دلاوری
که شبـی
اقتدا بہ مولا کرد
قسم به عشـق ؛
که در زینبیه غوغا کرد ...
تکاور تیپ۶۵نیروهایویژه هوابرد ارتش، نهمین شهید مدافعحرم استان گلستان و هفتمین شهید مدافعحرم ارتش جمهوری اسلامی ایران اواخر اسفند ۱۳۹۴ برای مبارزه با تکفیریها عازم سوریه شد.
شهامت او در منطقه عملیاتی آنقدر بالا بود که تا نزدیکی چند قدمی تانک های دشمن پیش می رفت و با تاکتیک ها و شجاعت خاص خودش آنها را منهدم میکرد. او استادِ انهدام تانکهای داعش بود.
یک نیروی نظامی ورزیده که اکثر دورههای سخت نظامی را با جدیت طی کرده بود و به گفته همرزمانش قبل از شهادتش قریب به ۴۰ تکفیری را در جنگ تن به تن به هلاکت رسانده بود.
🔸ولادت : ۱۳۶۸ گالیکش ، گلستان
🔸شهادت: ۹۵/۱/۳۱ حلب ، سوریه
#تڪاور_مدافـع_حـرم
شهید #صادق_شیبک
@Modafeaneharaam
12.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ | جهاد تا شهادت
🔺️ روایت ویژه رهبر انقلاب از شهادتطلبی حضرت امیرالمومنین علیهالسلام💔
@Modafeaneharaam
✍سردار قاسم سلیمانی :
اعمال رژیم صهیونیستی نشان میدهد این رژیم پایدار نخواهد بود و هیچ عوامل پایداری از آن دیده نمیشود.
اعمال رژیم صهیونیستی نشان ناپایداری این رژیم است که وحشت و دست و پازدنهای آنها را میبینیم.
#شهید_سلیمانی
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ۱۸ شهید در پی انفجار در مسجد شیعیان مزارشریف
🔹انفجار مسجد شیعیان در مزارشریف تاکنون ۱۸ شهید و ۳۰ زخمی برجای گذاشته است.
@Modafeaneharaam
📸 بازتاب صحبتهای سخنگوی وزارت امور خارجه درباره انتقام ترور شهید سلیمانی در پایگاه آمریکایی "المانیتور":
▪️وزیر خارجه ایران اعلام کرده است انتقام از قاتلان ژنرال سلیمانی «اصل اساسی و قطعی» سیاستهای جمهوری اسلامی است.
@Modafeaneharaam
🛑شلمچه «مدافعان حرم» کجاست؟
🕊31 فروردین سال 1394 طی عملیاتی در سوریه که به "بصریالحریر" معروف شد، نزدیک به یکصد تن از مدافعانحرم ایرانی و افغانستانی لشکر فاطمیون به شهادت رسیدند.
🌹در آخرین روز فروردین سال1394 عملیات بزرگی به همّت نیروهای مقاومت اسلامی شام، رزمندگان مدافعحرم ایرانی و افغانستانی و جمعی از مستشاران ایرانی در سوریه آغاز شد. این عملیات در منطقه بصریالحریر در ریف شرقی درعای سوریه انجام شد.
🕊بصریالحریر نام منطقهای در حوران و دشت الجاه، در ناحیهای به نام ازرع واقع در استان درعا (جنوب سوریه) است. منطقه حوران، منطقهای آتشفشانی است که از جنوب با صحرای اردن، از غرب به بلندیهای جولان، از شرق به میدان الصفا و السویدا و از شمال به دمشق میرسد. از مناطق مهم و استراتژیک نزدیک به بصریالحریر، میتوان به ملیحهالعطش در جنوب آن اشاره کرد. بصرالحریر از نظر تاریخی بسیار قدمت دارد.
🌹طی این عملیات، حدود یکصد تن از رزمندگان ایرانی و افغانستانی لشکر فاطمیون در نبرد با گروه تروریستی جبهةالنصره و ارتش آزاد سوریه در این منطقه به شهادت رسیدند که پیکر تعدادی از شهدا ماهها در اختیار دشمن تکفیری بود.
🕊خرداد سال1394، پیکر 65تن از شهدای عملیات بصریالحریر پس از انجام مذاکراتی بین طرفهای درگیر در سوریه طی عملیات تبادل به کشور بازگشت. شهیدان هادی کجباف، حسین بادپا، سید جلال حبیب الله پور و روزبه هلیسائی از جمله فرماندهان و مستشاران ایرانی بودند که به همراه افغانستانیهای لشکر فاطمیون در عملیات بصریالحریر به شهادت رسیدند.
🌹شهدای افغانستانی از جمله سلیم سالاری، از مدافعانحرم و رزمنده دفاعمقدس، شهید 20ساله سیدمصطفی موسوی که پیکرش بهمن سال1394 به کشور بازگشت، شهید سید مجتبی حسینی از طلاب حوزه علمیه و مهندس رشته کامپیوتر از دانشگاه قم، شهید مهدی جعفری، شهید علیرضا غلامی، شهید سید ضیا حسینی، شهید روحانی و ایرانی مدافعحرم محمدمهدی مالامیری از شهدای این عملیات هستند.🌹
🕊یکی از رزمندگان افغانستانی حاضر در این عملیات میگوید: دقیقا فروردین سال1394 بود. روزهایی که حتی فکرش را هم نمیکردیم قرار است چند روز بعد وارد چه امتحانی بشویم!😢
🌹داشتیم بررسیهای آخر عملیات بصریالحریر را انجام میدادیم. داغ ابوحامد و فاتح از یک طرف و فشار کار و طرح پیچیده عملیات از طرف دیگر، همهی بچهها فکر و ذکرشان این بود که بدون ابوحامد چه میشود؟!😔
🕊منطقه مشخص شده بود و کار حتما باید انجام میشد. بعد از گذشت 5سال فکر میکنم که چه مصلحتی خداوند بزرگ برای بچههای فاطمیون درنظر گرفته بود که باید وارد چنین امتحانی میشدند. یاد حرفهای شهید فدایی میفتم که با چشمهای پر از اشک میگفت: تکههای جگرم را در بصریالحریر جا گذاشتم😭.
🌹بهترین سرمایهها و جوانان رشید فاطمیون در بصریالحریر به شهادت رسیدند که هر کدامشون به تنهایی یک لشکر فاطمی بودند. یکی از برادران تعریف میکرد شب قبل عملیات ابوحامد(فرمانده شهید فاطمیون) را در خواب دیده که خیلی ناراحت و غمگین با بچهها در حال حرکت به طرف منطقه عملیاتی است و میگوید: بچهها به کربلا خوش آمدید!💔
@Modafeaneharaam
دانش آموزان برای شهادت از هم سبقت میگیرند
این حال و روز ، هر روز افغانستان است. جغرافیایی که در خون نشسته و دنیا چشم هایش را به روی آن بسته است. مرگ ده ها کودک افغانستانی و مرگ فرزند یک فوتبالیست در غرب ، هر دو در یک روز رخ داد ، دنیا اما یکی را دید و چشمش را به روی دیگری بست
@Modafeaneharaam
●کسی خبر شهادت ایشان را به ما نداد. روز اول ماه رجب شهید میشوند. بعد از آن خود داعش خبر شهادت هادی را روی سایتها و خبرگزاریهایش گذاشت. چون آقای کجباف برای ایشان چهره شناختهشدهای بود ولی ما هنوز از موضوع اطلاع نداشتیم.
● بعضی دوستان و آشنایان خبرها را دیدند و به ما گفتند. ساعت یک ونیم نیمهشب بود که به پسرم خبر دادند. پسرم هم از دوستان هادی در اهواز ماجرا را جویا شد که آنها گفتند ما میخواستیم فردا صبح خبر را به شما بدهیم. از گریه و زاری پسرم و عروسم ماجرا را فهمیدم.
●حالم بد شد و بدنم شروع به لرزیدن کرد. دخترم هم با همسرش آمد خانهمان. آنقدر گریه و بیقراری کرد که اصلا نمی توانستیم ساکتش کنیم. ساعتهای اول برای ما غیر قابل تصور بود.
●داعش در همان ساعتهای اول اعلام کرد که جنازه هادی کجباف پیش ماست و در ازای دادن جنازهاش یک تا یک و نیم میلیارد دلار از ایران می خواهیم. همرزمان هادی این موضوع را به پسرم گفتند و قصد داشتند این مبلغ را هم به داعش بپردازند اما من تا موضوع را شنیدم مخالفت کردم.
#شهیدهادیکجباف🌹
💐محل شهادت:سوریه
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 همدلی دینی ملت ایران و افغانستان در فاطمیون بود که جلوه کرد
گزارشی از خبرگزاری صدا و سیما
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌺🌿🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺 🌺 ⚡️ادامه داستان جذاب و واقعی ✅💐 #دهه_شصتی 💐✅ 🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯 💠#قسمت_هفتاد_و_نهم : پس
🌺🌿🌺🌿🌺
🌿🌺🌿🌺
🌺🌿🌺
🌿🌺
🌺
⚡️ادامه داستان جذاب و واقعی ✅💐 #دهه_شصتی 💐✅
🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯
💠#قسمت_هشتاد_و_یکم : مأموریت
ـ اون ایام ... هر چند جمعیت خیلی از الان کمتر بود ... اما اتوبوس ها تعدادشون فوق العاده کم تر بود ... تهویه هم نداشتن ... هوا که یه ذره گرم می شد ... پنجره ها رو باز می کردیم ... با این وجود توی فشار جمعیت ... بازم هوا کم می اومد ... مردم کتابی می چسبیدن بهم ... سوزن می انداختی زمین نمی اومد ... می شد فشار قبر رو رسما حس کرد ...
ظهر بود ... مدرسه ها تعطیل کرده بودن ... که با ما تماس گرفتن ... وقتی رسیدیم به محل ...
اشک، امانش رو برید ...
ـ یه نفر از پنجره ککتل مولوتف انداخته بود تو ... همه شون ایستاده ... حتی نتونسته بودن در رو باز کنن ... توی اون فشار جمعیت ... بدون اینکه حتی بتونن تکان بخورن ... زنده زنده سوخته بودن ... جزغاله شده بودن ... جنازه هاشون چسبیده بود بهم ... بچه ابتدایی هم توی اتوبوس بود ...
خیلی طول کشید تا آروم تر شد ... منم پا به پاشون گریه می کردم ...
ـ بوی گوشت سوخته، همه جا رو برداشته بود ... جنازه ها رو در می آوردیم ... دیگه شماره شون از دست مون در رفته بود... دو تا رو میاوردیم بیرون ... محشر به پا می شد ... علی الخصوص اونهایی که صندلی هم آب شده بود و ریخته بود روشون ... یکی از بچه ها حالش خراب شده بود ... با مشت می زد توی سر خودش ...
فرداش حکم مأموریت اومد ... بهمون مأموریت دادن، طرف رو پیدا کنیم ...
نفس آقا مهدی که هیچ ... دیگه نفس منم در نمی اومد ...
ـ پیداش کردید؟ ...
🆔 @Modafeaneharaam
💠#قسمت_هشتاد_و_دوم : شرافت
تمام وجودش می لرزید ...
ـ پیداش کردیم ... یه دختر بود ... به زور سنش به 16 می رسید ... یکم از تو بزرگ تر ...
نفسم بند اومد ... حس می کردم گردنم خشک شده ... چیزی رو که می شنیدم رو باور نمی کردم ...
ـ خدا شاهده باورم نمی شد ... اون صحنه و جنازه ها می اومد جلوی چشمم ... بهش نگاه می کردم ... نمی تونستم باور کنم ... با همه وجود به زمین و زمان التماس می کردم... اشتباه شده باشه ...
برای بازجویی رفتیم تو ... تا چشمش به ما افتاد ... یهو اون چهره عادی و مظلوم ... حالت وحشیانه ای به خودش گرفت... با یه نفرت عجیبی بهم زل زد و گفت ... اگر من رو تیکه تکیه هم بکنید ... به شما کثافت های آدم کش هیچی نمیگم ... من به آرمان های حزب خیانت نمی کنم ...
می دونی مهران؟ ... اینکه الان شهرها اینقدر آرومه ... با وجود همه مشکلات و مسائل ... مردم توی امنیت زندگی می کنن ... فقط به خاطر خون شهداست ... شرافت و هویت مردم هر جایی به خاکشه ... ولی شرافت این خاک به مردمشه ... جوون های مثل دسته گل ... که از عمر و جوونی شون گذشتن ...
این نامردها، شبانه می ریختن توی یه خونه ... فردا، ما می رفتیم جنازه تکه تکه شده جمع می کردیم ...
توی مشهد ... همون اوایل ... ریختن توی یکی از بیمارستان * ... بخش کودکان ... دکتر و پرستار و بچه های کوچیک مریض رو کشتن ... نوزاد تازه به دنیا اومده رو توی دستگاه کشتن ... با ضرب ... سرم رو از توی سر بچه کشیده بودن... پوست سرش با سرم کنده شده بود ...
هر چند ، ماجرای مشهد رو فقط عکس هاش رو دیدم ... اما به خدا این خاطرات ... تلخ ترین خاطرات عمر منه ... سخت تر از دیدن شهادت و تکه تکه شدن دوست ها و همرزم ها ... و می دونی سخت تر از همه چیه؟ ... اینکه پسرت توی صورتت نگاه کنه و بگه ... مگه شماها چی کار کردید؟ ... می خواستید نرید ... کی بهتون گفته بود برید؟ ...
یکی از رفیق هام ... نفوذی رفته بود ... لو رفت ... جنازه ای به ما دادن که نتونستیم به پدر و مادرش نشون بدیم ...
ما برای خدا رفتیم ... به خاطر خدا ... به خاطر دفاع از مظلوم رفتیم ... طلبی هم از احدی نداریم ... اما به همون خدا قسم ... مگه میشه چنین جنایت هایی رو فراموش کرد؟ ... به همون خدا قسم ... اگه یه لحظه ... فقط یه لحظه ... وسط همین آرامش ... مجال پیدا کنن ... کاری می کنن بدتر از گذشته ...
.
.
⬅️ادامه دارد...
🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯
@Modafeaneharaam
🌺
🌿🌺
🌺🌿🌺
🌿🌺🌿🌺
🌺🌿🌺🌿🌺