#تقدیر_سپید_من
#قسمت_چهارم
*طاها
از کلاس بیرون اومدیم.
جمعیت زیادی پایین سالن جمع شده بودن
صدای یه دختر جوون بود که داشت فریاد میزد :
- چرا مدام در حق ما زنا ظلم میکنید؟
از یکی از پسرایی که اونجا بودن پرسیدم :
- چی شده این دختره چی میگه؟
- انگار اون پسر چاقه رفته تو دسشویی زنونه،
این دختره هم رفته بالای منبر.
یهو چند تا پسر با عجله خودشون رو رسوندن.
یکی رو به پسر چاق کرد و گفت :
- سعید تو اینجا چکار میکنی؟
طفلی سعید که از خجالت آب شده بود جواب داد :
- بابا تو که دیدی با چه وضعی از کلاس بیرون اومدم، حواسم نبود رفتم دستشویی زنونه.
پسرجوون گفت :
- این دستشویی که اشاره میکنی دستشویی آقایانه!
دختر بیچاره رسماً تو افق محو شد.
یهو جمعیت به خنده افتادن.
حالا این پسرا بودن که شروع کردن به غر زدن!
دختره که همچنان از رو نمیرفت گفت :
- هر چی باشه این عوض نمیشه که ارث شما دو برابره
و دیه تونم ۲ برابره.
یهو زیر خنده زدم و رفتم جلو ایستادم.
با صدای نسبتاً بلندی گفتم :
- مردی که میمیره و دیه ش دو برابره،
خودش وقتی مُرده چطور دیه رو خرج کنه؟
همش میرسه به زن و بچه ش دیگه!
این که به نفع شما خانم هاست ...
پسرا دست زدن.
ادامه دادم :
- مگه زنا نفقه شون گردن همسرشون نیست؟
پس مردی که ارث ۲ برابر میگیره
وظیفشه که ارثش رو ببره تو خونه خرج کنه.
تازه زن میتونه همون ارث مرد هم بجای مهریه ش برداره ببره!
حالا ما مردا مظلومیم یا شما؟؟
صدای جمعیت رو هوا رفت.
یکی از پشت سر دست روی شونه م گذاشت و با صدای بم قشنگش گفت :
- الحق که درست گفتی!
خوشم اومد حال این دختره ی پر رو هم گرفتی.
باهاش دست دادم و با لبخند گفتم :
- قربونت داداش ، من طاها احمدی ام
دستم رو گرم فشار داد و گفت :
- خوشبختم، منم امیرعلی ام.
ادامه دارد ...
#مریم_علیپور
@Misss_Writter