eitaa logo
پنجره🇮🇷
112 دنبال‌کننده
667 عکس
316 ویدیو
24 فایل
موضوعات متنوع دینی محمد گلایری مدرس حوزه علمیه @MohammadGelayeri46 ۰۹۱۱۳۱۲۵۵۴۲ 📢نقل مطالب کانال بدون ذکر منبع مجاز است
مشاهده در ایتا
دانلود
4 امور فطری در همه افراد نوع ولو با شدت و ضعف وجود دارد و از آن جهت که فطری است نیاز به آموزش ندارد اگر چه می شود با آموزش تقویتش کرد و در طول تاریخ ثابت است.شهید می فرماید: وجود تمایل به چیزی دلیل بر وجود آن در خارج است، تشنگی دال وجود بر آب است. وقتی ما میل به بقاء داریم پس جاودانگی باید در عالم خارج باشد والا این میل لغو و غیر حکیمانه خواهد بود و چون این جاودانگی در این عالم که عالم حرکت است وجود ندارد پس در عالم دیگری هست، نظیر دستگاه هاضمه و تنفس برای کودک در رحم مادر که اگر تولدی نبود لغو و بی فایده بود، پس جاودانگی فطری است و لازمه ی آن وجود معاد است.عدل الهی / 185و 186 با تلخیص https://eitaa.com/MohammadGelayeri
نقش اصول فلسفه و روش رئالیسم در سال 29 در محضر درس حضرت استاد، علّامه كبير آقاى ‏ روحى فداه كه چند سالى بود به قم آمده بودند و چندان شناخته نبودند، شركت كردم و فلسفه بوعلى را از معظّم له آموختم و در يك حوزه درس خصوصى كه ايشان براى بررسى فلسفه مادّى تشكيل داده بودند نيز حضور يافتم. كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم‏- كه در بيست ساله اخير نقش تعيين كننده‏اى در ارائه بى‏پايگى فلسفه مادّى براى ايرانيان داشته است- در آن مجمع پربركت پايه گذارى شد. مجموع ه‏آثاراستاد ج‏1 442 @MohammadGelayeri
پنجره🇮🇷
یادمان #علامه قرآنی ، سید محمد حسین #طباطبائی حضرت استاد قدس سره در تفسیر آیه ی « وَ إِذِ ٱبۡتَلَیٰ
‏ از يكى از اساتيدشان نقل مى‏كنند كه در ارتباط با سؤالى كه ابراهيم عليه السلام درباره فرزندانش كرد، نسل ابراهيم، ذرّيه ابراهيم از نظر بد بودن و خوب بودن اين طور تفسير مى‏شود: يكى اينكه فرض كنيم كه افرادى بودند كه از اول تا آخر عمر هميشه ظالم بودند. ديگر اينكه فرض كنيم كه در اول عمر ظالم بودند، در آخر عمر خوب شدند. سوم آنكه در اول عمر خوب بودند، بعدها ظالم شدند؛ و چهارم اينكه هيچ وقت ظالم نبودند. مى‏گويند محال است كه ابراهيم عليه السلام امامت را با اين شأن بزرگى كه خود او مى‏دانست قضيه از چه قرار است كه بعد از دوران نبوت و رسالت به او مى‏گويند چنين منصبى را به تو مى‏دهيم، براى آن بچه‏هايى خواسته باشد كه از اول تا آخر عمرشان ظالم و بدكار بودند. همچنين محال است كه تقاضاى ابراهيم براى آن فرزندانش باشد كه اوايل عمرشان خوب بودند اما اكنون كه مى‏خواهند اين منصب را به آنها بدهند، بدند. ابراهيم عليه السلام اگر تقاضا كرده باشد، براى فرزندان خوبش تقاضا كرده است. خوبها دو قسمند: خوبهايى كه از اول تا آخر عمر هميشه خوب بوده‏اند، و خوبهايى كه اول بد بوده‏اند و حالا خوب شده‏اند. وقتى كه مورد تقاضاى ابراهيم مشخص شد كه از ايندو تجاوز نمى‏كند، پس شامل كسانى مى‏شود كه اگرچه اكنون ظالم و ستمگر نيستند ولى در گذشته آلودگى داشته‏اند و سابقه‏شان خوب نيست. [ولى مى‏بينيم‏] قرآن مى‏گويد: لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ‏ آنها كه سابقه ظلم دارند، نه؛ عهد من به ستمكاران نمى‏رسد. مسلماً آن كه بالفعل ظالم است كه يا هميشه ظالم بوده و يا قبلًا نبوده و بالفعل ظالم است، مورد تقاضا نيست. بنابراين قرآن نفى مى‏كند كه امامت به كسى برسد كه سابقه‏اش بد است. مجموعه‏آثاراستاد ج‏4 ص 784 @MohammadGelayeri
درمان و آموزش اجباری منافی آزادی نیست اما ... :آيا شما در مسئله بهداشت و يا در مسئله فرهنگ هرگز مى‏گوييد كه عقيده آزاد است؟ آيا شما هرگز اين حرف را مى‏زنيد كه اعتقاد هر مردمى راجع به بهداشت آزاد است... . اعلاميه جهانى چرا ضد تعليمات اجبارى قيام نمى‏كند؟ چرا نمى‏گويد بشر است و به همين جهت كسى حق ندارد تعليمات را اجبارى كند چون تعليمات اجبارى ضد آزادى بشر است؟ بر عكس، همين اعلاميه جهانى حقوق بشر در ماده 26، تعليمات در حدود ابتدايى را اجبارى مى‏داند يعنى حق آزادى را از بشر در اين قضيه سلب مى‏كند، چرا؟ مى‏گويد براى اين كه راه سعادت بشر است؛ غلط كرده آن كه مى‏گويد من مى‏خواهم جهالت را انتخاب كنم، من نمى‏خواهم باسواد شوم، او نمى‏فهمد، به زور بايد باسوادش كرد، به زور بايد به او خدمت كرد. اما در باب دين و مذهب اين حرف را نمى‏زنند، براى اين كه چنين فرض كرده‏اند كه بهداشت يا فرهنگ يك واقعيتى است و سعادت بشر در اين واقعيت است اما دين يك سليقه فردى و شخصى است، يك احتياج درونى است، مثل يك عطشى است كه انسان پيدا مى‏كند كه بايد به وسيله‏اى تسكين پيدا كند. به قول آنها انسان نياز به پرستش پيدا مى‏كند، يك وقت در خودش احساس مى‏كند كه بايد پرستش كند. اين نياز خودش را با يك پرستشى بايد رفع كند، هرچه را پرستش كند فرق نمى‏كند، يك تقديس و پرستشى بايد بكند، هرچه شد. اينجاست كه مى‏گويند عقيده محترم است و فرقى ميان عقيده و تفكر نمى‏گذارند. بنابراين در اينجا دو ايراد وارد است: يكى اين كه دين را نبايد به عنوان يك مسئله سليقه‏اى وجدانى شخصى از قبيل انتخاب رنگ لباس در نظر گرفت. ثانيا انتخاب دين با انتخاب رنگ لباس فرق مى‏كند؛ اگر بشر يك عقيده ضد عقل انتخاب كند، آن عقيده ديگر به عقل و فكرش مجال فعاليت و پيشرفت نمى‏دهد.(مجموعه آثار ج21 صص 380 و 381) https://eitaa.com/MohammadGelayeri