eitaa logo
مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🇮🇷
410 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
885 ویدیو
79 فایل
کانال رسمی مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شهر سرآسیاب خیابان امام خمینی ره
مشاهده در ایتا
دانلود
『بِـسّم‌اللّٰـه‌ِالْـرَحمـٰن‌ِالـرَحیْم』
19.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کار بزرگی که حضرت زهرا "سلام‌الله‌علیها" انجام دادند یک جهاد بود؛ یک جنگ تمام عیار بود. جهاد، بود حجت الاسلام والمسلمین مهدی حاتمیان شب اول دهه دوم فاطمیه مسجد حضرت صاحب الزمان "عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف" ⌜@Msahebzaman230
ڪاش‌صداے‌انا‌المہدے بہ گوش برسد، ڪاش ایڹ انتظار بہ پایاڹ‌برسد؛ ڪاش‌یوسف‌زهرا‌بہ‌کنعاڹ‌برسد، ڪاش ڪلبہ احزاڹ بہ گلستان برسد؛ ڪاش تہ ایڹ قصہ ڪربلا نرسد...!(: ⌜@Msahebzaman230
4_5994504847372586253.mp3
11.92M
۴ بعضی‌ها بقدری مسیر شناخت خویش ، تا رسیدن به هدف خلقتشان را ، بسرعت ، پیش می‌روند که علما و عرفا در حیرت‌شان انگشت به دهان می‌ماندند! 💥رمز این همه سرعت 💥این همه دارایی 💥این همه قدرت ، چیست؟ ❗️چه داشتند و چه دارند بعضی ها، که تا حقیقت را می‌بینند، میفهمند و همان می‌شوند که فهمیدند؟ ⌜@Msahebzaman230
فاطمیه دوم_شام شهادت 🔻بشکند پاے کسے کہ لگدش سنگین بود تـا ڪہ زد سلسلہ ي ریخٺ بهـم 🔻ثلـث سـاداٺ ميـان در و ديـوار افـتـاد نسل ساداٺ بہ يك ضربہ ي پا ریخٺ بهم 💔 💔 🏴 📌 مجلس روضه مادر : شیخ مهدی حاتمیان : حاج حسین ادهمی کربلایی امیر حسین قاسمی مسجد صاحب الزمان (عج) ⌜@Msahebzaman230
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم🌸🌱 ماجرای‌آشنایی‌شهیدحججی‌باهمسرش از زبان همسر شهید: هفته دفاع مقدس بود؛ مهر ماه سال91 نمایشگاه بزرگی توی نجف آباد برپا شده بود، من و محسن هر دو توی آن نمایشگاه غرفه‌دار بودیم؛ من توی قسمت خواهران و او توی قسمت برادران. چون دورادور با موسسه شهیدکاظمی ارتباط داشتم،می دانستم محسن هم از بچه های آنجاست.. برای انجام کاری،شماره‌تلفن موسسه را لازم داشتم. با کمی استرس و دلهره رفتم پیش محسن؛ گفتم: "ببخشید، شماره موسسه شهید کاظمی رو دارید؟" محسن یه‌لحظه سرش رو بالا آورد،نگاهی بهم کرد. دستپاچه و هول شد. با صدای ضعیف و پراز لرزه گفت: "ببخشید خانم، مگه شما هم عضو موسسه اید؟" گفتم: "بله." چند ثانیه سکوت کرد. چیزی نگفت. سرش را بیشتر پایین انداخت‌و بعد هم شماره رو نوشت و داد دستم. . از آن موقع، هر روز من‌و‌محسن، توی نمایشگاه یکدیگر را می دیدیم. سلام خشک و خالی به هم میکردیم و بعد هر کدام مان میرفتیم توی غرفه مان. . با اینکه سعی میکردیم از زیر نگاه همدیگه فرار کنیم، اما هر دومان متوجه این شده بودیم که حس خاصی نسبت به هم پیدا کرده ایم.با این وجود نه او و نه من، جرات بیان این احساس را نداشتیم. . یکی دو روز بعد که توی غرفه بودم،پدرم بهم زنگ زد و گفت: "زهرا، یه‌خبرخوش‌توی دانشگاه‌بابل قبول شدی." حسابی ذوق زده شدم،سر از پا نمی شناختم. گوشی را که قطع کردم، نگاهم بی اختیار رفت طرف غرفه ی برادران. یک لحظه محسن را دیدم. متوجه شده بود ماجرا از چه قرار است. سرش را باناراحتی پایین انداخت. موقع رفتن بهم گفت: "دانشگاه قبول شدید؟" گفتم: "بله،بابل." گفت: "می‌خواهید بروید؟" گفتم: "بله حتما" یکدفعه پکر شد. مثل تایری پنچر شد! توی خودش فرو رفت. حالتش را فهمیدم. ادامه دارد… @Msahebzaman230
🔰 ◼️ شب چهارم مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ◼ 🏴 🖤 اسم زهرا آبروی عالم است 🏴 اسم زهرا چون نگين خاتم است 🖤 اسم زهرا يادگاری نبی است 🏴 اسم زهرا دلخوشی های علی‌است 🖤 اسم زهرا اشک دارد بی امان 🏴 اسم زهرا فخر باشد بر جهان 🖤 اسم زهرا آبروی حيدر است 🏴 اسم زهرا اسم جمله مادر است 🔸باسخنرانی : شیخ مهدی حاتمیان ♦️بانوای: کربلایی کسری رسولی کربلایی غلامرضا ازنب 📅 چهارشنبه ۷ دی ماه 📍 مسجد صاحب الزمان (عج) @Msahebzaman230
‌پی‌ڪدام‌نخودسیاه‌بفرستم‌دلم‌را ؟! وقتی‌فقط‌بهانه‌شش‌گوشه‌ی حُسیـن‌راگرفته‌اسـٺ ؟! بطلب‌تاسیر‌نگاهت‌بڪنم..@Msahebzaman230
『بِـسّم‌اللّٰـه‌ِالْـرَحمـٰن‌ِالـرَحیْم』
4_5996662054826544754.mp3
11.7M
۵ ⚡️مگر نمی‌گویند اصلی‌ترین کلید حل تمام مشکلات انسان، خودشناسی‌ست؟ پس چرا بسیاری از ما، هرچه برای فراگیری این مباحث، وقت می‌گذاریم، باز هم تغییر قابل توجهی در زندگی‌مان احساس نمی‌کنیم؟! ✘ چرا حال دل خودمان، آن روزها که بسیار کمتر خود را می‌شناختیم، بارها بهتر از امروز بود؟! ✘ ⌜@Msahebzaman230
📌 شب آخر مجلس روضه مادر : شیخ مهدی حاتمیان : حاج حسین ادهمی کربلایی کسری رسولی کربلایی امیرحسین قاسمی کربلایی یوسف سوری کربلایی غلامرضا ازنب کربلایی میلاد فرخی : پنجشنبه شب مورخ ۱۴۰۱/۱۰/۰۸ همراه با نماز مغرب و عشاء : سرآسیاب خیابان امام خمینی(ره) چهارراه سوم مسجد صاحب الزمان(عج) (برادران و خواهران) @Msahebzaman230
.🌱❤️ افسوسِ همه ماه منو سال من این است کی می‌طلبد کم شود این فاصله‌ی عشق @Msahebzaman230
ماجرای‌آشنایی‌شهیدحججی‌باهمسرش از زبان همسر شهید: فردا یا پس فرداش رفتم بابل برای ثبت نام، نمیدانم چرا اما از موقعی که از نجف‌آباد زدم بیرون ، هیچ آرام و قراری نداشتم.همه اش تصویر محسن از جلو چشمانم رد میشد. هر جا میرفتم محسن را میدیدم.حقیقتش نمیتوانستم خودم را گول بزنم.. ته دلم احساس میکردم که بهش علاقه دارم. احساس میکردم دوستش‌دارم. ‌ برای همین یکی دو روزی که بابل بودم، توی خلوت خودم اشک می ریختم. انگار نمی توانستم دوری محسن را تحمل کنم. بالاخره طاقت نیاوردم. زنگ زدم به پدرم و گفتم: "بابا انتقالی ام رو بگیر، میخواهم برگردم نجف آباد." . از بابل که برگشتم نمایشگاه تمام شده بود. یک روز مادرم بهم گفت: "زهرا، من چندتا از عکس های امام خامنه ای رو نیاز دارم. از کجا گیر بیارم؟" بهش گفتم:" مامان بذار به بچه های موسسه بگم که چه جور میشه تهیه اش کرد. " قبلا توی نمایشگاه ، یک زرنگ بازی کرده بودم و شماره محسن را یک طوری بدست آورده بودم. پیام دادم براش. برای اولین بار. نوشت:"شما؟" جواب دادم: " خانم‌عباسی هستم. " کارم رو بهش گفتم و او هم راهنمایی ام کرد. . از آن موقع به بعد،هر وقت کار خیلی‌ضروری درباره موسسه داشتم، یک تماس کوتاه و رسمی با محسن میگرفتم. تا اینکه یک روز هر چه تماس گرفتم، گوشی اش خاموش بود. روز بعد تماس گرفتم. باز گوشی اش خاموش بود! نگران شدم. روز بعد و روز بعد و روزهای بعد هم تماس گرفتم ، اما باز هم خاموش بود. دیگر از ترس و دلهره داشتم میمردم.دل توی دلم نبود. ادامه دارد..! @Msahebzaman230
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪاســـه ے صبــرم شده لبریز از داغ حرم داغـــــدار گنبـــدم آقا تســـــلایم بده من مگر چیز زیادے از تو میخواهم حسین گوشــــه اے از صحن زیبایت مرا جایم بده 💔🌱 ⌜@Msahebzaman230
مذهبی صورتی😳🤔! مذهبی صورتی یعنی اون بچه که می‌گه فقط امام حسین! من بلدم سینه بزنم ولی بلد نیستم اظهار نظر سیاسی کنم و به منم ربط نداره؛ خب تو امروز سینه‌زنی‌ت رو مدیون کْی هستی؟ پهلوی که نمی‌ذاشت جیک کسی در بیاد. این بچه هیئتی تا نریزن حسینه‌ش رو آتیش بزنن، تا به کتیبه محرمش‌ بی‌حرمتی و توهین نکنن بیدار نمی‌شه... مذهبی صورتی یعنی اون که فکر‌ می‌کنه با مشت زدن و شکلات دادن، با عکس گرفتن کنار بی‌حجاب‌ها، واقعا یه دنیای قشنگ میشه ساخت! انقدر احساسی فکر می‌کنه که، اصلاً سیاست دنیا رو در نظر نمی‌گیره. فکر می‌کنه همه چیز همین کلیپ‌های اینستاگرامیه‌... مذهبی صورتی فقط به فکر کافه رفتن و روسری گره زدن و چی بپوشم چی نپوشمه‌. از خودش بینش و فکر سیاسی نداره. وقتی هم تو دایرکت و کامنت بهش می‌گن چرا کاری نمی‌کنی و چیزی نمی‌گی مثل طوطی اون چیزی که اکثریت فالورهاش‌ دوست دارن رو می‌گه. چرا؟ چون می‌ترسه از دستشون بده؛ گاهی هم وسط‌خواب میشه. یعنی نه طرف راست رو می‌گیره نه طرف چپ رو. چرا؟ چون نمی‌خواد هر دو طرف رو از دست بده... مذهبی صورتی اون هستش که فقط رو منبر از یه خدای خوب حرف می‌زنه. خدای اون جهنمی نساخته! همه می‌رن بهشت. از تاریخ اسلام فقط مهر و محبت رو خونده و می‌گه. اصلاً به روی خودش نمیاره که پیامبر و امیرالمؤمنین هم شمشیر به دست گرفتن... چرا؟ چون فالوورش رو از دست میده. چون ممکنه پیجش رو حذف کنن‌؛ چون ممکنه بهش فحش ناموس بدن و خم به ابروش بیاد... مذهبی صورتی نباشیم‌، همین... ⌜@Msahebzaman230
📌 شب آخر مجلس روضه مادر : شیخ مهدی حاتمیان : کربلایی کسری رسولی کربلایی امیر حسین قاسمی : پنجشنبه شب مورخ ۱۴۰۱/۱۰/۰۸ همراه با نماز مغرب و عشاء : سرآسیاب خیابان امام خمینی(ره) چهارراه سوم مسجد صاحب الزمان(عج) (برادران و خواهران) @Msahebzaman230