eitaa logo
سید محمدجواد موسوی‌فرد
1.1هزار دنبال‌کننده
621 عکس
224 ویدیو
7 فایل
طلبه حوزه علمیه قم، روضه خوان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام شاید اینجا برای اندکی عمیق‌تر شدن در اعتقادات و مسائل اجتماعی مناسب باشد ارتباط با بنده: https://eitaa.com/Mousavifard
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️ چگونه فلسفه بیاموزیم؟ بخش اول- فلسفه اسلامی قسمت نخست (مقدمات ورود به فلسفه) 🔰 پیشاپیش بگویم که این سلسله نوشتار برای کسانی است که در سطح عمومی می خواهند فلسفه بدانند. دوره تخصصی فلسفه آموزی طرح دیگری می خواهد. در قدم اول درباره فلسفه اسلامی صحبت می کنم سپس اگر مناسب بود درباره آموختن فلسفه غرب هم نکاتی را عرض خواهم کرد. 👈 آموختن فلسفه اسلامی یک ایراد بزرگ دارد؛ متاسفانه فیلسوفان مسلمان بیش از آن که نوشتارشان قدرتمند باشد در زبان و گفتار قوی بوده اند. بنابراین بر اساس کتاب ها و با مطالعه هر چند دقیق آنها معمولا نمی توان به عمق منظورشان پی برد. به همین جهت فلسفه اسلامی سینه به سینه نقل شده است و آنچه بر کتاب نگاشته شده کلیاتی است بدون فوت کوزه گری. لذا اکیدا از خواندن فلسفه بدون استاد شما را حذر می دهم. تقریبا مسلم است که فلسفه اسلامی بدون استاد مشتی توهم و خیالات به جای فلسفه در ذهن می نشاند. خب قدم نخست چیست؟ 👈گام اول این است که کتابهایی که بر اساس معارف فلسفی نوشته شده است را مطالعه بفرمایید. مثلا کتاب های شهید مطهری و آیت الله مصباح و نیز آیت الله جوادی آملی. چرا؟ چون اولا خروجی حکمت اسلامی را مشاهده خواهید کرد و ثانیا با نحوه اندیشیدن در فلسفه آشنا خواهید شد. اما از میان این آثار مشخصا مطالعه چنین کتبی سودمند است: شهید مطهری: ۱. مقدمه ای بر جهان بینی الهی ۲. توحید ۳. عدل الهی ۴. انسان و سرنوشت ۵. اسلام و نیازهای زمان آیت الله مصباح: ۱. خداشناسی ۲. خود شناسی برای خودسازی ۳. حقوق و سیاست در قرآن ۴. پرسش ها و پاسخ ها ۵. نقد و بررسی مکاتب اخلاقی آیت الله جوادی آملی: ۱. دین شناسی ۲. حکمت نظری و عملی در نهج البلاغه ۳. نسبت دین و دنیا @Mousavifard
▫️ چگونه فلسفه بیاموزیم؟ (۲) بخش اول- فلسفه اسلامی قسمت دوم 🔰 همه علوم در یک سیر تاریخی رشد کرده اند، فلسفه نیز از این قاعده مستنثنا نیست. اکنون دانش آموزان در دبیرستان ابتدا با فیزیک نیوتن آشنا می شوند و سپس فیزیک نسبیت را در دانشگاه می خوانند. آموزش با سیر تاریخی از این جهت مهم است که ذهن دانشمندان گذشته به ارتکازات بشری نزدیک تر بوده و سپس اصطلاحات و بیانات دقیق‌تر و تحلیلی‌تر اضافه گشته است. البته این مطلب به صورت یک گزاره کلی و همه جایی نیست و هر کجا ملاحظات خودش را دارد. از این جهت بهتر است فلسفه را از حکمت مشاء شروع کرد. اگر کتاب شفای ابن سینا نوشتار خوش ساخت و ساده ای داشت حتما می گفتم که شرو ع فلسفه از الهیات شفای ابن سینا بهتر است اما متاسفانه الهیات شفا بسیار مشکل و بدساخت است. بر خلاف الهیات شفا، کتاب اشارات (متن اشارات شیخ الرئیس) خوب و دقیق و تقریبا روان است. (نسبت به الهیات شفا) پیشنهاد می کنم شروع آموزش فلسفه را از ابن سینا باشد به این دلایل: ۱. فلسفه ابن سینا مطابق با ارتکازات عرفی است (ماهیت محور است) ۲. ابن سینا دقیق و ریاضی سخن می گوید و این شاکله شخصیتی منطقی و پر دقت را به دنبال دارد ۳. فلسفه ابن سینا کم مناقشه تر از فلسفه ملاصدراست (مسأله وحدت وجود و ...) ۴. فلسفه ابن سینا موضوع فعالیت های ملاصدراست و فهم آن موجب فهم فلسفه ملاصدرا می شود. بنابراین به نحو طولی پیشنهاد می شود: اول- نَمَط های ۱، ۴، ۵، ۷، ۸، ۹ و ۱۰ خوانده شود. (متن اشارات) دوم- اگر مقدور نیست نمط های ۴، ۵ و ۷ خوانده شود. (متن اشارات) دفع دخل مقدر: مباحث جوهر و عرض، مواد ثلاث، علیت، علم و ادراک به صورت ضمنی در این نمط های اشارات خوانده می شود. @Mousavifard
آقای پزشکیان بنا دارد نزاع های سیاسی را کمتر و همگرایی را بیشتر کند. دولت وفاق با دولت سهامی مشترک متفاوت است. البته در موارد زیادی ممکن است نظر ما با ایشان متفاوت باشد اما اجازه دهیم ببینیم چگونه می تواند این مهم را به سرانجام برساند. مطمئنا نقدهای ایتایی ما به ایشان نمی رسد. اگر بناست صدای ما به ایشان برسد بایست روش های دیگری را انتخاب کنیم نه این که شب و روز کانال های ایتایی را تبدیل کنیم به نق زدن هایی که فقط خودمان دورهمی می خوانیم. وقت مان را صرف بازسازی خودمان کنیم...
▫️ مهجوریت خودخواسته‌ی فلسفه اسلامی! ❇️ در فلسفه اسلامی یک قانون نانوشته وجود داشته که بر اساس آن فلسفه نباید به صورت عمومی عرضه می‌شده است! فیلسوفان مسلمان از تدریس عمومی یا زبان عمومی حذر داشته اند. 📚ابن سینا عمدا کتاب خود را سخت و مغلق می‌نویسد تا همه فهم نباشد! 📚 سهروردی از زبان و ادبیاتی بهره می برد که هر کسی توان درک آن را نداشته باشد. 📚 خواجه نصیرالدین طوسی ادبیات ساده ای دارد اما مطالب را به زبان منطقی و با شاکله استدلالی بیان می‌کند که بسیار حوصله سر بر است.😢 شارحان فیلسوف خواجه نصیر نیز هر کدام به نوعی مغلق نویسند. (کتاب تجرید خواجه نصیر در مدت زمان ۲۰۰ سال موضوع اصلی فعالیت فیلسوفان و متکلمان بوده است. حوزه اصلی این دوره شیراز بوده لذا به آن مکتب شیراز می‌گویند. در این دوره هم متکلمان اعم از شیعه وسنی و هم فيلسوفان با نوشتن شرح و تعلیقه بر کتاب خواجه ابراز وجود می‌کردند) 📚میرداماد که خود به لُغَز نویسی و معما گویی مشهور است. شاید اولین فيلسوف بزرگی که زبان ساده و همه فهمی داشت ملاصدرا باشد. ملاصدرا برای تبیین مباحث خود بهترین بیان‌ها را انتخاب می‌کرد و از نویسندگان برتر جهان اسلام مثل غزالی و فخررازی استفاده می‌کرد. 💠 چرا چنین رفتاری رواج داشته است؟ 👈 دلیل عمده‌اش این است که از نظر ایشان فلسفه شمشیر دو دمی است که هم می‌تواند خیلی مفید و هم خیلی مضر باشد. 👈 لذا تلاش می‌کردند هر کسی سراغ فلسفه نیاید. این سنت، تازه درباره نوشتن کتاب بود، برای پذیرش شاگرد هم ممیزی‌های متعدد داشتند که شرحش مفصل است. 👈 چنین فرهنگ و هنجاری تا همین دهه‌های اخیر هم رایج بوده‌ و اساتید نوصدرایی نیز همین رفتار را داشتند. ⚠️ اما باید دید آیا آسیب بی خبری جامعه از معارف فلسفی کمتر از این ممیزی‌های سانسوری نبوده است؟ شاید در سده‌های گذشته حق با فلاسفه بوده اما به محض ورود اندیشه های مدرن باید همه فلاسفه مثل علامه طباطبایی کرسی تدریس عمومی می‌گذاشتند و آثار ترویجی فلسفه مثل اصول فلسفه و روش رئالیسم می‌نگاشتند. 💠 هم اکنون فلسفه غرب در سطوح مختلف از کتاب دقیق علمی تا رمان و نوشته‌های ژورنالیستی خودش را معرفی کرده است. 🧑‍🎓 مدرسه‌های فلسفه متعدد و بسیار موفق در سراسر کشورهای صنعتی به وجود آمده که یکی از آنها مدرسه زندگی آلن دوباتن است. 💠 اما از این سو هنوز رسوبات چنین روحیه ای در حوزه علمیه وجود دارد و به نظر من دلیلش آن است که با مراکز آکادمیک ارتباطی ندارند. بیشتر آنها در یک محیط کانالیزه با بدنه حزب اللهی و مومن سر و کار دارند. لذا به قول استاد عبودیت برای فهم ضرورت فلسفه کافی است یک مدت در دانشگاه‌های مرکز کشور رفت و آمد داشته باشید تا ضرورتش را حس کنید. (آن هم نه در اتاق بسیجی‌ها و هیئتی‌ها😄) عین همین مطالب درباره عرفان اسلامی نیز صادق است. @Mousavifard
▫️موضوع تلاش فلسفی فیلسوفان (1) ♦️معروف است که دکتر علی شریعتی گفته بود «فلاسفه چهره های پفیوز تاریخ اند» 🧐 پفیوز یعنی بی غیرت یعنی کسانی که هیچ توجهی به درد و دغدغه اجتماعی نداشته و به بحث های دقیق و ظریف بی ربط به جامعه مشغول بوده اند. سخنانی که از سر شکم سیری و در فضای کتابخانه ای گفته می شده و دردی از جامعه دوا نمی کرده است. 🖊آیا این نسبت درست است؟ ❇️ واقعیت این است که همواره کسانی بوده و هستند که موضوعات معرفتی و دینی را در آخرین اولویت نیازهای انسان می بینند. مثلا هم اکنون می شنوید کسانی را که می گویند پول خرج زیارت را به فقرا بدهید. پول روضه را به فقرا بدهید. پول گنبد طلا و توسعه ساختمان حرم را به فقرا بدهید. پول اداره حوزه را به فقرا بدهید. ❇️کلا هر چیزی مربوط به دین است از نظر ایشان باید تعطیل شود و هزینه اش صرف فقرا شود. آن وقت خود ایشان هزینه های گزاف ولنتاین و کریسمس و سفر ترکیه و غذای سگ و گربه شان را هیچ گاه هزینه مسرفانه به حساب نمی آورند. ◀️چرا؟ ◀️ چون همواره از نظر عده ای نیازهای دینی و معرفتی نیازهایی غیر واقعی، سلیقه ای و مازاد هستند که اگر پاسخ همه نیازهای تان فراهم بود اشکالی ندارد که مقداری همه خرج امور دینی شود. ❇️ بر این اساس فکر می کنم اشتباه علی شریعتی همین بوده که تصور می کرده فلاسفه وقتی مفیدند که بحث های پول ساز انجام دهند. بحث هایی که منجر به پولدار شدن ملت یا رفع فقر ایشان می شود. ❇️ در حالی که یکی از ماموریت های ذاتی فلسفه بحث درباره اندیشه های بنیادین بشر است که از جمله مهم ترین آنها مسأله خداوند و دین است. سازمان مسائل فلسفه اسلامی جهت الهیاتی دارد. هر چند هر کدام از فیلسوفان ما دغدغه های شخصی شان را پیگیری کرده اند اما این دغدغه شخصی را ذیل نظام الهیاتی پیگیری کرده اند. 📚 مثلا فارابی فیلسوف علوم اجتماعی است اما هیچ یک از آثار ایشان به تنهایی درباره علوم اجتماعی و جامعه شناسی بحث نکرده بلکه از اثبات خداوند و نظام وجود شروع می کند و سپس به مدینه فاضله و شرایط و ضوابط و رقبای آن می پردازد. 📚ابن سینا فیلسوف علم است. فلسفه او تلاشی است برای توضیح و تبیین علمی جهان مادی. اما او جهان مادی را هم الهیاتی می بیند. فلسفه ابن سینا پیوند علم و دین به زبان فلسفی است. 📚 سهروردی دغدغه های تهذیبی و تزکیه ای دارد و بر همین اساس بهترین مباحث علم النفسی را تولید کرده است. 📚 ملاصدرا در تلاش است تا عرفان را به زبان فلسفی بیان کند و توجه زیادی به جامعه و علم تجربی ندارد. (نه این که اصلا توجه ندارد) او الهیاتی ترین فلسفه را بین فیلسوفان مسلمان ارائه کرده است. بسیار منسجم و با مبانی قدرتمند و نتایج دلنشین و گوارا. 📚 علامه طباطبایی و آیت الله مصباح دغدغه های معرفت شناسانه دارند، چون فلسفه های غربی مثل فلسفه کانت و مارکس اصل و اساس تفکر فلسفی را نشانه گرفته اند بنابراین سازمان فلسفی شان برای حل مسائل معرفت شناسی به کار گرفته شده است. ❇️ با این همه مقصود این نیست که فلسفه اسلامی به همه موضوعاتی که لازم است پرداخته، به نظر می رسد فلسفه های وجودی (اگزیستنس) موضوعات مهمی را مورد مداقه قرار داده اند که ای کاش به فلسفه اسلامی افزوده می شد. موضوعاتی مثل ایمان، اختیار، آزادی و معنای زندگی. @Mousavifard
صلي الله عليكم یا اهل بیت النبوة 🏴 مراسم عزاداری ایام پایانی ماه صفر ۱۴۴۵؛ 🔰 سخنرانی و مرثیه خوانی به مناسبت ایام سوگواری محرم الحرام به میزبانی حجت الاسلام والمسلمین موسوی‌فرد نماینده ولی فقیه در خوزستان و امام جمعه اهواز برگزار می‌شود؛ 📜 سخنران: حجت الاسلام والمسلمین شحیطاط 🗓 زمان: دوشنبه ۱۲/ ۶ سه‌شنبه۱۳/ ۶ چهارشنبه۱۴/ ۶ ساعت ۷ صبح 🏴 مکان: منزل حجت الاسلام والمسلمین موسوی‌فرد نماینده ولی فقیه در خوزستان: اهواز - آخرآسفالت(شریعتی جنوبی) - خیابان شهید دغاغله - پلاک ۶۹ ❇️ کانال ایتا؛ ✅ @MOUSAVIFARD_IR ❇️ وب‌سایت: 🌐 MOUSAVIFARD.IR |
▫️ چند نکته درباره طلبه عدالت‌خواه اهوازی ۱) جریان عدالت خواه -نوعا- متاسفانه از روش‌های صحیح برای پیش‌برد اهداف خود استفاده نمی‌کنند. عدالت طلبی بدون فقاهت ظلم‌طلبی در لباس دیگر است. قبلا بارها عرض کردم بار دیگر هم تأکید می‌کنم که واضح است آینده این جریان تقابل با انقلاب و رهبری است. ۲) باز هم با کمال تأسف یک طرفه صحبت کردن از رفتارهای ناصحیح این جریان است. دادگاه ویژه روحانیت به دلایلی که دارند نمی‌تواند همه اسناد را منتشر کند و این خیلی نادرست است که با علم به خویشتن داری طرف مقابل یک‌طرفه سخنان درشت نثار این و آن کنند. برخی از ایشان پر مدعا و طلب‌کار و استثنا‌طلب به دنبال این هستند که هر رفتاری از ایشان سر زد همه کف بزنند و با سلام و صلوات بر سر دست بگیرند. ۳) یادم هست یکی از طلبه‌هایی که در سخنرانی علی لاریجانی در قم به سمت او مهر پرت کرده بود به تازیانه محکوم شده بود. دست به دامن استاد عزیز ذی‌نفوذی شده بود که شفاعت او را کند. استاد نکته خوبی فرموده بود: اگر فکر می‌کنید کارتان درست بوده پای لرزش هم بنشینید و اگر نادرست بوده مجازاتش را بچشید. بعضی از این آقایان می‌خواهند هر کاری بکنند و پای لرزش هم ننشینند. ۴) پرونده این برادر طلبه بعد از صدور حکم در اهواز، مورد درخواست اعاده دادرسی قرار می‌گیرد آن هم از تهران ولی دادگاه ویژه بعد از سه بار درخواست ایشان پرونده را به جریان نمی‌اندازد. @Mousavifard
از یکی از همسران رسول خدا (صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله وسلّم) پرسیدند که اخلاق رسول خدا را برای ما توصیف کن؛ او در جواب گفت که «کان خلقه القران»؛اخلاق او قرآن بود. یعنی هرچه شما در قرآن راجع به روش و عمل و رفتار و خلقیات یک انسان به صورت مستحسن و خوب و پسندیده می‌خوانید، او در وجود آن بزرگوار مجسم و متبلور بود. همین هم شد که آن حرکتی که او آغاز کرد، آن گویی که او در فضای تاریخ پرتاب نمود، هنوز دارد با شدت پیش می‌رود. هنوز ما و همه‌ی مسلمین عالم داریم از برکات آن دست معنوی و معجزنشان که چهارده قرن و اندی پیش آن را حرکت داد، پیش می‌رویم. رهبر معظم انقلاب اسلامی
🏴 دو روایت زیبا درباره نام زیبای "محمد" ۱) عنه صلي الله عليه و آله : إِذا سَمَّيتُم مُحَمَّدا فلا تُقَبِّحوهُ، و لا تَجبَهوهُ، حديث و لا تَضرِبوهُ، بورِكَ لِبَيتٍ فيهِ مُحَمَّدٌ، و مَجلِسٍ فيهِ مُحَمَّدٌ، و رِفقَةٍ فيها مُحَمَّدٌ. حديث پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : هرگاه كسى را «محمّد» نام نهاديد ، او را زشت مشماريد و با چهره درهم با او روبه رو نشويد و او را نزنيد . مبارك باد خانه اى كه در آن ، محمّد باشد و مجلسى كه در آن محمّد باشد و هم سفرانى كه در آنها محمّد باشد! ۲) أَنَّ رَجُلاً يُؤْتَى فِي اَلْقِيَامَةِ وَ اِسْمُهُ مُحَمَّدٌ فَيَقُولُ اَللَّهُ لَهُ مَا اِسْتَحْيَيْتَ أَنْ عَصَيْتَنِي وَ أَنْتَ سَمِيُّ حَبِيبِي وَ أَنَا أَسْتَحْيِي أَنْ أُعَذِّبَكَ وَ أَنْتَ سَمِيُّ حَبِيبِي . شخصی که هم‌نام پیامبر است را روز قیامت می آورند و خداوند تعالی خطاب به او می‌فرماید از اسم حبیب و دوست من که بر تو بود حیا نکردی و معصیت کردی ولی من حیا می‌کنم تو را عذاب کنم در حالی که اسم حبیب من بر تو است. @Mousavifard
▪️فرق دو برادر (روضه امام مجتبی علیه السلام) میل کافر شدن از سینه که برداشت خدا مهر زهرا و علی را به دلم کاشت خدا بعد از آن روح مرا پیش دو دلبر بردند از همان روز دلم را دو برادر بردند هر دو سردارِ دلاور به سپاه حیدر دو برادر نه دوتا جلوهء طوفان علی با حسینش همه دیدیم نجف را امّا... بی حسن راه نداریم به ایوان علی عشقشان روز ازل حک شده در قلب من است نام زیبای دو دلدار حسین و حسن است این دوتا نور دوصد فرق اساسی دارند هر دوتا روضه‌ی جانسوز و حماسی دارند اولین فرق میان دو برادر یار است یار دلگرمی یک لشکر و یک سردار است ناله‌ی واعطشا گر چه به لب داشت حسین شیرمردانِ یلی مثل وهب داشت حسین مسلم عوسجه و جون و بریری دارد قاسم و اکبر و عباس و زهیری دارد چشم بسته به رهش سینه و سر می دادند تن خود را به دَمِ تیر سه پر می دادند چه بگویم که حسن یار وفادار نداشت خار در دور و برش بود ولی یار نداشت در سپاهی که ندارد تک و تنها مانده آه و فریاد دریغ از دو سه تا فرمانده او پی کار همه رفت گره وا می کرد دردها داشت ولی درد مداوا می کرد نکند فکر کنی طعنه‌ی اغیار شنید طعنه و زخم زبان از طرف یار شنید بین ما هم که غر یب است از او دم نزدیم وسط روضه او سینه محکم نزدیم فرق دیگر که میان دو برادر بوده مهربانی و وفاداری همسر بوده همسری داشت حسین بن علی مثل رباب همه جا بود به همراهیِّ او پا به رکاب به روی حرف حسینش ابدا حرف نزد پاره شد حنجر طفلش به خدا حرف نزد چه بگویم که حسن جان جهان قربانش همسری داشت ولی بود بلای جانش مجتبی با زن بی عاطفه ای همدم بود بود محرم ولی انگار که نامحرم بود بی حیا بود فقط طعنه‌ی بی حد می زد حرف می زد به حسن آنچه نباید می زد روزی افطار برای پسر فاطمه برد با لب تشنه حسن جرعه ای از آب که خورد ناگهان دید که دارد جگرش می سوزد آنچنان زهر اثر کرده سرش می سوزد زهر در جان حسن داشت تلاطم میکرد و نفس راه خودش را به گلو گم می کرد سرخ شد طشت صدا زد جگرم را ببرید به در خانه زینب خبرم را ببرید چشم بر هم زد و بالای سرش زینب بود بیشتر آنکه شده خون جگرش زینب بود کس نفهمید که عمرش به چه منوال گذشت سوخت زینب ز غمش سوخت و ده سال گذشت کربلا هم به سر پیکر بی سر آمد ناله‌ی "أنت أخي" از جگرش درآمد وای بر کوفه در این دشت تو مهمان بودی جگرم سوخت تو رفتی ولی عطشان بودی در دلم مثل حسن غصه و غم ریخته ای چه شده با تن تو از چه به هم ریخته ای؟ مجتبی شکریان
ظهور تفکر تکفیری و خوارجی این بار با ادبیات تند و حرمت‌شکن و انسجام رسانه‌ای جزء بیم‌های جریان انقلاب است. باید به فرزندان نوجوان، طلاب و دانشجویان جوان پرداخت قبل از آن که شعارهای جذاب‌شان شعورها را نابود کند. باور کنید خطر هم جدی است هم بزرگ است. چاره‌اش تقویت تفکر فلسفی-عرفانی است. @Mousavifard
▫️موضوع فعالیت فلسفی فیلسوفان (۲) (فلاسفه درباره چه چیزی صحبت می کنند؟) ❇️ آلبر کامو فیلسوف وجودی فرانسوی می گوید فلسفه یک مسأله دارد و آن خودکشی است. چرا انسان نباید خودکشی کند؟ چرا باید به بقاء و زیستن ادامه دهد؟ چه معنایی در زندگی وجود دارد که باعث ادامه حیات می شود؟ 🖊 واقعا موضوع فلسفه «خودکشی» است یا «موجود از حیث موجودیت» و یا «معرفت»؟ 📚 فلسفه علم شناخت حقیقت است و بنابراین عرصه ریشه ای ترین نزاع های تمدنی است. تمدن ها خواه ناخواه خود را مبتنی بر نوعی نگرش فلسفی می سازند چه آن فلسفه آگاهانه باشد چه ناآگاهانه. اما حقیقت موضوع گسترده ای است که هر کدام از فیلسوفان تکه ای از آن را گرفته اند که دغدغه بیشتری نسبت به آن دارند. ◀️ در فلسفه اسلامی اعتقاد بر این است که سرچشمه حقیقت خداوند است و بنابراین «موجود» یعنی خداوند یا اموری که با خداوند مرتبط اند. به این بیان اگر کسی مصداق موضوع فلسفه اسلامی را خداوند بداند گزاف نگفته است. 🖊 اما فلسفه وقتی در دوران جدید غرب بازتولید شد موضوع خود را تغییر داد. فلاسفه اروپایی از دکارت تا کانت (حدود ۲۰۰ سال) درباره خود فلسفه صحبت کردند. جالب است! این خاصیت ذهن است که گاه معلومات خود را از نگاه برتر مورد بحث قرار می دهد. اینجا نیز درباره فلسفه صحبت کردند. ظرف این ۲۰۰ سال فلسفه موضوع خود را از «هستی» به «دانش و معرفت» تغییر داد. فلسفه تبدیل به معرفت شناسی شده بود. سوال های بسیار عمیق تر و جدی تر درباره حقیقت مطرح بود. ◀️ پیش از آن مسلم بود که حقیقت قابل شناخت است و سوال این بود که حقیقت چیست؟ اما در این دوران ۲۰۰ ساله سوال این بود که آیا واقعا حقیقت قابل شناخت است؟ بنابراین دستگاه ادراک آدمی مورد مطالعه و مداقه قرار گرفت. دیوید هیوم کتابی نگاشت با نام «تحقیق درباره قوه فهم آدمی». تلاشش این بود که بداند انسان چگونه چیزها را فهم می کند. این امر آن قدر از نظر ما بدیهی است که معمولا رسیدن به سوالی که ذهن فلاسفه غرب در این ۲۰۰ سال را مشغول کرده مدتی طول می کشد. یعنی می گوییم آخر این کجایش سوال دارد؟ اما سوال بسیار مهمی است. ◀️ ضربه آخر در این مورد را ایمانوئل کانت زد. کانت گفت فلسفه ها بی راهه رفته اند که درباره «موجود» یعنی هستی صحبت کرده اند. فلسفه باید درباره «معرفت» و «علم» بحث کند. از آن به بعد بیشتر فیلسوفانی که در غرب آمده اند در چارچوب فکری کانت بحث کرده اند حتی کسانی که با زاویه های جدی دارند. کانت دقیقا ۳۰۰ سال پیش به دنیا آمد (۱۷۲۴م) بعد از او دیگر فلاسفه مثل سابق بحث نمی کنند. ◀️ فیلسوفان بعد از کانت هر کدام به سمت و سویی رفتند. ◀️ هگل و شاگرد او کارل مارکس تا حدی ادامه دهنده فلسفه هستی شناسانه هستند. 🖊 مارکس فیلسوف آلمانی بسیار موثری است. معروف است که هیچ فیلسوفی به اندازه او در جامعه تاثیر گسترده نداشته است. در مدت کوتاهی مارکسیسم نیمی از دنیا را گرفت. ◀️ مارکس غیر از اصل دیالکتیک که یک تفسیر هستی شناسانه از عالم است تفسیر فوق العاده ای از انسان دارد که من فکر می کنم بسیار متأثر از فضای صنعت و تکنولوژی در غرب مدرن است. 🖊 او می گوید انسان حیوان ابزار ساز است. این را در مقابل تعریف ارسطو می گوید که معتقد بود انسان حیوان ناطق است. 👈 لذا شناخت حقیقت دغدغه اصلی فیلسوفان است لکن هر فیلسوفی برای حل مسأله شناخت حقیقت ممکن حل امور دیگری را ضروری بداند. ◀️ یکی معتقد است تا نفهمیم که چگونه می فهمیم نخواهیم توانست فلسفه معتبری داشته باشیم. ◀️ دیگری می گوید تا ندانیم برای چه زنده هستیم هر سوال دیگری نامعتبر است. ◀️ فیلسوفان تحلیلی نیز معتقدند تنها راه شناخت حقیقت تحلیل زبان است. چون زبان، ذهن و واقعیت سه امر منطبق بر هم هستند. ما از طریق تحلیل زبان (عام) می توانیم به تحلیل واقعیت بپردازیم. ❇️ من فکر می کنم اصلی ترین دغدغه فیلسوفان شناخت حقیقت است اما راهبردهای شناخت حقیقت را متفاوت می دانند. @Mousavifard