eitaa logo
دکتر محمدرضا کرامتی
521 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
55 فایل
دکتر رشته علوم قرآن و حدیث از دانشگاه فردوسی مشهد «نشر مطالب کانال، فقط همراه لینک آن رواست» نکات تفسیری نقد ترجمه‌های قرآن، آثار متفکران و... مفردات قرآن معرفی کتاب فرق کلمات طرح سؤال عقاید امامیه اخلاق احکام و... @mohammadrezakaramatitafsirdoost
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج يا أيّها الناس اتقوا ربكم الذي خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالاً كثيراً و نساءً و اتقوا الله الّذي تسائلون به و الأرحام انّ الله كان عليكم رقيباً (1) سوره «نساء» دربردارنده احكام و مسائل خانوادگي و اجتماعي است، ازاين رو در آغاز با اشاره به خلقت انسان ها از «نفس واحده»، اصلي جامع را بيان مي كند تا انسان ها را تعليم دهد كه مزاياطلبي، تفاخر و استكبار درباره يكديگر زمينه اي ندارد. شمول واژه (النّاس)، عموميت دليل آيه بر لزوم تقوا (يعني برهان ربوبيت و برهان خالقيت)، موظف بودن همه انسان ها (نه خصوص مردم مكه) به تقوا و عمومي و جهاني بودن مطالب آيه، همگي گواه آن اند كه تعبير (يا أيُّهَا النّاس) خطاب به همه انسان هاست نه خصوص مردم مكه. در اين آيه، ربوبيت و خالقيت، هر يك حد وسط برهاني براي اثبات لزوم تقوا قرار گرفته اند. اين دو صفت كه به مبدأ فاعلي ناظرند، ملازم هم و از يكديگر جدا ناشدني اند؛ ليكن خالقيت (آفريدن)، تأمين اصل هستي هرچيز، يعني ايجاد چيزي است كه سابقه نيستي دارد؛ امّا ربوبيت (پروراندن) عهده داري تدبير شي ء موجود و اعطاي كمال هاي زائد به آن و رساندن به كمالاتش است. براساس دو برهان مزبور، خداي سبحان آفريدگار، همچنين پرورنده انسان است و انسان بايد تقواي خالق و ربّ خويش را پيشه كند و از او پروا داشته باشد، پس رعايت تقواي الهي لازم است. طبق اين دو برهان، هيچ بهانه اي براي خضوع نكردن بشر پذيرفته نيست، زيرا عدم خضوع يا به جهت صلاحيت نداشتن خداي سبحان يا به گمان برتري انسان ها بر او يا برابري انسان ها با اوست، حال آنكه انسان آفريده او و محتاج وي است و هستي خويش و كمالات خود را از او گرفته است و بدين سبب هيچ گونه برتري بر وي يا برابري با او ندارد. اين آيه هم رابطه انسان ها با خدا را تنظيم مي كند و هم پيوند آنان با يكديگر را و مي فرمايد: خداوند سبحان همه انسان ها را از يك نفس)، اصل، ذات، ريشه، حقيقت و گوهر) آفريد و همه مردان و زنان، حتي آدم و حوّا(عليهماالسلام) از يك حقيقت اند و حقيقت اين دو نيز يكي است، بنابراين مبدأ فاعلي همگان واحد و مبدأ قابلي همه يكي است، پس بايد روابط آنان با يكديگر به لحاظ مبدأ فاعلي برپايه تقوا و به لحاظ مبدأ قابلي برپايه برادري و برابري باشد تا زندگي مسالمت آميز داشته باشند. با توجه به آفرينش همه انسان ها از نفس و حقيقتي مشترك، ارتباط انسان ها با يكديگر براساس امري تكويني است نه اعتباري، پس رعايت تعاون، حفظ حقوق و احترام متقابل، پرهيز از تفاخر و سلطه جويي و برتري طلبي بر همگان لازم است؛ به ويژه آنكه همه انسان ها به حضرت آدم(عليه‌السلام) ختم مي شوند و او نيز از خاك است. مصداق بارز و نخستين مصداق «نفس واحده» و منشأ همه انسان ها حضرت آدم(عليه‌السلام) است و خود آن حضرت نيز مشمول اين آيه و مأمور به تقواست. آن حضرت نخستين انسان از نسل بشر كنوني است و «نفس واحده» در اين آيه شريفه اشاره به حقيقت مشترك بين او و ديگري است؛ ليكن نه وي اولين انسان مخلوق خداست و نه جهان حاضر نخستين عالم آفريده شده است، چنان كه اين عالم و آدم و نسل او آخرين مخلوق پروردگار نيز نيستند. حضرت آدم(عليه‌السلام) ـ كه در قرآن كريم مراد از وي آدم شخصي و فرد معيّن است نه آدم نوعي ـ فرزند پدر و مادري از انسان هاي غيرمسئول پيشين نيست. پيدايش انسان براثر تطوّرات حيواني هم باطل است، زيرا تئوري تكامل درباره تطوّر افراد نوع واحد است نه تحوّل انواع. حتي برفرض ثبوت تجربي تحول انواع، تجربه فقط مورد خود را ثابت مي كند؛ اما جنبه حصري ندارد كه پيدايش انسان را از راه ديگر، يعني آفرينش إعجازآميز نفي كند. خداوند آن حضرت را مستقيماً از خاك آفريد؛ و پيمودن درجات و مراتب آفرينش انسان از خاك و گذراندن مراحل گياهي، حيواني و مراتب ضعيف انساني، يا به تندي و خرق عادت است؛ يا به كندي و طبق عادت. به هرروي، بدن او از طين (گل) آفريده شد و سپس به اين بدن خاكي روح دميده شد و مجموع اين دو امر حقيقت انساني او را شكل دادند، پس انسان حقيقتي مؤلَّف از طين و نفس است. نخستين كسي كه از حقيقت واحد انساني ظهور كرد آدم(عليه‌السلام) بود؛ به ديگرسخن آن حقيقت ابتدا به صورت حضرت آدم آشكار شد. خداي سبحان همسر آدم(عليه‌السلام) را نيز از همان حقيقت واحد آفريد؛ يعني يك حقيقت مبدأ قابلي پيدايش آدم و همسر اوست؛ زن از مرد آفريده نشده است تا اينكه مرد فضيلت و شرافت تكويني داشته باشد. جسم و روح حوّا(عليهاالسلام) هم سنخ جسم و جان آدم(عليه‌السلام) بوده است، زيرا با بخشي از طين خاص، بدن حضرت آدم و با بخش ديگر آن بدن حضرت حوّا آفريده شد. روح آدم و حوّا(عليهماالسلام) نيز مستقيماً و مستقلاً تنزل يافته و به بدن هاي آنان تعلق گرفته است. خداي سبحان از «نفس واحده» كه مصداقش آدم(عليه‌السلام) است ادامه دارد👇