eitaa logo
مـیــثــــاق
2.4هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
14.4هزار ویدیو
32 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1277689893C3e7a8a1f84 🌱 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ الله الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ سلام بر تو ای پیمان محکم خدا که از مردم گرفت و سخت محکمش کرد..🌷 ارتباط با ما @MN5286
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه‌تا صد روز به اضافه‌ی شصت و پنج روز رهبر انقلاب در آخرین هفته دولت، کدام وعده روحانی را به او یادآوری کردند؟ اقای روحانی سه تا از این صد روزه‌ها که قرار بود با یکیش مشکل اقتصاد رو حل کنی وقت داری !این گوی و این هم میدان بسم الله .....
مـیــثــــاق
خون دلی که لعل شد زندگینامه مقام معظم رهبری فصل یازدهم قسمت صد و سی و یک دفاعیه در دادگاه نظامی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🏴 🥀خون دلی که لعل شد زندگینامه مقام معظم رهبری 🥀 فصل یازدهم قسمت صد و سی و دو رفتار عجیب یک دوست نزدیک!! 🥀فراموش نمیکنم که همان شب پس از بازگشت به منزل برای تشرف به زیارت حضرت رضا علیه السلام و نماز در مسجد گوهرشاد به حرم رفتم 🥀 دیر وقت بود و صحنه تقریباً خالی بود اما از دور دو تن از دوستان و هم درسهای خود را دیدم که با یکی از آنها علقه خاصی دارم و قیافه ما نیز آنچنان به هم شبیه است که اگر کسی ما را نشناسد گمان می‌برد با هم برادریم! 🥀 از این تصادف بسیار خوشحال شدم زیرا انتظار نداشتم کسی را در آنجا ببینم با شوق دیدار چهره هایی که زندان میان من و آنها فاصله انداخته بود به سوی آن دو رفتم انتظار داشتم آنها هم به محض دیدن من به سویم بیایند و بعد از این مدت جدایی از دیدار من خوشحال شوند 🥀 به طرف آنها رفتم و نزدیکشان رسیدم میخواستم سلام کنم که دیدم از من رو برمی‌گردانند!! گویی یکی از آن دو به دیگری گفته بود که او اکنون از زندان خارج شده و شاید تحت نظر است پس از او دوری کنیم!! 🥀 این برخورد مرا سخت متاثر کرد یک فرد زندانی مانند من که چند ساعتی است از زندان آزاد شده از دوستان و به ویژه از کسانی که قاعدتاً باید همان دغدغه ها و امیدها و آرمان‌های اسلامی او را داشته باشند انتظار چنین برخوردی را ندارد و در حقیقت من اینگونه برخوردها را از برخی روحانیون فراوان دیده ام!! 🥀 در حالی که عکس آن ها جوانان اعم از طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه در مواقعی که به زندان می افتادم و مورد ستم رژیم قرار می‌گرفتم بیشتر دور هم را می گرفتند و به من می پیوستند. 🥀ادامه دارد.... @Misaagh_Amin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥احلی من العسل... 🔹ماجرای شهادت حضرت قاسم ابن‌الحسن به روایت رهبر انقلاب @Misaagh_Amin
مـیــثــــاق
🎇°•○●﷽●○•°🎇 ✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین 🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در کن
🎇°•○●﷽●○•°🎇 ✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین 🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در کنار او دفن شود. 🍃 محمد حسين به روایت مرتضی حاج باقری 💫 گفت: «دیشب توی خواب دیدم که اکبر آمد و گفت: محمدحسین! ناراحت نباشید! ما اسیر نشدیم و برمی گردیم» گفتم: «اگر اسیر نشدند، پس چه جوری بر می گردند؟» گفت: «احتمالا شهید شده اند و جنازه هایشان را آب می آورد. گفتم: «حالا کی می آیند؟» گفت: «یکی شب دوازدهم می آید و دیگری هم شب سیزدهم.» گفتم: «مطمئنی؟» گفت: «خاطرت جمع باشد.» شب دوازدهم من مدام به فکر حرف محمدحسین بودم و لحظه شماری می کردم. از سر شب لب آب می رفتم و منطقه را نگاه می کردم. به این امید که خواب محمد حسین تعبیر شود و بچه ها بیایند، اما خبری نبود که نبود. اواخر شب دیگر ناامید و خسته داخل سنگر رفتم و خوابیدم. حوالی ساعت چهار صبح با صدای زنگ تلفن صحرایی از خواب پریدم. گوشی را برداشتم، اکبر بختیاری مسئول خط بود. مضطرب و شتاب زده گفت: «حاج مرتضی زود بیا اینجا! یک چیزی روی آب به این سمت می آید.» به سرعت از سنگر خارج شدم و خودم را به لب آب رساندم. حاج اکبر، مسئول خط، هم آنجا بود. محمدحسین هم لب ساحل منتظر ایستاده بود. مدتی صبر کردیم تا جسمی که روی آب بود جلو آمد، خودش بود، موسایی! اولین کسی که جلو رفت و به پیکر شهید موسایی دست زد، محمدحسین بود. باورم نمی شد درست شب دوازدهم، همان طور که محمدحسین پیش بینی کرده بود. شب سیزدهم حوالی ساعت دو یا سه بود که صادقی هم آمد. پیکرش را موجهای آب به ساحل آوردند. باور کردنش مشکل بود، اما خواب محمد حسین تعبیر شده بود و بالاخره تكليف لشکر و آن دو نفر مشخص گردید. عاشقان را بر سر خود حکم نیست/ هر چه فرمان تو باشد آن کنند/ 💫 ادامه دارد 🖋️ @Misaagh_Amin
مداحی آنلاین - یه جورایی شبیه بابات - سید رضا نریمانی.mp3
5.59M
یه جورایی شبیه بابات غریبی و تنها... قاسـم✨ •|سیـدرضـانریمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴 وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ ۖ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ آیه ۴٨ سوره انعام و ما پیغمبران را جز برای آنکه مژده دهند و بترسانند نفرستادیم، پس هر کس ایمان آورد و کار شایسته کرد هرگز بر آنان بیمی نیست و ابدا اندوهگین نخواهند بود. @Misaagh_Amin
مـیــثــــاق
🏴🏴 وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ ۖ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا
🏴🏴 پیام ها 1- محدوده‌ى كار انبيا را تنها خدا تعيين مى‌كند. وَ ما نُرْسِلُ‌ ... إِلَّا مُبَشِّرِينَ‌ ... 2- مسئوليّت انبيا، بشارت و هشدار است، نه اجبار مردم. «إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ» 3- شيوه‌ى كلّى كار انبيا، يكسان بوده است. «مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ» 4- ارشاد و تربيت، بر دو پايه‌ى بيم و اميد و كيفر و پاداش استوار است. «مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ» 5- ايمان و عمل صالح، جداى از هم نيستند و عمل منهاى ايمان كارساز نيست. «آمَنَ وَ أَصْلَحَ» 6- كارهاى مؤمن، هميشه بايد در جهت اصلاح باشد. «آمَنَ وَ أَصْلَحَ» 7- صالح بودن كافى نيست، مصلح بودن لازم است. «أَصْلَحَ» 8- ايمان وعمل، انسان را از بيمارى‌هاى روحى چون ترس و اندوه بيمه مى‌كند. «آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (بهداشت روان، در سايه‌ى ايمان و عمل صالح است) 9- دستاورد جامعه‌ى نبوى، نظامى متعادل و آرام و با امنيّت است. فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ‌ ... 10- مداومت بر فسق، زمينه‌ساز عذاب الهى است. «يَمَسُّهُمُ الْعَذابُ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ» @Misaagh_Amin
🖤🖤 روز چهارشنبه به نام حضرت موسی بن جعفر و حضرت امام رضا و حضرت جواد و حضرت هادی(علیهم‌السلام) است. در زیارت آن بزرگواران بگو: السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْ لِيَاءَاللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا حُجَجَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا نُورَ اللّٰهِ فِى ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ ، صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ ، بِأَبِى أَنْتُمْ وَأُمِّى ، لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللّٰهَ مُخْلِصِينَ ، وَجَاهَدْتُمْ فِى اللّٰهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّىٰ أَتاكُمُ الْيَقِينُ ، فَلَعَنَ اللّٰهُ أَعْداءَكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَجْمَعِينَ ، وَأَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبا إِبْراهِيمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، يَا مَوْلاىَ يَا أبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ ، أَنَا مَوْلىً لَكُمْ، مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَجَهْرِكُمْ ، مُتَضَيِّفٌ بِكُمْ فِى يَوْمِكُمْ هٰذَا وَهُوَ يَوْمُ الْأَرْبَعاءِ، وَمُسْتَجِيرٌ بِكُمْ، فَأَضِيفُونِى وَأَجِيرُونِى بِآلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ. @Misaagh_Amin
مـیــثــــاق
🏴 🍀در یکی از منازل ،شخصی به نام بشر بن غالب اسدی بعد از توصیف اوضاع آشفته کوفه، از امام حسین درباره
🏴🏴 🍃پس از رسیدن خبر شهادت مسلم 🍀زمانی که خبر حرکت امام به یزید رسید، نامه‌ای به ابن زیاد نوشت و از او خواست تا به شدت شهر را کنترل کند و افزون بر این، بخشش‌های بیت‌المال به فرمانبران را نیز دوچندان نماید. او ابن‌زیاد را تهدید کرد که چنانچه از عهده این کار برنیاید، او را به نسب پیشین خود- که منسوب به عبید بود - بازخواهد گرداند. وی تاکید نمود محافظان و مراقبان را در هر جا بگمارد و موارد مشکوک را زیر نظر گیرد و متهمان را نیز دستگیر کند. 🍀 خبر شهادت مسلم -که با اخبار دیگری از سخت‌گیری ابن‌زیاد همراه بود- از وضعیت کوفه حکایت داشت. اما هنوز بسیاری در این شهر بودند و امید آن می‌رفت که اگر با امام حسین روبرو شوند، به حمایت از وی بشتابند. برخی از اصحاب نیز به آن حضرت گفتند: تو مانند مسلم نیستی، ازاین‌رو اگر به کوفه درآیی، مردم به سوی تو خواهند شتافت. 1⃣
مـیــثــــاق
🏴🏴 🍃پس از رسیدن خبر شهادت مسلم 🍀زمانی که خبر حرکت امام به یزید رسید، نامه‌ای به ابن زیاد نوشت و از
🏴 🍀کوفه پس از شهادت مسلم و هانی، رنگ به خود گرفت. ابن‌زیاد که خطر وجود شیعیان کوفه را دریافته بود، دستور داد همه راه‌های ورودی و خروجی کوفه را ببندند و بر سر همه پل‌ها محافظانی بگمارند و رفت‌وآمد افراد را کنترل کنند. این اقدام به‌منظور ارتباط میان امام حسین و شیعیان کوفه و ممانعت از پیوستن شیعیان به آن حضرت و همچنین برای جلوگیری از گریختن اشخاص متهم صورت گرفت. 🍀او برای این منظور سپاه چهار هزارنفری به فرماندهی بن نمیر اعزام کرد. وی افراد مشکوک در کوفه را دستگیر نمود و چند نفر را نیز اعدام کرد تا دیگران عبرت گیرند. 🍀امام حسین در مسیر آمدن، از اعراب آن نواحی شنید که حق هیچ گونه جابجایی ندارند. 2⃣
مـیــثــــاق
🏴 🍀کوفه پس از شهادت مسلم و هانی، رنگ #خشونت به خود گرفت. ابن‌زیاد که خطر وجود شیعیان کوفه را دریافت
🏴 🍀امام حسین با دیدن اوضاع به همراهانش فرمود: شیعیان مرا گذارده اند. ازاین‌رو، هرکس می‌خواهد برود ،برود. 🍀 در پی آن، برخی از اعرابی که به تصور امام حسین در راه بدو پیوسته بودند رفتند، اما شماری که از حجاز او را همراهی می‌کردند، کنارش ماندند. گویا پیوستن بن قین به امام، پیش از وقتی بود که خبر شهادت مسلم برسد. بااین‌حال، زهیر نزد امام ماند تا به شهادت رسید. 🍀گفته اند که او خبری از سلمان فارسی شنیده بود که هرگاه سرور جوانان آل محمد را درک کردید،از جهاد در کنار او -بیشتر از آنچه امروز از غنایم به شما رسیده -شادمان باشید. 3⃣ 📗گزیده حیات سیاسی و فکری امامان شیعه،رسول جعفریان @Misaagh_Amin
▫️رهبر انقلاب:«قاسم‌بن‌الحسن» هنوز به حدّ بلوغ نرسیده بود. شب عاشورا، این نوجوان عرض کرد: عمو جان! آیا من هم در میدان به شهادت خواهم رسید؟ امام حسین(ع) فرمود: عزیزم! کشته‌شدن در ذائقه تو چگونه است؟ گفت: از عسل شیرینتر. این، آن جهتگــیرىِ ارزشی در خــــاندان پیــــامبر است. تربیت‌شده‌های اهـل بیت این‌گونه‌اند فاطمه طیوب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴 کدام برجستگی‌های امام حسین (ع) را باید توجه کنیم؟ و آثار عزاداری واقعی چیست؟ : ایدئولوگ جمهوری اسلامی ایران؛ علامه شهید مطهری (ره) @Misaagh_Amin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه ای در نوحه‌‌خوانی‌‌ها مضامین قرآنی و مسائل انقلابی روز گنجانده بشود. این در ذهن مخاطب ملکه می‌شود. این کار را هیچ‌کس غیر از شما نمی‌تواند بکند. صد بار مثلاً میگویند «حسین وای» .
مـیــثــــاق
#روضه_مصور ▫️رهبر انقلاب:«قاسم‌بن‌الحسن» هنوز به حدّ بلوغ نرسیده بود. شب عاشورا، این نوجوان عرض ک
◾️اندر احوال شهادت قاسم بن الحسن المجتبی(ع) ▫️شبی که گذشت... به نقلى در شب عاشورا، آنگاه كه امام حسين(ع) خطبه خواند و به ياران خود فرمود: «فردا من و شما همه كشته خواهيم شد»، وى پنداشت اين افتخار از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمى‌شود. از اين‌رو پرسيد: «آيا من هم فردا كشته خواهم شد؟» امام(ع) با مهربانى پرسيدند: «فرزندم، مرگ در نزد تو چگونه است؟» عرض كرد «احلى من العسل» (شيرين‌تر از عسل). حضرت(ع) فرمودند: آرى به خدا سوگند، عمو به فدايت، تو از آنان هستى كه پس از گرفتار شدن به بلايى سخت كشته خواهى شد. ▫️اذن میدان در روز عاشورا هنگامى كه نوبت مبارزه به قاسم رسيد، براى كسب اجازه خدمت امام حسين (علیه‌السلام) آمد. حضرت او را در آغوش گرفت و هر دو آن قدر گريستند تا بى‌حال شدند. باز قاسم اجازه خواست و امام حسين (علیه‌السلام) امتناع فرمود. قاسم دست و پاى امام را بوسه مى‌زد و بر خواسته‌اش پاى مى‌فشرد. ولى امام (علیه‌السلام) اجازه نمى‌داد تا سرانجام موفق به دريافت اجازه گرديد. وى در حالى كه اشك‌ هايش بر گونه سرازير بود و مادرش بر در خیمه ايستاده او را نظاره مى‌كرد، وارد ميدان كارزار شد. ▫️کیفیت شهادت طبری و ابوالفرج اصفهانی كيفيت شهادت حضرت قاسم را به نقل از حمید بن مسلم چنين آورده‌اند: «نوجوانى به سوى ما آمد كه چهره‌اش همانند پاره ماه مى‌درخشيد، عمرو بن سعید ازدی به من گفت: به خدا به او حمله مى‌كنم! گفتم: سبحان الله، پناه بر خدا! از اين كار چه مى‌خواهى، انبوه لشكرى كه دور او را گرفته‌اند كارش را تمام خواهند كرد. گفت به خدا بر او حمله خواهم كرد؛ او حمله كرد و با شمشیر بر سر قاسم زد. قاسم بر روى افتاد و فرياد برآورد «عموجان». به خدا سوگند حسين چون عقاب از جا جست و همانند شير خشمگين بر قاتل قاسم حمله‌ور گرديد و ضربتى سخت بر وى فرود آورد. او دست خود را سپر كرد ولى آن ضربت دستش را از آرنج قطع كرد. او فریادی زد و خود را کنار کشید. گروهی از کوفیان یورش بردند تا او را نجات دهند؛ ولی او را زیر گرفتند و زیر سم اسبان لگدمال کردند تا آنکه آن ملعون جان داد. ▫️پس از چندى كه گرد غبار ميدان فرونشست، حسين(ع) را ديديم كه بر بالين آن جوان ايستاده و او پاشنه‌هاى پاى خود را بر زمین مى‌سايد، امام حسين(ع) در آن حال مى‌گفت: «قومى كه تو را كشتند از رحمت خدا دور باشند و در روز رستاخیز جد تو از جمله دشمنان آنان خواهد بود. (بعداً لقوم قتلوک و من خصمهم یوم القیامة فیک جدک) قاسم سرانجام پس از كشتن سى و پنج تن به درجه شهادت نايل آمد. منابع: -بحرانی، مدینة المعاجز، ج ۴، ص ۲۱۴-۲۱۵ - قمی، نفس المهموم، ص ۲۰۸ -موسوی زنجانی، وسيلة الدارين، ص ۲۵۳ -شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۰۸ - سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۶۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴 هیئت سکولار نداریم. هیئت سیاست زده هم نداریم امام خامنه ای
f66ebfcb9a-5d72a1777a1ed814008c57ff.mp3
19.79M
⚫️🎤 زیارت یعنی میریم کربلا... شب ششم ماه محرم ۹۸
روز ششم محرم به یاد ، پسر حسن ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥صحبت های رهبری که سانسور شد! 🔹در ارتباط تصویری رهبر معظم انقلاب با جلسه هیئت دولت، بخش های مهم و حیاتی از فرمایشات ایشان، کمتر مورد توجه رسانه ها قرار گرفت.
Mahmoud Karimi - Ahla Menal Asal.mp3
9.02M
🚩 احلی من العسل ... •|حاج‌محمـود‌کریمی
مـیــثــــاق
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🏴 🥀خون دلی که لعل شد زندگینامه مقام معظم رهبری 🥀 فصل یازدهم قسمت صد و سی و دو رفتار عجیب ی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🏴 🥀 خون دلی که لعل شد زندگینامه مقام معظم رهبری 🥀 فصل یازدهم قسمت صد و سی و سه مواضع و مبارزه روحانیون 🥀در اینجا باید اشاره مختصری بکنم به برخورد روحانیون با فعالان عرصه مبارزه در ایران. امام راحل جهاد اسلاف خود را با رهبری بزرگترین انقلاب تاریخ معاصر به ثمر رساند و طی آن سرکش ترین جبار منطقه را که متکی بر بزرگترین قدرت جهانی بود سرنگون ساخت و برپایی نظام اسلامی را در ایران اعلام کرد 🥀 جای شگفتی نیست اگر علمای دین این چنین باشند زیرا آنها وارثان پیامبران و مصلحین تاریخ اند اما کسانی که دست اندرکاران امور علوم دینی بودند همگی در ایران در چنین سطحی از احساس مسئولیت قرار نداشتند و این هم دلایلی دارد که اینجا مجال بیان آن نیست. 🥀 برخی از آنها تنها در حمایت و تایید فعالان اسلامی موضع می‌گرفتند ولی خود وارد میدان نمی‌شدند! برخی از آنها هم کاملاً بی طرف بودند از جنبش اسلامی نه بد می‌گفتند و نه خوب !البته کسانی هم بودند که در قبال فعالان جنبش اسلامی موضوع منفی داشتند!! این موضع منفی هم شدت و ضعف داشت . 🥀برخی از این ها وقتی صحبت از این موضوع می شد جنبش اسلامی را زیر سوال می بردند برخی دیگر با مناسبت یا بی مناسبت چنین می کردند. 🥀 بد نیست از حادثه ای که به خاطرم آمد یاد کنم به یاد آوردم که در سال ۱۳۵۵ سیل عظیمی در قوچان آمد و من در عملیات نجات و امداد شهر مشارکت داشتم .طی جریانی مقامات قوچانی به من دستور دادند این شهر را ترک کنم! وقتی افسر پلیس حکم را به من ابلاغ کرد من در یکی از رواق های بزرگ مسجد جامع شهر بودم که آن را به انبار بزرگی از کالاها و اجناس احداث شده برای کمک به آسیب‌دیدگان تبدیل کرده بودیم. کالاها به شکل دقیق و با نظمی جالب چیده شده بود که غیر متخصصین امداد ازقبیل ما کمتر می توانند این کار را انجام دهند. 🥀 من به حجره ای در کنار آن رواق رفتم که شیخ ذبیح الله و شماری از دوستان و یارانش آنجا نشسته بودند با لحنی حاکی از رنج و تلخی گفتم به من دستور داده‌اند شهر را ترک کنم! 🥀در چهره همگی علامت ناراحتی آشکار شد اما یکی از آنها که یکی از دو نفری بود که پس از زندان او را در صحن حضرت رضا علیه السلام دیده بودم همین که همدردی حاضران را با من دید فوراً گفت اینها برای نجات و امداد نیامدند این‌ها مفسد و خرابکارند!! برخی از آنها تا این درجه نسبت به همه فعالان عرصه اسلامی کینه می ورزیدند! ادامه دارد..... @Misaagh_Amin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چی ما را از حسین جدا می کند؟ حاج شیخ علی صفایی حائری (ره) @Misaagh_Amin
مـیــثــــاق
🎇°•○●﷽●○•°🎇 ✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین 🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در کن
🎇°•○●﷽●○•°🎇 ✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین 🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در کنار او دفن شود. 🍃محمد حسين به روایت مرتضی حاج باقری 💫 توسل به ائمه (ع) محمد حسين يوسف الهی با اینکه از لحاظ سنی جوان بود، اما مانند یک پدر برای بچه های اطلاعات زحمت می کشید. به آب و غذایشان رسیدگی می کرد، مراقب نماز و عباداتشان بود. مأموریت هایشان را زیر نظر می گرفت و خلاصه مانند یک پدر دلسوز احساس مسئولیت داشت و از آنها مراقبت می کرد. وقتی قرار بود بچه ها برای شناسایی بروند، خودش قبل از همه می رفت و محور را بررسی می کرد. بعد بچه ها را تا اواسط راه همراهی می کرد و محور را تحویلشان می داد. تازه بعد از اینکه گروه به طرف دشمن حرکت می کرد، می آمد و اول محورمنتظرشان می نشست . گاهی کنار آب ، گاهی روی تپه یا هر جای دیگری ، فرقی نمی کرد. ساعت ها منتظر می ماند تا برگردند. وقتی کار شناسایی طول می کشید و یا اتفاقی برای بچه ها می افتاد که با تأخیر بر می گشتند. مثلا به سنگر کمین بر می خوردند، عراقی ها میدیدنشان یا راه را گم می کردند و یا هر اتفاق دیگر ، در همه این احوال محمد حسین از جایش تکان نمی خورد و با توجه به سختی انتظار کشیدن، مدت ها با دلشوره و نگرانی می نشست و چشم به راه میدوخت. بارها شنیدم که می گفت: «وقتی بچه ها به شناسایی می روند، برای سلامتی و موفقیتشان به ائمه (ع) متوسل می شوم و تا برگردند به دعا و ذکر می نشینم و منتظر شان می شوم.) اگر زمانی حادثه ای برای یکی از بچه ها رخ می داد، محمدحسین مثل مرغ سر کنده می شد. خودش را به آب و آتش می زد تا او را نجات دهد. هر کاری از دستش بر می آمد، انجام میداد و تا زمانی که موفق نمی شد، آرام نداشت. نیروهای اطلاعات هم به او خیلی علاقه داشتند. شاید یکی از انگیزه های قوی بچه ها برای ماندن در اطلاعات با آن وظایف سخت و دشوار، حضور محمدحسین بود. همه از صمیم قلب به او عشق می ورزیدند. طوری بود که حاضر می شدند جانشان را برای محمد حسین بدهند، یعنی حاضر بودند خودشان شهید بشوند، اما او حتى زخمی نشود. و یا شب تا صبح توی محورها بیداری بکشند و به خطر بیفتند، اما برای محمد حسین اتفاقی نیفتد. خیلی وقت ها می شد که محمدحسین می آمد محوری را راه اندازی کند و با بچه ها تا اواسط مسیر برود، جلویش را می گرفتند و می گفتند: «تو جلو نیا!»، اما محمدحسین گوش نمی کرد. یک بار توفیقی حاصل شد و من خودم دو شب مهمان بچه های اطلاعات شدم. آنجا از نزدیک دیدم که محمد حسین چطور به نیروهایش رسیدگی می کرد. سر شب وقتی بچه ها می خواستند شناسایی بروند، او نیز همراهشان رفت. وقتی به سنگر برگشت، بیدار نشست و مشغول ذکر و دعا شد. قبل از آمدن بچه ها بلند شد و برایشان چای درست کرد. غذا را آماده کرد و سنگر را از هر لحاظ برای ورود آنها مهیا کرد، چون می دانست بچه ها چه ساعتی برمی گردند. خودش زودتر برای استقبال آنها به اول محور رفت و منتظرشان نشست و بعد همگی باهم به داخل سنگر آمدند. نیروها خسته بودند و زود خوابیدند، اما محمدحسین همچنان بیدار بود. روی بچه ها پتو می کشید و مواظب بود تا سرما نخورند. می گفت: «اینها آنقدر خسته اند که نصف شب اگر سردشان بشود، بلند نمی شوند خودشان را بپوشانند، آن وقت سرما می خورند.» خلاصه در یک کلام، محمدحسین نسبت به همه چیز و همه کس احساس مسئولیت می کرد، چه در مورد نیروهایش و چه در مورد وظیفه ای که به دوشش گذاشته بودند. گوهر پاک تو از مدحت ما مستغنی است/ فکر مشاطه چه با محسن خدا داد کند/ 💫 ادامه دارد 🖋️ @Misaagh_Amin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢اهمیت توجه به امام زمان عج در عزاداری امام حسین علیه السلام @Misaagh_Amin