🔴چهل و ششمین جلسه مشارق به همت اداره هنرهای ادبی معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات برگزار شد. 🔸دکتر حسین محمدی مبارز کارشناس این برنامه ادبی پس از صحبت‌های کوتاهی درباره نقد ادبی به بررسی اشعار خوانده شده توسط حضار پرداختند. 🔹خانم‌ها مظفری، خرمی، محمدی، بهاری و آقایان عرب‌نژاد، صباغیان، خجسته، روح‌الله گایینی، خسروی وقار، خرسندی، باقرزاده، افتخاری‌پور و... شعرخوانی داشتند. 🔻در پایان جلسه چند جلد از مجموعه شعر "ماه آخر" سروده‌های مهدوی مجتبی خرسندی نیز به صورت قرعه‌کشی به حضار هدیه داده شد. همچنین برای آمادگی شاعران جهت سرایش اشعار فاطمی با مضامین روایی دقیق، کتاب "فاطمیه‌ ماثور" نیز به حضار تقدیم شد. 🔸اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی @eshragh_adabi

﷽ #سفرنامه «زنجان» ✍ در این سال‌هایی که توفیق سرودن شعر داشتم، به لطف خدا سفرهای بسیاری رفته‌ام و سفرهای بسیارتری هم مانده که هنوز نرفته‌ام. یکی از این سفرهای نرفته -که حدود ده‌سال بود انتطارش را می‌کشیدم- همین سفر به زنجان بود. سفری که حالا جزء سفرهای رفته به‌حساب می‌آید؛ آن‌هم دوبار به‌فاصله‌ی چندروز. سفر اول پر از معنویت بود. از لبخندها و اشک‌های بین راه گرفته تا شرکت در هیئت ثارالله و زیارت شاعر مظلوم مرحوم حسین منزوی. و از همه مهم‌تر بازدید از مسجد و حسینیه مرحوم حاج تقی شریعت زنجانی. مردی که تماما ذوب در امام حسین و اهل‌بیت علیهم‌السلام بوده _ذکرش به‌خیر باد._ بعد هم دیداری که به همراه دوستان شاع. گروه تکیه نوکری مشهد و همچنین گروه جواز نوکری قم با حاج ولی‌الله کلامی زنجانی حفظه‌الله و حاج مهدی رسولی عزیز داشتیم. امروز هم دوباره بعد از گذشت چند روز آمدیم و مهمان اختتامیه کنگره شعر «بانوان عاشورایی» بودیم. سفری که باعث تازه شدن دیدار با دوستان شاعر زنجانی و دیگر دوستان شاعر شد. تا باد چنین بادا. گشت‌وگذاری هم در شهر زنجان داشتیم و سعی کردم تصاویری به یادگار بردارم و به همراه متنی کوتاه با شما عزیزان به اشتراک بگذارم‌. حالا با اطمینان خاطر می‌توانم بگویم واقعا ارزش داشت که ده سال منتظر سفر به این شهر زیبا و سنتی بودم. ان‌شاءالله خداوند روز به روز به توفیقات و آگاهی‌های همه‌ی ما بیفزاید. #مجتبی_خرسندی #تاریخ_شفاهی @Mojtaba_khorsandi

#حضرت_زهرا_س_شهادت صدای گریه از عرش معلّی می‌رود بالا همین که نیمه‌شب‌ها دست زهرا می‌رود بالا گمانم مرکز ثقل زمین را شعله‌ها سوزاند که آتش از در و دیوار دنیا می‌رود بالا هنوز از ماجرای کوچه‌ها شرمنده‌اش هستند اگر دیوارها کج تا ثریا می‌رود بالا تمام هستی خود را گرفته روی دست، انگار که روی شانه‌ها تابوت مولا می‌رود بالا سوال این است؛ قاتل کیست؟ اما در جواب آن فقط هر آینه دیوار حاشا می‌رود بالا شفیع محشر خود را در اوج کینه سوزاندند که دود آتشِ امروز، فردا می‌رود بالا به لب در هر قنوت آوای "أَینَ‌المُنتَقِم؟" داریم که دست لطف مادر نیز با ما می‌رود بالا ✍ #مجتبی_خرسندی 📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e