eitaa logo
دکتر محمدرضا کرامتی
522 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
55 فایل
دکتر رشته علوم قرآن و حدیث از دانشگاه فردوسی مشهد «نشر مطالب کانال، فقط همراه لینک آن رواست» نکات تفسیری نقد ترجمه‌های قرآن، آثار متفکران و... مفردات قرآن معرفی کتاب فرق کلمات طرح سؤال عقاید امامیه اخلاق احکام و... @mohammadrezakaramatitafsirdoost
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج ورُسُلاً قَد قَصَصناهُم عَلَيكَ مِن قَبلُ ورُسُلاً لَم نَقصُصهُم عَلَيكَ وكَلَّمَ اللهُ موسي تَكليما (164) آفريدگار جهان حتماً انسان را از راه وحي و شريعت مي پروراند و حجت را بروي تمام مي كند. بر اين اساس هيچ امتي بدون راهنماي الهي نيست [1] و پيام خدا پياپي، به وسيله پيامبران اولوا العزم يا جانشين آنان (عليهم‌السلام) بي واسطه يا باواسطه به شكل صحيح به مردم رسيده و پيوندها بريده نشده [2] و خداوند انبيا(عليهم‌السلام) را متواتر و پي در پي فرستاده است.[3] خداوند سبحان نام و داستان برخي از آن پيامبران (عليهم‌السلام) را براي رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم باز گفته و اسامي و سرگذشت برخي ديگر را بيان نكرده است.[4] قرآن كريم سرگذشت انبيا و امت هاي مناطقي را نقل مي كند كه راه تحقيق در آن مناطق باز است [5] ، زيرا نقل قصه براي پندآموزي و عبرت گيري است [6] و ارزيابي =========== [1]ـ سوره رعد، آيه 7؛ سوره نحل، آيه 36؛ سوره فاطر، آيه 24. [2]ـ سوره قصص، آيه 51. [3]ـ سوره مؤمنون، آيه 44. [4]ـ آيه مورد بحث؛ نيز سوره غافر، آيه 78. [5]ـ سوره آل عمران، آيه 137؛ سوره حجر، آيات 73 ـ 79. [6]ـ سوره يوسف، آيه 111.
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج رُسُلاً مُبَشِّرينَ ومُنذِرينَ لِئَلاّ يَكونَ لِلنّاسِ عَلَي اللهِ حُجَّةٌ بَعدَ الرُّسُلِ وكانَ اللهُ عَزيزاً حَكيما (نساء، 165) برهان عام ضرورت نبوت در هر عصر و مصر و جريان تعميم رسالت الهي براي هر امت جهت اتمام حجت، تخصيص يا تقييدپذير نيست، بنابراين، چنان كه گذشت، هيچ ملتي از نعمت رسالت محروم نيست و خداي حكيم هيچ ملتي را بي راهنما رها نمي كند تا در قيامت نتوانند در برابر خدا حجت بياورند. توضيح اينكه بشر با مرگ نابود نمي شود، بلكه آثار مثبت و منفي ملكات اعتقادي، اخلاقي و اعمال ـ كه همراه روح انسان است ـ پس از مرگ ظهور مي كند و جزاي هر كسي حقيقت عمل اوست و چون هرگز الحاد و توحيد، عدل و ظلم و صدق و كذب همسان نيستند و هر عقيده، خُلق و عملي، حسابي دارد، فرجام دسته اي سعادت و انجام گروه ديگر شقاوت است. برهمين اساس، خداوند سبحان براي مردم راهنمايان و بشارت و بيم دهندگان فرستاد تا پس از مرگ اعتراض نكنند و بهانه نياورند كه چرا ما را بي راهنما گذارد. آيا او كه آفريدگار انسان و جهان است و پيوند انسان و همه هستي را نيك مي داند، نمي بايست براي ما ـ كه با اشيا و امور فراوان پيوند داشتيم و بسياري از آن ها سودمند نبودند ـ آموزگاري بفرستد و راه راست را به ما بنمايد؟
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج لكن الله يشهد بما أنزل إليك أنزله بعلمه و الملائكة يشهدون و كفي بالله شهيداً (نساء، 166) پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم مدّعي نبوت بود و اهل كتاب منكر آن، و چنان كه گذشت، بهانه جويانه درخواست نزول كتابي از آسمان چونان الواح تورات را داشتند.[1] اين آيه پاسخي ديگر به اهل كتاب است و خداي سبحان را شاهد رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي شناساند و مي فرمايد شما كه گواهي خدا درباره پيامبران پيشين (عليهم‌السلام) را ـ كه همان معجزه آنان بود ـ پذيرفته ايد، بايد شهادت وي بر حقانيت (راستي و درستي) رسالت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم را نيز بپذيريد، زيرا گواهي خدا (كتاب و كلام الهي) در دست اوست. چنانچه مورد شهادت (مشهودٌ به يا مشهودٌ له) در (لكِنِ اللهُ يَشهَد) حقانيت رسالت پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم باشد نه حقانيت قرآن نازل بر آن حضرت، معناي (بِما أنزَلَ إلَيك) همين است كه گواهي خداي سبحان به رسالت آن حضرت صلي الله عليه و آله و سلم به وسيله قرآن و از راه إنزال همين قرآن بر وي است. =========== [1]ـ سوره نساء، آيه 153.
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج إنَّ الَّذينَ كَفَروا وصَدّوا عَن سَبيلِ اللهِ قَد ضَلّوا ضَلالاً بَعيدا (167) پس از تثبيت حقانيت رسالت و كتاب پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم با بيان هم سنخ بودن وحي يابي آن حضرت با وحي يابي پيامبران پيشين (عليهم‌السلام) در آيات گذشته، اين آيه كه بيانگر برخي ديگر از رفتارهاي زشت بني اسرائيل است، كساني را كه به حقيقت قرآن و رسالت نبي اكرم صلي الله عليه و آله و سلم كفر ورزيده و از راه خدا ـ يعني از رسالت پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم يا وحي الهي نازل بر وي يا كتاب آسماني او ـ رويگردان اند، گمراه ـ مي شمارد. آنان هم خود با كفر ورزيدن، از آن راه راست جدا و دور شدند و هم بر اثر حق و هدايت پنداشتن كفر خود، در صدد اضلال ديگران برآمده و ديگران را از آن راهْ جدا و دور كرده و باز مي دارند. افزون بر اينكه با چهره الهي دادن به خود در همين اضلال، هم كسب وجاهت و هم كسب مال مي كنند. اينان كه بر اثر جهالت و عداوت حق، از خداوند دور و خود ضالّ و نيز مضلّ ديگران اند، گرفتار ضلالت مضاعف اند. تسنيم ج ۲1 ص 405 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج إنَّ الَّذينَ كَفَروا وظَلَموا لَم يَكُنِ اللهُ لِيَغفِرَ لَهُم ولالِيَهدِيَهُم طَرِيقا (168) إلاّطَرِيقَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فِيها أبَداً وكانَ ذلِكَ عَلَي اللهِ يَسيرا(169) كساني كه كفر ورزيدند و با صدّ راه خدا به انسان ها ستم روا داشتند و به همين سبب ـ همان گونه كه در آيه پيشين گذشت ـ در گمراهي ژرف افتادند، چنانچه بي توبه بميرند، هرگز آمرزيده نمي شوند و در قيامت هيچ راهي فراسوي آنان نيست، مگر راه دوزخ، و بايد پيوسته در آتش بسوزند. آفريدن جايگاه ابدي جهنّم و تعذيب هميشگي كافران براي خدا آسان است. تركيب (خالِدينَ فِيها أبَدا) ـ يعني ذكر «خالدين» به همراه «أبداً» ـ بي شك به معناي جاودانگي و اقامت هميشگي است نه مكث طويل يعني ماندن طولاني و درازمدت. خلود مزبور مخصوص كافر معاندي است كه بي توبه مرده است؛ امّا حكم تائبان، رهايي از كيفر دشوار الهي است. گفتني است چنانچه گزارش كيفر تبهكاران به صورت خبر باشد نه انشا، خداوند سبحان قطعاً آن را انجام مي دهد، زيرا إخبار خداوند قطعي است؛
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج يأيُّهَا النّاسُ قَد جاءَكُمُ الرَّسولُ بِالحَقِ مِن رَبِّكُم فَآمِنوا خَيراً لَكُم وإن تَكفُروا فَإنَّ لِلّهِ ما فِي السَّماواتِ والأرضِ وكَانَ اللهُ عَليماً حَكيما (170) پس از پاسخ به اهل كتاب درباره حقانيت رسالت و رهاورد وحياني پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم در آيات پيشين، آيه كنوني با ترقي كردن از خطاب خاص «اهل كتاب» به خطاب عام «الناس»، رسالت جهاني آن حضرت را آشكارا بيان مي كند و مي فرمايد: «پيامبر موعود براي شما حقيقت (قرآن و معارف حق) را آورد»[1] ؛ يا «رسول موعود كه رسالتش در «پوشش حق» يا «همراه حق» است، براي شما آمد».[2] چنان كه اشاره شد، محور اصلي اين آيه نيز رسالت خاص است و الف و لام عهد در كلمه (الرَّسول) براي اشاره به رسول معهود و معروف است، زيرا اهل كتاب پيش از بعثت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم از رسالت آن حضرت آگاه بودند و در كتاب هاي آسماني آنان آمده بود و مشركان نيز در اين باره مطالبي را از اهل كتاب شنيده بودند. =========== [1]ـ اين معنا در صورتي است كه «باء» در «بِالحَقّ» براي تعديه باشد. [2]ـ اين معنا در صورتي است كه «باء» در «بِالحَقّ» «با»ي «ملابست» يا «مصاحبت» باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج يا أهلَ الكِتابِ لاتَغلوا في دينِكُم ولاتَقولوا عَلَي اللهِ إلاّ الحَقَّ إنَّمَا المَسيحُ عيسَي ابنُ مَريَمَ رَسولُ اللهِ وكَلِمَتُهُ ألقاها إلي مَريَمَ ورُوحٌ مِنهُ فَآمِنوا بِاللهِ ورُسُلِهِ ولاتَقولوا ثَلاثَةٌ انتَهوا خَيراً لَكُم إنَّمَا اللهُ إلهٌ و... (171) يهوديان با تفريط درباره عيساي مسيح (عليه‌السلام) به مادر پاك وي بهتان زدند. درمقابل اين تفريط، كه در آيات پيشين بدان پاسخ داده شد[1] ، افراط مسيحيان است كه آن حضرت را فرزند خدا شمردند. =========== [1]ـ سوره نساء، آيه 156.
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج لَن يَستَنكِفَ المَسيحُ أن يَكونَ عَبداً لِلّهِ ولا المَلائِكَةُ المُقَرَّبونَ ومَن يَستَنكِف عَن عِبادَتِهِ ويَستَكبِر فَسَيَحشُرُهُم إلَيهِ جَميعا (نساء، 172) اين آيه در احتجاجي ديگر بر پيراستگي عيساي مسيح (عليه‌السلام) از ادعاي خدايي و فرزند او بودن و بر نفي الوهيت آن حضرت و ابطال مطلق تثليث، استنكاف [1] نورزيدن و رونگرداندن آن حضرت و نيز فرشتگان مقرب الهي از عبوديت و بندگي خدا را مطرح مي كند؛ چگونه او خدا شمرده شود يا يكي از خدايان سه گانه باشد، با آنكه خود را بنده خدا مي خواند.[2] خداي سبحان براي ابطال توهّم الوهيت حضرت مسيح (عليه‌السلام) ـ كه گروهي از ترسايان به آن مبتلا بودند ـ و زدودن وهم كاسد ربوبيت ملائك ـ كه مشركان پذيرفته بودند ـ بنده بودن حضرت عيسي (عليه‌السلام) و فرشتگان را اعلام و =========== [1]ـ «استنكاف از عبادت» به معناي تأنف يعني دور شدن، كنار كشيدن، سرپيچيدن از بندگي و بي توجه بودن به آن است (التحقيق، ج 12، ص 273 ـ 274، «ن ك ف»). [2]ـ سوره مريم، آيه 30.
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج فَأمَّا الَّذينَ آمَنوا وعَمِلوا الصّلِحتِ فَيُوَفّيهِم اُجورَهُم ويَزيدُهُم مِن فَضلِهِ وأمَّا الَّذينَ استَنكَفوا واستَكبَروا فَيُعَذِّبُهُم عَذاباً أليماً ولايَجِدونَ لَهُم مِن دونِ اللهِ ولِيّاً ولانَصِيرا ( 173) حشر و احضار در پيشگاه خداوند براي حسابرسي اعمال و مجازات، مؤمنان صالح و مستنكفان مستكبر را دربر مي گيرد. بر همين اساس، اين آيه، اجمال كلمه (جَميعا) در آيه پيشين را تفصيل داده و پاداش و كيفر هر دو گروه مزبور را بيان مي كند. مؤمنان نيكوكار اجر كامل مي گيرند و خداوند حكيمانه از رحمت واسع خود به آنان فزوني مي بخشد و برتر از عمل خير آنان، دو يا چند و گاه ده يا هفتصد برابر، بلكه بيش از اندازه هاي متعارف بر پاداش آنان مي افزايد.[1] خداي سبحان بندگي گريزانِ خودبرتربين را به عذاب دردناك گرفتار =========== [1]ـ ر.ك: سوره بقره، آيه 261؛ سوره انعام، آيه 160؛ سوره نمل، آيه 89.
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج يأيُّهَا النّاسُ قَد جاءَكُم بُرهانٌ مِن رَبِّكُم وأنزَلنا إلَيكُم نوراً مُبينا (نساء، 174) پس از ابطال عقايد شرك آلود يهود و نصارا در آيات پيشين، اين آيه با خطاب (يا أيُّهَا النّاس) همگان را به معارف وحياني فرامي خواند. مصداق «برهان»[1] و «نور مبين» قرآن مجيد است و هر دو جمله آيه به قرآن نظر دارد. بر اين اساس، مدار و محور اين آيه، قرآن است كه لازم آن، رسالت حضرت ختمي نبوت صلي الله عليه و آله و سلم است، زيرا قرآن و رسالت، دو حقيقت جدايي ناپذيرند و هر دو (قرآن و رسول) از يك حقيقت خبر مي دهند و به لحاظ مقام شامخ نورانيت و وحدت معنوي شان تفضيل و ترجيحي بر يكديگر ندارند. قرآن كريم برهان علمي است. البته رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نيز معجزه الهي و برهان عيني است؛ ليكن كاربرد عنوان برهان بيشتر در علوم و معارف يقيني است و برهان و نور مبين بودن قرآن نيز به لحاظ طرح مسائل بنيادين راجع به مبدأ، =========== [1]ـ واژه «برهان» (از ريشه «بَرِهَ يَبرَهُ بَرَهاً») به معناي ظهور و روشني است و به همين لحاظ، حجت و دليل قطعي و روشن، سخن استوار و بدون ابهام و تيرگي (ر.ك: لسان العرب، ج 13، ص 51؛ التحقيق، ج 1، ص 283 ـ 284، «ب ر ه») و همچنين معجزه محسوس و شفاف و روشن را «برهان» مي نامند.
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج فَأمَّا الَّذينَ آمَنوا بِاللهِ واعتَصَموا بِهِ فَسَيُدخِلُهُم في رَحمَةٍ مِنهُ وفَضلٍ ويَهديهِم إلَيهِ صِراطاً مُستَقيما (نساء، 175) پس از ذكر برهان و نور مبين بودن قرآن كريم در آيه پيشين، اين آيه نتيجه پيروي از آن را بيان كرده و هماهنگ با شرح پاداش مؤمنان صالح در دو آيه پيش از اين مي فرمايد: كساني كه حُسن فاعلي و فعلي فراهم آورند، يعني در مقام حُسن فاعلي به خدا ايمان آورند و در مقام حُسن فعلي به دستگيره ناگسستني و ريسمان محكم الهي (به خدا و دين او) چنگ زنند، خداي سبحان: 1. آنان را در رحمت بيكران خويش وارد مي كند[1] و رحمت خاص الهي آنان را دربر مي گيرد، همان گونه كه در اصل ايمان و اصل اعتصام از رحمت الهي برخوردار بوده اند. 2. افزون بر پاداش اصل ايمان و عمل صالح و افزون بر پاداش هاي فراوان =========== [1]ـ حرف «سين» در «فَسَيُدخِلُهُم» نشان تحقيق است نه تسويف؛ يعني حتماً چنين مي كند.
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج يَستَفتونَكَ قُلِ اللهُ يُفتيكُم فِي الكَلالةِ إنِ امرُؤٌا هَلَكَ لَيسَ لَهُ وَلَدٌ ولَهُ اُختٌ فَلَها نِصفُ ما تَرَكَ وهُوَ يَرِثُها إن لَم يَكُن لَها وَلَدٌ فَإن كَانَتَا اثنَتَينِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمّا تَرَكَ وإن كانوا إخوَةً رِجالاً ونِساءً... (176) آيه پاياني سوره نساء ـ كه برخي آن را آخرين آيه فرود آمده بر رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم [1] يا آخرين آيه در احكام ارث دانسته اند[2] ـ همچون آيات آغازين آن [3] ، براساس «ردّ العجز إلي الصدر» به حكم ارث مي پردازد. =========== [1]ـ الجامع لاحكام القرآن، مج 1، ج 1، ص 61. [2]ـ تفسير المنار، ج 6، ص 91. [3]ـ آيات 7 ـ 14.