eitaa logo
مستندعشق 🌷
355 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
26 فایل
﷽ بترسید از آنان که دعای بعدِ نمازشان شهادت است...💔 . . ویژه یاد و خاطره شهداء . . محفل شهداء را ترک نکنید🌷 کپی مطالب آزاد🥀 خادم‌الشهداء: @MoghuofehMahdavi9401
مشاهده در ایتا
دانلود
مستندعشق 🌷
#شهیدمجید‌زین‌الدین 🌹
🍃🌸🍃 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه 📔کتاب ستارگان حرم کریمه گفتار 🕌قم، سرزمینی است که مردمانش در طول تاریخ تشیع همواره مورد تکریم اهل بیت بوده اند وآن پرچم داران هدایت، این شهر را حرم خویش خوانده اند و فرموده اند: (( اِنَّ لَنا حَرَماً وَ هُوَ بَلَدهُ قُم ...))۱.شهری که بی تردید در تمامی حواث قرن اخیر نقش بسزایی داشته است؛ از انقلاب مشروطه گرفته تا قیام پانزده خرداد و قیام ۱۹ دی ۱۳۵۷ که خاستگاه انقلاب شکوهمند اسلامی شد. امامِ همیشه در یاد نیز، در سخنرانی ششم شهریور ۱۳۵۹ در دیدار با مردم قم فرموده اند : ((قم حرم اهل بیت است... از قم، تقوا، شجاعت، شهامت و همه فضائل به همه جا صادر می شودو صادر خواهد شد...من هر جا باشم ، قمی هستم وبه قم افتخار می کنم . دل من پیش قم است و قمی.۲)) مجموعه ((ستارگان حرم کریمه)) ، روایت سرداران وفرماندهان این دیار است. دل باختگانی که در سایه همیشه زلال کوثر اهل بیت، حضرت معصومه(سلام الله علیها) رشد و تعالی یافتندو زندگی شان سراسر عطر و بوی اسلام ناب محمدی گرفت . آنانی که در کارزار دفاع مقدس ، نمونه کامل یک مجاهد فی سبیل الله شدندو الگویی برای همه آزادی خواهان جهان. از آن روزها ، سال هاست که گذشته ، نه دیگر از صدای آژیر خطر خبری هست نه از بمباران ، نه اعزامی هست ونه خبر از شهادت و اسارت و مجروحیت رزمنده ای ؛ و چه حیف اگر آن همه میراث معنوی و گران بهای جنگ ، به نسل امروز و نسل های آینده انتقال نیابد و اینان ندانند شهری که در آن زندگی می کنند ، چه شیرزنان ودلیر مردانی داشته و دارد. تلاش کردیم تا نگارگر گوشه ای از سیره وسبک زندگی اسطوره هایی از تبار ایثار و سرفرازانی از جنس گمنامی باشیم . شاید راه و رسم بندگی را از ایشان بیاموزیم و روح وجان خسته مان در کوی محبت شان نفسی تازه کند. امید است همت والای شما تلاش ناچیز ما را حمایت و پشتیبانی کند، تا گام های بعدی را استوارتر از پیش برداریم. موسسه فرهنگی حماسه ۱۷ ✍🏻نویسنده کتاب 🌷نثار روح مطهر سردار شهید مجید زین‌الدین ... ━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
مستندعشق 🌷
🍃🌸🍃 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مجید_زین‌الدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه 📔کتاب ستارگان حرم کریمه آقامهدی می گفت ((وقتی مجید برای من نقشه میاره، دلم آروم می گیره و می دونم که دقیقه.)) مسئول محور اطلاعات عملیات تیپ دو لشکر، در تهران به دنیا آمد. یک سال بعد، جوّ فرهنگی آن روزهای تهران خانواده زین الدین را مجبور کردبه خرم آباد کوچ کنند. پدر ، انقلابی و اهل مبارزه بود. مدتی بعد بخاطر فعالیت های حاج عبدالرزاق ، به سقز و سپس به اقلید فارس تبعیدشدند. مجیدخوش استعدادبود؛ زبان کردی را همان روزهای ابتدایی که در سقز بودند از بچه های مدرسه یاد گرفت .بعدها همین زبان در جنگ به کارش آمد؛ گره گشای بسیاری از شناسایی ها ، زبان کردی اش بود. چهارده سال بیشتر نداشت که آمدند قم؛ چه جایی بهتر از قلب انقلاب برای زندگی ، نوجوانی اش را درتب وتاب روزهای انقلاب سپری کرد. مجیدبه درس ومدرسه بسنده نکرد، در کنار درس و مشق هایش دوره ی عکاسی و ماشین نویسی را هم گذراند.با شروع جنگ درس را رها کرد و خودش را به مناطق عملیاتی رساند. به تبعیت از امر مادر، چند‌ماهی در قم ماند ، دیپلم که گرفت دوباره راهی منطقه شد. عملیات در پیش بود. فرمانده لشکر ۱۷ تصمیم می گیرد همراه مسئول اطلاعات به شناسایی برود. غافل از آن که کمین گروهک ضد انقلاب خُبات در جاده ی بانه - سردشت انتظار رزمندگان ایرانی را می کشد. مجید تا دم آخر کنار فرمانده ماند، حتی در لحظه ی شهادت... ✍🏻نویسنده کتاب 🌷نثار روح مطهر سردار شهید مجید زین‌الدین ... ━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
مستندعشق 🌷
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مجید_زین‌الدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #زندگ
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه 📔کتاب ستارگان حرم کریمه - اول ساکن تهران بودیم و منتظر به دنیا آمدن مجید. در محیط بسیار فاسد تهران نگه داشتن حجاب و دوری از حرام کار راحتی نبود . با این حال خیلی مراقب بودم ؛ حتی در بر خوردبا مهمان های مرد و مستاجرمان که رفت وآمد داشتند، احتیاط می کردم ؛ مبادا با آن ها برخوردی داشته باشم . - دوم توی زندگی به حلال وحرام اهمیت زیادی می دادیم. مخصوصاً حاج آقا مراقبت می کرد مال حرام وارد زندگی مان نشود. حساب جیبِ چپ و راستش فرق می کرد. پول های فقرا، خمس یا پول های دیگر در جیب چپشان بودو جیب راست مخصوص مخارج خانه بود. می گفت((اگر پولی می خواید، سر جیب چپم نرید؛ از جیب راست بردارین.)) مراقب بودم از مال کسانی که خمس نمی دهند، استفاده نکنم. ✍🏻نویسنده کتاب 🌷نثار روح مطهر سردار شهید مجید زین‌الدین ... ━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
مستندعشق 🌷
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مجید_زین‌الدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #قسمت
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه 📔کتاب ستارگان حرم کریمه - سوم از چهار سالگی نماز می خواند. عادت کرده بودم هر وقت می آمد خانه تا سلام می کرد می گفتم ((مجید، نماز خوندی؟)) می گفت بله . بعد از مدتی هر وقت وارد خانه می شد با صدای بلند می گفت ((سلام مجیدجان نمازت رو خوندی؟ بله مادر جان خوندم.)) ✍🏻نویسنده کتاب 🌷نثار روح مطهر سردار شهید مجید زین‌الدین ... ━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
مستندعشق 🌷
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مجید_زین‌الدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #قسمت
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه 📔کتاب ستارگان حرم کریمه - چهارم پنج ، شش سالش بود، هرجا می رفتم او را با خودم می بردم ، جشن تولد یکی از دوستانم بود. طبق معمول مجید را هم با خودم بردم . مادر سفارش کرد(( اگه مجلس ساز و آواز داشت، نمونید.)) رفتیم . اتفاقاً نوار ترانه روشن کردند . مجید حرف مادر را به من یادآوری کرد گفت ((بلند شو بریم.)) بلند شدیم . صاحب خانه علت را پرسید ، مجید با زبان کودکانه اش گفت(( چون ترانه گذاشتید.)) خلاصه نگذاشتندبیاییم نوار را خاموش کردند. ✍🏻نویسنده کتاب 🌷نثار روح مطهر سردار شهید مجید زین‌الدین ... ━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
مستندعشق 🌷
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مجید_زین‌الدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #قسمت
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه 📔کتاب ستارگان حرم کریمه مودب بود. احترام خاصی برای ما قائل بود. هیچ وقت یاد ندارم توی چشم هایم زل زده باشد؛ حتی در کودکی اش . همیشه مقابل من سرش را پایین می انداخت و صحبت می کرد. همین ادب را در مقابل خداوندو دستورات الهی هم داشت. اگر کسی غیبت می کرد، با این که سنی نداشت تذکر می داد وبحث را عوض می کرد. ✍🏻نویسنده کتاب 🌷نثار روح مطهر سردار شهید مجید زین‌الدین ... ━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
مستندعشق 🌷
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مجید_زین‌الدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #قسمت
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه 📔کتاب ستارگان حرم کریمه یادم نمی آید حتی یک بار باهم دعوا کرده باشند. برای مهدی احترام خاصی قائل بود. ازش حرف شنوی داشت. مهدی را معلم خودش می دانست. وقتی خواسته ی مهمی از مجید داشتیم ، آقا مهدی را واسطه می کردیم. آقا مهدی که می گفت رد خور نداشت ✍🏻نویسنده کتاب 🌷نثار روح مطهر سردار شهید مجید زین‌الدین ... ━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
مستندعشق 🌷
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مجید_زین‌الدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #قسمت
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه 📔کتاب ستارگان حرم کریمه خوش استعداد بود. زمانی که سقز بودیم. خیلی زود از بچه های مدرسه زبان کردی را یاد گرفت ، یک نوار کردی پیدا کرده بود ، برای ما می گذاشت و ترجمه می کرد. ✍🏻نویسنده کتاب 🌷نثار روح مطهر سردار شهید مجید زین‌الدین ... ━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
مستندعشق 🌷
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مجید_زین‌الدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #قسمت
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه 📔کتاب ستارگان حرم کریمه سقز که بودیم نزدیکی خانه مان ، یک نانوایی سنگکی بود. بیشتر وقت ها مجیدنان می گرفت. شاطر خیلی خاطرش را می خواست؛ از بس دوست داشتنی بود. توی همین ایّام ، ناراحتی کلیّه پیدا کرد. دکتر سفارش کرد(( بایدغذاش بی نمک باشه؛ حتّی نونش.)) شاطر تا قضیّه را فهمید ،خودش با خمیر بی نمک ، نان درست می کرد می داد دست مجید، پولش را هم نمی گرفت ✍🏻نویسنده کتاب 🌷نثار روح مطهر سردار شهید مجید زین‌الدین ... ━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
مستندعشق 🌷
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مجید_زین‌الدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #قسمت
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه 📔کتاب ستارگان حرم کریمه از تبعیدگاهِ سقز که فرار کردیم ، آمدیم قم. خانه ای که اجاره کردیم ، نزدیک حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) بود. نمازهایم را در حرم می خواندم؛ مجیدو بچه ها هم هر روز همراهم می آمدند. ✍🏻نویسنده کتاب 🌷نثار روح مطهر سردار شهید مجید زین‌الدین ... ━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━