eitaa logo
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
719 دنبال‌کننده
368 عکس
65 ویدیو
22 فایل
﷽ طلبه‌‌ای 👳🏻‍♂️ از سلالهٔ مادر 🌱 متعهد 💍 اهل قلم ✍️ از تبار امام رئوف 💛 _ معین ؟! : یارے کنندهــ. •| امید است معینِ معینِ جهانیان باشیم .. 🤠 شناس : @Pole_Moallagh 👤 ناشناس : https://daigo.ir/secret/SeyedMoein 💬 حرفامون : @Mosahebat_Shagerdha
مشاهده در ایتا
دانلود
مسخره‌ات کردن کم نیاری ها❗ حواسم به حرفاشون هست، خودم عزیزت می‌کنم♥️ وَلَا يَحْزُنكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ! ﺣﺮﻑ‌ﻫﺎی ﺑﻴﺠﺎی ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﻏﺼﻪ‌ﺩﺍﺭﺕ ﻧﻜﻨﺪ؛ ﭼﻮﻥ ﻋﺰﺕ ﻭ ﺁﺑﺮﻭ ﻳﻜﺴﺮﻩ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺷﻨﻮﺍی ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ. 📚 : سوره یونس «۶۵»
••🌿 🌙 "ماه داماد" 🔹...با همه این‌ها مصمم شدم پا پیش بگذارم. کهنه عبایم را تن کردم و رفتم خواستگاری. آن روزها تنها دارایی‌ام از مال دنیا شمشیر و زره و همان یک شتر بود. 🔸تنها و بدون مادرم رفتم. پیامبر تا حیاط به استقبالم آمدند. دستم را گرفتند و با هم رفتیم داخل. روی حصیر نشستیم، سرم را زیر انداختم. از خجالت زبانم بند آمده بود، صورتم داغ شده بود. پیامبر انگار از دل پرآشوب شوریده‌ام خبر داشتند. 🔹- چرا حرف دلت را نمی‌زنی؟ راحت باش‌. 🔸لحنشان مثل همیشه آرام و گیرا بود. 🔹- از بچگی نان و نمکتان را خوردم. افتخار هم صحبتی با شما مایه مباهات من است. همیشه به من لطف داشتید. برای تربیتم وقت گذاشتید. این چندسال عمر هیچ وقت سرگردان نشدم و از هدف اصلی زندگی فاصله نگرفتم؛ همه این‌ها را مدیون شما هستم. خودتان بهتر از هر کس دیگری می‌دانید که همه کس من هستید. 🔸از فداکاری‌هایم در میدان‌های جنگ گفتم. از همه توفیقاتی که برای پیش‌قدم شدت در اسلام نصیبم شده بود. 🔹- همه این‌ها را قبول دارم، تو در نظر من برتر از این‌هایی. 🔸کسی از درونم فریاد می‌زد، برو سر اصل مطلب! 🔹- راستش را بخواهید، من دوست دارم با کسی که مایه آرامشم باشد، ازدواج کنم. امروز آمده‌ام فاطمه را از شما خواستگاری کنم... 💚 📚 👤 _______ |• شاگرد استاد
💞گفت پیغمبر اکرم وسط خطبہ عقد💞 💞چقَدَر فاطمہ من بـــہ علــــــــے مےآید 💞
هدایت شده از سـنگر✍🏻
این جوراب فسقل رو ببینید . . . امروز تو خیابون ی زوج ِ جوون به بقیه جوونا از این جورابا میدادن، و میگفتن برای پدر و مادر شدنشون دعا کنن . . . ـ دعـا کنیم براشون؟!
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
این جوراب فسقل رو ببینید . . . امروز تو خیابون ی زوج ِ جوون به بقیه جوونا از این جورابا میدادن، و
امیدوارم هیچوقت نفهمیم ، اما خدا می‌دونه چقدر بچه‌دار نشدن سخت و دردناکه💔 خیلی دعا کنین واسه کسایی که مشکل دارن ، خیلی زیاد . . . «سمت خدا» هم یه طرح داره برای کمک به «زو‌ج‌های نابارور» اگه خواستین می‌تونین عملا هم باهاشون هم‌دردی کنین و توی رفع مشکل‌شون کمک‌ کنین🌿 واسه آینده خودتون و عزیزاتون هم دعا کنین خدا بهتون اولاد صالح و سالم زیاد بده ♥️
لذت بردم، واقعا زیبا بود؛ از متناقض‌نما تشکر می‌کنم و می‌خوام بیشتر قلم بزنن✍️
سلام همه زندگیم، سلام ، امام حسین من♥️
هدایت شده از سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
••• 🌿 زیارت یعنی : همین سلامــِ از راه‍ِ دورِ بـا دل‌تنگی . . . رو به حرمــ چشمات رو ببند و زمزمه‍ کن : اَلسَّلاَمُ عَلَي الْحُسَيْنِ وَ عَلَي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ ♥️
سلام رفقا ✨🌿
هدایت شده از سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
انقدر از دور سلام می‌کنیم ، تا ما رو بیاری بین‌الحرمین . . .♥️
ان‌شاءالله امشب میریم که از نزدیک سلام بدیم . . .
حلالم کنید
و دعا کنین حداکثر بهره و استفاده رو ببرم
ان‌شاءالله برای تمرکز بیشتر و پاره‌ای از مسائل یه ۱۰ روزی احتمالا فعالیت‌های روزانه کانال هم ملقیٰ میشه و از دست بنده راحتین
اگر خدا توفیق بده چیزی بنویسم میذارم براتون✍️
دعا کنین شاید توفیق پخش زنده هم بشه . . .
براتون دعا می‌کنم تک تک‌تون جلوی ضریح وایستین، و اشکاتون نذاره درست ببینین در اون لحظه از اعماق قلب‌تون برای ظهور دعا کنین ✨ بعدش هم برای من👌
پس اول اینکه حتما حلالم کنین🍃 دوم اینکه بدونین ۱۰ روزی نیستم مگر همون شرایط که گفتم✍️ 🎥 سوم اینکه دعا کنین درست استفاده کنم🤲 https://daigo.ir/pm/SeyedMoein
بی‌شیله پیله و بدون ادیت . . . به یاد همه دل‌تنگا ♥️
همچو کربلا ندیده‌ها پا به حرم گذاشتم؛ حیران و سرگردان. شاید آن کنج از حرم آماده شده بود تا دقایقی میزبان من باشد؛ میزبان من و افکارم، افکاری که سوالاتی داشت: تو را چه به حرم برادر حسین ؟ ! جایی که ولی‌الله ندای انکسر ظهری به سر داده است . . . یقین داشتم به لیاقت باشد جای من نیست، به کرامت بود و دستچین نمی‌کردند آنجا، درهم‌آمیخته بودیم، خوب و بد ‌ . . . و اما سوال دیگر آنکه، گفته‌ای روضه نشین عمویت عباس هستی، می‌شود در قتلگاهش که برایت روضه نمی‌خواهد نباشی ؟ ! پس چه کسی به زوار عمو خوش‌آمد کند ؟! چه کسی آب به دستشان دهد ؟! بلاشک هستی و سقایی می‌کنی ، هستی و هم روضه می‌خوانی و هم می‌گریی؛ گریه‌ات هم بدل الدموع دماء؛ خون می‌بارد از چشمانت به یاد چشمان خونین علمدار . . . و باز من و شاید ها ؛ شاید دیده‌ام رویت و یا شنیده‌ام صدایت، نمی‌دانم ؛ در هوایت نفس می‌کشم و همین زیباست . . . ! سرگردان ! نوشتهٔ شب جمعهٔ کربلا، بین‌الحرمین