طلوع فکر و اندیشه
🔴 سرکار خانم محترم ؛
■ نخست یادآور میشوم که نقد رفتار مسئولان و مقایسهٔ شیوهٔ پاسخگویی در نظامهای مختلف، نه جرم است و نه بیاحترامی، بلکه از حقوق مسلّم هر شهروند آگاه و دلسوز انقلاب اسلامی است. این حق، برآمده از منطق قرآن و سیرهٔ علوی است؛ آنجا که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند : فَلَا تَكُفُّوا عَن مَقَالٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ.
■ نسبت دادن واژههایی چون جعلی ، فیک و کمسواد به نگارنده، نه شأن گفتوگوی علمی است و نه در شأن فرد مؤمن و انقلابی. اتهام، هرگاه بدون سند باشد، خود نوعی تحریف حقیقت و تضییع حقالناس است. اگر تصویری که مطرح شده جعلی است، لطفا مستندات معتبر خود را ارائه فرمایید تا افکار عمومی قضاوت کند؛ زیرا مدعی، باید دلیل بیاورد، نه آنکه منتقد را تخریب کند.
■ حتی اگر فرضا تصویر مورد بحث نادرست باشد، اصلِ پرسش پابرجاست :
چرا در ماجرای اخیر، بهجای تبیین شفاف و احترام به افکار عمومی، شاهد برکناری مدیرکل فرودگاههای اردبیل همزمان پس از بازدید وزیر بودیم؟ این خبر در رسانههای رسمی از جمله فارس و مشرقنیوز و.... نیز منتشر شده است و قابل انکار نیست ( نگاه کنید : مشرقنیوز، گزارش عزل مدیرکل فرودگاههای اردبیل ).
■ ادعای بیارتباطی موضوع به نگارنده ، نیز نادرست است؛ زیرا مسئلهٔ قانون و عدالت، موضوعی عمومی است و هیچکس نمیتواند مردم را از مطالبهگری بازدارد. هر ایرانی در برابر انحراف از عدالت، مسئول است؛ چنانکه امام خمینی(ره) فرمودند : اگر دیدید مسئولین از عدالت منحرف شدند، همه وظیفه دارید نهی از منکر کنید.
■ دربارهٔ سوابق خانوادگی وزیر محترم نیز باید گفت: احترام به ایثار شهدا هرگز مجوز نقدناپذیری فرزندان آنان نیست. در منطق دین، حسب و نسب مصونیت نمیآورد؛ بلکه معیار، رفتار و کارآمدی در مسئولیت است.
■ هدف این قلم، نه تخریب است و نه سیاسیکاری؛ بلکه دفاع از قداست قانون و کرامت مردم است. جامعهای پیشرفت میکند که در آن قانون، برتر از صاحبمنصب باشد؛ نه بالعکس.
اگر قرار باشد مقام، مصونیت بیاورد، عدالت از قامت میافتد و مردم، از امید تهی میشوند.
✅ در پایان تأکید میکنم :
من آمادهام هر ادعایی را با سند و منطق اثبات کنم و با هر مخالفی، در فضای گفتوگوی عقلانی و بر اساس جدال احسن مناظره کنم؛ اما تخریب، تهمت و تحقیر را پاسخ نمیدانم.
در مسیر حق، نه از توهین بیم دارم و نه از غوغای بیمنطقان.
✍ موسی آقایاری
🆔https://eitaa.com/Myidea/7094
🔴 پنجاه پرسشی که هر اصلاح طلب باید پاسخ دهد :
۱. چرا اصلاحطلبان همیشه از شعار آزادی استفاده میکنند اما در عمل منتقدان خود را برنمیتابند؟
۲. اگر آزادی بیان ارزش است، چرا رسانههای منتقد دولتهای اصلاحطلب توقیف شدند؟
۳. چرا هرگاه در قدرتاند، اصولگرایان را متهم به تندروی میکنند و وقتی بیروناند، خود تندتر میشوند؟
۴. چرا بسیاری از اصلاحطلبان پس از شکست انتخاباتی، مردم را جاهل یا احساساتی مینامند؟
۵. چرا اصلاحطلبان از دموکراسی فقط تا زمانی حمایت میکنند که نتیجه به نفعشان باشد؟
۶. چرا اکثر اصلاحطلبان از غرب انتقاد نمیکنند، حتی وقتی علیه ملت ایران توطئه میکند؟
۷. چرا اصلاحطلبان از واژه عقلانیت برای توجیه هر نوع عقبنشینی استفاده میکنند؟
۸. چرا از عدالت اجتماعی حرف میزنند ولی زندگیهای اشرافی دارند؟
۹. چرا بیشتر فرزندان اصلاحطلبان در خارج از کشور زندگی میکنند؟
۱۰. اگر مردمسالاری دینی را قبول دارند، چرا همیشه به بخش دینی آن طعنه میزنند؟
۱۱. چرا در مقابل هتاکی به مقدسات، سکوت میکنند؟
۱۲. چرا وقتی نوبت دفاع از انقلاب میرسد، ناگهان واقعگرا میشوند؟
۱۳. چرا در تمام بحرانها، نسخه غربی ارائه میدهند؟
۱۴. چرا شعار آزادی زن میدهند ولی زن را ابزار تبلیغاتی میکنند؟
۱۵. چرا فساد اقتصادی در دولتهای اصلاحطلب بیشتر از بقیه دورهها گزارش شده است؟
۱۶. چرا از مردمگرایی فقط در ایام انتخابات یاد میکنند؟
۱۷. چرا در دوران مدیریتشان، نخبگان انقلابی را حذف کردند؟
۱۸. چرا بسیاری از اصلاحطلبان در بزنگاههای تاریخی، سکوت کردهاند؟
۱۹. چرا وقتی از پاسخ عاجزند، برچسب افراطی به منتقد میزنند؟
۲۰. چرا مفاهیم دینی را تا حد ابزار سیاسی پایین میآورند؟
۲۱. چرا به نام گفتوگو فقط با همفکران خود گفتوگو میکنند؟
۲۲. چرا وقتی دشمنان خارجی از آنان حمایت میکنند، سکوت میکنند؟
۲۳. چرا دروغ رسانهای را ابزار مشروع سیاست میدانند؟
۲۴. چرا هیچگاه مسئولیت شکستهایشان را نمیپذیرند؟
۲۵. چرا همیشه درگیر توجیه گذشته خود هستند؟
۲۶. چرا جوانان مؤمن را از مناصب کنار میگذارند؟
۲۷. چرا در برابر اهانت به امامین انقلاب موضعی شفاف ندارند؟
۲۸. چرا در دفاع از خون شهدا کمحرفاند اما در نقد سپاه پرحرف؟
۲۹. چرا همیشه خود را قربانی معرفی میکنند؟
۳۰. چرا اصلاحاتشان همیشه به معنای تضعیف اصول انقلاب تمام میشود؟
۳۱. چرا هیچ الگوی موفقی از اصلاحات ارائه ندادهاند؟
۳۲. چرا در برابر تحریمها، بهجای مقاومت، تسلیم را تجویز کردند؟
۳۳. چرا از غرب الگو میگیرند اما از شکستهایش حرف نمیزنند؟
۳۴. چرا از منافع ملی فقط وقتی حرف میزنند که با منافع جناحشان یکی باشد؟
۳۵. چرا منتقدانشان را بیسواد میخوانند؟
۳۶. چرا در میان اصلاحطلبان، چهره پاکدست نادر است؟
۳۷. چرا هرگاه به قدرت میرسند، شعارهای انقلابی را کنار میگذارند؟
۳۸. چرا اصلاحات برایشان یعنی تغییر مردم، نه تغییر خودشان؟
۳۹. چرا از مفاهیم دینی مثل رحمت برای توجیه بیعملی استفاده میکنند؟
۴۰. چرا از تجربههای تلخ گذشته عبرت نمیگیرند؟
۴۱. چرا هنوز هم از فتنه ۸۸ مرزبندی نکردهاند؟
۴۲. چرا رسانههای اصلاحطلب، میدان تاختوتاز ضدانقلاب شدهاند؟
۴۳. چرا در برابر جنایات آمریکا در منطقه سکوت میکنند؟
۴۴. چرا وقتی بحث فلسطین و مقاومت پیش میآید، بهجای حمایت، توجیه میآورند؟
۴۵. چرا هنوز نمیگویند ایران بدون غرب هم میتواند؟
۴۶. چرا با دینِ مردم، نه دشمنانِ مردم، میجنگند؟
۴۷. چرا از واژه تندرو برای هر انسان مؤمن استفاده میکنند؟
۴۸. چرا اصلاحطلبی را مترادف با بیغیرتی انقلابی کردهاند؟
۴۹. چرا از ریشههای غربزده خود فاصله نمیگیرند؟
۵۰. چرا هنوز نفهمیدهاند که مردم از بازی با ایمانشان خستهاند؟
✍ موسی آقایاری
🆔https://eitaa.com/Myidea/7095
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 منطق وارونه روشنفکر بیوطن
وقتی کسی همچون زیبا کلام از شکست ملت خود لذت میبرد، دیگر نامش روشنفکر نیست، بلکه روغنفکر و روشنزداست؛ یعنی کسی که چراغ عقل و غیرت را خاموش کرده است.
در منطق قرآن، انسانِ مؤمن حتی از لغزش دشمنِ گمراه نیز با دلسوزی سخن میگوید، چه رسد به شکست امت خویش.
خوشحالی از ناکامی ایران، نه نشانه آزاداندیشی است و نه نقد حاکمیت؛ بلکه بیماریِ خطرناک بیهویتی و خودانکاری است.
ایران برای مؤمن، میدان تعصب کور نیست؛ میدان غیرت الهی است. کسی که از افتادن پرچم وطنش خوشحال میشود، در حقیقت از سقوط عزت خود مسرور است.
در مکتب ما، ایران قبلهی دوم نیست، اما خاکی است که بر آن نماز خون شهیدان جاری شد. و هرکه بر این خاک لبخندِ شکست بزند ، گرفتار انحطاط عقل و انجماد قلب است.
ایمان میگوید : با دشمن در خارج بجنگ، نه با ریشه در داخل.
و آنان که از باخت ایران شاد میشوند، در حقیقت پیروزی شیطان را جشن میگیرند.
✍ موسی آقایاری
🆔 https://eitaa.com/Myidea/7097
طلوع فکر و اندیشه
🔴 جناب آقای دکتر پزشکیان
رئیسجمهور محترم جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم
اکنون در برابر حقیقتی ایستادهایم که هیچ مدیری، هیچ مسئولی و هیچ دستگاهی نمیتواند از آن چشم بپوشد: مدیریت اقتصادی ماههای گذشته، سفره مردم را چنان کوچک کرده که توان خرید ابتداییترین نیازهای معیشتی به مرز سقوط رسیده است. خانوادههای فراوانی در این کشور دیگر قدرت خرید گوشت از هیچ نوعش را ندارند.
اجارهخانهها ماهها عقب میافتد و صاحبخانه و مستأجر هر دو در اضطراب فرساینده گرفتارند.
سفر زیارتی ـ که همیشه کمهزینهترین پناه معنوی مردم بود ـ به حسرتی سنگین تبدیل شده.
و شرمآورتر از همه اینکه، خرید یک دست لباس ساده برای بسیاری از خانوادهها به آرزویی دور بدل شده است.
این نوشته برای ترحمطلبی نیست؛
برای یادآوری مسئولیتی است که بر دوش شماست و بر دوش هیچکس دیگری نیست.
وقتی مردم زیر بار معیشت خم شدهاند، سخن گفتن از برنامه، شعار، آیندهنگری و در راه بودنِ اقدامات دیگر پذیرفته نیست. جامعه امروز به نتیجهی روشن، به اقدام فوری و به مدیریت واقعی نیاز دارد.
کشوری با این همه ظرفیت و ثروت، نباید به جایی برسد که مردمش برای ابتداییترین نیازهای زندگی، حسابوکتابِ روزمره و شرمندگی خانوادگی بکشند. این وضعیت نه قابل پنهانکاری است، نه با توجیه و تبیین قابل ترمیم.
این وضعیت محصول تصمیمهاست؛ نه تقدیر آسمانی.
ملت ایران از دولت شما تغییر محسوس و فوری میخواهد؛
نه تحلیلهای تکراری،
نه وعدههای کشدار،
نه مدیریت پشت میزها.
امروز، شما در برابر آزمونی ایستادهاید که تاریخ با صراحت دربارهاش قضاوت خواهد کرد. یا دولت شما نام خود را با اصلاحات جدی، عملگرایی، و بازگشت عقلانیت به اقتصاد ثبت میکند،
یا در ردیف دولتهایی قرار میگیرد که کشور را با هزینههای سنگین به نسلهای بعد تحویل دادند.
مردم، امیدشان را بیهوده خرج نمیکنند.
پس اجازه ندهید این سرمایه عظیم، با تداوم وضع موجود فرسوده و نابود شود.
این یادداشت، آخرین مطالبه آرامِ جامعه نیست؛
اما فریاد محترمانهای است که مسئولیت شما را یادآوری میکند.
✍ موسی آقایاری
🆔https://eitaa.com/Myidea/7100
طلوع فکر و اندیشه
🔴 در هنگامهای که خاک این سرزمین مورد تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی قرار گرفته و ملت ایران داغدار نقض حاکمیت ملی خویش است، انتظار طبیعی، عقلانی و بدیهی از هر صاحب منصب و صاحبنظر، شناخت دشمن، مرزبندی قاطع با متجاوز و دفاع عملی از عزت ملی است.
اما هنگامی که پس از ۱۲ روز تجاوز مستقیم رژیم صهیونیستی هنوز کسانی یافت میشوند که در تفسیر این رخداد، نه تنها بر شناخت دشمن پای نمیفشارند بلکه با تعابیری حیرتآور، رژیم متجاوز را بهتر میخوانند و حتی نسخهی مواجهه دموکراتیک با اشغالگران را تجویز میکنند، باید گفت:
اینجا مسئله سلیقه سیاسی نیست؛
مسئله اختلال در تشخیص بدیهیات امنیت ملی است.
در ادبیات سیاسی، چنین خطای فاحشی را نمیتوان با عبارات لطیف توضیح داد.
این سطح از سادهانگاری، نه نظر است و نه تحلیل ؛ بلکه خلل در فهمِ اولیات سیاست و امنیت است.
در جهانی که قواعد قدرت بر اساس بازدارندگی، اقتدار و محاسبه دقیق تهدید شکل میگیرد، تصور اینکه با رژیمی اشغالگر و مسلح به زرادخانه هستهای، باید دموکراتیک رفتار کرد نوعی غفلت از بدیهیات ژئوپلیتیک و عقلانیت استراتژیک است.
رژیم صهیونیستی، طبق اسناد بینالمللی و گزارشهای رسمی،
یک بازیگر عادی نیست؛
یک کنشگر نظامی مهاجم است که اساس موجودیتش با اشغال، ترور، توسعهطلبی و نقض سیستماتیک حقوق ملّتها گره خورده است.
سخن گفتن از برخورد دموکراتیک با چنین رژیمی،
در بهترین حالت،
نادیده گرفتن ماهیت واقعی دشمن است
و در بدترین حالت،
فرورفتن در تحلیلهای غربزده و بریده از شناخت میدانی منطقه.
عقلانیت برتر و تجربه تاریخی، یک اصل تغییرناپذیر را ثابت کرده است:
با متجاوز، برخورد علمی یعنی بازدارندگی؛
نه خوشباوری سیاسی.
حاکمیت ملی، خطوط قرمز تمدنی ماست.
هرکسی که در تحلیل خود این خطوط را مخدوش میکند،
میخواهد یا نمیخواهد،
به جای تقویت گفتمان مقاومت،
به گفتمان تسلیمپذیری آبرویی ناخواسته میبخشد.
این یادداشت نه از سر عصبانیت، بلکه از سر دفاع عقلانی از امنیت ملی نوشته میشود.
سیاست عرصه احساسات نیست؛
عرصه تشخیص دشمن، محاسبه قدرت، مدیریت تهدید و پاسداری از عزت ملتهاست.
هر صدایی که پس از تجاوز دشمن،
به جای تقویت اراده ملی،
به بهتر خواندن متجاوز یا دموکراتیک خواندن مواجهه با اشغالگر منتهی شود،
صدایی است که باید با استدلال قاطع، نقد علمی و تبیین سختگیرانه خاموش شود.
در برابر تجاوز،
تساهل سیاسی نه اخلاقی است، نه علمی، نه ملی.
این حقیقتی است که هیچ عقل سلیمی در آن تردید ندارد.
✍ موسی آقایاری
🆔https://eitaa.com/Myidea/7102
طلوع فکر و اندیشه
🔴 پاسخ به ادعای حسن آقامیری روحانی خلع لباس شده که می گوید : ما صدها اصول دین داریم نه پنج تا!!
اولاً: اصول دین، اصطلاح کلامی است ؛ یعنی اموری که دین بدون آنها، دینِ اسلامِ ناب نیست.
این اصول باید سه ویژگی داشته باشند :
۱) عقلی باشند و تقلید در آنها جایز نباشد،
۲) ملاک ایمان و کفر به حساب آیند،
۳) اگر حذف شوند، ساختار دین فروبریزد.
چنین اموری از جنس ستون و پایهاند، نه زیباسازی و مستحبات؛ و طبیعتاً تعدادشان نمیتواند صدها باشد؛ چون صد ستون یعنی هیچ ستونی نیست و بنا تبدیل به جنگل چوب شده است!
ثانیا : علمای شیعه ـ از شیخ مفید تا علامه طباطبایی، از خواجه نصیر تا امام خمینی(ره) ـ اصول دین را بر اساس برهان عقلی استخراج کردهاند، نه براساس قرارداد.
آنها پرسیدند: اگر اسلام را به اجزای بنیادیاش تحلیل کنیم، چه چیزهایی بنیان هویت آن است؟
پاسخ علمای دین چنین بود :
۱. خدایی که اصل وجود دین است → توحید
۲_ پیامبری که آورنده دین است → نبوت
۳. قانونی که تضمینکننده بقای دین است → معاد
۴_ حافظ و نگهبان دین پس از پیامبر → امامت
۵_ برپادارنده عدالت در هستی و دین → عدل
اینها پایه اند، نه فهرست فضیلتها.
ثالثا : اگر هر ارزش اخلاقی یا حکم شرعی را اصل دین بنامیم، آنگاه:
ـ امر به معروف، اصل دین میشود!!!
ـ حجاب، اصل دین میشود!!!
ـ نماز، اصل دین میشود!!!
ـ صداقت، اصل دین میشود!!!
و در نتیجه، مرز ایمان و کفر محو میشود؛ و کسی میتواند بگوید من صدها اصل خودم را دارم ، و چنین وضعی هویت دینی را متلاشی میکند.
رابعا : حتی قرآن هم اصول را به شکل ستونهای بنیادین معرفی میکند:
آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ… که باور به اللّه، ملائکه، کتب، رسل، یومالآخر را ستونها معرفی میکند نه صدها اصل پراکنده.
یعنی ساختار دین پایهدار است، نه بیساختار و قابلتکثیر بینهایت.
خامسا : کسی که میگوید : ما صدها اصول دین داریم ، در واقع اصول دین را بیمعنا میکند؛
چون اصل یعنی بنیان ثابت؛ نه چیزی که هر روز بشود یکی به فهرستش اضافه کرد.
این دقیقاً همان نسبیسازی دین است که پیامدش این میشود :
هرکس اصول خودش را بسازد و دین را مطابق پسندِ زمانه تعریف کند.
این حرف، ریشهایترین راه برای تخریب هویت ثابت و الهی دین است.
✍ موسی آقایاری
🆔 https://eitaa.com/Myidea/7104