مُحَلِّل
همواره نیاز است تا ما هر رخداد را در یک پازل بزرگتر ببینیم. در این متن تلاش شده تا صرفا یک نظمی به و
با پایان جنگ ۱۲ روزه، همزمان دو جنگ جدید از سرگرفته شد:
جنگ اول؛ جنگ میان جنگ ها
و جنگ دوم؛ نبرد #ترمیم
در اولی، جنگ ترکیبی میان محور مقاومت و محور دشمن که در سالیان طولانی به شکل مستمر و در گسترهای وسیع و با شتابی قابل توجه به جلو می رفت مجددا فعال شد؛ شاید بتوان گفت مکانیسم ماشه و وقایع پیش و پس از آن بخشی از این جنگ بود که در عرصه های سیاسی، اقتصادی و رسانه ای نمود می یافت. زد و خوردهای پنهان یا نیمه پنهان در حوزه های اطلاعاتی و امنیتی از ترور تا خرابکاری نیز یک امر جاری و مداوم بود و هست.
اما موضوع بحث ما، نبردی است که از اولین ثانیه های پس از توقف حملات میان ایران و رژیم صهیونیستی آغاز شد؛ یک نبرد سخت و طاقت فرسا که مهم ترین، ارزشمندترین و حساس ترین متغیر در آن، #زمان است.
اگر بخواهیم یک تصویر جامع از صحنه این نبرد داشته باشیم؛ دو طرف درگیری یعنی ایران و رژیم را در نظر گرفته و برای آنها در جنگ ترمیم دو حالت ایجابی و سلبی که خود نیز به دو حالت سخت و نرم قابل تجزیه است، را در نظر می گیریم. هدف، نظم ذهنی و داشتن یک تصویر جامع جهت اتصال تکه های وقایع به یکدیگر است.
@Muhallel
مُحَلِّل
با پایان جنگ ۱۲ روزه، همزمان دو جنگ جدید از سرگرفته شد: جنگ اول؛ جنگ میان جنگ ها و جنگ دوم؛ نبرد #تر
پس شما می توانید بسیاری از وقایع را اینگونه جای دهید. وقتی ما تلاش داریم تا دست حزب الله پر شود، خود بخشی از رویکرد برای دور کردن جنگ از کشور و یا ایجاد اهرم بالای سر رژیم است. حال وقتی دشمن ابوالمومن، ابومعاذ و سیدابوعلی را ترور میکند، این بخشی از جنگ ترمیم است.
از سمت دیگر، وقتی آنها انواع فریب را پیاده کرده و جنگندههایشان را به این سو پرواز داده و یا کماندوهای خود را نزدیک مرز میکنند یعنی به ترتیب به دنبال بهم زدن دستگاه محاسباتی ما و از سوی دیگر بازآرایش نیروهای خود بر روی نقشه هستند. میتوان با این مدل بسیار بازی کرد و معادلات بعدی را نیز تعیین کرد که بالطبع نمیتوان در این فضا بدان پرداخت.
@Muhallel
۱. شبکه NBC گزارش داده که نتانیاهو در سفر به فلوریدا قصد دارد چند طرح پیشنهادی جهت مقابله با برنامه موشکی ایران به ترامپ ارائه دهد؛ طرحهایی که رد و تایید آنها توسط ترامپ ارتباط مستقیمی با پروندههای ونزوئلا، غزه، لبنان و سوریه دارد.
۲. در پیام فوق الاشاره، ذکر شد که اکنون برنامه موشکی ما تبدیل به اولویت اول صهیونیستها شده است. بنابراین آنها حداقل سه طرح را بر روی میز خود دارند:
طرح اول، انجام عملیاتهای تروریستی و خرابکاری در حوزه صنایع موشکی و نیروهای مسلح است. این طرح شاید صرفاً نیاز به چراغ سبز راهبردی آمریکا داشته باشد.
طرح دوم، انجام حملات هوایی در ابعاد عملیات روزهای توبه صرفاً جهت اختلال و یا تاخیر در توسعه برنامه موشکی ایران است، جایی که احتمال پیوست آن با برخی عملیاتهای نوع اول محتمل است. در این سناریو آمریکا علاوه بر چراغ سبز باید حمایت کافی (اما نه کامل به معنای ورود به جنگ) داشته باشد. در صورت اجرای این طرح، ما شاهد دورهای زد و خورد میان ایران و رژیم خواهیم بود.
طرح سوم نیز اجرای یک عملیات گسترده همانند بامداد ۲۳ خرداد اما با ابعاد و اهداف گستردهتر و متفاوتتر است. در این طرح که با اختلافاتی در میان کارشناسان و طراحان صهیونیست مواجه است، سناریوی ترور گسترده و یکجا و ضربه به توان موشکی یکبار دیگر امتحان میشود اما با تفاوتهای تاکتیکی نسبت به ۲۳ خرداد. در واقع هدف طرح فوق این است که با زدن همزمان رئوس سیاسی و امنیتی و نظامی کشور(دفعه قبل آنها راس هستهای و نظامی ما را هدف قرار دادند) عملاً امکان تصمیم از ایران سلب شود. این طرح آدم را به یاد بیت "خنک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش، بنمود هیچش الا هوس قمار دیگر" میاندازد.
البته ذکر این نکته لازم است که نتانیاهو طرح چهارمی را نیز در نظر دارد که عملاً ارتباط مستقیمی با آن ندارد. این طرح، صحنه به گونهای مدیریت میشود که آمریکا و ناتو به تنهایی وارد درگیری با جمهوری اسلامی ایران میشوند و رژیم در گوشهای نشسته و نظاره میکند. آنها سعی داشتند این نوع عملیات حداقل در دو بازه زمانی قبلی انجام شود که با هوشیاری ایران این مهم به وقوع نپیوست.
۳. لازم به ذکر است که مطابق پیشبینیهای قبلی، با شروع دی ماه به دلیل تکمیل برخی شاخصهای عملیاتی در هر دو سمت، سطح تنش واقعیتر میشود.
۴. با توجه به این خبرسازیها و تهدیدات رسانهای اخیر، تست جدیدترین نسل کلاهک موشکهای بالستیک جمهوری اسلامی ایران میتواند بر این صحنه تاثیرگذار باشد.
۵. در نهایت با توجه به تجربیات وقایع جنگ ۱۲ روزه، همواره این احتمال امعان نظر قرار میگیرد که موارد فوق از رسانههای دشمن صرفا عملیات فریبی باشد تا این تصور در ایران ایجاد شود که هرگونه حمله تا زمان دیدار ترامپ و نتانیاهو معلق است اما طرحهای ذکر شده در بالا کلی است و ارتباطی با زمان و فریب نیز ندارد.
@Muhallel
مُحَلِّل
#مهم پیش از جنگ ۱۲ روزه، بر این نکته تاکید شد که خلاصه خواسته ترامپ در منطقه، عادیسازی است و آنها
حدود دو ماه پیش تاکید شد که دولت در شرایط فوق باید بتواند شاخصهای ضروری اقتصاد کشور را مدیریت کند زیرا موارد فوق ارتباط کاملا مستقیمی با رویکرد حریف در زمینه تصمیمگیری جهت حملات نظامی و اقدامات بعدی آنها دارد. از همان زمان مشخص شده بود که در تمامی شاخصهای فوق مشکلاتی پدیدار شده است، از عدم فروش نهایی نفت و افزایش شدید نفت روی آب تا عدم بازگشت ارز که خود منجر به مشکلات عدیده در زمینه تامین کالاهای اساسی میشود. حقیقت این است که ترکیب تحریمهای شدید اخیر آمریکا که عملاً برخی تحریمها، کانالها را نقطهزنی کرده و همچنین ناکارآمدی آشکار در سه یا چهار نقطه از دولت در زمینه فروش نفت و تامین کالاهای اساسی باعث شده تا وضعیت امروز پدید آید. در این زمینه و با توجه به فرمانهای مقام معظم رهبری رویکرد ما تخریب دولت نیست بلکه ضروری است تا نهادهای بالادستی خصوصا ستاد مقابله با تحریم شورای عالی امنیت ملی و کمیته و کارگروههای زیرمجموعه آن اقدامات عاجلی را در دستور کار قرار دهند، کما اینکه بعید است که این نهادها تاکنون بیکار نشسته باشند.
@Muhallel
مُحَلِّل
جمیع شواهد شامل: اول. تشکیل آنچه «جبهه مردمی» در سیستان و بلوچستان خوانده شده (که خود زمینه های بوم
پس از شکست در ۱۶ آذر، دشمن با محوریت نفاق و سلطنت طلبان علاقه داشت تا با آشوب و اغتشاش شب یلدا را به شب به خاک و خون کشیدن ایرانیها تبدیل کند اما بحمدالله این نیز مثل همیشه با شکست سختی مواجه شد. تحرکات رسانهای اخیر صهیونیستها در خصوص حمله به ایران را نباید جدا از این شکست عملیاتی دانست زیرا الگوی همیشگی آنها زیر ضرب بردن رسانهای هدف پس از عدم پیشرفت پروژه در میدان است. البته آنها بیکار نخواهند شد و ددلاین جدیدی برای خود تعریف خواهند کرد.
@Muhallel
همه چیز از گزارش شب گذشته NBC آغاز شد جایی که این شبکه ادعا کرد که نتانیاهو در سفر به آمریکا قصد دارد موافقت ترامپ برای حمله به تهدید موشکهای ایرانی را جلب کند. تنها ساعاتی بعد، شبکه اینترنشنال نیز در خبری اختصاصی مدعی شد که نهادهای غربی تحرکات غیرمعمول موشکی و پدافندی سپاه پاسداران را مشاهده کردهاند. اکنون آکسیوس گزارش داده که ژنرال ایال زمیر روز شنبه در تماس با ژنرال برد کوپر از تحرکات نیروهای مسلح ایران ابراز نگرانی کرده و خواستار آماده باش نیروهای آمریکایی در منطقه شده است! پس از این خط خبری چه نتیجهای میتوان گرفت؟
@Muhallel
«یکی از گزارههای تحلیلی مبادی اطلاعاتی حاکی از تلاش موساد برای راهاندازی مجدد زنجیره عملیات پنهان علیه منافع، اشخاص، اماکن و تاسیسات وابسته به ایران در داخل و خارج از کشور است. برخی کارشناسان اطلاعاتی قائل به سناریوی "مار زخمی" هستند که بر اساس آن، کمین/ اقدام سخت، ابهامآلود و بدون شناسنامه / ایراد ضربه دردناک / گریز و تکرار متعدد چرخه با بهرهگیری از غفلتها یا خلأهای احتمالی، در دستور کار رژیم صهیونیستی برای مقابله مستقیم ولی غیرعلنی با نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و نظامی ایران اسلامی قرار خواهد گرفت و هدف از آن، پوشالی نشان دادن توان اطلاعاتی- حفاظت اطلاعاتی، ضربهپذیری ایران و عدم بازیابی خسارات و تلفات و نهایتا مجاب کردن کشورمان برای قبول کردن معادله جدید امنیتی در منطقه است. بعضی از میزهای بررسی و موضوعی، نسبت به نزدیک شدن موعد انتخابات آمریکا و گزینش نقاط تقاطعی مناسب سیاسی، عملیاتی و امنیتی از سوی صهیونیستها برای تعیین زمان اجرای این سناریو، هشدار دادهاند.»
۱. به نظر شما این گزارش در چه زمانی مطرح شد؟ هفته سوم اردیبهشت ۱۴۰۳ یعنی حدود یک هفته پیش از سانحه بالگردی.
@Muhallel
۲. پس از سقوط بالگرد، کارشناسان مختلفی نظراتی را مطرح کردند. بررسی فنی پرونده به هیئتی از ستاد کل نیروهای مسلح به ریاست سردار علی عبداللهی (فرماندهی فعلی قرارگاه خاتم) واگذار شد. این هیئت نتیجه بررسی خود را پس از حدود یک سال اعلام کرد.حقیقت این بود که واقعا هیچ شاهدی مبنی بر دخالت عامل خارجی یافت نشد؛ نه اختلال سایبری و جنگال، نه خرابکاری از مبدا، نه ترور از درون بالگرد و نه اصابت پرتابه. با این حال این گزارش ستاد کل یک پیوست نانوشته داشت: این یافته ها بر مبنای حداکثر توان فعلی ماست. معنی آن چیست؟ این یعنی بر اساس جمیع توان کشور در زمان بررسی، هیچ شاهدی مبنی بر ترور یافت نشده است اما شاید در روزها، ماه ها و سالیان بعد، شاهدی پیدا شده یا ما به توانایی فنی دست پیدا کنیم که متوجه شویم ماجرا چیز دیگری بوده است. با این حال برخی نهادهای دیگر من جمله برخی کارشناسان وزارت دفاع و حتی برخی خلبانان برجسته بالگردی که دقیقا خلبان همان بالگرد بوده و سابقه جابه جایی خود شهید رئیسی، آقای قالیباف و ... را داشتند نیز معتقد بودند که سانحه رخ داده است. پس می توان اینگونه جمع بندی کرد، با توجه به گزارش ها و تحلیل های قبلی دستگاه های اطلاعاتی کشور می توان ظن ترور را مطرح کرد اما شواهد ملموسی به جز چند نقطه ابهام که پاسخ آنها نیز اغلب داده می شود، جهت تایید فرضیه ترور وجود ندارد.
@Muhallel
۳. اما مشکل اول ما در ایران سیاسی و جناحی کردن هر مسئله است. مثال؟ طرح این استدلال که چون آقای پزشکیان بعد از شهادت دکتر رئیسی رئیس جمهور شدند پس رئیس جمهور وقت ترور شده است. حال سوال این است که اگر مثلا اکنون آقای جلیلی یا قالیباف رئیس جمهور شده بود، دیگر آقای رئیسی ترور نشده بودند؟! از این دست استدلال ها باید پرهیز کرد.
@Muhallel
۴. یک استدلال دیگری که می آید این است که برگشت معادلات منطقه علیه مقاومت پس از شهادت، نشانه دیگری از ترور است. این در حالی است که معمولا رژیم و آمریکا اقدامات زنجیره ای خود را در بازه های سه روزه، یک یا دو هفته ای و نهایتا یک ماه طراحی می کنند و نه به فاصله دستکم پنج ماه. زیرا بر اساس جمیع شواهد می توان نقطه چرخش معادلات به ضد مقاومت را حادثه پیجری و یا با اغماض ترور همزمان فواد شکر و اسماعیل هنیه دانست. با این حال برخی دوستان این استدلال را طرح می کنند که شهادت رئیس جمهور و درگیری ایران به انتخابات ریاست جمهوری باعث ایجاد فضای تنفس برای رژیم و طراحی جدید آنها شد. با این حال این استدلال نیز شواهد نقض دارد در کجا؟ حقیقت این است که یکی از باگ های اساسی جبهه اسناد محور مقاومت از شروع طوفان الاقصی، عدم هماهنگی در شروع و فقدان تقسیم کار عملیاتی مشخص بود به گونه ای که حزب الله، انصارالله و مقاومت عراق خود راسا تصمیم به ورود به عرصه ها گرفتند. شاید بتوان گفت یکی از اولین نقاطی که رهبران مقاومت جمع شده و تصمیمات مهمی در راستای اتحاد عملیاتی جبهه ها گرفتند، دقیقا پس از شهادت ایت الله رئیسی بود. مثال بارز آن عملیات یافا بود که پهپاد یمنی به هدفی در قلب تل آویو بر اساس اطلاعات اهدایی حزب الله برخورد کرد. این طراحی جبهه تحت عنوان فرسایش خونین در پاسخ به طراحی آن زمان رژیم و آمریکای بایدن طراحی شده بود. امری که پیش از آن وجود نداشت. در عرصه لبنان، رژیم حتی پیش از طوفان الاقصی قصد یورش به لبنان را داشت که ۷ اکتبر آن را به تعویق انداخت. آنها مشخصا اکتبر ۲۰۲۴ را از فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ برای حمله به لبنان طراحی کرده بودند که به دلایل عملیاتی یک ماه تسریع شد. ضمن اینکه نقطه شروع حملات تشدیدشونده رژیم در منطقه، از حمله به سفارت ما در ۱۳ فروردین آغاز شد که وعده صادق ۱ ترمز آنها را کشید و ما یک طراحی جدید را در آن زمان در پاسخ به یک طرح خاص رژیم بالا آوردیم اما متاسفانه برخی غفلت ها باعث شد تا ورق برگردد. چه، در همان زمان افرادی که هیچ ارتباطی با ریاست جمهوری و انتخابات نداشتند تشخیص داده بودند که اتفاقاتی در جبهات لبنان و سوریه در راه است که متاسفانه به دلیل بی توجهی دوستان ما به این تحلیل ها، چنین وقایعی رخ داد.
@Muhallel