eitaa logo
محتوای تربیت دینی 🇵🇸 کودک و نوجوان
2.3هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محتواهای جمعیتی
مامان بابا من غول نیستم.pdf
10.84M
🚨دانلود‌‌رایگان کتاب در زمینه فرزندآوری و تربیت آن 📘کتابک تربیتی مامان بابا من غول نیستم... ✍🏼تألیف:محمدمسلم وافی 🤲 هزینه: ۵ صلوات به نیت مادر حضرت ولی امر علیه السلام 🤲 💠 معاونت پژوهش موسسه اندیشه کوثر @nasle110 @nasle110 📞 09104441412
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وقتی انسانیت و شرافت حد و مرزی نمی‌شناسد؛ فریادهای بی‌امان تحلیلگر آمریکایی در دفاع از مردم فلسطین! 🔸
✨خانه اش پایین آمده، ولی حجابش نه!! به کمک کنندگان گفت: من خوبم.. تا کسی به او دست نزند!! ▪️ شکوه عفت و نجابت در زمان جنگ !! آفرین بر زنان و مردان و کودکان و جوانان باغیرت و مٶمن غزه... مردم غزه چیزهای زیادی به ما آموختند 🔺آفرین بر جامعهٔ پاکان و راستگویان و ایستادگی مٶمنین صبور متوکل به خدا در برابر جنایتکارترین دشمنان و طولانی ترین و سخت ترین مصیبت ها ▪️حقا که مقام شهادت، لایق آنهاست. 🌷🇮🇷🇵🇸🇮🇷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨دوازدهمین سالگرد شهادت شهید حاج حسن طهرانی مقدم ، پدر موشکی ایران گرامی باد. 🌷🇮🇷🇵🇸🇮🇷🌷
👌۳۰ نکته در یک تکراری از سيره بزرگترین شخصیت عالم هستی چقدر و است. ✨مى‏گويند: ۱- يكى از به بزرگ دوازده هديه كرد كه بگيرند. ۲- حضرت نمود و را مأمور خريدارى پيراهن كرد و او پيراهنى به دوازده درهم تهيّه كرد و آورد. ۳- حضرت هنگامى كه ديد پول‏ها براى خريد يك پيراهن‏ مصرف شده، به على فرمود: آيا مى‏شود اين معامله را اقاله كنى؟( رضايت به فسخ معامله از دو طرف را« اقاله» گويند) "من پيراهن ‏تر مى‏خواهم". ۴- على باز مى‏گردد و مسأله را با فروشنده در ميان مى‏گذارد و ۵- او معامله را مى‏كند و على پول‏ها را به نزد پيامبر برمى‏گرداند. پيامبر بزرگ مى‏خواهد ‏هايى بدهد؛ درس‏هايى براى آنها كه در آن زمان با او بودند و همراهش آمدند و براى ما كه امروز مى‏شنويم و به گوش مى‏گيريم. ۶- پيامبر در راه به كنيزى برمى‏خورند كه در گوشه‏اى نشسته و غمگين و متحير در خود فرو رفته و ناله مى‏كند. درس اول، و بازجويى و اوست، توجه به و و ‏شكسته است. بيچاره مأمور خريد چيزى بوده و چهار درهم پولش را گم كرده و اكنون مى‏ترسد كه به خانه برگردد و مورد شكنجه قرار بگيرد. ۷- رسول بزرگ از همان دوازده درهم، چهار درهم بيرون مى‏آورد و گرفتارى را از و بيرون مى‏كشد و ۸- به راه خود ادامه مى‏دهد تا بازار كه لباسى به چهار درهم مى‏خرد و در همان‏جا به بَر مى‏كند و به‏ راه مى‏افتد و چه درس‏هايى كه با خود مى‏گذارد! ۹- در برگشت، برهنه‏اى فرياد مى‏زند: آيا كسى مرا مى‏پوشاند تا او را خداوند در روزى كه پوشش‏ها فرو مى‏ريزند، بپوشاند؟ رسول بزرگ را كه خريدارى كرده بود، در ‏جا بر او مى‏پوشاند و خود باز مى‏گردد، نه اينكه او را به زحمت بيندازد. نه، خود باز مى‏گردد و لباس خود را به او مى‏دهد تا اينكه براى هم، او برهنه نماند. و در اين صحنه هم درس‏هاى ديگرى است! ۱۰- با چهار درهم باقى مانده، براى حضرت لباسى فراهم مى‏شود. ۱۱- در آخر راه به همان كنيز درمانده برخورد مى‏كند كه هنوز حيرت‏زده ايستاده است و مى‏گويد: مى‏ترسم به خاطر تأخير و دير كردن آزارم دهند. باز رسول بزرگ، با او به راه مى‏افتد و درِ خانه مولاى او مى‏ايستد و مى‏گويد: «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا اهْلَ الدَّارِ». و چنين بود رسول بزرگ؛ كه تا سه مرتبه با صداى بلند براى صاحب خانه دعا مى‏كرد و درود مى‏فرستاد و اگر جوابى نمى‏شنيد، باز مى‏گشت. در آخرين مرتبه، جواب سلام از داخل بلند شد و صاحب خانه بيرون آمد و توضيح داد كه ما مى‏خواستيم دعاى شما در حق ما تكرار شود، لذا آخرين دفعه به جوابگويى صدا بلند كرديم. حضرت داستان را خلاصه كرد و جهت تأخير را شرح داد و كرد. ۱۲- مولاى كنيز در جواب عرضه داشت: من به خاطر و شما او را آزاد كردم و در راه خدا رها نمودم. و ۱۳- پيامبر شكر مى‏كند كه عجب بود؛ دو برهنه پوشيده شدند و يك كنيز گرفتار آزاد گرديد! امالى صدوق، ص 238 ۱۴- ✅ در همين و داستان درس‏هايى هست براى من، كه حتى با پول يك پيراهن و يك قبا مى‏توان دو برهنه را پوشاند و يك گرفتار را آزاد كرد. و ۱۵- رسول بزرگ عملًا نشان مى‏دهد كه ✨"چگونه مى‏توان با پول كم، كارهاى زياد انجام داد و از هر پيش‏آمد بيشترين نتيجه را گرفت." ۱۶- اما من براى اين درس‏ها ندارم. ۱۷- در حالى كه در وسيله تأمين يك خانواده هست و ۱۸- در جهاز يك دختر هست و ۱۹- بر پوشاك ده نفر هست و ۲۰- در ذخيره يك ماه هست و ۲۱- در ‏ام خوراك يك كاروان هست، ۲۲- باز مى‏گويم: "بيش از خودم ندارم و چه كنم؟ خدا برساند!!" ۲۴-🔺اگر روح و و و يا لااقل و ‏دارى و در حوايج و به امور مسلمين در ما *زنده* مى‏شد، بسيارى از مسائل تأميناتى در همين مى‏شد و به كمك فلان كس هم احتياج نمى‏افتاد. ۲۵- درست است كه آنها و مى‏توانند رسيدگى كنند، اما هنگامى كه به آنها نيست و گرفتارى آنها است، نمى‏توان همين‏طور و تراشيد. ۲۶- هر كس به‏اندازه ‏ خود بايد بردارد و به ‏كامان برساند، ۲۷- گرچه آنكه و و دارد، زيادترى دارد. ۲۸- هنگامى كه مسلمين در صدر اسلام نداشتند و آه در بساطشان نبود، با همين و و ‏دارى و و يكديگر را داشتند ۲۹- و لااقل و ‏خوار يكديگر بودند و و براى هم! ۳۰- در نتيجه از ، به رسيدند. 📗روحانيت و حوزه: مشكلات و راهكارها، 👌 ص: ۱۸۷ 🌷🇮🇷🇵🇸🇮🇷🌷
17.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 موشن گرافیک بند نافم رو هنوز نبریده اند که از بند این دنیا رها می شوم، رهاتر از پر! پرپرزنان برمی‌گردم به سمت خدا. عجب سفر کوتاه و آسانی...! 🔰 ایده و تصویرسازی کار: زهرا سادات طباطبایی 🔸موشن گرافیست: طه نظری جلال 🔹 متن از: زهرا ملک ثابت 🔸 گوینده‌ی کوچولو: زینب جوانعلی بدر 🎥 @simayemahan
🔶نامه به مدیر مدرسه پسرم به نام خدا جناب آقای محمدی، مدیر خوش‌فکر دبیرستان ..... با سلام، از ما خواسته‌اید تا پیش از شروع سال تحصیلی توقعاتمان را از مدرسه‌ بیان کنیم. دوست‌تر داشتم بجای پر کردن آن فرم، خواسته‌هایم را در نامه‌ای برایتان بنویسم: از پسرم کار بخواهید. چون او را هتل نمی‌آورم، به اولین سال دبیرستان می‌فرستم. اجازه دهید بریده‌های کاغذ و تراشه‌های چوب را زمین بریزد اما خودش هم جمع کند. به بابای مدرسه بگویید مدیون من است اگر بجای پسرم چیزی را جارو کند. کاش ماهی یکبار از بچه‌ها بخواهید شیشه‌ها را تمیز کنند، خاک‌ نیمکت‌های کلاسشان را بگیرند. به پسرم نوبت دهید تا درخت‌ها و گلدان‌های مدرسه را آب دهد و برگ‌های زردشان را بگیرد. کاش صبحانه را در مدرسه بخورند و از پسرم بخواهید سفره پهن کند، چای دم کند، نان‌ خرد کند و آخرش هم به همراه بچه‌های دیگر جمع کنند و بشویند. ای کاش همین اول سال قلمو و رنگ و اسپری دهید تا کلاسشان را خودشان رنگ‌آمیزی کنند. روی دیوارهایش به سلیقه روزآمدشان چیزهایی بنویسند، خط‌هایی بیندازند. بیشتر سرویس‌های بهداشتی عمومی کشور ما بهداشتی نیستند! هر کاری لازم است بکنید تا پسرم و همه بچه‌ها سرویس‌های مدرسه را مثل سرویس خانه‌هایشان نگه دارند. از پسرم بخواهید شما را نقد کند، رفتار و برنامه‌های دبیران و مشاوران و معاونان را. نترسد از گفتن. توبیخ نشود از فکر کردن. از او بخواهید برای حرف‌هایش دلیل بیاورد و تا قانع نشد دست نکشد. از مدرسه شما توقع دارم گفت‌وگو سکه رایج باشد. رفتارهای پسرم را هم ارزیابی کنید و بخواهید در فضای امن گفت‌وگوی همکلاسی‌ها از دوستانش راه حل‌های کارآمد بگیرد. این کار موثرتر از تذکر و توبیخ دبیران است. لطفا به دبیران مدرسه بگویید جواب سوال‌های پسرم را ندهند. هر وقت سوال پرسید، کمکش کنند تا خودش دنبال پاسخ بگردد. بعد از صبحگاه و قبل از شروع اولین زنگ، پنج دقیقه را اختصاص دهید تا هر کسی در مدرسه است کتاب بخواند. از خود شما گرفته تا تک به تک عوامل اجرایی و دبیران و دانش‌آموزان، کسی با کسی صحبت نکند و هر کس کتابی که دوست دارد بخواند. مدرسه بشود یک کتابخانه بزرگ. کتاب‌های درسی نشوند همه دنیایش. دنیایش را بزرگ کنید. آقای محمدی عزیز، از پسرم بخواهید داستان بنویسد، شعر بگوید، مقاله بنویسد. بخواهید برای پژوهش فیلم بسازد، عکس بیندازد. برود در آزمایشگاه خطر کند. به او بگویید پژوهش فقط در کتابخانه نیست. برود وسط شهر جستجو کند، سوال بتراشد. از پسرم بخواهید در کارگاه با چوب و فلز و چکش و اره وسیله بسازد، اختراع کند. از آنها بخواهید اپلیکیشن بازی طراحی کنند، انیمیشن تولید کنند. در بوفه مدرسه پسرم را دخالت دهید تا در کنار مسوول بزرگسال بوفه شیوه کاسبی را یاد بگیرد، حساب و کتاب و طرز برخورد با مشتری را. بگذارید خوراکی‌ها را در قفسه بچیند. بار خالی کند و بعد کارتون‌ها و مقواها را در سطل مخصوص بازیافتی‌ها بیندازد. هنگام مراسم نماز یا صبحگاه فضایی شکل نگیرد که به زور و با خوابالودگی، پسر ۱۳ ساله با خدا مناجات کند. لحظاتی را شکل دهید که وقتی پسرم با خدا خلوت می‌کند بداند که خدا نزدیک‌ترین است و ارتباط قلبی او با خدا برای خودش تعالی می‌آورد نه اینکه دل مدیر و مربی پرورشی را راضی کند و کارت امتیاز بگیرد. به او و بچه‌های دیگر اجازه دهید نیایش‌هایی را که به زبان خودشان نوشته‌اند بخوانند. نیایش‌های ساده که خواسته‌های واقعی خودشا‌ن‌اند و با صداقت هستند. از معلم‌هایتان بخواهید قوانین کلاس‌ها را تنهایی وضع نکنند. از بچه‌ها کمک بگیرند و با هم قانون بگذارند. چون این قوانین را بچه‌ها باید اجرا کنند. به پسرم حالی کنید بجای آنکه از ضعف و نمره کمِ همکلاسی‌هایش خوشحال شود، احساس بد کند. کاری کنید تا به جای احساس کمبود از نمره پایینِ خودش از کمک نکردن به دوستانش شرمنده باشد. از پسرم نخواهید در همه درس‌ها و مهارت‌ها نفر اول باشد. راستش او هم مثل بقیه بچه‌ها در خیلی کارها کم‌‌استعداد است. به او بگویید همه آدم‌ها برای همه کارها ساخته نشده‌اند، راه خودت را پیدا کن. مدیر محترم، به پسرم اجازه دهید اشتباه کند، خراب کند، گند بزند. بگذارید بارها ویران کند و بسازد. اشتباه کردن را امتیاز بدهید. بگویید فقط یک اشتباه نابخشودنی وجود دارد و آن هم هیچ کاری نکردن و بالتبع اشتباه نکردن است. آقای محمدی نازنین، چون از پیش می‌دانستم مدرسه زندگی ساخته‌اید پیشنهادهای بعضا عجیبم را نوشتم؛ حرف‌های تکراری‌ام را ببخشید! با آرزوی خوبی و زیبایی ✍علی‌ اکبر زین‌... .
مستند وداع با اسلحه جدیدترین اثر تولید شده درباره جنگ صهیونیسم غاصب و مردم مظلوم فلسطین رایگان شد! عرضه‌ی رایگان این اثر، کوچک‌ترین کاری است که می‌توان برای کمک به آرمان رهایی قدس انجام داد و کار ارزشمند و تاثیرگذار شما نیز می‌تواند انتشار و معرفی آن باشد. وداع با اسلحه را میتوانید از طریق پیوند زیر -سایت سفیرتماشا- به صورت رایگان دانلود کنید👇 https://tamasha.safirfilm.ir/product/%D9%88%D8%AF%D8%A7%D8%B9-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%AD%D9%87/
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 معلم فداکار یزدی درود بر شرف چنین معلم‌هایی 🌏
13.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من زیر آوار یه فرشته دیدم.💔😭 از ثانیه اول کلیپ با دقت ببینید و منتظر ثانیه ۴۶ باشید، بی شک مو به تن شما سیخ خواهد شد 🌷🇮🇷🇵🇸🇮🇷🌷