طلوع فکر و اندیشه
🔵 نقدپذیری، شاهراه گفتگو و تعامل سازنده
آقای بزرگوار ،
آیا واقعاً خجالت نکشیدید که ما را به انجمن حجتیه نسبت دادید؟ آیا در منطق و مرام شما هر کس که منتقد افکار و اندیشههای شما باشد، باید در قالبهای از پیشتعریفشده و برچسبهای ناروا جای گیرد؟ آیا نمیتوان نقدی داشت، بدون آنکه با اتهامات و برچسبهای غیرمنصفانه مواجه شد؟
بنده صرفاً در چند مورد اصلاحطلبان را نقد کردم و مقداری درباره غربگرایان نوشتم، اما شما فوراً ما را در زمره خوارج و انجمن حجتیه قرار دادید. این رویکرد نهتنها نشاندهنده عدم تحمل نقد است، بلکه بهوضوح بیاحترامی به گفتمان سازنده و آزادی بیان محسوب میشود.
این سبک برخورد متأسفانه یادآور روشهایی است که در گذشته نیز مشاهده کردهایم. نمونه بارز آن، برخورد حسن روحانی با منتقدانش بود، زمانی که بیش از پنجاه واژه نامربوط، نظیر کمعقل، بیسواد، ترسو و عصر حجری را به کسانی که انتقادات دلسوزانه مطرح میکردند، نسبت داد. آیا شما نیز به همان شیوه، تلاش میکنید دهان منتقدان را ببندید؟
این روش، نهتنها زمینه تضارب آرا را از بین میبرد، بلکه فضای گفتمان را به میدان تخریب و جدل بیحاصل تبدیل میکند. چنین رویکردهایی شبیه رفتارهایی است که در برخی دورانهای تاریخی شاهد آن بودیم؛ جایی که هر صدای مخالف یا منتقد، به مارکسیسم، منافقین یا ضدانقلاب نسبت داده میشد.
فرهیختگی و آزاداندیشی اقتضا میکند که نقد را با استدلال پاسخ دهیم، نه با برچسبهای ناروا و اتهامزنی. چنین رفتارهایی تنها به تفرقه و شکاف بیشتر منجر میشود و از گفتمان سازنده فاصله میگیرد.
امیدوارم شما به عنوان یک فرد اهل اندیشه، نقد را فرصتی برای رشد و اصلاح بدانید و با گشودگی ذهنی به گفتوگو بنگرید. پذیرش نقد و پاسخ منطقی به آن، شاهراهی برای رسیدن به تعامل و مفاهمه است، چیزی که امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 قابل توجه همشهریان گرامی
تحول را تنها در دستان مسئولین جستوجو نکنیم. بیایید به آینه نگاه کنیم؛ به خودمان، به رفتارهایمان، به ذهنها و قلبهایمان. جامعه ما نیازمند چیزی فراتر از تغییر در نهادهای اداری است. ما به یک انقلاب درونی نیاز داریم، یک بیداری، یک شعله که از اعماق وجودمان برخیزد.
تحول یعنی اینکه هرکدام از ما بپذیریم:
🔸 به جای گلایه از دیگران، مهربانی و گذشت را به کوچهها و خیابانها بیاوریم. وقتی در صف نانوایی یا ادارهای شلوغ هستیم، به جای اعتراض و شکایت، لبخند بزنیم. وقتی همسایهمان نیازمند کمک است، بیمنت دستش را بگیریم.
🔸 به جای انتظار، آستین همت بالا بزنیم و سهم خودمان را در بهتر شدن جهان بپردازیم. اگر خیابان پر از زباله است، بهجای اعتراض به شهرداری، خودمان کیسهای برداریم و شروع به پاک کردن کنیم. اگر جوانی بیکار است، بیندیشیم که چگونه میتوانیم دستش را بگیریم یا فرصتی برای او فراهم کنیم.
🔸 دست از مسابقهی پرزرقوبرق مصرفگرایی برداریم و سادهتر، اما عمیقتر زندگی کنیم. به جای خرید وسایلی که فقط ویترین خانه را پر میکنند، به نیاز واقعیمان توجه کنیم. در مصرف آب و برق دقت کنیم. غذای اضافی را دور نریزیم و با نیازمندان تقسیم کنیم.
🔸 بهجای تخریب اعتماد، دیوارهای دوستی و اتحاد را بسازیم. به شایعات گوش ندهیم و پشت سر کسی حرف نزنیم. اختلافات کوچک را به کینههای بزرگ تبدیل نکنیم. به جای آنکه مشکلات را به گردن دیگران بیندازیم، دست در دست هم برای حلشان تلاش کنیم.
شهر، خانهایست که دیوارهایش از صدای ما، نگاه ما و قدمهای ما شکل میگیرد. بیایید با هر واژه، با هر نگاه و با هر عمل کوچک، آجرهای عشق و همدلی را روی هم بگذاریم.
تحول یعنی وقتی به محیط زیست فکر میکنیم، زبالههایمان را در طبیعت رها نکنیم. وقتی به مدرسهها میرویم، به بچهها یاد دهیم که دیانت و انسانیت مهمتر از نمره و اخذ مدرک است. وقتی در جمع خانواده هستیم، وقت بیشتری را به محبت کردن اختصاص دهیم تا به چک کردن گوشی.
✅ تحول، نه یک جاده است و نه یک مقصد. تحول، نوری است که از دلهای ما روشن میشود و شهرمان را به جادوی تغییر میرساند. بیایید این نور را خاموش نکنیم. بیایید آغازگر این تحول باشیم؛ از همین لحظه، از همینجا، از خودمان.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 این رفتار ☝️ ، متأسفانه روشی غیرمنصفانه و غیرعقلانی برای خفه کردن صدای منتقدان است.
اینکه هر نقدی به اصلاحطلبان رادیکال یا غربگرایان با برچسبهایی همچون انجمن حجتیه ، خوارج یا متحجر پاسخ داده شود، نهتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه باعث میشود گفتوگوهای سازنده و نقدهای جدی در فضای عمومی جای خود را به تقابلهای سطحی و بیثمر بدهند.
این روش، یک نوع مغالطهی برچسبزنی است. در این مغالطه، به جای پرداختن به ماهیت نقد یا پاسخ منطقی به آن، منتقد با عباراتی تخریبی مورد حمله قرار میگیرد تا از ادامه بحث منصرف شود. نتیجه این رفتار، فرار از مسئولیتپذیری، انسداد فکری و از دست دادن فرصتهایی برای بهتر شدن وضعیت است.
منتقدان ممکن است سوالات و دغدغههای واقعی داشته باشند. اگر نقدها بدون بررسی و با برچسبزنی رد شوند، این پیام به جامعه منتقل میشود که هیچ فضایی برای اصلاح و گفتوگو وجود ندارد. این رویکرد نهتنها منتقدان را ساکت نمیکند، بلکه اعتماد عمومی را نسبت به جریانهای سیاسی و فکری کاهش میدهد و آنها را به سوی روشهای رادیکالتر سوق میدهد.
برای پیشرفت و تقویت هر جامعهای ، باید به جای خفه کردن صداها، با آنها گفتوگو کرد، شنید، و اگر نقدی درست است، آن را پذیرفت و اگر اشتباه است، با منطق و استدلال به آن پاسخ داد. تخریب منتقد ، نه راهحل است و نه نشانه قدرت. بلکه احترام به نقد و پذیرش خطا، قدرت واقعی را نشان میدهد.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
طلوع فکر و اندیشه
🔵 دوستی یا دشمنی با آمریکا ؛ تنها در چارچوب عزت، حکمت و مصلحت
پاسخ به این پرسش نیازمند نگاهی جامع به ابعاد تاریخی، اجتماعی و سیاسی است. طرح دو گزینه بدون لحاظ تمام جوانب چندان منطقی و عقلانی به نظر نمی رسد. از منظر جمهوری اسلامی ایران که بر اصول عزت، حکمت و مصلحت در سیاست خارجی تأکید دارد، رابطه با آمریکا همواره مسئلهای پیچیده و حساس بوده است.
تاریخ روابط دو کشور بهویژه پس از کودتای 28 مرداد و حمایت آمریکا از رژیم پهلوی، بیاعتمادی عمیقی را در میان مردم ایران ایجاد کرده است. انقلاب اسلامی نیز با شعار استقلال و استکبارستیزی، این دشمنی را به شکلی بنیادین نهادینه کرد. حمایت آمریکا از صدام در جنگ تحمیلی، اعمال تحریمهای اقتصادی، و مداخلات مختلف نیز بر این بیاعتمادی افزود. در این شرایط، هر نوع رابطهای که استقلال ایران را زیر سؤال ببرد، مغایر با اصل عزت خواهد بود.
با این حال، جامعه ایران متشکل از دیدگاههای متنوعی است. گروهی معتقدند که تعامل با آمریکا میتواند به بهبود شرایط اقتصادی، کاهش فشارهای بینالمللی و رفع تحریمها کمک کند. در مقابل، گروه دیگری بر این باورند که تجربه تاریخی مداخلات آمریکا نشان میدهد که این کشور به دنبال سلطهگری است و دوستی با آن، ممکن است استقلال ملی را تهدید کند. گروهی نیز صرفاً بر نتایج عملی و معیشتی متمرکز هستند و نگاه سیاسی به این مسئله ندارند.
اصول عزت، حکمت و مصلحت در این زمینه تعیینکننده است. عزت ایران ایجاب میکند که هیچ رابطهای به بهای سلطهپذیری پذیرفته نشود. حکمت سیاسی حکم میکند که تصمیمگیری بر اساس شرایط بینالمللی و منطقهای باشد؛ نه دوستی کورکورانه و نه دشمنی بیپایان عاقلانه است. مصلحت نیز ایجاب میکند که هرگونه تصمیمگیری، در راستای منافع ملی و بهبود معیشت مردم باشد.
در صورتی که رفراندومی برگزار شود، نتیجه آن بستگی به آگاهی مردم از پیامدهای هر گزینه دارد. در شرایط فعلی و با توجه به مشکلات اقتصادی، احتمالاً بخشی از مردم به تعامل مشروط با آمریکا رأی خواهند داد. اما بیاعتمادی تاریخی و حساسیت به حفظ استقلال نیز بخش دیگری را به حمایت از موضع فعلی سوق خواهد داد.
✅ لذا ، دوستی یا دشمنی با آمریکا برای ایران هدف نیست؛ بلکه ابزاری در خدمت منافع ملی است. هر نوع رابطهای تنها در صورتی قابل قبول است که استقلال و عزت ایران حفظ شود و نتیجهای ملموس برای مردم داشته باشد. تصمیم نهایی باید بر پایه تأمین این شروط و اولویتبندی مصلحتها اتخاذ شود.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 بیایید فقط در ترافیک پشت هم نباشیم
بیایید عزیزان ، فقط در صفهای طولانی ترافیک یا پشت چراغ قرمز پشت هم نباشیم؛ بلکه در جادههای رشد، در مسیر دینداری درست ، در مسیر انسانیت و اخلاق، همراه و همدل حرکت کنیم. دنیا، سفری است که مقصدش تنها به رسیدن نیست؛ بلکه به بهتر رفتن است. بیایید این سفر را با مسئولیتپذیری و همدلی زیباتر کنیم، چرا که بیتفاوتی به درد دیگران، زنجیرهای از غم را برای همه رقم میزند.
بیایید سقوط حتی یک نفر از جامعه برایمان غمانگیز باشد؛ چرا که رنج او، سایهای بر آرامش ما میاندازد. بیایید نگاهمان فراتر از مرزهای سفره و حساب بانکیمان باشد. نگاه کنیم به کودکی که چشمانتظار نانی است، به مادری که در کنج دلش غصهدار است، و به دستی که در سکوت، یاری میطلبد.
✅ جهان ما میتواند گرمتر و زیباتر شود، اگر اندکی از محبت خود را بر دیگران بباریم. بیایید بهجای مسابقه برای جلو زدن، به فکر ساختن باشیم؛ ساختن جامعهای که در آن شادی، امید و اخلاق، جاری باشد. اینگونه، نه فقط در جادهها، که در زندگی نیز همسفر هم خواهیم بود.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 خیانتهای ظریف : اعتماد به دشمن، تضعیف منافع ملی
سینه چاکان محمد جواد ظریف توجه نمایند که او ، در طول مذاکرات برجام اقدامات غیرقابل دفاعی ( خیانت ) انجام داد که به ضرر منافع ملی ایران تمام شد.
■ اعتماد بیش از حد به غرب : ظریف و تیم مذاکرهکننده برجام به وعدههای کشورهای غربی اعتماد کردند و بهراحتی تعهدات سنگینی پذیرفتند. این در حالی بود که طرفهای غربی هیچگاه به تعهدات خود عمل نکردند، و این موضوع به کشور ضربه زد.
■ عدم پیشبینی رفتار طرف مقابل : تیم دیپلماسی ایران نتوانست رفتار غیرقابل اعتماد آمریکا و دیگر کشورهای غربی را پیشبینی کند و نتوانست ضمانتهای کافی برای اجرای تعهدات طرف مقابل دریافت کند. خروج آمریکا از برجام در دوران ترامپ، اثبات کرد که این تیم دیپلماسی بهطور کامل درک درستی از رفتار غرب نداشت.
■ تضعیف صنعت هستهای : یکی از پیامدهای پذیرفتن محدودیتهای سخت در برجام، تضعیف شدید برنامه هستهای ایران بود. این محدودیتها هیچ دستاورد ملموسی برای مردم ایران نداشت ، ولی صنعت هستهای کشور را بهطور جدی آسیب زد.
■ افشای مسائل محرمانه : در مقاطعی، اظهارات و اقدامات ظریف باعث افشای اطلاعات حساس و تضعیف موقعیت ایران در برابر دشمنان شد. این اشتباهات بهویژه در مواقعی که ایران باید در برابر تهدیدات خارجی قویتر عمل میکرد، قابل قبول نبود.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 نقش کلیدی مجریان در سیاست خارجی؛ فراتر از تصمیمسازی کلان ، ( ظریف تطهیر و تبرئه نشود )
🔸 اینکه افرادی مانند وزیر امور خارجه یا رئیسجمهور را فاقد نقش مؤثر در سیاست خارجی قلمداد کنیم، دیدگاهی افراطی و غیرواقعبینانه است. این افراد نهتنها در تصمیمسازی و تدوین راهبردها، بلکه در چانهزنی دیپلماتیک و اجرای سیاستها نقشی بسیار کلیدی ایفا میکنند. هرچند خطوط کلی سیاست خارجی توسط رهبری و شورای عالی امنیت ملی تعیین میشود، اما تصمیمگیریهای اجرایی و جزئیات عملیاتی بر عهده مجریان است که تأثیر مستقیمی بر موفقیت یا شکست سیاستها دارند.
🔸 موفقیت یا ناکامی در مسائلی چون برجام، صرفاً به تصمیمات شورای عالی سیاست خارجی یا رهبری معظم محدود نمیشود. اجرای این تصمیمات، مدیریت مذاکرات و تنظیم جزئیات توافقات، از وظایف اصلی وزرا و رؤسای جمهور است. بنابراین، تمرکز تمام مسئولیت بر شورا و نادیده گرفتن سهم مجریان، به معنای سادهسازی بیمبنای موضوع است.
🔸 اینکه تمام موفقیت یا شکستها را صرفاً به تصمیمات شورای عالی سیاست خارجی نسبت دهیم، نوعی تحلیل تقلیلگرایانه است. سیاست خارجی و دیپلماسی عرصهای پیچیده است که از متغیرهای داخلی و بینالمللی متعدد تأثیر میپذیرد. در این میان، توانایی و عملکرد نهادهای اجرایی و تیمهای مذاکرهکننده، از جمله عوامل اصلی در نتیجهبخشی سیاستها بهشمار میآید.
🔸 با وجود آنکه سیاستگذاری کلان بر عهده شورا و رهبری است، اما نحوه مذاکره، کیفیت توافقات و نحوه اجرای آنها به تیم مذاکرهکننده و دولت وابسته است. ازاینرو، مجریان نهتنها نمیتوانند مسئولیت خود را انکار کنند، بلکه باید پاسخگوی نقش مستقیم خود در اجرای سیاستها و توافقات باشند. هرگونه بیتوجهی به این واقعیت، تصویری ناقص و نادرست از روند سیاستگذاری و اجرای سیاستهای خارجی ارائه میدهد.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 جنایات محمد رضا پهلوی در دوران سلطنت
امروز در یک گفتگوی صمیمانه با فردی در فضای حقیقی، صحبتمان به مسائل سیاسی و جنایات حکومت شاهنشاهی کشید. او از رژیم پهلوی دفاع میکرد ، و من فرصت را غنیمت شمرده و به برخی از جنایات محمدرضا پهلوی اشاره کردم :
🔸 سرکوب مخالفان سیاسی ،
ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) به عنوان یکی از ارکان اصلی سرکوب، به دستگیری، شکنجه و اعدام مخالفان سیاسی و منتقدان رژیم پهلوی معروف بود. مخالفان اعم از گروههای مذهبی، ملیگرا و چپگرا تحت تعقیب قرار میگرفتند.
🔸 کشتار 15 خرداد 1342 ،
در اعتراض به بازداشت امام خمینی (ره) و مخالفت مردم با انقلاب سفید شاه، حکومت پهلوی اعتراضات را سرکوب کرد. این سرکوب منجر به کشته شدن صدها نفر در قم، تهران و دیگر شهرها شد.
🔸 واقعه سیاهکل (1349) ،
برخورد نظامی با گروههای چریکی مانند فدائیان خلق در جنگلهای سیاهکل، به کشته شدن اعضای این گروهها و گسترش سرکوب سیاسی انجامید.
🔸 کشتار 17 شهریور 1357 (جمعه سیاه) ،
در اوج اعتراضات مردمی علیه شاه، نیروهای نظامی در میدان ژاله (شهدای کنونی) به روی مردم معترض آتش گشودند. این واقعه یکی از خونینترین سرکوبهای دوران پهلوی بود و منجر به کشته شدن صدها نفر شد.
🔸 نقض آزادی بیان و مطبوعات ،
مطبوعات و رسانهها تحت کنترل شدید حکومت قرار داشتند و از بیان هرگونه انتقاد از شاه و حکومت منع میشدند. نویسندگان، روزنامهنگاران و روشنفکرانی که به رژیم انتقاد میکردند، بازداشت یا تبعید میشدند.
🔸 فساد گسترده در دربار و اقتصاد ،
سوءاستفاده از منابع مالی کشور توسط خاندان پهلوی و وابستگانشان یکی از دلایل نارضایتی عمومی بود. در حالی که بخش بزرگی از جمعیت ایران در فقر زندگی میکردند، ثروتهای ملی صرف جشنهای پرهزینه، تجملات درباری و انتقال سرمایه به خارج از کشور میشد.
🔸 اجرای انقلاب سفید و تضادهای اجتماعی ،
اصلاحات ارضی و انقلاب سفید شاه باعث تغییرات گسترده در ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور شد. اما این اصلاحات با سرکوب سنتها و ارزشهای فرهنگی و مذهبی همراه بود که مخالفتهای زیادی را برانگیخت.
🔸 همکاری با قدرتهای خارجی ،
نزدیکی بیش از حد شاه به کشورهای غربی، بهویژه آمریکا و بریتانیا، و تأمین منافع آنان در ایران، باعث از دست رفتن اعتماد مردم به حکومت شد. قراردادهای نفتی ناعادلانه و حضور مستشاران خارجی از جمله دلایل نارضایتی بود.
🛑 این جنایات و اقدامات، به همراه نارضایتیهای عمومی از فساد، استبداد و وابستگی به قدرتهای خارجی، از دلایل اصلی سقوط رژیم پهلوی در انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ به شمار میرود.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 چگونه میتوان این حقایق را دید و همچنان به سکولاریسم پایبند ماند؟!!
بزنگاههای سیاسی در زندگی رسول خدا (ص) بیانگر حکمت، تدبیر، و درایت ایشان در هدایت جامعه و مدیریت مسائل پیچیده سیاسی و اجتماعی است. این لحظات حساس، به خوبی نشاندهنده نگاه راهبردی پیامبر اکرم (ص) در زمینه تعامل با افراد و قبایل مختلف، مدیریت بحرانها، عدم جدایی دین از سیاست و تلاش برای استقرار عدالت در جامعه اسلامی بود. در ادامه به برخی از این بزنگاهها اشاره میشود :
🔸 پیمان حلف الفضول : پیش از بعثت، پیامبر اکرم (ص) در پیمانی شرکت کردند که هدف آن حمایت از مظلومان و مبارزه با ظلم بود. این مشارکت نشاندهنده اهمیت عدالت اجتماعی در نگاه پیامبر حتی قبل از رسالت ایشان بود.
🔸 هجرت به حبشه : پیامبر (ص) در مواجهه با فشارهای قریش بر مسلمانان، دستور دادند گروهی از یارانشان به حبشه مهاجرت کنند. انتخاب حبشه به دلیل عدالتمحوری پادشاه آنجا بود و نشاندهنده تدبیر پیامبر در حفظ جان یاران و گسترش پیام اسلام بود.
🔸 بیعت عقبه : پیامبر (ص) در سالهای قبل از هجرت، با گروهی از مردم مدینه پیمان بستند. این بیعت نقطه عطفی در تأسیس حکومت اسلامی بود و زمینه را برای هجرت و تشکیل جامعه اسلامی در مدینه فراهم کرد.
🔸 هجرت به مدینه : هجرت پیامبر به مدینه نهتنها یک اقدام عبادی بلکه حرکتی سیاسی و استراتژیک بود. این اقدام به تشکیل اولین حکومت اسلامی منجر شد و به پیامبر این امکان را داد که جامعهای منسجم بر اساس اصول اسلامی ایجاد کنند.
🔸 عقد پیمان مدینه : پس از هجرت، پیامبر اکرم (ص) با قبایل و گروههای مختلف، از جمله یهودیان مدینه، پیمانی را امضا کردند که حقوق و تکالیف همه اقوام را مشخص میکرد. این پیمان، نمونهای از مدیریت تنوع و ایجاد همزیستی مسالمتآمیز بود.
🔸 غزوات و سریهها : پیامبر (ص) در طول رسالت خود، در جنگها و مأموریتهای متعددی شرکت کردند که هدف آنها دفاع از جامعه اسلامی و مقابله با تهدیدات خارجی بود. مدیریت پیامبر در این جنگها نشاندهنده توانایی بالای ایشان در رهبری و تصمیمگیری در بحرانها بود.
🔸 صلح حدیبیه : پیامبر (ص) با امضای صلح حدیبیه، نشان دادند که حتی در شرایط نابرابر، مذاکره و صلح میتواند به تقویت جامعه اسلامی کمک کند. این پیمان بهظاهر به سود قریش بود، اما در عمل زمینه را برای گسترش اسلام فراهم کرد.
🔸 فتح مکه : فتح مکه اوج قدرت پیامبر (ص) بود، اما ایشان به جای انتقامجویی، با بخشش و عطوفت، دلهای بسیاری را به اسلام جذب کردند. این رفتار، نمونهای از مدیریت عاطفی و سیاسی ایشان بود.
🔸 حجةالوداع : پیامبر (ص) در آخرین حج خود، خطبهای تاریخی ایراد کردند که در آن اصول اساسی دین و حقوق انسانها را بیان کردند. این خطبه منشوری سیاسی، اجتماعی و اخلاقی برای همه مسلمانان است.
✅ این بزنگاهها نشان میدهد که رسول خدا (ص) نهتنها پیامآور وحی الهی، بلکه رهبری سیاسی و اجتماعی بود که با درایت و حکمت، جامعهای مستحکم و بر پایه عدالت ایجاد کرد.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 آقا یا خانم اصلاح طلب :
مذاکره با قاتل سردار دلها، راهکار جادویی حل مشکلات نیست.
🔸 مذاکره با کسی که دستور شهادت سردار سلیمانی را صادر کرده و آشکارا به دشمنی با ملت ایران افتخار میکند، نهتنها راهکاری جادویی برای حل مشکلات نیست، بلکه نوعی عقبنشینی از اصول و ارزشهای جمهوری اسلامی است. سردار دلها نماد ایستادگی و مقاومت در برابر استکبار جهانی بود، و پذیرش مذاکره با قاتلان او، به معنای نادیده گرفتن خون شهدا و زیر پا گذاشتن عزت ملی است. راهحل مشکلات کشور، در تکیه به ظرفیتهای داخلی و تقویت اراده ملی نهفته است، نه دست دادن به کسی که همواره به دنبال تحقیر ملت ایران بوده است.
🔸 تجربههای گذشته نشان داده است که مذاکره با آمریکا و همپیمانانش، هیچ دستاوردی جز بدعهدی، تحریمهای بیشتر و فشار بر ملت ایران نداشته است. برجام نمونهای روشن از این حقیقت است که حتی پس از سالها مذاکره و تعهد ایران به تمامی توافقات، طرف مقابل با خروج یکجانبه از توافق، نشان داد که به هیچ اصولی پایبند نیست. قاتلان سردار سلیمانی، همان کسانی هستند که هرگاه نتوانند از درِ مذاکره، امتیازی بگیرند، از درِ تهدید و ترور وارد میشوند. آیا میتوان به چنین افرادی اعتماد کرد؟
🔸 مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور، با اتکا به مردم، تقویت تولید داخلی، و اصلاح ساختارهای مدیریتی قابل حل است. مذاکره با قاتلان ملت ایران، نهتنها راهکاری جادویی نیست، بلکه موجب تضعیف جایگاه جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی میشود. آنچه کشور را از بحرانها عبور داده است، مقاومت در برابر زورگوییهای دشمن و بهرهگیری از ظرفیتهای ملی بوده است. برای حل مشکلات، باید عزت ملی و اصول انقلاب حفظ شود، نه اینکه در برابر کسانی که حتی به تعهداتشان پایبند نیستند، دست تسلیم بلند کرد.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea