- مُهجِه -
📚کتاب: #سه_دقیقه_در_قیامت #پارت_بیست_و_ششم ادامه موضوع: حسینیه ✴️آدم خوبي بود. اما من نامه اعمالم
📚کتاب: #سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_بیست_و_هفتم
موضوع: اعجاز اشک
✴️ايستاده بودم و مات و مبهوت به کتاب اعمالم نگاه مي کردم.
انگار هيچ اراده اي از خودم نداشتم. هيچ کار و عملم قابل دفاع نبود. فقط نگاه مي کردم.
❇️يکي آمد و دو سال نمازهاي من را برد! ديگري آمد و قسمتي از کارهاي خير مرا برداشت. بعدي...
✴️بلاتشبيه شبيه يک گوسفند که هيچ اراده اي ندارد و فقط نگاه مي کند، من هم فقط نگاه مي کردم.
❇️چون هيچگونه دفاعي در مقابل ديگران نميشد کرد. در دنيا، انسان هرچند مقصر باشد، اما در دادگاه از خود دفاع مي کند و با گرفتن وکيل و... خود را تاحدودي از اتهامات تبرئه مي کند.
✴️اما اينجا... مگر مي شود چيزي گفت؟! فقط نگاه مي کردم. حتي آنچه در فکر انسان بوده براي همه نمايان است، چه رسد به اعمال انسان. براي همين هيچکس نميتواند بي دليل از خود دفاع کند.
❇️درکتاب اعمال خودم چقدر گناهاني را ديدم که مصداق اين ضرب المثل بود: آش نخورده و دهن سوخته.
✴️شخصي در مقابل من غيبت کرده يا تهمت زده و من هم در گناه او شريک شده بودم. چقدر گناهاني را ديدم که هيچ لذتي برايم نداشت و فقط سرافکندگي برايم ايجاد کرد.خيلي سخت بود.