- آشفتگیهبایدببخشید -
+ نه .
- آخه یبار دفترچه خاطراتت اتفاقی ،
صفحهیِ اولش باز بود و خوندمش نوشته بودی :
[ به نام خدایی ك او را خلق کرد ،
تا قرار بیقراری هایم باشد .. ]
- آشفتگیهبایدببخشید -
- یعنی عاشقش نبودی ؟!
+ کارِ ما از عشق گذشته بود .
- آشفتگیهبایدببخشید -
-
به آغوشم قدم بگذار حتی به شکل گلولهای ..
- بابایی مامان من دختر تو میشه😃!
+ دخترم نیست کَفتَرومنِ..((:
مکالمه آبجیکوچولوم با پدربزرگم