انقدر غرق حاشیه ها شدم که زدم جاده خاکی...
انقدر غرق حرف این و اونم که صدای خدا رو دیگه نمیشنوم...بعد ادعا میکنم که خدا کو؟کجاست؟چرا نمیبینمش...؟
دلم میخواد حالا دیگه از خودش خواهش کنم...الان دیگه وقتش شده از خودش بخوام دست من و بگیره و توی راه بیاره...
شاید همون معنی اهدنا الصراط المستقیم باشه که حالا انگار ملموس تره...
خدای راه های درست...خسته شدم از این دست اندازهای خاکی...
صدای خورد شدن دنده هام رو میشنوی؟
لحظه لحظه فریاد از تو دور شدن رو انگار تمام کائنات دور و اطرافم میشنون جز خودم...
بیا...لطفا دستم رو بگیر تا زمین گیر این خاک نشدم...
#مشکات_ماه
#آقای_پسر_خاله_اَخمو
#اربعین
🌵@Meshkat_art79