باسلام شبتون حسینی✨
عزاداریهاتون قبول باشه.
◾️انشاءلله فردا، #شب_تاسوعا بمناسبت #سه_شنبه_های_مهدوی قرار داریم برای خرید نان و دارو برای نیازمندان به نانوایی و داروخانه پول بدیم.
هربزرگواری که دوست داره تو این کار خیر شریک بشه لطفا زودتر کمک خودش رو به این شماره حساب ارسال کنه👇
6280231364795244
بنام زارع
اجرتون با حضرت علی اکبر💔
#محرم
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
❤️(هوالعشق)❤️ #رمان_تنها_میان_داعش 🌹 #قِسمَت_چهاردَهُم 🌺 شاید اگر میماند برایش میگفتم تا اینبار
❤️(هوالعشق)❤️
#رمان_تنها_میان_داعش
🌹 #قِسمَت_پانزدَهُم 🌺
حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمیکرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش اسیر داعش شوند. 😭اصالًا با این ولعی که دیو داعش عراق را میبلعید و جلو میآمد، حیدر زنده به تلعفر میرسید و حتی اگر فاطمه را نجات میداد، میتوانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟ آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریههایم همه را به هم ریخت. 😭درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش میکرد و با مهربانی همیشگیاش دلداریام میداد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زنعمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچهات رو بیار اینجا!» عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زنعمو بود تا آرامم کند :«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ !»🙂 و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زنها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام امام حسن (علیهالسلام) رو داریم؛ جایی که حضرت 1400 سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!» چشمهایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان میدرخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر میکنید اون روز امام حسن (علیهالسلام) برای چی در این محل به سجده رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از 1400 سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شر این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر فاطمه (علیهالسلام) هستید!»🌺
#اِدامه_دارَد...🌸
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 استوری | اکبرم در راه دین جان میدهد…
@Modafeaneharaam
💔در میانهی میدان
▪️علیاکبر که بر زمین افتاد/ آسمان، آفتاب را گم کرد
▪️آنچنان زخم روی زخم آمد / که عدو هم حساب را گم کرد
▪️خواست تا خیمه پر کشد اما / شیر زخمی عقاب را گم کرد
▪️پدر آمد به یاریاش برود / من بمیرم رکاب را گم کرد
▪️پسر بوتراب بین تراب / نوهی بوتراب را گم کرد
▪️جلد قرآن خویش پیدا کرد / برگههای کتاب را گم کرد
🖌 طراح: روح الامین
@Modafeaneharaam
CQACAgQAAx0CUyYOlAACHW5hG1AQKquVlHN6u_GuP8uqn5AjJwAC9AoAAvZe0FAhZoBa0W5kAAEgBA.mp3
3.73M
دعای هفتم صحیفه سجادیه
به نیت شفای بیماران کرونایی🌷
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موشن_کمیک | روضه های مصور
◽️قسمت هفتم: حضرت علی اکبر (علیه السلام)
◽️جوانی که پیکرش در هر سوی کربلا دیده میشد.
▫️محصول خانهی طراحان انقلاب اسلامی
▫️تصویرساز: فاطمه طیوب
▫️کامپوزیت و صداگذاری: گروه هنری هشت
#محرم | #علی_اکبر
@Modafeaneharaam
#خاطرهاےجالب از شهید #حجت_اصغری 🕊
📌داشتيم ميرفتيم كربلا ! با حجت ته اتوبوس نشسته بوديم ! كلى گپ زديم ! خیلی باهاش شوخی میکردیم تو کربلا همیشه از ما جدا میشد تنهایی میرفت حرم ..... برامون سوال شده بود .
📌آخر ازش پرسیدم چرا همش جدا میشی تنهایی میری؟؟
وسط حرفاش يه دفعه گفت من خيلى دوست دارم شهيد بشم !
از دهنش پريد گفت من شهيد ميشمااا !
📌من و امير حسينم بهش #گفتيم داداش تو شيويدم نميشى چه برسه شهيد ! حلالمون كن حجت چقدر اون شب تو اتوبوس وقتى خواب بودى با دستمال كاغذى كرديم تو گوشت اصلا ناراحت نمیشد 😊
دقیقا محرم سال بعد روز تاسوعا مثل اربابش هر دو دستو سرشو فدای عمه جانما زینب کرد، شهید شد حاجتشو اون سال تو کربلا گرفته بود خوب خبر داشت سال دیگه شهید میشه شد علمدار حلب💔
به نقل از اقا محسن همسفر کربلا شهید اصغری
#شهادت_تاسوعای_94
#نحوهشهادتاصابتموشک
#شهیدی_بی_سر_و_بی_دست....
@Modafeaneharaam
4_5823503194088540533.mp3
16.9M
🔊 #صوتی | سبک #واحد
😭 جوان خوش قامت میری به سمت میدون...
👤 کربلاییسیدرضا #نریمانی
ویژه #هشتم_محرم
@Modafeaneharaam