#مناسبتها
با تبریک سالروز ولادت پربرکت امام هادی عليه السلام مطلبی تقدیم شما میگردد:
حضرت عبدالعظيم (سلام الله عليه)، وقتي كه به خدمت امام هادي (سلام الله عليه) رسيد و عقائد خود را به آن حضرت عرضه كرد، پس از اصول دين، فروع را مطرح مي كند و در طيّ ارائهي فروع، از نماز و روزه و حج و زكات نام مي برد، ولي از خمس سخني به ميان نمي آورد[3]
. اين، نه به معناي آن است كه خمس، واجب نيست، بلكه به سبب آن است كه خمس، زيرمجموعهي زكات به معناي اعم مي باشد و لذا برخي از فقهاي پيشين، بحث خمس را در كتاب زكات مطرح مي كردند و آن را به عنوان فصلي از فصول كتاب زكات مي دانستند.
===========
[3]ـ بحار؛ ج 3، ص 269، ح 3.
جوادی آملی، ولايت فقيه، ص 471
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#مناسبتها
عيد غدير خم
اعضای محترم کانال! عیدتون مبارک
سادات گرامی! عید شما مبارک
شيعه بر آن است كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم از جانب خداي سبحان، اين انتخاب الهي را در مواردي فراوان به مردم ابلاغ كرده است، كه ماجراي غدير خم يكی از آنهاست.
در اين حادثه بود كه وجود مبارك امير مؤمنان، علي(عليهالسلام) از ناحيه خداوند عزّ وجل به عنوان سر سلسله امامت و رهبري برگزيده شد.
جوادی آملی، ظهور ولايت در صحنه غدير، صص 118 و 19
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#مناسبتها
سالروز ولادت امام کاظم علیه السلام را تبریک عرض میکنم.
توبه و استغفار، هر دو مايه رحمت الهي اند. ما بايد از گناه توبه كنيم و اين، واجب فوري است؛ ولي خداي سبحان راهي نزديك و مستقيم به ما نشان داده است تا نااميد نشويم و آن، دعاهايي است كه به استغفار برمي گردد. عصاره آن ادعيه اين است: خدايا! تو كه غير از شرك را بي توبه هم مي بخشي و ما نيز مشرك نيستيم و تو را به عظمت و وحدانيت مي پذيريم، پس گناهان ما را ببخش؛ و اين همان استغفار است.
امام كاظم (عليهالسلام) مي فرمايد: اللّهمّ! إنّي أطعتك في أحبّ الأشياء إليك و هو التوحيد؛ و لم أعصك في أبغض الأشياء إليك و هو الكفر، فاغفر لي ما بينهما.[1]
===========
[1]ـ المصباح في الأدعيه، ص 387؛ مفاتيح الجنان، «دعاي سريع الاجابه».
تسنيم ج 19 ص 122
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#مناسبتها
محرم و عزای حسینی عليه السلام
برداشت امثال " دعبل خزاعي " از نهضت اباعبدالله ، به تناسب زمان ، فقط جنبههاي پرخاشگري آن است . برداشت " محتشم كاشاني " جنبههاي تاثر آميز ، رقت آور و گريه آور آن است . برداشت " عمان ساماني " يا صفي عليشاه از اين نهضت ، برداشتهاي عرفاني ، عشق الهي ، محبت الهي و پاكبازي در راه حق است كه اساسي ترين جنبههاي قيام حسيني جنبه پاكبازي او در راه حق است . همه اين برداشتها درست است ولي به عنوان يكي از جنبهها . او كه از جنبه حماسي گفته ، او كه از جنبه اخلاقي گفته است ، او كه از جنبه پند و اندرز گفته است ، همه درست گفتهاند ، ولي برداشت هر يك ، از يك جنبه و عضو اين نهضت است نه از تمام اندام آن . وقتي بخواهيم به جامعيت اسلام نظر بيفكنيم.
بايد نگاهي هم به نهضت حسيني بكنيم . ميبينيم امام حسين عليه السلام ، كليات اسلام را عملا در كربلا به مرحله عمل آورده ، مجسم كرده است ولي تجسم زنده و جاندار حقيقي و واقعي ، نه تجسم بيروح . انسان وقتي در حادثه كربلا تامل ميكند ، اموري را ميبيند كه دچار حيرت ميشود و ميگويد اينها نميتواند تصادفي باشد ، و سر اينكه ائمه اطهار ، اينهمه به زنده نگه داشتن و احياي اين خاطره توصيه و تاكيد كرده و نگذاشتهاند حادثه كربلا فراموش شود ، اين است كه اين حادثه ، يك اسلام مجسم است ، نگذاريد اين اسلام مجسم فراموش شود .
ما در حادثه كربلا به جريان عجيبي برخورد ميكنيم و آن اينكه ميبينيم در اين حادثه ، مرد نقش دارد ، زن نقش دارد ، پير و جوان و كودك ، نقش دارند . سفيد و سياه نقش دارند ، عرب و غير عرب نقش دارند ، طبقات و جنبههاي مختلف نقش دارند . گويي اساسا در قضا و قدر الهي مقدر شده است كه در اين حادثه ، نقشهاي مختلف از طرف طبقات مختلف ايفا بشود ، يعني اسلام نشان داده بشود . اينكه عرض ميكنم زن نقش دارد ، منحصر به زينب سلام الله عليها نيست . در اين زمينه داستانها داريم . ما در كربلا يك زن شهيد داريم . و آن ، زن جناب عبدالله بن عمير كلبي است . دو زن ديگر داريم كه رسما وارد ميدان جنگ شدهاند ولي اباعبدالله مانع شد و به آنها امر فرمود كه برگرديد و آنها برگشتند . مادرهايي ، ناظر شهادت فرزندانشان بوده و اين را ، در راه خدا به حساب آوردهاند.
مطهری، حماسه حسینی، ج 1 صص 293 و 294
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#مناسبتها
[شناخت امام حسین علیه السلام]
حسين بن علي ( عليهماالسلام ) در سخنان و خطابههاي خودش ، آنجا كه از امر به معروف و نهي از منكر صحبت ميكند ، همهاش صحبتش اين است : « و علي الاسلام السلام اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد » ( اللهوف ص 11) .« اني لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي » ( مقتل الحسين مقرم ص156) بعد از بيست سي سال كه اين حرفها فراموش شده بود ، حسينبنعلي ( عليهماالسلام ) به نام يك نفر مصلح و به نام يك نفر اصلاح طلب كه بايد در امت اسلام اصلاح ايجاد كرد ، قيام كرد و به مردم عشق و ايدهآل داد . ركن اول حماسه زنده شدن يك قوم همين است . ملتي شخصيت دارد كه حس استغناء و بينيازي در او باشد . اينهاست درسهاي آموزندهاي كه از قيام حسينبنعلي ( عليهماالسلام ) بايد آموخت . او حس استغناء و بينيازي به مردم داد . روزي كه ميخواهد از مكه حركت كند ، يك ذره قيام خودش را مشروط نميكند و اين طور ميفرمايد : « خط الموت علي ولد آدم » (بحار الانوار ج 44 ص 366) و در آخر خطبه ميفرمايد : « فمن كان فينا باذلا مهجته موطنا علي لقاء الله نفسه ، فليرحل معنا فانني راحل مصبحا انشاء الله تعالي » ( همان ) ، من فردا صبح حركت ميكنم هر كس كه آماده جانبازي است و حاضر است خون قلب خودش را در راه ما بريزد و تصميم به ملاقات حق گرفته است ، فردا صبح حركت كند كه من رفتم . ديگر بيش از اين حرفي نيست . اين مقدار استغناء قطعا در دنيا نظير ندارد .
از اين بالاتر ، شب عاشورا است كه اصحاب و اهل بيتش را جمع ميكند و از آنها تمجيد و تشكر ميكند . بعد به آنها ميگويد : بدانيد از همه شما متشكر و ممنونم ، ولي بدانيد كه دشمنان با شما كاري ندارند ، و اگر بخواهيد برويد مانع شما نميشوند ، من هم از نظر شخص خودم كه با من بيعت كردهايد بيعت خودم را از دوش شما برداشتم و محظور بيعت هم با من نداريد ، هر كس ميخواهد برود آزاد است . حسين عليهالسلام از اهل بيت و اصحابي كه درباره آنها گفته است كه اهل بيتي بهتر و باوفاتر از اينها سراغ ندارم ، اين مقدار استغناء نشان ميدهد و هرگز سخناني از اين قبيل كه من را تنها نگذاريد ، من غريبم ، مظلومم ، بيچارهام نميگويد . البته تكليف دين خدا را بر نميدارد ، لذا با افراد كه اتمام حجت ميكرد ، اگر در آنها تمايل به ماندن نميديد به آنها ميگفت از اين صحنه دور بشويد زيرا كه من نميخواهم شما به عذاب الهي گرفتار شويد ، چون اگر از كسي استمداد بكنم و او صداي استمداد مرا بشنود و مرا مدد نكند ، خداوند او را به عذاب جهنم مبتلا خواهد كرد . اين درس استغناء درس كوچكي نبود . همين استغناء بود كه بعدها روحيه استغناء به وجود آورد و چقدر قيامها و نهضتها به وجود آمد .
حسينبنعلي ( عليهماالسلام ) درس غيرت به مردم داد ، درس تحمل و بردباري به مردم داد ، درس تحمل شدائد و سختيها به مردم داد . اينها براي ملت مسلمان درسهای بسیار بزرگی بود. پس اينكه ميگويند حسينبنعلي ( عليهماالسلام ) چه كرد و چطور شد كه دين اسلام زنده شد ، جوابش همين است كه حسين بن علي روح تازه دميد ، خونها را به جوش آورد ، غيرتها را تحريك كرد ، عشق و ايدهآل به مردم داد ، حس استغناء در مورد مردم به وجود آورد ، درس صبر و تحمل و بردباري و مقاومت و ايستادگي در مقابل شدائد به مردم داد ، ترس را ريخت ، همان مردمي كه تا آن مقدار ميترسيدند ، تبديل به يك عده مردم شجاع و دلاور شدند .
اين داستان معروف است ، ميگويند : نادر در يكي از جنگهايش سربازي را ديد كه فوقالعاده شجاع و دلير بود ، و از شجاعت و دلاوري او اعجاب ميكرد . يك روز او را خواست ، گفت تو با اين شجاعت و دلاوريت ، آن روزي كه افاغنه ريختند به اصفهان غارت كردند و كشتند كجا بودي ؟ گفت من اصفهان بودم ، گفت تو اصفهان بودي و افاغنه آمدند و آنهمه جنايت كردند ؟ گفت بله بودم ، گفت پس آن روز شجاعتت كجا بود ؟ گفت آن روز نادري نبود .
مقداري از شجاعتي كه امروز من دارم ، از روحيه نادر دارم ، تو را كه ميبينم ، غيرت من تحريك ميشود ، شجاع و دلير و دلاور ميشوم .
اينكه من تأكيد ميكنم كه حماسه حسيني و حادثه كربلا و عاشورا بايد بيشتر از اين جنبه مورد استناد ما قرار بگيرد ، بخاطر همين درسهاي بزرگي است كه اين قيام ميتواند به ما بياموزد . من مخالف رثاء و مرثيه نيستم ، ولي ميگويم اين رثاء و مرثيه بايد به شكلي باشد كه در عين حال آن حس قهرماني حسيني را در وجود ما تحريك و أحياء بكند . حسينبنعلي ( عليهماالسلام ) يك سوژه بزرگ اجتماعي است .
حسينبنعلي ( عليهماالسلام ) در آن زمان يك سوژه بزرگ بود ، هر كسي كه ميخواست در مقابل ظلم قيام بكند ، شعارش يا لثاراتالحسين ( مسند الإمام الرضا ج 1 ص 148) بود.
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#مناسبتها
محرم
وظیفه ما در برابر تحریفات واقعه تاریخی عاشورا
وظایف علمای امت
حال، وظایفی که علمای امت دارند چیست؟ وظایفی که عامه مردم و توده مردم دارند چیست؟ راجع به علمای امت یک سخن کلی باید عرض کنم و آن سخن کلی این است که عالِم نقطه انحرافش در اینجاست: عالم همیشه خودش را در مقابل مردم میبیند با یک سلسله نقاط ضعف و عیبها. نقاط ضعف روحی، اخلاقی، اجتماعی که یک نوع بیماری در افراد است با بیماریهای جسمانی این تفاوت را دارد که در بیماری جسمی خود بیمار غالباً بیماری خودش را احساس میکند و خودش دنبال معالجه است، ولی در بیماریهای روحی آنچه که کار را مشکل میکند این است که شخص بیمار است ولی خودش نمیفهمد که بیمار است، بلکه بر عکس آن بیماری را به عنوان سلامت میپذیرد و به بیماری خودش علاقه دارد. نقاط ضعف روحی که در افراد هست، چنین نیست که افراد نقاط ضعف خودشان را به عنوان نقطه ضعف بشناسند و قبول کنند، بلکه نقاط ضعف را نقطه قوّت در خودشان میدانند. ولی این عالم است که میفهمد نقاط ضعف اجتماعش چیست. حال، عالم که در مقابل نقاط ضعف اجتماع قرار میگیرد دو حالت دارد: گاهی با نقاط ضعف مردم مبارزه میکند، این را میگویند «مصلح». مصلح یعنی کسی که با نقاط ضعف مردم مبارزه میکند، قهراً مردم هم غالباً از او خوششان نمیآید. ولی گاهی عالم میبیند مبارزه کردن با نقاط ضعف مردم کار سخت و مشکلی است، ضرر دارد، منفعت نمیکند، از نقاط ضعف مردم استفاده میکند، نه اینکه با نقاط ضعف مبارزه کند. اینجاست که مصداقِ «فقیهٌ فاجرٌ» میشود که پیغمبر اکرم فرمود: آفت دین سه چیز است: یکی از آنها فقیه فاجر است. در سایر مسائل بحثی نمیکنیم، در همین واقعه تاریخی عاشورا بحث میکنیم. عامه مردم دو نقطه ضعف در موضوع عزاداری امام حسین دارند. ما با این دو نقطه ضعف چه کنیم؟
دو نقطه ضعف مردم در مجالس عزاداری
یکی از نقاط ضعف این است که معمولاً، هم صاحبان مجالس یعنی مؤسسین مجالس- چه آنهایی که در مساجد تأسیس یک مجلس میکنند و چه آنهایی که در منازلشان، بالخصوص کسانی که در منازلشان- و هم مستعمین [خواهان زیادی جمعیت هستند] و این در حدودی که من تجربه دارم استثنا ندارد. گرچه من یکی دو سال است که دیگر منبر نمیروم و بحثهایم منحصر است به همین جلسات محدودی که اینجا بحث میکنم یا در انجمن اسلامی مهندسین سالی دو سه جلسه بحث میکنم، ولی در چند سالی که گاهی میرفتم، این را احساس میکردم و میتوانم بگویم برای این امر استثنا ندیدم که هم مؤسّسین و هم حتی مستمعین آن چیزی را که میخواهند ازدحام جمعیت است. اگر جمعیت ازدحام بکند راضی است، اگر جمعیت ازدحام نکند راضی نیست. این، نقطه ضعف است. این جلسات که برای این نیست که جمعیت ازدحام بکند یا نه! مگر ما میخواهیم سان ببینیم؟ مگر ما میخواهیم رژه برویم؟
هدف چیز دیگری است. هدف آشنا شدن با حقایق و مبارزه کردن با تحریفات است.
این میشود یک نقطه ضعف. گوینده در مقابل این نقطه ضعف قرار میگیرد، چه بکند؟
با این نقطه ضعف مبارزه کند یا مثل تاج نیشابوری از این نقطه ضعف استفاده کند؟ اگر بخواهد با این نقطه ضعف مبارزه کند، حقایق را به مردم بگوید، با تحریفات مبارزه کند، با هدف صاحب مجلس و هدف مستعمین که از جمع شدن دور یکدیگر و از شلوغ شدن و از اینکه خودشان را با هم زیاد ببینند خوششان میآید، جور درنمی آید. و اما اگر بخواهد از این نقطه ضعف استفاده کند، فقط در این فکر است که ما چه کار بکنیم که جمعیت بیشتر جمع بشود. اینجاست که یک عالم سر دو راهی قرار میگیرد: از این نقطه ضعف استفاده کنم، بهره برداری کنم، به عبارت دیگر روی دوش این جمعیت سوار بشوم، حالا که اینها این قدر احمق و نادان هستند و چنین نقطه ضعفی دارند، من هم از همین نقطه ضعف استفاده کنم؟ یا علیرغم این نقطه ضعف، من با آن مبارزه کنم، بروم دنبال حقیقت، چه کار دارم به اینکه اجتماع میشود یا اجتماع نمیشود.
نقطه ضعف دوم عوام الناس در مجالس عزاداری- که خوشبختانه باید بگوییم کمتر شده است- این مسئله شور و واویلا بپا شدن است. باید منبری حتماً در آخر ذکر مصیبت کند و در این ذکر مصیبت هم نه تنها مردم اشک بریزند، اشک بریزند قبول نیست، باید مجلس از جا کنده بشود، باید شور و واویلا بپا بشود. من نمیگویم مجلس از جا کنده نشود، من میگویم این نباید هدف باشد. من میگویم اگر کسی در آن مسیر صحیح با بیان حقایق و واقعیات بدون آنکه یک روضه دروغی بخواند، بدون اینکه جعلی بکند، بدون اینکه تحریفی بکند، بدون اینکه برای امام حسین اصحابی بسازد که در تاریخ نبوده و خود امام حسین آنها را نمیشناسد چون وجود نداشتهاند، بدون آنکه برای امام حسین فرزندانی ذکر کند که چنین فرزندانی در دنیا وجود نداشتهاند، بدون اینکه برای امام
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#مناسبتها
شب عاشورا
همان گونه كه ياران سيّد الشّهداء (عليه السلام) در شب عاشورا پس از آن كه بر ياري آن حضرت مصمّم شدند، با ارائه آن حضرت، قرارگاه خود را در بهشتْ مشاهده كردند (نه اين كه بر اثر شهود بهشت و براي رسيدن به آن جنگيده باشند).
تسنيم ج 1 ص 434
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#مناسبتها
شب عاشورا
حضرت حسين بن علي (عليهماالسلام) در شب عاشورا نيز فرمود كه دشمنان اسلام با من كار دارند، نه با شما. نيز كربلا راهش براي خروج باز است، هرچند براي ورود بسته است. من بيعت خود را از شما برداشتم و مي توانيد با زن و بچه هايتان كربلا را شبانه ترك كنيد؛ چون فردا همهي شما شهيد مي شويد؛ ولي عده اي از اصحاب عرض كردند: ما فقط براي لقاي الهي آمده ايم و چه چيزي از شهادت بهتر است؟![2]
از امام باقر (عليه السلام) پرسيدند: شهداي كربلا در برابر نيزه ها و خنجرها چه احساسي داشتند. آن حضرت فرمودند: اگر با دو انگشت خويش، مقداري از گوشت يكي از انگشتان خود را فشار دهيد، به همان اندازه، احساس درد كردند.
شكوفايي عقل در پرتو نهضت حسيني، ص 146
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#مناسبتها
شب عاشورا
یاران آن حضرت نيز همگي مشتاق شهادت بودند و در شب عاشورا خندان و شادان به مزاح با يك ديگر مي پرداختند. امام حسين (عليه السلام) به آنان فرمودند: اي بزرگواران! بردبار باشيد. مرگ، سرپلي است كه شما را به ديدار خداوند مي رساند: «صبراً بنى الكرام، فما الموت إلاّ قنطرة»[1]
===========
[1]ـ بحارالأنوار، ج6، ص154.
شكوفايي عقل در پرتو نهضت حسيني، ص 147
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#مناسبتها
شب عاشورا
امام حسين(عليه السلام) در شب عاشورا به اين حقيقت اشاره كرده و فرمودند: «إنّي لاأعْلمُ أصحاباً أوفي ولاخيراً مِنْ أصحابى وأهل بيت أبرّ وأوصَلْ مِن أهل بيتى»؛ من اصحابي باوفاتر و بهتر از اصحابم نمي شناسم و اهل بيتي نيك تر از اهل بيت خودم سراغ ندارم. بحار، ج44، ص392.
حماسه و عرفان، ص 291
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#مناسبتها
امام حسین علیه السلام
با تسلیت عاشورای حسینی عليه السلام، مطالبی تقدیم میگردد:
امام حسين ( ع ) در شب عاشورا اصحاب خودش را ستايش كرد ... فرمود : « فاني لا اعلم اصحابا اوفي و لا خيرا من اصحابي » ( ارشاد شیخ مفید ص 231) ، من ياراني در جهان بهتر از ياران خودم سراغ ندارم ، يعني من شما را بر ياران بدر كه ياران پيغمبر ( ص ) بودند ، ترجيح ميدهم ، بر ياران پدرم علي ( ع) ترجیح میدهم.
مطهری، حماسه حسینی ج 1 ص 27
[امام حسین علیه السلام] ميفرمايد : « اني لا اري الموت الا سعادة و لا الحيوة مع الظالمين الا برما » ( بحار الانوار ج 44 ص 381) من مردن را براي خودم سعادت ، و زندگي با ستمگران را موجب ملامت ميبينم .
همان ص 39
امروز ما درست ميفهميم يزيد يعني چه ؟ حكومت يزيد يعني چه ؟ معاويه چه كرد ؟ نقشه امويها چه بود ؟ ولي صدي نودونه ملت مسلمان در آن روز درك نميكردند ، مخصوصا با نبودن وسائل اطلاعاتي كه امروزه هست و در گذشته نبوده است . مردم مدينه درك نميكردند ، روزي فهميدند يزيد چه كسي است و خلافت يزيد يعني چه كه حسين بن علي ( ع ) كشته شده بود ، بعد تكان خوردند كه چرا حسينبنعلي ( ع ) كشته شد ؟ ! يك هيئت از اكابر مردم مدينه را كه در رأسشان مردي بنام عبدالله بن حنظلة غسيل الملائكه بود ، به شام فرستادند... مدتي در آنجا ماندند ، تازه فهميدند قضيه از چه قرار است . هنگامي كه به مدينه برگشتند ، از آنها پرسيدند چه ديدند ؟ گفتند همين قدر ما به شما بگوئيم كه در مدتي كه در شام بوديم ، ميگفتيم خدا نكند كه از آسمان بر سر ما سنگ ببارد ! گفتند چه خبر بود ؟ گفتند ما با خليفهاي روبرو شديم كه علنا شراب ميخورد ، قمارميكرد ، سگبازي و يوزبازي و ميمونبازي ميكرد ، حتي با محارم خود هم زنا ميكرد ! عبداللهبنحنظله غسيلالملائكه هشت پسر داشت ، به مردم مدينه گفت چه شما قيام كنيد چه نكنيد من قيام ميكنم ولو با اين هشت پسر خودم . همين طور هم شد ، در قيام حره ( 1 ) عليه يزيد هشت پسرش را قبل از خودش فرستاد و شهيد شدند و بعد خود اين مرد شهيد شد . عبداللهبنحنظله غسلالملائكه ، دو يا سه سال پيش از اينكه اباعبدالله از مدينه خارج شود و در هنگام خروج بگويد : « و علي الاسلام السلام اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد » ( 2 ) .
من ننگ ميدانم اگر يزيد خلافت اسلامي را بدست گيرد ، اگر چنين شود ، چه به سر اسلام ميآيد ، كجا بود ؟ آن روز آگاه نبود . بايد حسين كشته بشود ، جهان اسلام تكان بخورد ، تازه عبداللهبنحنظله غسيلالملائكه و صدها نفر ديگر مثل او در مدينه و كوفه و در جاهاي
1 - مروج الذهب جلد 3 ص . 69 2 - اللهوف ص 11 و في رحاب ائمةاهلالبيت جلد 3 صفحه . 74
ديگر چشمشان باز شود و بگويند حسين عليهالسلام حق داشت كه چنين حرفي زد !
همان، صص 100 و 101
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#مناسبتها
نقش اسیران کربلا
زمينه تبليغ پس از شهادت شهدا و وقوع فاجعه و خاموش شدن و احساسات كينه توزانه و طمعكارانه و جانشين شدن احساسات رقت انگيز و پيدايش جنبه مظلوميت و حق به جانبي طبعا بيشتر فراهم شد و در حقيقت مرحله بهرهبرداري از يك طرف و معرفي حقيقت آنچه بوده و دريدن پردههاي تاريكي كه تبليغات دروغين ايجاد كرده بود [ از طرف ديگر ] از بعد از شهادت ابا عبدالله به وسيله اهل بيت مكرمش انجام يافت . امير المؤمنين عليه السلام ميفرمايد : « ان الفتن اذا اقبلت شبهت و اذا ادبرت نبهت » ( 2 ) . علت اينست كه در غوغاي فتنه ، انسان در آن غرق است و وقتي كه انسان در داخل جريان باشد نمي تواند درست ببيند . از كنار بهتر ميتوان ديد . اينست كه زمينه روشن كردن اذهان طبعا بعد از ختم جريان بهتر فراهم است و لهذا نقش عمده تبليغات بر عهده اهل بيت و اسيران است .
2- نهج البلاغه خطبه 91 : [ شأن فتنهها اينست كه چون رو آورند حق را مشتبه سازند ، و چون برطرف شوند بيداري آورند ( و حق را روشن سازند ) ]
مطهری، حماسه حسینی، ج 3، ص 347
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402