⭕️ گلايه اى كه قصد داشتم از دوستان هم لباسى خودم بكنم اين است...
علامه #مصباح :
🔻اميرالمؤمنين(ع) به ميثم فرمود: چگونه است حال تو آن هنگامى كه تو را بر چوبه اى از نخل به دار بياويزند، زبان تو را ببرند و بعد نيزه به شكم تو بزنند؟ ميثم از حضرت سؤال كرد كه آيا در آن حال من مسلمان هستم؟ حضرت فرمود:آرى.
ميثم جواب داد: خوشحال مىشوم.
🔺على(ع) باز فرمود: پس بدان كه تو را به تبرّى جستن از من دعوت مىكنند، تا بگويى من از على(ع) بيزار هستم. آيا اين كار را خواهى كرد؟ فرمود: به خدا قسم تا زمانى كه نفس داشته باشم اين كار را نخواهم كرد. پس على(ع) به او اين گونه بشارت داد كه بدان در بهشت با من خواهى بود.
👈 گلايه اى كه قصد داشتم از دوستان هم لباسى خودم بكنم اين است كه ما در مسائل مربوط به «امر به معروف و نهى از منكر» مطلب را مىرسانيم به جايى كه اگر ضرر جانى در كار باشد، تكليف ساقط است. اما آيا ميثم نمىدانست اگر جانش در خطر باشد، حفظ جان واجب است و بايد تقيه كرد؟ مگر نه اين كه اگر اين بزرگواران زنده مىماندند، مىتوانستند زمان بيش ترى را براى تعليم معارف به مردم صرف كنند؟ و مگر نه اين كه با كشته شدن امكان انجام وظيفه تعليم از ايشان سلب مىشد؟ مناسب بود حداقل تقيه مىكردند؛ چرا اين بزرگان تقيه نكردند؟ دليل شرعى آن ها چه بود؟
💠 كسى كه شايد بهترين كار را در اين زمينه انجام داد، حضرت امام بود. اولين فتواى صريح ايشان اين بود كه تقيه در مورد امور مهم حرام است، و لو بلغ ما بلغ. ديگران چنين فتوايى را نمىدادند، چون تحقيق نكرده بودند، و جرأت نمىكردند كه چنين فتوايى بدهند، چون در اين زمينه كم كار شده بود .
📚 آذرخشی دیگر از آسمان کربلا ص ۸۰
#میثم_تمار
شاگرد علی علیه السلام-حکایتی درباره میثم تمار.pdf
471K
📝 فایل PDF قسمت یازدهم مجموعهی #حکایت_ها
«شاگرد علی علیه السلام»
✅حکایت به مناسبت سالروز شهادت #میثم_تمار در بیان آیتاللهمصباحیزدی، ۱۳۷۹/۰۱/۲۵
🌸🌸🌸🌸🌸