سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
. آخرین جمعهٔ سال است ، کجایی آقا ؟!💔 چند کلوم با آقا حرف بزنین ؛ چی توی دلتونه که دوست دارین به آق
✍️ #شما_نوشتید
سالها و روزها و شبها و ساعتها و ثانیهها از عمر من میگذرد نمیدانم چقدر دیگر فرصت دارم، تنها آرزوی من رسیدن به شماست... رسیدنِ منِ حقیقی به امامم که آقای جهانیان است. من در خودم، در درسم، در زندگیام به دنبال شما هستم. خستهام از گناه، خستهام از نرسیدنها، خستهام اندازه هزاران نفر
خودت را به من نشان بده . .
مرا به نام خودت بزن، من چیزی از محبت و عشق نمیدانم اما کمی ادب دارم
من برای شما هیچ چیزی نگذاشتم
___
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
. آخرین جمعهٔ سال است ، کجایی آقا ؟!💔 چند کلوم با آقا حرف بزنین ؛ چی توی دلتونه که دوست دارین به آق
✍️ #شما_نوشتید
آقای امام زمان ،
امروز که تولدم است تنهایی شمارا بیشتر درک میکنم
باید در این روز خوشحال باشم اما
غمگینم چون نیستی ،
نبودنت معادلات دنیارا بهم ریخته است
در میان کادو های رنگی رنگی
کادوی شما آمدنت باشد و بس
راستی میگویند هنگام فوت کردن شمع
اگر آرزو کنیم براورده میشود ،
من آمدنت را آرزو میکنم :)
___
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
. آخرین جمعهٔ سال است ، کجایی آقا ؟!💔 چند کلوم با آقا حرف بزنین ؛ چی توی دلتونه که دوست دارین به آق
#شما_نوشتید
وقتی به این فکر میکنم
که خدا جواب سلام را واجب کرده است،
قلبم از ذوق از جا کنده میشود...
❤️سلام آقای مهربانم
___
#سیدمعین
اگر واجب است جواب سلام ،
علیکمالسلام یا بقیة الله . . .
.
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
. آخرین جمعهٔ سال است ، کجایی آقا ؟!💔 چند کلوم با آقا حرف بزنین ؛ چی توی دلتونه که دوست دارین به آق
✍️ #شما_نوشتید
تا به حال برای معین ننوشته بودم اما اخرین جمعهی سال و اخرین پیام ..
قلم به سختی بر روی کاغذ حرکت میکرد و من تمام هنرم را برای نازکشی به کار برده میبرم.
نمیدانم از کجا اما شروع کرده بودم، نه از حالا بلکه خیلی قبل تر. وقتی که دردِ فراقت بر قلبِ سیاه من نشست
قلبی که با نام و یادت میتپد و هرگاه اسمت میآید اشک که نه ، جانم را روانهات میکنم .
شاید هم باید گفت فواد . همانجایی که حضرت مادر خطاب به حسنین فرمودند ثمرهفوادی ..
تو در لایه لایه های قلبِ من و در دلم جای داری
شرمنده تر از قبل سوی تو آمده ام "
___
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
. آخرین جمعهٔ سال است ، کجایی آقا ؟!💔 چند کلوم با آقا حرف بزنین ؛ چی توی دلتونه که دوست دارین به آق
✍️ #شما_نوشتید
سلام علیک ایها المحبوب غائب
جان پناها . جانم را پناه پر مهرت قرار بده وبیش از پیش دست گیرم باش و من بی سر وپا ی سر به هوا برای خودت نگه دار انقدر خوب نیستم ک بگویم حتما ب کارت خواهم امد اما شاید روزی جایی مفید بودیم
تلاش و سعی من برای کمک کننده بودن شما بسیار ناچیز است ولی این کم و حداقل را از دوستدارت قبول بفرما
ب امید دیدنت روی بی مثالت اقاجانم
#سین
___
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
. آخرین جمعهٔ سال است ، کجایی آقا ؟!💔 چند کلوم با آقا حرف بزنین ؛ چی توی دلتونه که دوست دارین به آق
✍️ #شما_نوشتید
خیلی وقت است برای نوشتن درباره شما قلم به دست نگرفته ام ؛ شاید برای همین است که هر روز بیشتر از دیروز روح از تن و جوهر قلمم پرواز میکند و به چشمان اشکی و دل پرخونم هم توجهی نمیکند.
اینکه حالا چرا دوباره دلم هوای نوشتن برای شما کرده را نمیدانم.
شاید دل شما هوای این بنده خطا کار را کرده که قلم من هوای نوشتن به سرش زده .
آقا جانم به گنهکار بودن این فرزندت نگاه نکن ؛ جمعه که میشود دلم بیشتر از همیشه برایتان تنگ میشود.
راست میگویند که تو بابای همه ی این جهانی .
بابا جانم میشود دوباره این فرزندت را مهمان آغوشت کنی؟ میشود دوباره سر روی پاهایت بگذارم و اشک بریزم و گله تمام عالم را کنم ؟ دلم برای درد دل کردن با شما تنگ شده ...
بابای من شرمنده ام که جمعه هایم بی شما میگذرد و از دوری شما دق نمیکنم.
مولای من اگر روزی آمدی و من نبودم بدان که خیلی آمدنت را آرزو میکردم ...
#غریبه_ی_آشنا
___
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
. #حُرِّامامِزَمان #سِـدنـا #حا_میم #خورشید_من #همیشهتنها #زد_الف #شین . . . #سین منتظر نوشته
✍️ #شما_نوشتید
سلام مولای من
سلام آقای صبورم
باز هم منم، آهوی گریزپای بزم نوکری !
حتم دارم این نامهها را که میخوانی، جای کلمات، اشک میخوانی و دلتنگی میبینی.
حتم دارم نامههایم را که میخوانی، پدرانه فراموش میکنی خطایم را و گرچه زود متوجه نشوم اما، حتم دارم با خواندن هر واژه و دیدن هر اشکِ قبل از نوشتناش، به آغوش گرفتهای مرا
میدانم عزیزِ جانم، میدانم ..
هر زمان که دست شما را رها کردم، به ظاهر نفس کشیدم و زندگی کردم. که من در این دوری، در گیرِ گناه و خطا بودم
هر گناه؛ لکهی ننگ سنگین و گرانی بود که به جانم خریدم و در عوض فروختم نگاهت را، ارزان تر از همه چیز .. خوب میدانم
اما تو خود شاهدی
که چگونه ثانیه به ثانیهی هفتهها را به شوق دیدار و ملاقات شما دویدم. غمگین مباش که زمین خوردم .. اصلا خوشا احوال من که جمعهها را میان هر عبارت دعای ندبه گم شدم و تو را پیدا کردم ..
#شین
___
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
. #حُرِّامامِزَمان #سِـدنـا #حا_میم #خورشید_من #همیشهتنها #زد_الف #شین . . . #سین منتظر نوشته
✍️ #شما_نوشتید
خبر آمدنت را خودتان برایم می آورید یا دست قاصدک ها برایم میفرستید؟!
جمعه آخرین سال هم گذشت!
و من مانده ام و شنبه ای ک یارش را ندید!
خورشید من
از من خسته شده اید که دیگر صدایم نمیزنید!
یا گوش هایم از ناخالصی های زمان کر شده اند!
امان از زمان که مثل برق و باد دارد میگذرد و پیرم در آمد...
یار پیر به چه درد میخورد اقا جان!
امان از روزهایی که بی تو گذشت..
امان از ساعتهایی که در پی تو نگذشت!
امان از خودم که در غفلت به سر بردم و باز هم در غفلتم!
#خورشید_من
این دم دم ای آخر مرا میخرید؟!
میخواهم برده ی خودت باشم و بس
یار لیاقت میخواهد که من نداشتم..
همان برده ی شما باشم و شما مالک من باشید میشوم یکی شبیه
عزیز مصر..
خوب است مگر نه؟!
___
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
. #حُرِّامامِزَمان #سِـدنـا #حا_میم #خورشید_من #همیشهتنها #زد_الف #شین . . . #سین منتظر نوشته
✍️ #شما_نوشتید
هرکس با زبان خودش با شما صحبت میکند ..
و من اینگونه..
سلام آقای مهربانم!
سلام خورشید زمین!
ببخش که مدتی است نوکر گنه کارت تو را فراموش کرده و به جای سرباز،سربار شده...
میدانم که من گرچه تو را فراموش میکنم اما شما نه!
برایم اشک می ریزی!
برایم دعا میکنی!
دعاهایت زندگی مرا نجات داد !
آنجا که من غرق در گناه بودم
آنجا که من به تو فکر نمیکردم
تو مرا نجات دادی و دستم را گرفتی ...
میدانم هر بار با خودت گفتی این قول داده بود !
اما این بار امدم تا دستم را بگیری و کمکم کنی
آقای مهربان! بی قیمتمو جز تو خریدار ندارم گیرم بخرندم به کسی کار ندارم .. #همیشه_تنها پ.ن:از نظر ادبی شاید هیچ ارزشی نداشته باشه ، اما ممنون که باعث شدید با دل شکسته از آقا بنویسم ،عاقبتتون ختم به شهادت 🌱
___
#سیدمعین
ارزش ادبیِ دلنوشته به از دل نوشته شدنشه . . .
خیلی زیاد دعام کنید که گیرم . . .
.
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
. آخرین جمعهٔ سال است ، کجایی آقا ؟!💔 چند کلوم با آقا حرف بزنین ؛ چی توی دلتونه که دوست دارین به آق
✍️ #شما_نوشتید
دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست . .
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست !
سلام بابا جان؛
آشفته ام! میدانم که میدانی .
بابا جان حالم خراب است
مخروبه ای شده ام که تا ویرانی کاملم زمانی نمانده ؛
روی نامه نوشتن و سلام دادن هم ندارم اما بابا جان چه کنم؛ اگر دست به دامان تو نشوم ، باید سراغ ابلیس بروم
با شرمندگی برایت مینویسم تا فردا با افتخار نزد شیطان نروم . .
سر به زیرم تا تو نجاتم بدهی ؛ میدانی که جز تو کسی را ندارم!
حال خرابم را شکر! شکر خرای رحمان را که بخاطر دوری از تو مریضم نه زرق و برق دنیا؛
باباجان زمین گیر شده ام ، وقتی برنامه هایم را جفت و جور میکردم که از زودتر به تو برسم ، که تمام وقت و زندگی ام تو شوی ؛
درست از همان نقطه شیطان عجب سواری ای از من میگیرد و سنگینی اش دل و دمغ از من گرفته و تاریکی میبینم .
روزهایم بی هدف و پوچ میگذرد ؛
عقربه شمار را نگاه میکنم که با سرعت میرود
از ذهنم میگذرد امروز هم برای غربتت هیچ نکردم ، یار نبودم بار بودم ؛ دلم میشکند از این هیچ بودن ها!
باباجان میخواستم سرباز تو باشم، اما سربار نه
مثل هروز برایت بار سنگین دل پر گناهانم را بقچه پیچ میفرستم تا باز برایم گریه کنی، استغفار کنی که بخشیده شوم، که پاکم کنی
پدر است و دلسوزی برای فرزند ناخلف . .
آقاجان تو رو به علی اکبر امام حسین کاری کن ، العجل العجل العجل
محتاجتم؛ دیر بجنبی از دست رفته ام
دلت میآید تباه شوم؟ یا وقتی برگشتی من دیگر نباشم؟
من بد اما جز شما خریداری ندارم، جان مادرت باز بنده نوازی کن؛ من را بخر !
بی قیمتم و جز تو خریدار ندارم . .
گیرم بخرندم به کسی کار ندارم !
۱ اسفند ۱۴۰۲
شب تولد جوان رعنای امام حسین علیه السلام
___
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
• 🎙️#صدای_معین «۳» | شوقِ وصال " فـاطـمـه جـان ! بـدون تـو عـلے بـودن سـخـت است ، خـیـلی سـخـت . .
#دلگرمی ♥️
https://eitaa.com/Moein_Ch/5363
سلام خیلی خوشگل بود
سطح پادکستم خیلی بالا رفته بود به نسبت قبلیا
التماس خیلی دعا.
_
علی سال هاست که جان دادست ...
الان نمیدونم چی بگم ولی از شدت بغض گلوم فقط میخوام گریه کنم
اجرکم عندالله
_
https://eitaa.com/Moein_Ch/5363
سلام سید خوب بود.
خیلی پیشرفت کردید و تسلط بیشتری پیدا کردید.
از اوایل کتاب ماه رجب پیشرفت زیادی کردید..
خدا خیرتون بده
_
https://eitaa.com/Moein_Ch/5363
سلام خیلی عالی و سوزناک شده
میتونین برای ما هم کاری رو اینجوری درست کنین ؟
___
#سیدمعین
سلام و نور ✨
از همهٔ عزیزانی که با پیامهاشون باعث
دلگرمیِ تیمِ معین میشن عمیقاً ممنونم
و متشکر 🙏
خیر ببینید الهی ، قوت قلبید . . .
اینبار با میکروفن ضبط شده بود ،
شاید مؤثر بوده ؛
خداروشکر میکنم اگر پیشرفت ظاهری
داشتیم ، دعا کنید باطنی و نیتمون هم
پیشرفت همیشگی داشته باشه 🌿
و چقدر خوشحال میشیم اشکتون رو
اینجوری دربیاریم ، الحمدلله
و اینکه من صدای خاصی ندارم و گوینده
نیستم ؛ اما نوشتههای #معین رو دوست
دوست دارم با صدای خودم تقدیمتون کنم ؛
علی ای حال #صدای_معین مخصوص
نوشتههای معینه ، هرچند چند بار
بعضی از #شما_نوشتید رو هم توی
توی مصاحبت ویس گرفتم و خوندم ،
اما کاملاً دلی بود . . .
خیلی التماس دعا
.
آمدهام از اشک بنویسم ،
از روزهایی که شما را نمیبینم ؛
از همان زمان هایی که سرتاسر وجودم
از حرارت غم میسوزد و چشمم که نه ،
قلبم غرق در سیل اشکها میشود و میبارد ..
نمیدانم مرا به یاد میآوری یا نه ،
اما من ،
همان طفل گریزپا و ناخلفی هستم
که وقتی از زخم روی دست و پایش
خسته میشد و دلش از دنیا و آدمهایش میگرفت ،
کنج کمد دیواری اتاق مینشست
و خودش را زیر سایهات و در حریم حرمات
تصور میکرد ..
امامِ من ،
عزیزِ من ،
ای که رویای دیدارت خیالِ هر شب و روزم !
نمیخواهی فرزند دلشکستهات را به آغوشت بفشاری ؟!
حالا که بالأخره ابر چشمم باریدن گرفت
و با اشک زائرت شدم چه ؟
سهمم از خیال دیدنت ،
پناهگاهی به وسعت آغوشت نمیشود؟
ای آرامش دلهای بی قرار !
با دست و دل و جوارحی که نفْسم آنها را
سوی دنیا میکشید و فریب میداد ،
آمدهام سویت ..
آغوشت را باز نگهدار که طولانی مدتیست
در راهم و جز آغوش تو ،
خیال خوش دیگری ندارم ..
✍️ #شین
✍️ #شما_نوشتید