‌گذشتند. چراغ های نئون و رنگارنگ و چشمک زن مغازه های سوهان و تسبیح و سوغات فروشی هنوز روشن بود. مردم زیادی در پیاده روهایی که به حرم ختم می‌شد در رفت و آمد بودند. 💫اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا