eitaa logo
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
1.4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
41 فایل
شهید محمدحسین محمدخانے [حاج عمار] ولادت ۱۳۶۴/۴/۹ ټـهران شهادت ۱۳۹۴/۸/۱۶ حلب سوریہ🕊 با حضور مادر‌بزرگـوار شهیــد🌹 خادم تبادل⇦ @shahid_Mohammad_khani_tab خادم کانال ⇦ @Sh_MohammadKhani کانال متحدمون در روبیکا⇦ https://rubika.ir/molazeman_haram313
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه عجله داشت برای رفتن.اما نمیدانم چرا این دفعه،اینقدر با طمأنینه رفتار میکرد.رفتیم پلیس +۱۰تا پاسپورت امیر حسین را بگیریم بعدش هم کافی شاپ.میگفتم تو چرا اینقدر بی خیالی؟مگه بعد از ظهر پرواز نداری؟بیرون که آمدیم،رفت برایم کیک بزرگی خرید.گفتم برای چی گفت تولدته.تولدم نبود.رفتیم خانه مادرم دور هم خوردیم.از زیر آیینه ردش کردم.خداحافظی کرد و رفت کلید آسانسور را زد،برگشت خیلی قربان صدقه ام رفت.هم من هم امیر حسین.چشمش به من بود که رفت داخل آسانسور. ۴۵روزش پر شد،نیامد.بعد از شصت هفتاد روز زنگ زد که با پدرم بیا تو منطقه که زودتر بیام.قرار بود حداکثر تا یک هفته همه کارهایش را راست و ریس کند و خودش را برساند و با هم برگردیم ایران. با بچه جمع و جور کردن و مسافرت خیلی سخت بود؛ از طرفی هم دیگر تحمل دوری اش را نداشتم. با خودم گفتم اگر برم زودتر از منطقه دل میکنه. از پیام‌هایش فهمیدم خیلی سرش شلوغ شده ،چون دیر به دیر به تلگرام وصل میشد و وقتی هم وصل می‌شد بد موقع بود و عجله ای. زنگ هایش خیلی کمتر و تلگرافی شده بود. ادامه دارد...