شهيد دانشگر كمي قبل از شهادت نماز ظهر را در تيررس دشمن اقامه ميكند؛ مثل ياران حسين(ع) اما باز هم آرام است و اين موقعيت خطرناك از كيفيت نمازش كم نميكند. 👌👌👌
كسي نميداند در اين نماز ميان عباس و خدا چه ميگذرد..🌹
که چند ساعت بعد به شهادت ميرسد🕊🕊🕊
شهيد عباس دانشگر يكي از شهداي مدافع حرم است كه به تعبير مقام معظم رهبري لفظ «جوان مؤمن انقلابي» شايسته اوست.🌺🍃
برگرفته از کتاب " اینجا حلب، به گوشم..." شامل زندیگینامهی شهید دانشگر❤️
فک کن بری #سوریه......
به همه بگی فردا #میرم پیش بی بی......
بری تو #صحن.......
پرچم یا #عباس............
سربند کلنا #عباسک یا زینب.......
بری تو #حرم رو به روی ضریح.... ..
#دست تو بزاری رو #قلبت با زبون بی زبونی بگی..
خانوم جات اینجاست اونجا #چیکار میکنین...
بگی خانوم اجازه #میدین برم دفاع کنم از #حرمتون......
بعد............
یه #پلاک..............
یه #لباس #ارتشی................
یه #کلاشینکف...............
یه #کلت................
یه #کلش............
یه #بیابون...............
بیابون ن #بهشت...............
پشتت يه #گنبد...........
انگار #خانوم داره نگات میکنه......
خانوم #نگات میکنه...........
حس میکنی #کنارته...............
بهت :افتخار میکنه بهت #لبخند میزنه......
یه نگاه به #پشت سرت به پرچم یا #عباس میندازی
میگی #ارباب تا اسم شما رو گنبد هست.......
مگه کسی #میتونه به #حرم چپ نگاه کنه..
خم شی بند پوتینتو سفت میکنی....
#سربندتو #سفت میکنی...
#کلشتو سفت #میچسبی...
#کلشتو میگیری میگی یا عباس.......
بعد از اینکه چندتا #داعشی حرومی رو به #هلاکت رسوندی
ببینی یه #ضربه خورده به قلبت...........
#قلبت شروع میکنه به سوختن.....
از خون دستت میفهمی #مجروح شدی....
میگی بی بی ببخشید شرمندم......
#دیگه توان ندارم........
دوستات جمع شن دورت #نفسات به شمارش میوفته
چشمات تار ميبینه..........
بی بی بیاد بالا سرت برا #شفاعت........
خون زیادی ازت رفته....... .
دوستات پاهاتو بلند کنن تا خون به #مغزت برسه...
اما ميگی پاهامو بذارین #زمین سرمو بلند کنین...
بی بی اومده میخوام بهش #سلام بدم......
چند دقیقه بعد چشماتو ببندی.......
چند روز بعد به #خانوادت خبر بدن شهید شدی.......
عجب رویایی.......
اللهم الرزقنا شهاده فی سبیلک بحق بی بی زینب
دوست من شهید حججی هستند
فکر میکنم ایشون منو انتخاب کردن تا من ایشون رو.
قضیه ازین قرار بود روزی ک خبرشهادت و سربریدن شهید حججی و اوردن خیلی تو ذهنم درگیربودم
ی روز درحال انجام فعل حرام بود درحال گناه چشمم ب تابلوی شهید حججی خورد
حالم از خودم بهم خورد تودلم گفتم شهید داره اونجا تو خون بال بال میزنه اونوقت من غرق گنام
خیییلی معذرت خواستم ازش .شرمندش شدم ازش کمک خواستم و واقعا هم گزاشتم کنار
بعد ی مدت زندگی پاک برگشتم اون گناهمو دوباره انجام دادم.شیطون گناه و برام جلوه میداد
اما دقیقا همون شب خواب دیدم شهید حججی شهید شده و اوردنش من و خانوادم کنار تابوتشیم
مامانم تابوت و بوس کرد تو خواب بهم گفت دخترم توهم بیا ازین فرصت استفاده کن شهید و ببوس گفتم مامان اما من وضو ندارم گفت بیا دیگ این موقعیت پیش نمیاد
من سرتابوتو گرفتم تا رفتم ببوسم شهید حججی نزاشت
سه بار خم شدم ک ببوسمش اما نزاشت.😭😭😭😭😭😭
هدایت شده از آقا مهدی
دلا یاران عاشق زود رفتند
از این وادی همه خشنود رفتند
من و تو مثل یک مرداب ماندیم
خوشا آنان که مثل رود رفتند
🕊شادی روح شهید #مهدی_حسینی
#صلوات
☑️ @mahdi59hoseini
🌺عطرمحمدی🌺
بارها به خوابم آمد و هر بار من شادتر می شدم طوری که باعث حیرت اطرافیانم می شد.
حضورش را هم همیشه احساس می کنم.☺️ بعد از شهادت رغبتی نبود تا کسی شیشه های عطر و ادکلن او را از کمد بیرون بیاورد😞 و در فضای ورودی خانه هم هیچ عطری نیست، ولی هربار که وارد خانه می شوم عطرش را استشمام می کنم☺️😍. انگار چند لحظه قبل خانه بوده و رفته و بوی عطرش همان جا پیچیده است.😍😍
راوی مادر شهید دهقـان❤️
برای تهیه مهمات باید حاج احمد متوسلیان رو می دیدم ...
به طرف اتاق فرماندهی رفتم ...
در باز بود ، اما حاج احمد نبود ...
یکی از دوستان گفت:
مطمئن نیستم ، اما شاید بدونم کجاست!
به طرف دستشویی ها راه افتادیم...
درست حدس زده بود ...
حاج احمد در حالی که سطل آب به دست داشت ...
مشغول نظافت دستشویی ها بود ...
داغ شدم ...
رفیقمون رفت تا سطل رو از دستش بگیره ...
حاج احمد یک قدم عقب کشید و به نظافت مشغول شد ...
نگاهی کرد و گفت:
یادت باشه! فرمانده هنگام جنگ برادر بزرگتر همه است ...
و در بقیه مواقع کوچکتر از همه...🍃
@modafeaneharaam
علت بیماری این عزیز رو نمیدونن
بدنش به کل داره لمس میشه
پزشکا قطع امید کردن😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
توروخدا خیییلی دعا کنید🙏
چند وقتی بود که گناه پشت گناه 😭
از اعتکاف سال ۹۶
با ❤️#شهیدمحمدحسین--#محمدخانی❤️
اشنا شدم یه سری عکس و مطلب و ...بعنوان هدیه بهمون دادن
اونجا بود که بهش گفتم
میگن شهدا زنده اند اگه واقعا اینجوره
دستمو بگیر و کمکم کن
و همینطور هم شد
رزق کربلامو از امام رضا و با توسل به شهید
گرفتم🌹
برای همین عکس شهید رو به کوله پشتیم بستم☺️
کم کم با شهیدان
حججی. صدرزاده. بافنده
دوست شدم و صمیمیت پیدا کردم 😌ولی همچنان آقا محمد حسین بر قلب ما فرمانروایی میکند👑