🌿چند بار پیش آمد وقتی عکسهای سوریه اش را نشان میداد، از او خواستم یکی دو تا عکس به من بدهد اما هیچ وقت نداد. میگفت: "تا امروز یک فریم عکس از بچه های سپاه در سوریه منتشرنشده. بگذار منتشر نشود."❗️
یکی از عکس هایی که خیلی اصرار کردم به من بدهد، عکسی بود که بعد از عملیاتشان در منطقه حجیره و پاکسازی مناطق اطراف حرم حضرت زینب علیرغم وجود تروریستها با لباس نظامی در صحن حرم گرفته بود🌺
کیف کرده بود که با لباس نظامی توانسته داخل حرم عکس بگیرد. میگفت خیلی دوست داشت که هرجور شده در حرم حضرت زینب یک عکس بالباس نظامی بگیرد.☺️ بالاخره با تمام محدودیت هایی که برای ورود به حرم با لباس نظامی وجود داشته، به عشق حضرت زینب دل را زده به دریا و چندنفری بالباس رفته بودند داخل. 😍
بعد از شهادتش، نگاه به این عکس کوهی از حسرت روی دلم می گذارد. یک عمر زیارت عاشورا را لقلقه زبان کردیم و در پیشگاه امام حسين و اولاد و اصحابش ادعا کردیم که «ياليتنا کنامعکم» و به زبان گفتیم لبیک یا حسین💔 و این اواخر باز هم با ادعا گفتیم «کلنا عباسک یا زینب» و در گفتنمان ماندیم که ماندیم...😔
#شهید_محمودرضا_بیضایی 🌹
@Modafeaneharaam
روح الله خوش اخلاق و شوخ طبع بودند
دائم الوضو و دائم الذکر بودند✨
شبها قبل از خواب سوره واقعه میخواندند و صبح ها دعای عهد ایشان ترک نمیشد🍃👌
به نماز اول وقت و جماعت و به نماز جمعه اهمیت زیادی میدادند
عاشق و مطیع امر رهبری بودند.❤️
به مسافرت اهمیت زیادی میدادند و سالی دو بار به پابوسی امام رضا (ع) میرفتیم👌 و شاید اولین باری که دو تایی
۲ ماه بعد از عقدمان به مشهد رفتیم
جزء شیرین ترین خاطرات زندگی ام باشد.😍
به حضرت رسول(ص) هم ارادت زیادی داشتند❤️ و بخاطر همین اسم محمد رسول را برای پسرمان گذاشتند و به نقل از دوستانش در لحظه جان دادن یا رسول الله گفتند و عروج کردند🕊
راوی:
#همسرشهید_روحالله_صحرایی
#سالروز_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
4_6003766703828239871.mp3
8.4M
◀️ مدحی که #شهید حججی عزیز در آخرین چلهٔ زیارت قم و جمکران گوش میداد (منبع: سربلند/ص81)🌿
🌹حلقه به گوش در به درم شهره در اینجا به نوکرم
🌹کاسه به دست بچه های حضرت موسی بن جعفرم ...
#سید_رضا_نریمانی🎤
نوای شهادت🕊
#وفات_حضرت_فاطمه_معصومه 🏴
@Modafeaneharaam
#قهرمان_جودوی_ایران
از دوران دوم ابتدایی شروع به نماز خواندن کرد و نماز را به برادرانش یاد می داد و هنگام اذان، در خانه نماز جماعت برگزار می کرد😊
در آذر سال ۹۱ ازدواج کرد❤️
برای تأمین روزی نزد دایی خود در یک مرغفروشی در بازار روز چالوس مشغول بهکار شد و با توجه به اینکه بسیار آرام و مودب بود، بازاریان و کسبه علاقه خاصی به وی پیدا کردند🍃
دل همه ما برای مصطفی تنگ می شود و رفتنش را باور نداریم.😔
تمام مدال های تاریخ جودو در برابر پلاک مصطفی حقیر و ناچیزند و او تبدیل به اسطوره فراموش نشدنی جودو شد🕊
امیرحافظ فرزند شهید مدافع حرم، ۵۷ روز بعد از شهادت پدر متولد شد.😔
شهید مصطفی شیخالاسلامی 🌹
#سالروز_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_مدافع_حرم_سجاد_مرادی
🌸 هرکی اذیت نمیشه وپیام من رو میشنوه یه روز برا ما نماز بخونه ممنون میشیم،ان شاءالله اونور جبران بکنیم 😇🌹
#شهادت :16 آذر 94/خان طومان
#سالروز_شهادت🕊
هر بزرگواری که قصد خوندن نماز برای این شهید بزرگوار داره لطفا به این ایدی خبر بده👇👇
@Modafeaneharaam_ad
🌹
بسم رب شهداء🌹
شب ها دانشجویان در خوابگاه ها دانشجویی همیشه مشغول حرف زدن یا خواندن یا دیدن تلویزیون بودند.
او تنها کسی بود که برنامه ریزی منظمی داشت .😊
برای درس خواندن ، فعالیت های بسیج، کار کردن در زمان دانشجویی و .....👌
پشت درب اتاق دانشجویش آرزوهایش را نوشته بود باید مهندس شوم.☝️
#روز_دانشجو👨🎓
دانشجویان را در بسیج و هیات دانشجویی مکتب شهداء جمع میکرد و مشغول فعالیت بسیج میکرد .🌹
آنچنان پیگیر کارهای دانشجویان بسیجی در بسیج بود که همه فکر میکرد همه از آشناهایش هستند .😄
میگفتم احمد چرا اینقدر پیگیری میکنی میگفت :یک نفر را هم جذب بسیج کنی خدا خوشحال میشود.❤️
شهید مدافع حرم مهندس احمدقاسمی کرانی🌹
اولین شهید گردان فتح شهرستان بهبهان
#سالروزشهادت🕊
@Modafeaneharaam
قبل از رفتن سید اصغر به ایشون گفتم: همهء مهریه ام حلالت، ولی سفر مشهد را نمیبخشم!😔 باید حتی اگر شهید شدی، من را با خودت ببری پیش امام رضا. میخواستم حسن استفاده را بکنم که آن دنیا چیزی داشته باشم.😇
چند روز بعد از شهادتش، رفتم سرخاکش نشستم، کلی حرف زدم و درد دل کردم. گفتم به دلم ماند که باهم پیش امام رضا برویم..😭
آمدم خانه، خوابیدم... خوابش را دیدم...💔
با یک آقایی آمد پیشم. گفت ایشون امام رضا هستند😍، آمدم بهت خبر بدهم ناراحت نباشی، تو هم پیش ما هستی و جای سه تامون یک جا هست.🌹
این اولین خوابی بود که ازشون دیدم و الحمدلله بهم مژده دادند..
به نقل از مصاحبه با همسر شهید
مدافع حرم
سید اصغر فاطمی تبار🌹
#سالروز_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
#شھـید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_یازدهم 😍 👏 خانواده و مخصوصا استادش مصطفی، تشویقش می کردند. می خواستن
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️
#شھید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_دوازدهم
👕 دبستان که تمام شد مدرسه راهنمایی محل شان ثبت نام کرد.
یک ماه که گذشت یک نفر زنگ زد.
مامان گوشی را برداشت.
مردِ پشت تلفن خودش را معرفی کرد:
_ آقای طوسی از منطقه پنج مشهد.
🏢 🔻گفت:
_ حاج خانم حاجی حسنی! چرا محسن رو مدرسه معمولی ثبت نام کردید؟!
ما پرونده اش رو بررسی کردیم.
با این نمرات و استعداد قرآنی اش نباید مدرسه معمولی ثبت نامش می کردید.
🎯 مدرسه ای هست به نام شهید اندرزگو.
شما باید بیاین اونجا ثبت نام کنید.
📞☎️ مامان منّ و منّی کرد و گفت :
_ راستش آقای طوسی یک ماه از اول مهر گذشته.
اگه الان اونجا ثبت نامش کنیم شاید جابه جایی سخت باشه برای بچه.
💎 اما او این حرف ها توی کتش نمی رفت. گفت:
_حالا شما بیاین مدرسه رو از نزدیک ببینید! قول می دم خودتون انتخابش کنید.
🐠 بابا همراه محسن رفت برای دیدن مدرسه.
مدرسه خوبی بود.
آزمون می گرفتند و بچه های تیز هوش را انتخاب می کردند برای درس خواندن در آنجا.
وقتی بنا شد محسن برود مدرسه اندرزگو، مدرسه قبلی پرونده اش را نمی دادند.
🍄 می گفتند:
_محسن بهترین دانش آموز ماست! پرونده اش رو نمی دیم!
دست آخر با اصرار بابا و آقای طوسی پرونده اش را گرفتند و محسن به مدرسه جدید منتقل شد. 🌹
ادامه دارد...
@Modafeaneharaam
#شھید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_سیزدهم
دبیرستان رشته ریاضی می خواند و با برنامه های قرآنی سرش از همیشه شلوغ تر بود.
وقتی هلاک به خانه بر می گشت، مامان دوست داشت کنارش بنشیند تا ببیندش. محسن تا وقتی پیش مامان نشسته بود، پایش را دراز نمی کرد.
🍂🍁 کم کم پلک هایش روی هم می افتاد و سرش کج می شد. مامان می گفت:
_ محسن خب بخواب همین جا ده دقیقه! می خوام صورت ماهتو ببینم!😍
محسن دوباره هوشیار می شد.
می گفت:
_ نه! بی ادبیه من پامو اینجا دراز کنم!
💫⭐️ بیخود نبود که مامان، یوسف داوود صدایش می کرد.
اندازه داوود خوش صدا و اندازه یوسف، زیبا و با حیا بود.
🌹تازه ریش درآورده بود.
ریش که نه، از نازکی به کرک شبیه بودند. گذاشته بود روی صورتش بمانند. بهش می گفتند:
_ تو که سنی نداری! بزن اینا رو!
گوش نمی کرد.
می گفت:
_همون که دین گفته!
🍄 چندین سال بعد که شهید شد، لپتاپ و موبایلش دست به دست می گشت. هیچ نقطه سیاهی توی آن ها نبود.
اطرافیان می پرسیدند:
🌺 _ حاج خانم! اینطور که این پسرت را یوسف داوود صدا می زنی، جواد و مصطفی حسودی نمی کنن؟!
مامان می خندید و می گفت:
_ نخیر! جواد و مصطفی حرف مامان رو تایید می کنن! 😅😍😉
ادامه دارد....
@Modafeaneharaam
♨️حاج احمدکندابی ازپرسنل نیروی انتظامی(دریابانی)
🇮🇷جمهوری اسلامی ایران🇮🇷
صبح امروز براثر اثابت گلوله دراستان هرمزگان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.🕊
دو فرزند پسر ۵ساله و ۲ساله ازاین شهیدبزرگوار برجای مانده است💔
حاج احمد کندابی اهل روستای باغو درشهرستان بندرگز است و منزل او درشهرستان کردکوی دراستان گلستان میباشد 🌹
شهادتتون مبارک✨
@Modafeaneharaam
دانشجوی ترم اول رشته تربیت بدنی بود👌 و همزمان با #روز_دانشجو؛ 16 آذر 1394 در دفاع از حرم بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) در حلب، با آتش «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» شهدِ شیرین شهادت را چشید و میهمان سفره ی اباعبدالله الحسین(صلوات الله علیه) شد.😔
آخرین جمله شهید در جواب خواهرش که با چشمانی اشکبار نگران رفتنش بود:میروم چون اسلام در خطر است.☝️
شهید مدافع حرم احسان فتحی🌹
#سالروز_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
شهید مدافع حرم سید یحیی براتی 🌹
الگو بردارۍازشهید ☝️
ڪمڪ کردن به کارگران با زبان روزه درگرماۍ تابستان
چند سال پیش توی ماه مبارک رمضان کارگران در هوای گرم تابستانی مشغول آسفالت کردن کوچه ها بودند ظهر بود و هوا بسیارگرم که سید تازه خسته از سر کار رسیده بود.😥
خیلی تو خودش بود گفت کارگران گناه دارند با زبان روزه و هوای داغ و آسفالت تازه که بسیار هم حرارت دارد، کار می کنند 😔طاقت نیاورد رفت تو اتاق لباس هایش را عوض کرد و رفت کمک کارگران😊 همون موقع چندتا از دوستانش از اونجا رد می شدند که با تعجب به سید گفتند: شما دیگه چرا با زبان روزه تو این هوای داغ کار میکنید.😳
سید گفت: طوری نیست آدم باید چنین مواقعی روی نفس خودش پا بگذارد. خلاصه سید اون روز تا دم افطار کمک کارگران کرد وبعد خسته به خانه برگشت.💔
نحوه شهادت انفجارمهیب درتانک
#سالروز_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت:⏬ شهید مدافع حرم سجاد خلیلی🌹 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و
جمع کل صلوات:
🌹12,392🌹
انشاءالله همگی حاجت روا بشین❤
التماس دعا✨
همیشه به همه می گفت که یک روزی می رسد من می روم و شهید خواهم شد و شما اسم کوچه را به نام من تغییر خواهید داد!😊
ولی همه می خندیدند و حرفش را باور نمیکردند!!😔
ولی همهدیدند که آن روز فرا رسید و همانطور شد که میگفت...😭
کوچه شهید مدافع حرم
حاج عبدالرحیم فیروزآبادی🌹💔
#سالروز_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
به سوره های حشر و واقعه بسیار علاقه داشت و با آنها مانوس بود.👌
همیشه تعقیبات بعد نماز را مفصل میخواند و دعای سمات را هم حفظ بود.🍃 در کارگشایی برای مردم شهرستان تنکابن بسیار کوشا بود و دغدغه مسائل فرهنگی داشت.🍂
در مراسم یادواره شهدا از بی توجهی مسئولین شهرش به مسائل فرهنگی به گریه افتاد.😔با اینکه دبیر هیئت ارزیابی و آمادگی رزم جهادی تیپ ها و لشگرهای مردم پایه سپاه در کل کشور بود اما به عنوان یک فرمانده گروهان راضی بود که به جنگ با تکفیریها برود.🍃
یعنی خیلی افتاده حال بود و دنبال جاه و مقام نبود.☝️
در جاده کندوان وقتی بهمن می آمد و جاده بسته میشد
باز هم میتوانست توی ماشین بنشیند و امر و نهی کند اما پا به پای نیروهایش توی جاده حرکت میکرد و میلگرد میزد تا ماشینها را پیدا کند و مردم را نجات بدهد.❤️
#شهید_محرمعلی_مرادخانی
#سالروزشهادت🕊
@Modafeaneharaam
#بدون_شرح...
#یک مقنعه با تمثیل پدرشهید💔
امروز برای کاری سرزده رفتم مدرسه . . .
که نهال رو ازمدرسه بیارم ؛یهو دیدم تمثیل شهید قاضی خانی . . .
روی مقعنه ی نهاله گفتم:(( نهال چرا
عکس بابارو زدی به مغنه ات؟؟
با ناراحتی😔 ودرحالی که اشک توچشماش جمع شده بود،گفت:
اخه بچه ها هی میگن:توبابا نداری!!😢
عکس بابا روزدم تا ببینن منم😊
بابا دارم.گفت:مامان نمیدونی توکتابم هم عکس بابا رو زدم😇
به نظر شما!؟من حرفی برام می مونه که به نهال بگم⁉️
راوی:همسرشهید مدافعحرم
مهدی قاضی خانی🌹
#سالروزشهادت🕊
@Modafeaneharaam