تصویر شماره شصت و یک ـ نمایی از قسمت پشت طاق کسری از زاویه غربی
@MohsenAlviri
تصویر شماره شصت و دو ـ تابلوی توضیحات تعمیر طاق کسری. این تعمیرات با محوریت دانشگاه پنسیلوانیا و مشارکت سه نهاد دیگر زیر نظر وزارت فرهنگ و گردشگری و آثار باستانی عراق صورت میگیرد.
@MohsenAlviri
🔹 مصاحبه کوتاه با خبرگزاری فرانس ۲۴ در باره همزمانی نوروز و ماه مبارک رمضان
چند روز پیش مصاحبه تلفنی کوتاهی با شبکه فرانس ۲۴ در باره همزمان نوروز و ماه مبارک رمضان انجام شد. به گزارش خبرگزاری شبستان (به نشانی: http://shabestan.ir/mobile/detail/news/1258327) این شبکه تلویزیونی فرانسوی گزارشی ویژهای در باره همزمانی مناسبت ملی نوروز و مناسبت دینی ماه رمضان منتشر و در آن به بخشهایی از مصاحبه به صورت زیر اشاره کرده است:
فرانس ۲۴ در گزارش خود به نقل از محسن الویری، روحانی شیعه و تاریخنگار نوشت: شکی نیست که نوروز یک جشن ملی است که قبل از اسلام وجود داشته است. اما با هیچ یک از آموزههای اسلام مغایرتی ندارد. الویری می گوید: نوروز به حفظ طبیعت توجه دارد و خواستار رفع اختلاف بین مردم و احترام به سالمندان و دیدار اقوام است. اینها ارزشهایی است که اسلام به آن سفارش کرده و به آن علاقهمند است. در این گزارش آمده است: مردم ایران امسال سنتهای نوروزی را با آیینهای ماه مبارک رمضان که سوم فروردین ۱۴۰۲ آغاز میشود، تلفیق میکنند و از طلوع صبح تا غروب از خوردن و آشامیدن پرهیز میکنند. این جشن نوروزی ۱۲ روز پس از سال نو در روز «سیزده بدر» و یا «روز طبیعت» پایان می یابد، اما امسال روز طبیعت با انتظار زمان افطار و گردهم آمدن روزهدار در فضای سبز به پایان می رسد. در این گزارش آمده است: در فقه شیعی آمده است که اگر مومنان از شهری که در آن سکونت دارند، مسافت معینی را طی کنند، مسافر محسوب می شوند و ممکن (و با این روش میتوانند) روزه نگیرند.
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
@MohsenAlviri
شیرینی یاد خدا در بهاران طبیعت و قرآن ارزانی روزهداران باد.
🔸 درنگی در باره نماز شکرانه روز ششم ماه مبارک رمضان
دو روز پیش، یکی از دانشجویان عزیز پرسشی را با اندکی ویرایش به این صورت مطرح کردند: چرا شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان در باره اعمال روز ششم ماه مبارک رمضان به نقل از سید توصیه به دو رکعت نماز شکرانه به مناسبت سالگرد ولایت عهدی امام رضا علیه السلام کرده است؟ مگر ولایت عهدی امام رضا علیه السلام که به اصرار مأمون و علی رغم میل امام صورت گرفت شکرانه دارد؟
پاسخی که تقدیم این دانشجوی عزیز شد، نیز با اندکی ویرایش چنین است:
متن عبارت سید (بن طاووس) در کتاب اقبال الاعمال (نام کامل کتاب چنین است: الاقبال بالاعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنة) چنین است:
و روي أنّه يصلّي يوم السّادس من شهر رمضان ركعتين، كلّ ركعة بالحمد مرّة و بسورة الإخلاص خمسا و عشرين مرّة، لأجل ما ظهر من حقوق مولانا الرّضا عليه السلام فيه. (ج ۱، صص ۲۶۳ ـ ۲۶۴).
یعنی:
و روایت شده است که در روز ششم ماه رمضان دو رکعت نماز خوانده شود، در هر رکعت یک بار سوره حمد و بیست و پنج بار سوره توحید، این نماز به خاطر آن چه از حقوق سرور ما امام رضا علیه السلام در این روز آشکار شد خوانده میشود.
همان گونه که ملاحظه میشود سید بن طاووس بدون کاربرد کلمه شکرگزاری، وجه این دو رکعت نماز را آشکار شدن حقوق امام رضا علیه السلام در این روز که سالگرد اعلام ولایت عهدی آن حضرت است، شمرده است. ایشان همچنان بدون ذکر سند و به صورت مجهول بیان کردهاند که چنین نمازی روایت شده است، بی این که مشخص شود ذیل عبارت یعنی "لأجل ما ظهر ..." هم بخشی از این روایت است یا تعلیل خود ایشان است که به دنبال روایت آن را ذکر کردهاند. برای توضیح در باره وجه شکرگزاری در چنین روزی، اولین نکتهای که باید به آن توجه کرد تفاوت گفتمان حاکم بر سیرهپژوهی و فهم سیره معصومان علیهم السلام در دهههای اخیر با گفتمانهای رایج در این زمینه در دوران گذشته است، محدود کردن وجه سیاسی رفتار ائمه به ظلمستیزی و همه رفتار و سیره آنها را در پرتو مبارزه با حاکمان ظالم تفسیر کردن نگاه رایج در دوران معاصر و به ویژه نگاه متأثر از فرهنگ انقلاب اسلامی است، ولی علمای پیشین الزاما این گونه نمینگریستند، بنا بر این نباید انتظار داشت که علمای پیشین همچون غالب سیرهپژوهان معاصر نگاهی یکسره سلبی به فرایند ولایتعهدی داشته باشند. گرهگشایی از نقاط مبهم این نکته را باید به فرصتی دیگر وانهاد.
با این وجود، حتی در چارچوب نگاه معاصر به سیره معصومان علیهم السلام، باید توجه داشت که تأکید سید بن طاووس به آشکار شدن حقوق (پنهانمانده) امام رضا علیهم السلام در این روز است و نه ابراز خرسندی برای برگزیده شدن امام علیه السلام به عنوان ولیعهد مأمون. بین این دو تفاوتی آشکار وجود دارد. آشکار شدن حقوق نادیده گرفته شده امام رضا علیه السلام در پرتو پذیرش ولایتعهدی اجباری از سوی ایشان در کوتاه مدت، دست کم به سه صورت گرفت:
• ستودن امام و بیان فضائل ایشان از سوی شاعران و سخنوران در همان مجلس اعلام ولایت عهدی.
• فراهم آمدن زمینه برای شاعرانی مانند دعبل خزاعی که برای تقدیم سروده زیبای خود تا مرو به دیدن امام آمد
• تغییر شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی و امکانپذیر شدن بیان مدائح اهل بیت علیهم السلام در گستره امت اسلامی
افزون بر این و در نگاهی بلند مدت، پیامدهای بسیار بزرگ حضور امام رضا علیه السلام در مرو برای گسترش تشیع در ایران و دنبالههای آن نیز که به نوبه خود به آشکار شدن حقوق ائمه علیهم السلام انجامید، به عنوان یکی دیگر از برکات این رویداد مهم، باید در همینجا مد نظر قرار گیرد.
بنا بر این، اقدام مأمون با هر انگیزهای صورت گرفته باشد یک عقبنشینی برای عباسیان و یک گام به جلو و یک پیروزی برای اهل بیت علیهم السلام بود و مقدمهای برای نشر هر چه بیشتر فضائل اهل بیت علیهم السلام به ویژه در ایران شد و این شایسته شکر است. امام رضا علیه السلام نیز به جای ستیز آشکار با مأمون، ولایت عهدی را هر چند با اکراه پذیرفتند و این امر نیز سرآغاز برکاتی شد که آن هم شایسته شکر است.
۶ فروردین ۱۴۰۲
@MohsenAlviri
🔹 مراسم چهلمین روز درگذشت مرحوم دکتر بیوک علیزاده ـ بخش نخست از سه قسمت
عصر روز پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۲ مراسم چهلمین روز درگذشت مرحوم دکتر بیوک علیزاده در صحن شرقی مرقد مطهر امام خمینی رحمة الله علیه برگزار شد. گزارش ویراسته صحبت ارائه شده در این مراسم چنین است:
در چهلمین روز درگذشت استاد گرامی و دوست قدیم و قرین دیرین جناب آقای دکتر بیوک علیزاده مراتب اندوه خود و دوستان و آشنایان و خویشاوندان حاضر در مجلس را تقدیم خانواده محترم و عزادار آقای دکتر علیزاده مینمایم و متقابلا سپاس این خانواده معزز و گرامی را تقدیم حاضران فرهیخته به مناسبت حضور تسلابخششان میکنم.
دشواری سخن گفتن در چنین محفلی تنها ریشه در سطح فرهیختگی مخاطبان و سختی انتخاب موضوعی متناسب با فضا و اقتضاءات ماه مبارک رمضان و نیازهای زمانه و جایگاه علمی برجسته مرحوم دکتر علیزاده ندارد، بلکه فراتر از آن ریشه در این رنج جانکاه و قصه پرغصه پرکشیدن دوستانی دارد که چندین دهه از راه دور یا نزدیک با غم و شادی آنها همراه بودهایم و اینک تو ماندهایم و آنها رفتهاند و ناباورانه باید در محفل بزرگداشت آنها سخن بگوییم.
واژه چهل و یک سال که فاصله آغاز آشنایی بنده با مرحوم دکتر علیزاده و چند تن دیگر از درگذشتگان ورودی سال ۱۳۶۱ دانشگاه امام صادق علیه السلام تا کنون است، یک قید زمان چند کلمهای است ولی یک دنیا خاطره و درس و پند و اندرز و هشدار با خود همراه دارد.
امیر المؤمنین علی علیه السلام در بخشی از حکمت پرحکمت ۱۴۷ نهج البلاغه خطاب به کمیل بن زیاد میفرمایند:
... یَا کُمَیْلُ هَلَکَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْیَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ، أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِی الْقُلُوب مَوْجُودَةٌ.
ای کمیل ! نگاهدارندگان داراییها در همان حال که زنده هستند نابودند و صاحبان دانایی تا هر زمان که روزگار هست، هستند، بدنهای آنها ناپیدا میشود ولی (نمونهای) مانند آنها در دلها همچنان هست.
در باره ارزش علم و علمورزی و علمآموزی در متون و منابع و نیز در فرهنگ اسلامی ما بسیار سخن رفته است. امیر المؤمنین در این عبارات خطاب به کمیل که از یاران ویژه و فهیم و رازدار حضرت بود، به مقایسهای بین دارایی و دانایی پرداخته است و صاحبان دارایی راکدی را که در خدمت آرمانهای نیک نیست، مردمانی مرده و نابودشده حتی در زمان زنده بودنشان میشمرند و در برابر آن، صاحبان دانش را تا هر زمان که روزگار هست، جاودان و ماندگار میخوانند با این توضیح و یا حتی تعلیل و تبیین که پیکر و جسم دانایان و دانشمندان از مقابل دیدگان ما پنهان میشود و دیگر در بین ما نیست ولی مثل و مانند آنها در دلها همچنان هست.
کلمه "امثال" را مترجمان فارسی نهج البلاغه به معنی نشانهها (مانند مرحوم شهیدی) و یاد (مانند مرحوم دشتی) و چهره ( آیت الله مکارم) گرفتهاند؛ ولی برداشت ابن ابی الحدید ذیل این حکمت که در شرح او حکمت ۱۴۳ است، برداشت دقیقتری به نظر میرسد او امثال را به معنای لغوی آن گرفته و مراد و مصداق از آن را "آثارهم و ما دونوه من العلم" (ج ۱۸، ص ۳۵۰) دانسته است. آثار باقی مانده از یک دانشمند مانندترین پدیده به صاحب آن آثار است. و مراد از این آثار، جسمِ دفتر و کتاب نیست، بلکه مضمون و محتوای آنهاست که جای آنها هم در دل است...
البته ابن ابی الحدید یک برداشت محتمل دیگر را هم به عنوان باطن این کلام حضرت ذکر میکند و آن حیات روحی دانشمندان پس از مرگ در ساحت قدس الهی است. در این نگاه، واژه قلوب هم استعاره برای حظیرة القدوس (حظیره القدس به معنای مکان ملاقات خدا و گاه به معنای بهشت) است. شرح و نقد این برداشت دوم ابن ابی الحدید خارج از حیطه تخصصی گوینده و خارج از حوصله این مجلس است.
این زنده بودن جاودانه اهل علم در بیان امیر المؤمنین علی علیه السلام که یادآور زنده بودن همیشگی شهیدان است، گواه مهمی برای منزلت بالای عالمان در اندیشه و فرهنگ اسلامی ماست و بر پایه این بیان حضرت، آقای دکتر بیوک علیزاده در قالب آثاری که از خود باقی گذاشته است، از مصادیق علمای باقی ما بقی الدهر هستند.
۱۱ فروردین ۱۴۰۲
@MohsenAlviri
🔹 مراسم چهلمین روز درگذشت مرحوم دکتر بیوک علیزاده ـ بخش دوم از سه قسمت
ذکر این نکته نیز شایسته است که آقای دکتر بیوک علیزاده برخاسته از خطه ادبخیز و عالمخیز آذربایجان بود. نام منطقه هشترود به عنوان یک آبادی بین مراغه و میانجرود (میانه کنونی) و یا یکی از توابع مراغه در منابع تاریخی و جغرافیایی دوره اسلامی آمده است. حمد الله مستوفی هشترود را به عنوان تابعی از مراغه که مالیات سالانه مشخصی دارد معرفی کرده و زبان ساکنان این منطقه را پهلوی معرب دانسته است. (نزهة القلوب، ص ۸۷) خواجه نصیر الدین طوسی رصدخانه مراغه در این منطقه که پایتخت ایلخانان بود، بنا نهاد و این امر هم ریشه در قابلیتهای رصد و زمینههای اجتماعی مناسب منطقه داشت و هم به نوبه خود به عاملی برای رونق بیشتر علمی این منطقه تبدیل شد.
گرایش این منطقه حنفینشین به مکتب اهل بیت علیهم السلام از همان زمان شدت گرفت. علامه حلی نوشتن کتاب الرساله السعدیه خود را در اردبیل به پایان برده است و شبستری سراینده گلشن راز و قطب الدین شیرازی صاحب درة التاج پس از جدا شدن از خواجه نصیر، ساکن تبریز بودهاند. فخر المحققین که کتاب الالفین علامه را تنظیم کرده است، در جایی از کثره المعاند و کثره العدوان و تواتر الکذب و البهتان شکایت میکند و اظهار میدارد که "اوجب ذلک لی جلاء عن الاوطان و الهرب الی اراضی آذربایجان" (الالفین، صص ۱۲۵ ـ ۱۲۷)
برآمدن صفویه از آذربایجان و ریشه داشتن آنها در شهر اردبیل تأثیر به سزایی در نهادینه شدن تشیع در این منطقه داشت و از آن پس این منطقه نه تنها مأمن و ملجأ بزرگان تشیع بلکه به یکی از مراکز تربیت عالمان و مجاهدان شد و در دوران معاصر نیز در کنار عالمان بزرگ برخاسته از این منطقه نام مجاهدان بزرگ و شهیدان غرورآفرینی مانند شهیدان باکری بر افتخارات منطقه افزوده است. به گونهای که نمیتوان از تاریخ تشیع سخن گفت و از این منطقه یاد نکرد. آقای دکتر علیزاده این پشتوانه تاریخی و اجتماعی را هم داشت و گلی بود که در چنین بوستانی روییده بود.
آقای دکتر علیزاده افزون بر تحصیلات کوتاه طلبگی در یکی از مدارس علمیه، زندگی علمی اصلی خود را در دانشگاه امام صادق علیه السلام گذراند و کانون اصلی خدمت علمی او نیز همین دانشگاه بود. بر آگاهان پوشیده نیست که ورودیهای سالهای نخست دانشگاه در شمار نخبهترین سرمایههای این مرز و بوم بودند و جز استثناءهایی مانند صاحب این گفتار اغلب آنها در هر جایگاه علمی و اداری و سیاسی و فرهنگی که هستند، با همه تنوع سلیقههای سیاسی بسیار خوش درخشیدهاند.
مشی تربیتی علمی ویژه مرحوم آیت الله مهدوی کنی بنیانگذار وارسته و فرزانه دانشگاه برای در هم نیامیختن علم و فضای علمی با سیاستزدگیها و سیاستبازیهای روزمزه ظرفیتی بیبدیل پدید آورده بود که افزون بر خوشنامی دانشگاه تربیت یک نسل به معنای واقعی انقلابی و با سواد و دردآشنا و شیفته امام و انقلاب از ثمرات آن بود.
بنده در جایگاه داوری در باره وضعیت کنونی دانشگاه امام صادق علیه السلام نیستم، اما اگر دانشگاه همچنان بر آن مدار اصلی و پیشین خود قرار دارد که توفیق روزافزون آن آرزو و خواسته همه ماست و اگر از آن مدار خارج شده است، بازگشت به آن مسیر آرزو و خواسته همه ماست.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در حکمت ۴۷۸ نهجالبلاغه فرمودهاند:
مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى أَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ يَتَعَلَّمُوا، حَتَّى أَخَذَ عَلَى أَهْلِ الْعِلْمِ أَنْ يُعَلِّمُوا
خداوند از اهل نادانی عهد نگرفته است که دانش بیاموزند مگر این که (پیش از آن) از اهل دانایی عهد گرفته است که آموزش دهند.
در نگاه آن حضرت، وظیفه فراگیرندگان علم با وظیفه آموزشدهندگان همراه است و این نگاه این امتداد و دلالت اجتماعی را دارد که مادام که زمینه و نیازی برای علمآموزی در جامعه هست، وظیفه عالمان برای نقشآفرینی هم تداوم دارد. آقای دکتر علیزاده به گواه همه مشاهدات و شواهد بر پایه این میثاق الهی تا آن جا که توان داشت دمی از آموزش دیگران چه در عرصه انتقال علم و آموزش و چه در عرصه تولید علم و پژوهش در عرصه فلسفه و عرفان نظری دست نکشید.
۱۱ فروردین ۱۴۰۲
@MohsenAlviri
🔹 مراسم چهلمین روز درگذشت مرحوم دکتر بیوک علیزاده ـ بخش سوم از سه قسمت
آقای دکتر علیزاده توانست دلبستگی تام و تمام خود به امام و شهدا را در فضای دانشگاه امام صادق علیه السلامِ آن روزگار، به خوبی حفظ کند و پس از دانشآموختگی همزمان با جذب به صورت هیأت علمی در دانشگاه امام صادق علیه السلام با وجود عرصه بسیار فراوان خدمت در دیگر مراکز علمی و پژوهشی کشور، همکاری با پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی را بلافاصله پس از اخذ مدرک دکتری در دانشگاه تهران با رتبه اول، آغاز کرد و تا آخرین ماههای زندگی آن را واننهاد.
شاید تولد او در خرداد ماه سال ۱۳۴۰ که سال نهضت امام خمینی و ماه امام خمینی و نهضت امام خمینی و رحلت امام خمینی است، به گونهای اتفاقی و رمزگونه این وابستگی ایشان به امام را حکایت کند، روشن است که مراد حقیر ایجاد یک رابطه واقعی بین این امور نیست، اینها کاملا اتفاقی است ولی یک اتفاق قابل توجه و شیرین و دلنشین.
همان گونه که خاکسپاری ایشان در کنار مرقد مطهر امام خمینی و در نزدیکی قبور مطهر شهدا نیز به صورت نمادین این به هم پیوستگی را حکایت میکند، با این تفاوت که این خاکسپاری اتفاقی نبود.
فرصت را مغتنم میشمرم و از همکاران محترم دانشگاه امام صادق علیه السلام درخواست دارم که تدوین یک یادنامه برای مرحوم دکتر علیزاده به مناسبت یکمین سال درگذشت ایشان را در دستور کار خود قرار دهند. این یادنامه افزون بر مقالاتی که تقدیم ایشان میشود میتواند در بردارنده شرح حال منقح ایشان و معرفی آثار و خاطرات اطرافیان ایشان هم باشد. سختکوشی حیرتآور و غبطهبرانگیز علمی ایشان که بنده دست کم تا سالهای ۱۳۶۸ به صورت مستقیم و تا سال ۱۳۸۵ به صورت غیرمستقیم شاهد آن بودم، روحیه معادباور و اعتماد به نفس ایشان در اولین عمل جراحی قلب، سعه صدر و روی گشاده همیشگی ایشان از جمله ارزشهایی است که باید پاس داشته شود. تدوین یادنامه تنها تکریم دکتر علیزاده نیست، بلکه کوششی است برای حفظ ارزشهای نسل اول انقلاب.
در آخرین بخش عرایضم وظیفه میدانم این یادآوری را هر چند زیره به کرمان بردن است داشته باشم که اکنون فرزندان آن مرحوم در عرصهای نو و متمایز نسبت به قبل برای خدمت به والدین خود هستند، تداوم ارزشهایی که مرحوم دکتر علیزاده به آنها پایبند بود از یک سو و خدمت متفاوت به والده مکرمهشان از سوی دیگر متوجه دو فرزند عزیز ایشان است و با شناختی که از این عزیزان دارم میدانم که هیچ کوتاهی در این زمینه صورت نخواهد گرفت. سرکار خانم علمی همسر مکرم مرحوم دکتر علیزاده در صحنه آزمون زندگی درخششی شایسته الگو گرفتن از سوی نسل جوان داشتهاند.
ذکر خیر و خیرخواهیها و محبتها و بزرگواریهای ایشان در ایام همسایگی همیشه در منزل ما جاری بود و مجاهدتها و رنجها و وفاداریها و ایثارها و "حسن التبعل" ایشان هم همواره زبانزد بود، این مشی نشاندهنده تربیت دینی و اصالت خانوادگی سرکار خانم علمی و برگرفته از سیره حضرت خدیجه کبری سلام الله علیهاست که دو روز دیگر سالروز رحلت این بانوی بزرگ و نمونه اعلای "نعم العون" بودن برای همسر است.
درود و رحمت و رضوان الهی بر روح مرحوم دکتر علیزاده باد.
۱۱ فروردین ۱۴۰۲
@MohsenAlviri
متن یکپارچه صحبت در مراسم چهلم دکتر علیزاده.docx
25.3K
مربوط به یادداشت بالا
متن یکپارچه صحبت در مراسم چهلم مرحوم دکتر علیزاده در قالب وُرد
@MohsenAlviri
متن یکپارچه صحبت در مراسم چهلم دکتر علیزاده.pdf
110.5K
مربوط به یادداشت بالا
متن یکپارچه صحبت در مراسم چهلم مرحوم دکتر علیزاده در قالب پیدیاف
@MohsenAlviri
مربوط به یادداشت بالا
تصویری دیگر از مراسم چهلم مرحوم دکتر علیزاده
@MohsenAlviri
مربوط به یادداشت بالا
ارائه صحبت در مراسم چهلم مرحوم دکتر علیزاده
@MohsenAlviri
🔸 درنگی در باره بعثت پیامبران در مشرق زمین
پرسشی دیگر که در ایام تعطیل نوروز بدان پاسخ داده شد مربوط به بعثت پیامبران در مشرق زمین بود. متن ویراسته پرسش و پاسخ آن چنین است:
پرسش:
چرا ادیان و پیامبران بزرگ در مشرق زمین ظهور کردهاند و در کشورهای اروپایی و آفریقایی و حالا آمریکا خبری از ادیان آسمانی و پیامبران بزرگ نیست؟! مگر نه اینست که پیامبران و دین برای همه انسانها است؟! خدا چرا انسانهای دیگر را فراموش کرده؟ شاید از این پدیده این نتیجه گرفته شود که دین را جوامع شرقی ایجاد کردهاند.
پاسخ:
به این پرسش دو گونه میتوان پاسخ داد: یکی از منظر الهی به این معنا که چرا خدا پیامبران را این گونه و این چنین ارسال کرده است و دیگری از منظر تاریخی به این معنی که در نگاه ما انسانها چرا پیامبران در این مناطق به پیامبری مبعوث شدهاند؟ البته این دو پرسش با هم پیوند پیدا دارند ولی به هر حال، دو پرسش متفاوت در دو سطح و ساحت متفاوت هستند.
در مورد شکل اول پرسش (از منظر الهی)، پاسخ واقعی آن است که بگوییم ما نمیدانیم، چرا که در متون دینی ما، در این باره سخنی به صراحت گفته نشده است. بنابراین پاسخ روشن ما این است که ما نمیدانیم منطق الهی برای انتخاب مکان برانگیخته شدن پیامبران چه بوده است و چرا هر پیامبری از یک منطقه جغرافیایی خاص به پیامبری برگزیده شده است؟
ولی در نگاه دوم که یک نگاه تاریخی است، چه بسا بتوان چند نکته را مطرح کرد:
نکته نخست ـ این گزاره که بعثت پیامبران فقط در غرب آسیا (خاورمیانه) بوده است، درست نیست، به عنوان نمونه محل دعوت حضرت یوسف و پدرشان و آن دسته از پیامبران که در مصر بودند مانند حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه و علیهم الصلاه و السلام، منطقه مصطلح خاورمیانه (منطقه غرب آسیا) به شمار نمیرود و اینها مشخصا در قاره آفریقا بودهاند و یا خاستگاه دعوت حضرت عیسی علیه السلام منطقه سوریه و شامات است که خاورمیانه به حساب نمیآید. در منطقه موسوم به خاورمیانه نیز مکان بعثت پیامبران دارای پراکندگی است و اینطور نیست که همه در یک نقطه و یک مکان خاص به پیامبری مبعوث شده باشند و البته این سخن درست است که این پراکندگی همه جهان را در بر نمیگیرد.
نکته دوم ـ کار پیامبران هدایت بشر است و طبعا این هدایت در جایی که زمین پراکندگی جمعیتی بیشتری دارد و یا خاستگاه تمدن است، معنی پیدا میکند. روشن است که آن بخش از کره زمین که به اصطلاح مشرقزمین نامیده میشود مهد تمدن بشری بوده است و به طور طبیعی انتظار میرود که پیامبران نیز از همین منطقه برانگیخته شوند و هدایت آنها از این منطقه به دیگر نقاط جهان گسترش یابد. بنا بر این محوریت تمدنی این منطقه از جهان میتواند زمینهساز بعثت پیامبران در آن باشد.
شاید این سوال پیش بیاید که مغرب زمین هم دارای پیشینه تمدنی است و جمعیت آن هم زیاد است ولی نباید از یاد برد که تمدنیافتگی غرب از نظر زمانی پس از بعثت پیامبر خاتم است و تا پیش از برانگیخته شدن پیامبر خاتم، غرب پیشینه تمدنی شایسته ذکری نداشته است. دستیابی غرب به تمدن وسیع و در خور، قرنها پس از بعثت پیامبر، پس از رنسانس تحقق یافت. ادعا یا احتمال پیامبر بودن متفکرانی مانند ارسطو و افلاطون که برخی بزرگان به آن تمایل نشان دادهاند سخت محل تأمل است، چون آنها خود چنین ادعایی نداشتهاند و از سوی دیگر غربی شمردن حوزه خردهتمدنی یونان نیز یک ادعای غیرقابل دفاع است و این خردهتمدن را در بهترین حالت میتوان نیمهغربی نیمهشرقی دانست.
نکته سوم ـ این که پیامبران از یک نقطه برخاستهاند منافاتی با آن ندارد که پیام آنان جهانگیر باشد و همه انسانها در همه مکانها را مورد خطاب خود قرار دهد. بنابراین خاستگاه جغرافیایی پیامبری اهمیت زیادی ندارد و تأثیری در جهانگیر بودن گستره پیام آنها ندارد و اگر همه پیامبران به عنوان مثال از اروپا هم برخاسته بودند وظیفه همه بود که از آنها پیروی کنند.
نکته چهارم ـ نکته دیگری که میتوان به این نکات افزود، وجه نمادین شرقی بودن مکان این برانگیختگی به ویژه در باره پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله است. این باور دروندینی ما که پیدایش و گسترش ربع خاکی و مسکون کره زمین از نقطه کعبه آغاز شده (دحو الارض) و بزرگ و مهم شمردن این روز (بیست و پنجم ذی القعده) از یک سو و آغاز بعثت پیامبر خاتم از کنار کعبه از سوی دیگر، شاید این پیام را داشته باشد که نقطه کانونی زمین "کعبه" است و از اینجا دعوت پایانی به سراسر جهان منتقل میشود. از یاد نبریم که به باور درونمذهبی ما نیز ظهور مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه از همین نقطه واقع خواهد شد.
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
@MohsenAlviri
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ ... أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ
🔹 سیرت علی علیه السلام به روایت ثقفی ـ بخش اول
بر پایه دعوت دفتر تبلیغات اسلامی برای سخنرانی مذهبی به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان، بحثی با عنوان "گزیدهای از سیرت علی علیه السلام به روایت ثفقی بر پایه کتاب الغارات" از تاریخ ۱۹ فروردین تا ۲۴ فروردین ۱۴۰۲ پس از نماز ظهر و عصر در دانشگاه باقر العلوم علیه السلام ارائه میشود.
بخش اول این مباحث که روز شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ ارائه شد، به معرفی کوتاه کتاب الغارات و مؤلف و مصحح و ناشر آن و نیز شرح و توضیح فشرده گزارشی در باره سیره امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مواجهه با کارهای الهی و گزینش کار دشوارتر در دوگانههای زندگی اختصاص یافت.
متن ویراسته این سخن به پیوست در دسترس است. از برادر عزیز جناب آقای سلمان فیاض برای پیاده کردن و ویرایش اولیه متن سپاسگزارم.
۲۰ فروردین ۱۴۰۲
@MohsenAlviri
alviri.mp3
21.3M
مربوط به یادداشت بالا
فایل صوتی جلسه اول سیرت علی علیه السلام به روایت ثقفی
@MohsenAlviri
متن ویراسته جلسه اول سیرت علی ع به روایت ثفقی.docx
26.6K
مربوط به یادداشت بالا
جلسه اول سیرت علی علیه السلام به روایت ثقفی در قالب وُرد
@MohsenAlviri
متن ویراسته جلسه اول سیرت علی ع به روایت ثفقی.pdf
139.8K
مربوط به یادداشت بالا
جلسه اول سیرت علی علیه السلام به روایت ثقفی در قالب پیدیاف
@MohsenAlviri
به اهتمام «کارگروه قرآن و تمدن» در پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی
هماندیشی «عبودیت و تمدن»
روزهای ۲۱ و ۲۳ فروردین
ساعت ۲۱ الی ۲۳.۳۰
لینک حضور
dte.bz/scscenter
@MohsenAlviri
🔹 سیرت علی علیه السلام به روایت ثقفی ـ بخش دوم
جلسه دوم "گزیدهای از سیرت علی علیه السلام به روایت ثفقی بر پایه کتاب الغارات" روز ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ به بررسی دو گزارش تاریخی در بازه غذای ساده امیرالمؤمنین علی علیه السلام و دلالتهای آن اختصاص داشت. متن ویراسته این سخن نیز به پیوست در دسترس است.
۲۲ فروردین ۱۴۰۲
@MohsenAlviri
200426_0003.mp3
27.37M
مربوط به یادداشت بالا
فایل صوتی جلسه دوم سیرت علی علیه السلام به روایت ثقفی
@MohsenAlviri
متن ویراسته دومین جلسه سیرت علی ع.docx
26.6K
مربوط به یادداشت بالا
جلسه دوم سیرت علی علیه السلام به روایت ثقفی در قالب وُرد
@MohsenAlviri
متن ویراسته دومین جلسه سیرت علی ع.pdf
143.4K
مربوط به یادداشت بالا
جلسه دوم سیرت علی علیه السلام به روایت ثقفی در قالب پیدیاف
@MohsenAlviri