eitaa logo
مدافعان حرم ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
19.1هزار ویدیو
207 فایل
🔹﷽🔹 کانال مدافعان حرم ولایت با متنوع ترین مطالب روز؛ آموزشی_اقتصادی_نظامی_مذهبی وسرگرمی. ♡ ارسال بهترین وجذابترین رمان‌ها پیام بصورت پست ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16823204465218 ارتباط با ادمین @MAHDy_Yar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
39.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚜ تحولات فلسطین / یمن رژیم صهیونیستی را غافلگیر خواهد کرد؟ / لبنان رسما وارد بازی شد... / تحولات فلسطین / انهدام پایگاه‌های رژیم توسط لبنان / یمن رسماً از ورود به جنگ سخن گفت / تلاویو و فرودگاه‌های رژیم خالی از سکنه شدند / با پرواز پرنده ها 1 میلیون صهیونیست به پناهگاه رفتند / غرب، به دنبال خارج کردن شهروندانش از فلسطین / نیروگاه غزه رسماً از کار افتاد / حوادث امنیتی نزدیک دیمونا / قسمت ۱۳۵۵ ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد🔻 🇮🇷@Modafeane_harame_velayat
شبنامه 1355 - @mrtahlilgar.mp3
11.79M
⚜تحولات فلسطین / یمن رژیم صهیونیستی را غافلگیر خواهد کرد؟ / لبنان رسما وارد بازی شد... ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد🔻 🇮🇷@Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰🔰نجات یک بچه شیرخوار از زیر آوار در نوار غزه 🇵🇸 ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد🔻 🇮🇷@Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســـــــلاااااااام😊 صبح زیباتون بخیرونیکی ☘ طلوع خورشیدودوباره زندگی برشما پرنور و درخشان❤️🌷 حالتون چطوره؟ امروز باید خودت رو آماده کنی برای تمام خوبی‌هایی که شایستگیِ اون رو داری ...😊 باید بهترین‌ها مال تو باشد ...😍 رویاهایی که منتظر آمدن به زندگی‌ات هستند ولی هیچوقت روی آنها تمرکز نداشته‌ای ... شاید باید نحوه اندیشیدنت رو تغییر دهی ... زندگی منتظر زیباترین هنرنمایی‌های توست ... کانال مارو به عزیزانتون معرفی کنید
1_5963016294.mp3
4.2M
عریشانفر خداروزی رسان بی حساب هست کانال مارو به عزیزانتون معرفی کنید                                                                
347_12979974179558.mp3
15.32M
عریشانفر یک حال خوب کانال مارو به عزیزانتون معرفی کنید                                               
🌼صبح است 🌻طلوع روی ماهت خوش باد 🌼اعجاز نهفته در نگاهت خوش باد 🌻باران امید و مهر بارد ز لبت 🌼لبخند قشنگ صبح گاهت خوش باد سلام صبح بخیر و شادی 🌼🍃 لحظاتتون سرشار از نور و امید🌻🍃
جالبه بدونید که خوردن و حتی بوییدن پرتقال به کاهش اضطراب کمک میکند مطالعات نشان میدهد ویتامین ث موجود در پرتقال سطح هورمون های استرس را مهار میکند و منجر به تقویت سیستم ایمنی بدن میشود. در یک مطالعه، افراد مبتلا به فشار خون و کورتیزول (هورمون استرس) بالا که ویتامین ث دریافت کرده بودند، نسبت به همتایانشان سریع تر در مواجهه با استرس به حالت عادی بازگشته بودند.
مدافعان حرم ولایت
رمان واقعی #تجسم_شیطان #قسمت_ششم🎬: فاطمه داخل اتاق شد و در را پشت سرش بست، حسین که اشک چشمانش با آب
رمان واقعی 🎬: با صدای حسین تازه فاطمه متوجه تاریکی هوا شد، از جا بلند شد، چادرش را تکاند و حسین را بغل کرد، حسین مظلوم تر از همیشه شده بود. فاطمه چادر را محکم دور تن حسین پیچید و حسین را به خودش چسپاند و به سمت خانه حرکت کرد. بالاخره بعد از دقایقی پیاده روی جلوی خانه رسید و چون با دستپاچگی بیرون آمده بود، کلید را یادش رفته بود با خود بردارد. دستش را روی زنگ در گذاشت. بلافاصله در باز شد، انگار روح الله منتظر همین زنگ، پشت در حیاط ایستاده بود. روح الله با صورتی قرمز از خشم و سرما در را باز کرد و گفت: کجا بودی زن؟ کل شهر را با ماشین دنبالت گشتم...تو واقعا نمی فهمی من نگراااانت میشم؟! چرا گوشیت را همرات نبرده بودی هااا؟ روح الله بی وفقه و تند تند سوال و توبیخ میکرد و اجازه حرف زدن به فاطمه را نمیداد.. فاطمه هیچ حرفی نزد و به سمت در ساختمان حرکت کرد، از باغچهٔ رنگ پریده که درست مثل زندگی فاطمه بود گذشت و به در هال رسید، روح الله با عصبانیتی بیشتر حرف میزد. وارد هال شدند و فاطمه حسین را از بغلش پایین گذاشت، زینب که انگار خیلی نگران شده بود با باز شدن در هال به سرعت خودش را به هال رساند و زانو زد و حسین را محکم در آغوش گرفت و گریه شدیدش نشان از نگرانی این دخترک مهربان داشت. فاطمه آه بلندی کشید و رو به زینب گفت: مامان، حواست به بچه باشه و بعد دست روح الله را گرفت و همانطور که به دنبال خودش می کشید گفت: شما هم بیاین داخل اتاق کارتون دارم. روح الله مثل پسرکی تخس که دنبال مادرش راه افتاده، دنبال فاطمه داخل اتاق شد. فاطمه روی تخت نشست و به روح الله اشاره کرد کنارش بنشیند، روح الله که مثل آدمی گیج بود،کنار فاطمه قرار گرفت. فاطمه خیره در چشم های سیاه و مهربان روح الله که روزگاری تمام عشق عالم هستی را در اون جستجو میکرد، شد و گفت: ببین روح الله، من خیلی فکر کردم، میفهمم که ما انسانیم وممکن الخطا و تو هم مستثنی نیستی، خطا کردی، الانم اومدی صادقانه اعتراف کردی، منم به حرمت صداقتت میبخشمت و می خوام زندگی خودم، تو و بچه هامون نپاشه و حفظ کنمش، من فرض می کنم هیچ اتفاقی نیافتاده اما به شرطی بی خیال شراره بشی، گفتی صیغه اش کردی، خوب این راه داره، رهاش کن، صیغه را باطل کن .. روح الله مثل مجسمه ای سنگی خیره به صورت زیبا و معصوم فاطمه شده بود و حرفی نمیزد. فاطمه با استیصال دست های روح الله را در دست گرفت و تکان داد و گفت: راه خوبیه مگه نه؟! تو راحت میتوتی بی خیال شراره بشی...بگو که صیغه را باطل می کنی،بگو روح الله...جان من بگوووو روح الله سرش را پایین انداخت و گفت: نمیشه فاطمه، نمیشه، مگه شراره جا تو و بچه ها را تنگ کرده؟! اونم زندگیش میکنه مگه تو نگفتی شیعه ها باید زیاد شن،مگه نگفتی باید ده دوازده تا بچه بیاریم حالا بزار دوتا بچه هم سهم شراره بشه... لرزشی شدید سراسر وجود فاطمه را گرفت و گفت: یعنی تو به خاطر بچه شراره را گرفتی؟ به خاطر دین اسلام و شیعه؟! شراره اگر بچه بیار بود برای داداشت بچه میاورد، بعدم اگر بهانه ات این بود، من خودم حاضرم هر چند تا بچه بخوای برات بیارم، روح الله شراره را ول کن... روح الله که انگار تبدیل به انسانی با قلبی از سنگ شده بود گفت: نمیشه چون شراره را عقد دائم کردم و الان چون می خواستیم ثبت محضرش کنیم می بایست تو در جریان باشی و از دادگاه نامه برات میومد تا به عنوان همسر اول اجازه عقد زن دوم را بدی ... با شنیدن این حرف دنیا دور سر فاطمه به چرخش افتاد... ادامه دارد.. به قلم : ط_حسینی . 🆔 @Modafeane_harame_velayat ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌
رمان واقعی 🎬: یک شب طولانی و سخت با گریه های فاطمه به صبح رسید، روح الله انگار تبدیل به سنگ شده بود، گریه های فاطمه را میدید اما دریغ از یک حرف برای برگرداندن آرامش این زن به او...نه می خواست دست از سر شراره بردارد و نه دوست داشت فاطمه را از دست بدهد و تنها پیشنهادی که به فاطمه داد این بود: یک مدت با بچه ها برو خونه قم، بعد که اعصابت آروم شد برگرد تبریز.. فاطمه نمی توانست این بی خیالی روح الله را درک کند، شب تا صبح هزار فکر به ذهنش رسید و بالاخره تصمیمش را گرفت. صبح زود به محض اینکه روح الله به قصد رفتن به سرکار از خانه بیرون رفت، فاطمه با اینکه میدانست مادرش درگیر بیماری مهلک مادربزرگش است، اما انگار چاره ای نداشت، به مادرش زنگ زد و پرده از هنرنمایی روح الله برداشت. مادر که انگار هنگ کرده بود از پشت تلفن صدایش در نمی آمد و فاطمه به او حق میداد، چون همیشه ورد زبان مادر و پدرش بود: خدا را شکر از بین بچه ها، فاطمه خوشبخت ترین هست چون روح الله، مرد خداست و به او ظلمی نخواهد کرد. مادر سکوت کرد و بعد از گذشت دقایقی با بغضی در گلو گفت: یه مقدار پول به حسابت میریزم، همین الان میری ترمینال و با اولین ماشین راهی قم میشی فهمیدی؟! فاطمه چشمی گفت و سریع شماره ترمینال را گرفت و برای اولین ماشین که دو ساعت دیگه به سمت قم حرکت می کرد بلیط رزرو کرد و مانند رباتی آهنین تند تند کارهایش را سرو سامان میداد تا این اتوبوس را از دست ندهد. زینب و عباس که مثل همیشه پای درس مجازی بودند، جنب و جوش مادر متعجبشان کرده بود و می دانستند خبری در راه است. درست نیم ساعت قبل از حرکت اتوبوس، فاطمه و بچه هایش حاضر و آماده با آژانس به سمت ترمینال رفتند. حسین خوشحال بود که ماشین بزرگ سوار می شود، چون اولین بارشان بود به این شکل مسافرت می رفتند و عباس و زینب غمی آشکارا در چهره داشتند. سوار اتوبوس شدند، فاطمه تسبیح عقیقی را که سوغات کربلا بود از جیب در آورد و شروع به ذکر گفتن کرد، او در دل دعا می کرد، این اتوبوس هرگز به قم نرسد و بین راه با یک تصادف، او از این دنیای پر از غم برود. یک ساعتی میشد که حرکت کرده بودند، مامان مریم زنگ زد و جویای احوال دختر مظلومش شد و وقتی مطمئن شد به سمت قم حرکت کردند خدا را شکر کرد و گفت: فاطمه جان! مراقب خودت و بچه ها باش، منم یه پیام گلایه دار برای روح الله میدم، اینو گفت و گوشی را قطع کرد. نیم ساعت بعد از تماس مامان مریم، تماس های روح الله شروع شد، اما فاطمه توجهی نمی کرد، می خواست خوب از تبریز دور شوند تا ترس از این را نداشته باشد که روح الله به دنبالش بیاید ومانع رفتنش به قم شود. گوشی مدام زنگ می خورد و پیام هم پشت پیام برای فاطمه می آمد و فاطمه بی توجه به آنها در دل دعا می کرد که او به قم نرسد و اما تقدیر و ارادهٔ خدا چیز دیگری بود. فاطمه به سلامت رسید و مستقیم به خانه پدری اش رفت، با حالتی شرمنده زنگ در را فشار داد، انگار که روح الله خطا نکرده و او مجرم است. هنوز ساعتی از رسیدنش نمی گذشت که همانطور انتظار داشت باران شماتت به سرش باریدن گرفت. پدرش اعتقاد داشت که روح الله چون در کودکی پدر و مادرش از هم جدا شده اند و به نوعی بی مادر، بزرگ شده، در عوض زن، مادر می خواسته و از نظر پدر، فاطمه به جای اینکه تند تند بچه بیاورد، میبایست به همسرش محبت مادرانه ای که در طول سالهای سال از او دریغ شده، بنماید و مادرش نظر دیگری داشت و معتقد بود چون روح الله به سمت شراره کشیده شده، فاطمه به جای اینکه حجاب داشته باشد و زن ساده و بی رنگ و لعابی باشد، میبایست با دل روح الله کنار بیاید و اهل آرایش و مد روز بود تا شوهرش کسی چون شراره را وارد زندگی اش نکند و خواهر فاطمه آرام گوشزد می کرد که روز مرگ سعید برادر روح الله با گوش خود شنیده که فتانه زن بابای روح الله پچ پچ می کند که روح الله آخر شراره را به عقد خود درمی آورد. و فاطمه متعجب از این حرف...فتانه از کجا این را میدانست؟ آن زمان روح الله کوچکترین توجهی به شراره نداشت و اینقدر در بند ایمان بود که حتی نگاه ناپاکی هم به او نکند...پس فتانه از کجا میدانست؟! ادامه دارد... به قلم : ط_حسینی . 🆔 @Modafeane_harame_velayat ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌
🕊﷽ 🥀﷽ 🥀﷽ 🕊 ♥️بســـــــم‌‌ رب‌‌ الشهـــــ🕊ــدا‌‌🥀 و‌ الصدیقین♥️ 🕊💐سـلام بر تربت پاک شهــــدا💐🕊 💌سلام بر انسانهای پاکی که از خون پاک شهدا حمایت و حفاظت می کنند؛ سلام بر شما عزیزان✨ 📌ششمـیـن چله "کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت " 💫شروع چله 1402/06/18 ✨در این چلـــــــــه 313🌺صـــــلـوات _ زیارت عاشورا 💫و قرائت سـوره زمــر💫 به نیت چـهـارده معصــوم علیــه الســـلام و شهدای والامقام و مـادربزرگوار امام زمان عج(نرجس خاتون)تقدیم میکنیم.🤲🎁 🤍🥀شهــــــــــدای والامقام🥀🤍 🕊۱- شهید محمد مالا میری🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/8663 🕊۲_شهید علی پیرالوانی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/8718 🕊۳- شهید محمد علی حاتمی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/8765 🕊۴- شهید رشید پاریاو فلاح🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/8814 🕊۵- شهید مهدی پروانه 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/8867 🕊۶- شهید حسینعلی کلارستاقی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/8916 🕊۷- شهید عباس دانشگر 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/8971 🕊۸- شهید سید‌علی اقبالی دوگاهه🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9030 🕊۹- شهید سید باقر علمی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9084 🕊۱۰- شهید مهدی علیدوست🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9137 🕊۱۱- شهید محمدرضا واعظی‌ مومنی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9183 🕊۱۲- شهید سیف‌الله شیعه زاده🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9231 🕊۱۳-شهید محسن حاجی‌حسنی کارگر🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9284 🕊۱۴- شهید محسن وزوایی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9349 🕊۱۵- شهید محمد اینانلو 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9409 🕊۱۶- شهید روح الله خلج🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9466 🕊۱۷- شهید عبدالله عرب سرهنگی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9513 🕊۱۸- شهید محمد استحکامی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9570 🕊۱۹- شهید حسن عشوری🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9628 🕊۲۰- شهید احمد کریمی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9695 🕊۲۱- شهید علی نیسیانی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9749 🕊۲۲- شهید داود اسماعیلی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9802 🕊۲۳- شهید‌ محمد حسین خفانی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9854 🕊۲۴- شهید محمد فلاح رحمانی 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9903 🕊۲۵- شهید مجید سلمانیان🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/9969 🕊۲۶- شهید احمد پلارک 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/10022 🕊۲۷- شهید تقی بهمنی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/10081 🕊۲۸- شهید امیر(حمید)حسینی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/10141 🕊۲۹- شهید علی حیدری 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/10180 🕊۳۰- شهید علی چیت سازیان🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/10218 🕊۳۱- شهید مجید ابوطالبی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/10259 🕊۳۲- شهید ابوالفضل نیکزاد🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/10296 🕊۳۳- شهید ارجاست علیزاده🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/10338 🕊۳۴- شهید احمد کاظمی 🥀 🕊۳۵- شهید مرحمت بالازاده 🕊۳۶- شهید رسول پور مراد 🕊۳۷- سید مهدی موسوی 🕊۳۸- شهید سعید علایی 🕊۳۹- شهید مجید علایی 🕊۴۰- سید محمد بهشتی 💌زنده نگه داشتن نام ویاد شهدا کمتر از شهادت نیست♥️ 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الشـھــ🕊ـــدا🥀 و الصدیقین ✨ششمین چله ی کانال بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت 1402/07/20 💫 امروز "پنجشنبه" متعلق است به امام حسن عسکری(ع)🌺🌺 🌷⃟ *صَلَّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍ العسکري 📌 " سی و چهارمین " روز از چله با 313🌺صـــــلـوات _ زیارت عاشورا 💫و قرائت سـوره زمــر💫 به نیت چـهـارده معصــوم (ع) و مـادر بزرگــــــوار امـــــام زمان عج (نرجس خاتون) و شهید امروز "شهید احمد کاظمی " 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سردار شهید احمد کاظمی 🕊💐✨🕊💐✨🕊 تاریخ ولادت: ۱۳۳۷ محل ولادت: اصفهان_نجف آباد تاریخ شهادت: ۱۳۸۴/۱۰/۱۹ نحوه شهادت: در سانحه سقوط هواپیمایی به همراه شماری از فرماندهان سپاه در نزدیکی ارومیه به شهادت رسیدند. مزار: گلستان شهدای اصفهان سنگ بنای یادبود در قطعه ۲۹ بهشت زهرا(س) تهران 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 سردار شهید حاج احمد کاظمی  (۱۳۳۷-۱۳۸۴) در زمان جنگ تحمیلی فرمانده لشکر ۸ نجف بود و پس از آن از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ فرماندهی قرارگاه حمزه، از ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ فرماندهی لشکر ۱۴ امام‌حسین، و از سال ‪ ۱۳۷۹‬تا ۱۳۸۴ فرماندهی نیروی هوایی سپاه را بر عهده داشت. او در سال ۱۳۸۴ از طرف مقام معظم رهبری به فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران منصوب شد. سردار شهید کاظمی در دی‌ماه همین سال به همراه شماری از فرماندهان سپاه، در سانحه سقوط هواپیمایی در نزدیکی ارومیه، به شهادت رسید. 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠زندگینامه شهید بزرگوار احمد کاظمی 🔹🔸🔹🔸🔹 🌷شهید احمد کاظمی‌ در سال ۱۳۳۷ در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد. در سالهای قبل از انقلاب، احمد در مبارزات علیه رژیم پهلوی در ایران شرکت داشت و در اسفندماه سال ۱۳۵۶ مصادف با ایام محرم به همراه حدود ۵۰ نفر از مبارزان انقلابی نجف‌آباد توسط ساواک دستگیر و مدتی در زندان شهربانی به همراه سایر زندانیان مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت.  در اثر این شکنجه ها بینی او شکست که تا پایان عمر نیز بخاطر آن از تنگی نفس رنج می برد. 💫حضور در لبنان شهید احمد کاظمی‌ پس از پیروزی انقلاب، به اتفاق یک گروه ۵۰۰ نفری به سرپرستی شهید محمد منتظری جهت فراگیری آموزش‌های چریکی و مقابله با اشغالگران قدس به صف مبارزین جبهه‌های جنوب لبنان پیوست و تا پایان سال ۱۳۵۸ در آن خطه ماند. 💫حضور فعال در جنگ تحمیلی شهید کاظمی در سال ۱۳۵۹ همراه با سردار شهید غلامرضا صالحی در قالب یک گروه ۶۰ نفری در اواخر اردیبهشت‌ماه از نجف‌آباد عازم کرمانشاه و سپس سنندج شد و حدود هفت ماه با جدیت در عملیات‌های پاکسازی به مقابله با فتنه ‌انگیزان پرداخت و در یکی از این عملیات‌ها در روستای «افراسیاب» در منطقه‌ دیواندره از ناحیه‌ پا مجروح و به شهر خود منتقل شد و هنوز زخم‌هایش التیام نیافته بود که در اواسط آذرماه همراه با یک گروه ۵۰ نفری در جبهه‌های آبادان حضور یافت و فرماندهی یکی از مناطق عملیاتی به عهده‌اش سپرده شد که نقش مؤثری در این منطقه و سپس عملیات شکست حصر آبادان ایفا کرد. گروه ۵۰ نفره همره احمد کاظمی هسته اولیه تشکیل لشکری می‌شود که بعدها یکی از قوی ترین لشکرهای ایران با نام لشکر ۸ نجف اشرف می‌شود. شهید احمد کاظمی که در ابتدای جنگ جوانی ناشناخته بود، در سال‌های بعد تبدیل به فرمانده‌ای قوی و تاثیرگذار می‌شود تا جایی که در جریان عملیات بیت المقدس و آزاد سازی خرمشهر، لقب فاتح خرمشهر را به او می‌دهند و او اولین فرماندهی بود که خبر آزاد سازی خرمشهر را از طریق بیسیم اعلام می‌کند. از جمله فعالیت‌های برجسته حاج احمد در دوران دفاع مقدس می‌توان به تثبیت «تیپ ۸ نجف اشرف» اشاره کرد. وی با جمع‌کردن انسان‌های بزرگی پیرامون  خود این تیپ را سازمان‌دهی کرد و در اثنای جنگ، استعداد آن را تا سطح لشکر ارتقا داد و آن را به یکی از مانوری‌ترین یگان‌های دفاع مقدس مبدل ساخت. احمد کاظمی بخش عمده‌ای از تجهیزات و جنگ‌افزارهای مورد نیاز این لشکر خط‌ شکن را از غنایم به دست‌آمده از دشمن در نبردهای مختلف تأمین می‌کرد. وی در بیشتر عملیات‌ها و نبردهای مهم برای بیرون ‌راندن دشمن از خاک پاک میهن حضوری فعال و تأثیرگذار داشت و کم‌تر عملیاتی را می‌توان نام برد که نام حاج احمد در حماسه‌ آن ثبت نشده باشد. 💫شهید کاظمی پس از جنگ سردار شهید احمد کاظمی پس از پایان جنگ تحمیلی در سال ۱۳۷۲ برای حفظ دستاوردهای انقلاب به فرماندهی «قرارگاه حمزه» در شمال‌غرب کشور منصوب شد. مقام معظم رهبری در همان دوران مسئولیت سردار کاظمی‌ در استان آذربایجان غربی و کردستان حضور پیدا کردند و از برقراری امنیت منطقه توسط سردار کاظمی‌ تقدیر به عمل آوردند. در سال ‪ ۱۳۷۹‬حکم فرماندهی نیروی هوایی سپاه را از رهبر معظم انقلاب دریافت کرد و نیروی هوایی را از نظر سازمان، ساختار و سازماندهی و سازمان موشکی ارتقا داده تا جایی که دشمنان جمهوری اسلامی‌ ایران از توانمندی موشکی کشور حیرت زده بودند. وی پس از ‪۵‬ سال خدمت ارزنده در نیروی هوایی سپاه، در سال۱۳۸۴‬ حکم فرماندهی نیروی زمینی سپاه را از مقام معظم کل قوا دریافت کرد و طی سه ماه فعالیت شبانه‌روزی، بیش از ‪ ۱۰۰‬سفر به تمامی‌ یگان‌های نیروی زمینی داشت و وضعیت یگان‌های نیروی زمینی را از نزدیک بررسی می‌کرد. سردار شهید کاظمی‌ محور عمده فعالیت‌های نیروی زمینی را تقویت و ارتقای یگان‌های صفی نیروی زمینی سپاه را اعلام کرد و در این زمینه، خدمات ارزنده‌ای را ارایه داد. 💫شهادت وی، شب شهادت، در جلسه‌ای ضمن آن که حسرت می‌خورد که چرا شهید نشده و یاران او رفته‌اند، سفارش کرد، "شهدا خیلی به گردن ما حق دارند، باید تلاش زیادی کنیم"، باید در اردوهای راهیان نور از همه شهدا (ارتش، سپاه، بسیج) بگویید، از خودتان نگویید، از دیگران بگویید. از نیروی هوایی ارتش از هوانیروز ارتش، از شهدای ارتش و جهاد بگویید. وی صبح روز شهادت، عازم منطقه شمال غرب شد و در حادثه سقوط هواپیما به جمع شهیدان پیوست.  🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا