✅گام های شیطان برای عادی سازی روابط !
⛔️گام اول
مرد مجازی: سلام خواهرم
زن مجازی: سلام (هر چه باشد جواب سلام واجب است!🤔)
مرد مجازی: خواهری من قصد مزاحمت ندارم. فقط بهعنوان برادرتان درخواستی دارم.
زن مجازی: (باکمی تعلل و تأمل) خواهش میکنم، بفرمایید!😏
مرد مجازی: من رفتار شمارا در گروهها دیدهام. شما واقعاً خانم موقر و فهمیدهای هستید. من در فضای مجازی به دنبال کسی مثل شما هستم که مثل خواهرم مواظبم باشد و نگذارد در لغزشگاهها دچار لغزش شوم! به راهنمایی شما در این فضای آلوده در برخورد با نامحرمان خیلی نیاز دارم!😢
زن مجازی: حرف عجیبی میزنید! چه نیازی هست که شما با یک نامحرم ارتباط آلوده داشته باشد تا از ارتباطهای آلوده دیگر در امان بمانید؟😐
مرد مجازی: نه اینطور قضاوت نکنید! من به دنبال آلودگی و هوس و این حرفها نیستم. از وقار شما در برخورد با دیگران خوشم آمده. خانمهای زیادی سعی کردهاند با من ارتباط برقرار کنند اما من خودم را از همه آلودگیها نجات دادهام شکر خدا. به دنبال نقطه اتکایی برای فرار از وسوسههای فضای مجازی میگردم!😞
زن مجازی: ببخشید من معذورم. من قبل از اینکه غریقی را نجات بدهم خودم به ورطه نابودی کشیده میشوم. لطفاً پیام ندهید چون بلاک میکنم!😡
مرد مجازی: اجازه میدهید فقط پیامهای مذهبی برای شما ارسال کنم؟
زن مجازی: اشکال ندارد. من استفاده میکنم. اما حق چت کردن چون پاسخ نمیدهم!ندارید😒
مرد مجازی: حتماً! حتماً
⛔️گام دوم
مرد مجازی: ببخشید خواهر سؤالی دارم. شما متأهل هستید؟ چون جواب هیچکدام از سؤالاتی که از شما میپرسم نمیدهید!
زن مجازی: بله. من متأهلم و همسرم از همه تعاملات من در این فضا خبر دارد.
مرد مجازی: من هم متأهل هستم.
زن مجازی: پس شما متأهل هستید؟ شرمآور است که با وجودیکه متأهل هستید به دنبال زنهای دیگر هستید. ولی من ترجیح میدهم همه انرژی و وقتم را برای همسرم صرف کنم.😠
مرد مجازی: شما دوباره برگشتید به پله اول! من که گفتم دنبال یک مشاور روحی هستم. چرا از کمک به من مضایقه میکنید؟😭
⛔️گام سوم
مرد مجازی: آبجی لطفاً کمی درباره هدف زندگی برای من توضیح بدهید. من احساس پوچی میکنم…
و پاسخ زن مجازی…😊
مرد مجازی: خیلی عالی توضیح دادید. کسانی مثل شما حقیقتاً کمیاباند. من قدردان شما هستم!
⛔️گام چهارم:
مرد مجازی: خواهرم رفتارهای خانمم جدیداً کلافه کننده است. نمیدانم چطور باید با او رفتار کنم تا زندگیام لذتبخش شود…شما که خانم هستید لطفاً من را راهنمایی کنید!
و پاسخ زن مجازی…😇
⛔️گام پنجم:
مرد مجازی: ایکاش به خانمم تفهیم میکردم که مثل شما فکر کند، مثل شما صحبت کند و مثل شما رفتار کند…
و پاسخ زن مجازی درحالیکه در دلش قند آب میشود…😌
⛔️گام ششم…😌😌
⛔️گام هفتم…😌😌😌♥️
⛔️گام هشتم…♥️♥️♥️
🔥💔گام آخر:
اکنون دیگر زن، یک هویت مجازی نیست. واقعیتی است ویرانه که در کنجی نشسته و با حسرت تمام به خرابههای زندگیاش نگاه میکند؛ و هرازگاهی قطره اشکی، صورتش را خیس میکند…
همه لحظات شاد زندگی او و همسرش از مقابل چشمان خیسش رژه میروند اما دیگر کار از کار از گذشته است…
سرمایههای بزرگی را به خاطر چیزی ازدستداده است که واقعیتی جز گناه و خیانت و دروغ نداشته است…
این داستان واقعی بود.و روال رابطه ناصحیح به همین صورت بازسازیشده در داستان بوده است؛ و هرروز این داستانهای واقعی تکرار خواهد شد اگر یقین نداشته باشم که شیطان گامبهگام ما را به نیستی و فنا نزدیک میکند…
پ.ن: مراقب این ارتباطات باشید، مجازیست اما زندگی را حقیقی ویران میکند!
مراقب باشید، شما مشاور، روانشناس خانواده، مربی تربیتی کودک و... نیستید!
مراقب باشید!
@modafeaneharaam
#خاطرات_شهدا
اگه میخواےپروازڪنی|🕊|
باید دل بڪنےاز دنیاو تعلقاتش...|✋|
در سجده آخر||
نمازهایش این دعا را میخواند:|📖|
{اللهم اخرج حب الدنیا من قلوبنا}
#شهید_محمدرضا_الوانی❤️
@modafeaneharaam
🔸ای سیدعلی! سیادتت را عشقست
صبر و کرم و شهامتت را عشقست
🔹گور پدرش هر که تو را آزارد
آقای منی ولایتت را عشقست
🔸چون امر نمایی همگی می آییم
تنها بنگر،اوامرت را عشقست
🔹ازدست سران بی بصیرت هیهات
مظلوم زمان بصیرتت را عشقست
✅سلامتی وجود نازنین امام خامنه ای صلوات
✨ اللَّهُمَّ احْفِظْ قٰائِدَناٰ الاٰمامْ خٰامِنه ای✨
@modafeaneharaam
💐💐محمدرضا خیلی دوست داشت که همه ی خانم ها چادر سرشون کنن..
می گفت: "چادر خیییلی قشنگه اصلا نمی فهمم که چرا بعضی ها درش میارن! هر چقدر هم سخت باشه ، همین بس که حضرت زینب (س) زیر شکنجه چادرشون سرشون بود... دیگه بدتر از این؟!"💐💐
#زندگی_خدایی😊
#شهید_محمد_رضا_دهقان🌷
@modafeaneharaam
#زندگي _نامه_شهیداحمد مشلب
اسم جهادی:غریب طوس
اسم مادر:سلام بدرالدین
شهرستان:نبطیه محله ی السرای سکونت میگزید
سن او ۲۱سال وتاریخ تولدش:۱۹۹۵/۸/۳۱میلادی
تاریخ شهادتش:۲۰۱۶/۲/۲۹
که باتوجه به تاریخ هجری قمری ۱۹ جمادی الاول۱۴۳۷
محل شهادتش:تل حمام روستایی در جنوب حلب
درجه علمی اش :فارغ التحصیل هنرستان امجاد است
نفرهفتم درلبنان ورشته اش تکنولوژی اطلاعات (انفورماتیک)است
آرامگاهش:محل شهدای شهر نبطیه است
شهید احمد محمد مشلب از دوران کودکی با عشق به اهل بیت
در خانواده اش که منشأ این عشق به اهل بیت
از آن هاست وبابخشندگی ومحبت تربیت شد وخوگرفت
در راه اسلام ناب محمدی گام برداشت واز نو نهالان
تابزرگان را با حضرت مهدی (عج)آشنا کرد.
وصیت ایشان به تمام زنان این است که:عبا (چادر)است
او می گوید عبا مدل است و اولین زنی که صاحب
عبای زنانه است حضرت زینب(س)بود
او اینگونه بود وهمیشه عبا روی سرش قرار داشت ولی حجابی
که الان میکنیم وچیزهایی غیرمعلوم است
مهم ترین مسئله این است که دختران وزنان حجاب خود را حفظ کنند.
ودختری که بیرون می آید وبه صورت عادی وبدون زینت
در برابر دیدگان مردم برود و نگاه هایش
را به زمین بدوزد واحترام حجاب وعبایش را نگه دارد.
از وصیت هایش این است که :خدا توراکمک کند ای امام زمان!
ماانتظار او را نمیکشیم او انتظار مارا میکشد
و وقتی خودمان را درست کنیم واصلاح کنیم بعد ساعاتی ظهور می کند.
@modafeaneharaam
داستان پسرک فلال فروش🌹
#قسمت_هفدهم
#دستگيري_ازمردم
حجت السلام سميعي و...
يادم هست در خاطرات ابراهيم هادي خواندم كه هميشه دنبال گرهگشايي
از مشكالت مردم بود.
اين شهيد واالمقام به دوستانش گفته بود: از خدا خواستهام هميشه جيبم پر
پول باشد تا گره از مشكالت مردم بگشايم.
من دقيقاً چنين شخصيتي را در هادي ذوالفقاري ديدم. او ابراهيم هادي را
الگوي خودش قرار داده بود. دقيقاً پا جاي پاي ابراهيم ميگذاشت.
هادي صبحها تا عصر در بازار آهن كار ميكرد و عصرها نيز اگر وقت
داشت، با موتور كار ميكرد.
اما چيزي براي خودش خرج نميكرد. وقتي می فهميد كه مثال هيئت
نوجوانان مسجد، احتياج به كمك مالي دارد دريغ نميكرد.
يا اگر ميفهميد كه شخصي احتياج به پول دارد، حتي اگر شده قرض
ميكرد و كار او را راه ميانداخت. هادي چنين انسان بزرگي بود.
من يك بار احتياج به پول پيدا كردم. به كسي هم نگفتم، اما هادي تا
احساس كرد كه من احتياج به پول دارم به سرعت مبلغي را آماده كرد و به
من داد.
زماني كه ميخواستم عروسي كنم نيز هفتصد هزار تومان به من داد.
ظاهراً اين مبلغ همه ي پس اندازش بود. او لطف بزرگي در حق من انجام داد. من هم به مرور آن مبلغ را برگرداندم.
اما يك بار برادري را در حق من تمام كرد.
زماني كه براي تحصيل در قم مستقر شده بودم، يك روز به هادي زنگ
زدم و گفتم: فاصله ي حجره تا محل تحصيل من زياد است و احتياج به موتور
دارم، اما نه پول دارم و نه موتورشناس هستم.
هنوز چند ساعتي از صحبت ما نگذشته بود كه هادي زنگ زد. گوشي را
برداشتم. هادي گفت: كجايي؟
گفتم: توي حجره در قم.
گفت: برات موتور خريدم و با وانت آوردم قم، كجا بيارم؟
تعجب کردم. کمتر از چند ساعت مشکل من را حل کرد.
نميدانيد آن موتور چقدر كار من را راه انداخت.
بعدها فهميدم كه هادي براي بسياري از اطرافيان همينگونه است. او راه
درست را انتخاب كرده بود. هادي اين توفيق را داشت كه اينگونه اعمالش
مورد قبول واقع شود.
كارهاي او مرا ياد حديث امام كاظم 7 در بحاراالنوار، ج 75 ،ص 379
ُهر قبول اعمال شما، برآوردن نيازهاي برادرانتان
انداخت كه فرمودند: همانا م
و نيكي كردن به آنان در حد توانتان است و اّل )اگر چنين نکنيد(، هيچ عملي
از شما پذيرفته نميشود.
هادي دربارهي كارهايي كه انجام ميداد خيلي تودار بود. از كارهايش
حرفي نميزد. بيشتر اين مطالب را بعد از شهادت هادي فهميديم.
وقتي هادي شهيد شد و برايش مراسم گرفتيم، اتفاق عجيبي افتاد. من در
كنار برادر آقا هادي در مسجد بودم.
يک خانمي آمد و همينطور به تصوير شهيد نگاه ميكرد و اشك می ريخت. كسي هم او را نميشناخت.
بعد جلو آمد و گفت: با خانوادهي شهيد كار دارم.
برادر شهيد جلو رفت. من فكر كردم از بستگان شهيد هادي است، اما برادر
شهيد هم او را نميشناخت.
اين خانم رو به ما كرد و گفت: چند سال قبل، ما اوضاع مالي خوبي
نداشتيم. خيلي گرفتار بوديم. برادر شما خيلي به ما کمک کرد.
براي ما عجيب بود. همه جور از هادي شنيده بوديم اما نميدانستيم مخفيانه
اين خانواده را تحت پوشش داشته!
حتي زماني كه هادي در عراق و شهر نجف اقامت داشت، اين سنت الهي
را رها نكرد.
در مراسم تشييع هادي، افراد زيادي آمده بودند كه ما آنها را نميشناختيم.
بعدها فهميديم كه هادي گره از كار بسياري از آنان گشوده بود.
داستان شهید هادي ذولفقاري🌹
بـانـو!!
چـادرت را سـفـت بچـسب گرگــ🐺ــها همیــشه دنبال شنل قرمـ💃ـزی ها هـسـتن.......
@modafeaneharaam
#یکمدلتنگتکنم
مثلا برات ڪربلامونو امشب از امام رضا بگیریم!
مثلا تا اربعین بشیم بنده خوب خُدا
یڪاری کنیم خدا عاشِقِمون شه:)
بعد مثلا اربعین با رفقا پای پیاده بریم پابوس آقا!
لیاقتشو که نداریم ولی مثلا برای ارباب دلبری کنیم...
بعد الکی مثلا تو راه برگشت مث دو سال پیش انتحاری بزنه نزدیکمون شہید شیم...
اون موقعست که خُدا میخَرَتمون:)
گفتم مثلا!!
ولی تصورشم شیرینه...نه؟!
#دلانه
@modafeaneharaam
سه ماه بعد از شهادتش در گودالی پیدا شد، در نامه ای نوشته بود: مادر می خواهند ما را زنده به گور ڪنند ...
#شهید_عباس_سهیلی
یادش #باصلوات❤️
تصویر باز شود👆
🍃❤️🍃❤️🍃❤️
💔😔
💬 #منتظران_به_گوش 📢
اسم خودمون رو گذاشتیم
منتظران ظهــور...
کدوم منتظران؟!
#منتظران مهدی کسایی هستن که گناه نمیکنند 🙅♂❌
مگه میشه منتظر مهدی باشی و بعد با گناهات ظهور رو عقب بندازی😶
مگه میشه منتظر باشی و دل امام زمان رو خون کنی😥
نه اشتباه نکنیم! ما منتظر نیستیم💔
عجب زمانه ای #بجای_یارمهدی_بارمهدی شده ایم😑😓
#شرم
#افسوس
اللهــــم عجـــل الولیـــــڪ الفــــرج
@modafeaneharaam
•| حســــینـ...جـانـــ.. [🍃]
[فردا] عرفـــــہاے دیگر [💕]
°°°°مےآید°°°°
آقـــــ[💚]ــــا جانــــ[😔]
این آخرینــ[🎈] فرصتـــــ↓
بخـــــــشیدهـــ شدنــــ استــــ[🚶♀]
میشود واسطہ شوے[😢]
خدایمـــ مـــ✋🏻ـــرا ببخشد [😭]
@modafeaneharaam
زنده نگه داشتن یاد شهدا🌹
*هر چه امروز کشور ما دارد و هرچه در آینده بدست بیاورد به برکت خون این جوانان شهیداست.
*آنچه مهم است حفظ راه شهداست،یعنی پاسداری از خون شهدا،این وظیفه اول ماست.
* نمک شناسی حق شهدا این است که در راهی که آن ها باز کرده اند،حرکت کنیم.
*امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست.
*هر شهید پرچمی برای استقلال و شرف این ملت است.
*شهادت بالاترین پاداش و مزد
داستان پسرک فلافل فروش🌹
#قسمت_هجدهم
#ويژگي_ها
اين سخنان را از خيلي ها شنيدم. اينکه هادي ويژگي هاي خاصي داشت.
هميشه دائم الوضو بود.
مداحي ميکرد. اکثر اوقات ذکر سينه زني هيئت را ميگفت.
اهل ذکر بود. گاهي به شوخي ميگفت: من دو هزار تا يا حسين(ع)
حفظ هستم. يا ميگفت: امروز هزار بار ذکر يا حسين(ع) گفتم، عاشق امام
حسين(ع)و گريه براي ايشان بود. واقعاً براي ارباب با سوز اشک ميريخت.
اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسي از او تعريف ميکرد، خيلي بدش
ميآمد. وقتي که شخصي از زحمات او تشکر ميکرد، ميگفت: خرمشهر
را خدا آزاد کرد!
يعني ما کاري نکردهايم. همه کاره خداست و همه ي کارها براي خداست.
حال و هوا و خواسته هايش مثل جوانان همسن و سالش نبود. دغدغه مندتر
و جهادي تر از ديگر جوانان بود.
انرژي اش را وقف بسيج و کار فرهنگي و هيئت کرده بود. در آخر راهي
جز طلبگي در نجف پاسخگوي غوغاي درونش نشد.
من شنيدم که دوستانش ميگفتند: هادي اين سال هاي آخر وقتي ايران
ميآمد، بارها روي صورتش چفيه مي انداخت و ميگفت: اگر به نامحرم نگاه
کنيم راه شهادت بسته ميشود.
خيلي دوست داشت به سوريه برود و از حرم حضرت زينب (س)دفاع
کند. يک طرف ديوار خانه را از بنري پوشانده بود که رويش اسم حضرت
زينب(س) نوشته شده بود. ميگفت نبايد بگذاريم حرم عمه ی سادات،
دست تروريست ها بيفتد.
وقتي ميخواست براي نبرد با داعش برود، پرسيديم درس و بحث را
ميخواهي چه کني؟ گفت: اگر شهيد نشدم، درسم را ادامه ميدهم. اگر
شهيد شوم، که چه بهتر خدا ميخواهد اينگونه باشد.
در ميان فيلم ها به خداحافظ رفيق خيلي علاقه داشت. سيدي فيلم را تهيه
کرد و براي خانواده پخش نمود.
خواهرش ميگفت: من مدت ها فکر ميکردم هادي هم مثل آدمهاي
درون فيلم، هر شب با موتور و با دوستانش به بهشت زهرا (س) ميرود.
صحنه هاي اين فيلم همه اش جلوي چشم هاي من است.
همه اش نگران بودم ميگفتم نکند شباهت هاي هادي با محتواي فيلم اتفاقي
نباشد!
هادي مثل ما نبود که تا يک اتفاقي ميافتد بيايد براي همه تعريف کند.
هيچ وقت از اتفاقات نگران کننده حرف نميزد. آرامش در کلامش جاري
بود.
برادرش ميگفت: »نميگذاشت کسي از دستش ناراحت شود اگر
دلخوري پيش ميآمد، سريعاً از دل طرف درميآورد. هادي به ما ميگفت
يکي از خاله هايمان را در کودکي ناراحت کرده، اما نه ما چيزي به خاطر
داشتيم نه خاله مان.
ولي همه اش ميگفت بايد بروم حلاليت بطلبم. هيچ وقت دوست نداشت
کسي با دلخوري از او جدا شود.«
داستان شهيد هادي ذولفقاري🌹
💠🌙 اعمال شب عرفه
شب نهم ذي الحجة، از شبهای متبرك و شب مناجات با قاضى الحاجات است؛
توبه در این شب مقبول و دعا در آن مستجاب است. عبادت در این شب، اجر صد و هفتاد سال عبادت را دارد.
✨ براى شب عرفه چند عمل وارد شده است:
👇👇👇
1⃣ قرائت دعایی که با این عبارت آغاز میشود:
" اَللّهُمَّ یا شاهِدَ كُلِّ نَجْوى وَ مَوْضِعَ كُلِّ شَكْوى وَ عالِمَ كُلِّ خَفِیَّةٍ وَ مُنْتَهى كُلِّ حاجَةٍ یا مُبْتَدِئاً... "
كه روایت شده هر كس آن را در شب عرفه یا در شبهاى جمعه بخواند خداوند او را بیامرزد.
2⃣ قرائت هزار مرتبه تسبيحات عشر (ذکر شده در مفاتیح الجنان)
3⃣ قرائت دعاى " اللّهُمَّ مَنْ تَعَبَّاَ وَ تَهَیَّاَ... " كه هم در شب عرفه و هم شب هاى جمعه وارد شده است.
4⃣ زيارت حضرت سيّدالشهدا عليه السلام
منبع: مفاتیح الجنان
@modafeaneharaam
🌸 #روز_عرفه 🌸
🗓روز نهم ماه ذی الحجه - مصادف با سه شنبه ۱۳۹۷/۰۵/۳۰ - روز عرفه است.
💠 اگر چه این روز به اسم عید نامیده نشده است اما از اعیاد عظیمه است و روزى است که حق تعالى بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود فرا خوانده و مَوائد جُود و احسان خود را براى ایشان گسترانیده است. در این روز شیطان خوار و حقیرتر و رانده تر و خشمناک ترین اوقات خواهد بود. روزی که حاجیان در سرزمین عرفات وقوف می کنند و نغمه ربنا را به لب جاری می سازند.
👈 از برترین اعمال این روز قرائت #دعای_عرفه است که این دعا میراث کلام دلنشین اربابمان حضرت ابا عبدالله الحسین "علیهالسلام" می باشد.
🔸اعمال مستحب روز عرفه:
👇👇👇
1⃣ غسل.
2⃣ زیارت امام حسین "علیهالسلام" که مقابل هزار حجّ و هزار عمره و هزار جهاد بلکه بالاتر است و احادیث در کثرت فضیلت زیارت آن حضرت در این روز متواتر است و اگر کسی توفیق یابد که در این روز در تحت قُبّه مقدّسه آن حضرت باشد، ثوابش کمتر از کسی که در عرفات باشد نیست، بلکه زیاده و مقدّم است.
3⃣ پس از نماز عصر، پیش از آنکه مشغول به خواندن دعاهای عرفه شود دو رکعت نماز بجا آورد در زیر آسمان و اعتراف و اقرار کند نزد حق تعالی به گناهان خود تا فایز شود به ثواب عرفات و گناهانش آمرزیده شود پس مشغول شود به اعمال و ادعیه عرفه که از حُجَج طاهره "صلوات اللّه علیهم" روایت شده و آنها زیاده از آن است که در این مختصر ذکر شود.
4⃣ روزه گرفتن در روز عرفه که بسیار سفارش شده است.
📚 چند حدیث از پیامبر اکرم (ص) در مورد روز عرفه:
۱- خداوند در هیچ روزی با اندازه روز عرفه، بندگان را از آتش دوزخ نمی رهاند.
۲- برخی از گناهان جز در عرفات بخشوده نمی شوند.
۳- گناه کارترین فرد در عرفات کسی است که از آن جا باز گردد در حالی که گمان می برد آمرزیده نخواهد شد.
✅ @modafeaneharaam
سلام و عرض ادب خدمت اعضای محترم🌹
انشاءلله امروز مراسم دعای عـرفه در حرم آقا امام رضا دعاگوی همگی هستیم🌷
التمـاس دعـای عاقبـت بخیـری و شهـادت برای خادمیـن کانال 🌺🍃