🔺انسان و آزادی
✍حضرت آیت الله #جوادی_آملی :
رسيدن به «سعادت»، آرزوي همهي انسان هاست؛ چنانكه بهره مندي از «آزادي» نيز يكي از خواسته ها و آرمان هاي بشر بوده و هست. اگر چه مفهوم اجمالي اين دو واژه براي همگان روشن است، اما تفسير دقيق سعادت و آزادي و تعيين محدوده و مصاديق آن دو، آسان نيست.
از آنجا كه آزادي، وصفي او اوصاف نفساني انسان است، با تعدّد و تفاوت انسان شناسي ها، معنا و مفهوم آن متعدد مي گردد. هستي شناسي و جهان بيني هر شخص، انسان شناسی او را تحت تأثير خود قرار مي دهد و هر انسان شناسی خاص، مفهوم ويژه ای از آزادی به ما عرضه مي كند. از اين رو، آزادی از نظر اسلام با آزادی مورد نظر مكاتب غربی، غير دينی، و غير اسلامی تفاوت فراوان دارد؛ زيرا پايه های شناختی اسلام و مكاتب ديگر درباره ی جهان و انسان و سعادت او متفاوت می باشند.
روشن است كه آزادي، هيچ گاه نمي تواند مطلق و نامحدود باشد؛ چرا كه اوصاف هر موجودي، تابع خود آن موجود است؛ موجود محدود، وصف محدود دارد و موجود نامحدود، وصف نامحدود. ذات اقدس خداوند كه وجودي است مطلق و ناحدود، همهي اوصاف ذاتي او نيز مطلق و نامحدود مي باشد و انسان كه موجودی محدود و متناهی است، به ناچار اوصاف كمالي او مانند حيات و آزادي و علم و قدرت و اراده نيز محدود و متناهي مي باشد. اگر هستي يك شیء، محدود باشد و ما براي او اوصاف نامحدودي فرض كنيم، لازمه اش، «تجاوز وصف از موصوف» مي شود كه امر محالي است؛ يعني وصف، در جايي حضور داشته باشد كه موصوفش حضور ندارد و اين فرض، فرض محال است.
بنابراين، ممكن نيست كه انسان محدود، آزادي نامحدود داشته باشد و وصفش تابع خود او نباشد. خداوند گرچه انسان را آزاد آفريده و به او اراده و اختيار داده است، امّا اراده و اختياري محدود نصيب او نموده است و لذا انسان اين قدرت و توانايي را ندارد كه با ارادهي خود، هر آنچه را كه مي خواهد محقق سازد؛ و همسان همين محدوديّت طبيعي و تكويني، وقتي كه انسان در محيط اجتماعي خود زندگي مي كند، محدوديت قانوني و حقوقي و اجتماعي نيز جلوي رهايي مطلق و آزادي بي قيد و حصر او را مي گيرد. چگونه ممكن است كه هر فردي در اجتماع، از آزادي نامحدود برخوردار باشد و در عين حال، چنين جامعه اي دچار هرج و مرج نگردد و به سعادت و كمال شايستهي خويش نائل گردد؟
📚ولايت فقيه ؛ولایت عدالت و فقاهت، صفحه 26
#انسان_شناسی
#علوم_انسانی_اسلامی