امروز دیدید که حزبالله با حدود ۲۰۰ موشک چگونه مواضع صهیونیستها تا عمق ۴۰ کیلومتری اراضی اشغالی را درهم کوبید.
من اما به یاد سختترین روزهای تابستان ۹۴ بودم. روزهایی که از سوریه هر روز خبر سقوط چند شهر میآمد، در یمن ائتلاف هر روز مواضع جدیدی را فتح کرده و عراقیها هم مشغول پاکسازی قدم به قدم فلوجه بودند.
در همان روزها در سوریه اما عملیات مشترکی توسط حزبالله و ارتش سوری آغاز شده بود که هدفش آزادسازی الزبدانی بود. جنگی که بیش از دو ماه طول کشید و عملا تبدیل به نبردی خانه به خانه شد.
میدان مهرجان، المحطه، مسجد امام علی(ع)، کحاله و محله سلطانی الزبدانی را هیچگاه از خاطر نمیبرم روزهایی که ساعت به ساعت منتظر خبر پاکسازی یک خیابان بودیم و آزادسازی یک محله، برای ما اوج شادی بود!
حتی به یاد دارم که به کار بردن برکان توسط حزبالله در اواسط جنگ هم باعث شور و شعف خاصی شده بود!
۹ سال بعد اما دوستداران مقاومت به کمتر از موشکباران حیفا توسط حزبالله راضی نیستند آن هم زمانی که ارتش یمن و مقاومت عراق کشتیهای تجاری را در همان بندر حیفا در عملیاتهای مشترک میزنند.
لذا فقط میتوان گفت الحمدلله علی هذه النعمه ...
۱/ تا پیش از ۱۵ مهر ماه ۱۴۰۲، ما برای تحلیل یک رویداد، میبایست چارچوب کلی وضعیت جهان را بررسی کرده و به تبع آن شرایط منطقه خاورمیانه را سنجیده و در نهایت یک تحول یا رویداد خاص در یک نقطه از منطقه را تحلیل میکردیم.
طوفانالاقصی این سِیر تحلیلی را برهم زده و ما برای تحلیل هر رویداد اول باید بدانیم در خیابانهای بیت حانون و بیت لاهیا و رفح و جبالیا از سویی و در تبادلات پیشنهادی دوحه و قاهره چه میگذرد تا بتوانیم شرایط جهان را درک کنیم. طبیعتاً در مسیر دوم، نقش جمهوری اسلامی ایران به شدت افزایش یافته است.
@Muhallel
۲/ برای توصیف شرایط، شاید نیاز نباشد تا چندان مانور داد. ناکامیهای پیامی رژیم صهیونیستی در غزه از ناکامیهای میدانی، تلفات مادی و غیرمادی روزانه، تداوم شلیک به تلآویو، اسیرگیری، عبور از مرز و ورود به اراضی ۱۹۴۸، کمینهای پیچیده، احیای سلولها در نقاط ویران شده و ارتباط یکپارچه از رزمندگان در خیابان به فرماندهان میدانی به سنوار به ابوعبیده و اسماعیل هنیه تا عدم آزادی اسرا، شکافهای داخلی سیاسی، نظامی و امنیتی در کریا، کابینه، کنست و خیابان تا شکافها با آمریکا و اعراب در کنار بیاعتباری کامل بینالمللی فقط مخمصه غزه بوده.
در لبنان نیز آوارگی ۱۰۰ هزار نفر بدون ورود حتی یک رزمنده حزبالله به درون مرزها و تبدیل عمق ۴۰ کیلومتری فلسطین اشغالی به میدان تیر و تمرین آتش روزانه حزبالله که باعث تحمیل معادله امنیتی به دشمن و شکلگیری معضلی بدتر از غزه شده است، صرفاً پوسته بیرونی بحران در تلآویو است.
@Muhallel
۳/ در این شرایط طبیعی است که دشمن نیز به دنبال راهکار و سناریو برای حل مشکلات خود باشد.
سناریوی اول، توافق با حماس، پایان جنگ در غزه است که باعث خاموشی جبهات پشتیبانی شده و رژیم نیز با تهدید حزبالله، توافقی جدید را همزمان در شمال محقق کرده و آوارگان به منازل خود برمیگردندند.
همه اما میدانند که سطح سیاسی این فاجعه را نه قبول کرده و نه توانایی قبول آن را دارد؛ فروپاشی دولت فعلی مستقر در تلآویو پس از اعلام توقف جنگ در غزه زودتر از چیزی است که فردی بخواهد تصمیم به حل معضل شمال بگیرد. این فروپاشی البته که منحصر به دولت نبوده و مانند گلولهای مستقیما هسته سخت رژیم را مورد اصابت قرار میدهد.
این در کنار سایر معضلات مانند دشواری توافق با حماس و حزبالله است که پذیرش شروط مقاومت به معنای اعلام رسمی شکست است.
نکته اصلی هم این است که حتی ارتش نیز با این سناریو مخالف است و این طرح بیشتر پخته آمریکاییها و کشورهای غربی است که آنها به دنبال اعمال شروط مقاومت نبوده زیرا میگویند در مقطع فعلی اگر نتانیاهو شکست بخورد، اسرائیل شکست خورده و شکست اسرائیل یعنی شکست غرب. اما تداوم جنگ یا جنگی سنگین در لبنان ویرانگر است.
@Muhallel
۴/ سناریوی دوم اما پیچیدگی بیشتری دارد.
خلاصه آن هم این است که با حماس توافق کرده و پایان جنگ را اعلام کنیم و با خرید زمان به سمت حزبالله رفته و ضربه کاری را وارد کنیم.
مهم است توجه کنیم که ارتش رژیم عقیده دارد که ماندن کامل در غزه باعث از دست دادن شمال میشود پس باید کاری کرد. اما سطح سیاسی باز هم با این مسئله مشکل دارد زیرا علاوه بر مشکل قبلی در سناریوی اول، دولتی که جنگ را در غزه پایان دهد، توانایی آغاز جنگی دیگر در لبنان را نخواهد داشت.
@Muhallel
#مهم
۵/ اما مهمتر از همه سناریوی سوم است.
در این سناریو که به نظر مورد اجماع سیستم امنیتی، نظامی و سیاسی رژیم است؛ اینگونه طراحی شده که ظرف دو هفته آینده، اعلام شود که عملیات نظامی ارتش اسرائیل در رفح به پایان رسیده است و از این مرحله سوم (به قول خودشان ضدتروریسم مانند عملیات النصیرات) آغاز میشود. در این زمان نیروها به شمال منتقل و ضربه کاری به حزبالله آغاز میشود.
در این سناریو اعلام پایان جنگ صورت نگرفته و دشمن در سه نقطه حساس گذرگاه رفح، نتزاریم و فیلادلفیا نیز باقی میماند.
مشکلات این طرح نیز سه مسئله است:
اولاً چگونه باید اعلام کرد که عملیات رفح موفقیت آمیز بوده است زیرا اعلام پایان در رفح به معنای نوعی شکست است.
ثانیاً با این کار حماس نیز به نوعی حفظ شده و طرحهای روز بعد و ... نیز منتفی است.
ثالثاً ضربه سنگین به حزبالله شاید بیفایده باشد چون باعث پاسخ سنگینتر حزب شده و در صورت آغاز جنگ، شاهد یک جنگ منطقهای با حضور ایران خواهیم بود.
@Muhallel