علیکم السلام
برادر گرامی، جناب حسینزاده
ابتدا از دغدغهی شما سپاسگزارم و کنشگری شما را نشانهی طلب حقیقت میدانم. اما اجازه دهید به مسئله عمیقتر و منطقیتر نگاه کنیم.
۱. قیاس معالفارق :
شما هیئت عزاداری را با ورزشگاه مقایسه کردید، اما این دو اساساً قابل قیاس نیستند. در هیئت عزاداری، هدف زنده نگه داشتن شعائر دینی و تعظیم ارزشهای حسینی است؛ اگر عدهای بدحجاب در حاشیهی آن حاضر شوند، این رفتار خلاف، به اصل عزاداری خدشهای وارد نمیکند، زیرا فلسفهی عزاداری گناهآلود نیست. اما در ورزشگاه، مسأله حضور بانوان از ابتدا با چالشهای فرهنگی و اجتماعی همراه بوده و حالا شاهدیم که در عمل، به بستری برای ترویج بیحیایی و شکستن قبحها تبدیل شده است.
۲. قانون فیفا، خط قرمزهای ما نیست!!!
فرمایش شما در مورد قوانین فیفا درست است، اما آیا ما باید هر قانونی را بیچون و چرا بپذیریم، ولو اینکه با ارزشهای دینی و ملیمان در تضاد باشد؟ مگر همین فیفا نیست که حتی به خاطر یک نوشتهی کوچک روی پیراهن یا نام الله روی پرچم، تیمهای مسلمان را جریمه میکند؟ چرا در برابر ارزشهای لیبرالی آنها تسلیم شویم اما از ارزشهای خودمان کوتاه بیاییم؟
۳. تجربه تلخ غرب:
کشورهای غربی که سالهاست حضور زنان در ورزشگاه را آزاد کردهاند، امروز خود گرفتار عوارض آن شدهاند! آمار تعرضات جنسی، ناهنجاریهای اخلاقی و حتی بروز آسیبهای اجتماعی در این محیطها آنقدر بالا رفته که خودشان به دنبال راهکارهایی برای محدودسازی آن هستند. پس چرا ما باید نسخهی شکستخوردهی آنها را بدون در نظر گرفتن شرایط فرهنگی خود، اجرا کنیم؟
۴. مشکل اصلی، تفکر عادیسازی بیحیایی است:
باید دقت کنیم که اصل اعتراض من، حضور زنان در ورزشگاه نیست؛ بلکه اعتراض من به شکسته شدن مرزهای غیرت و حیازدایی است که در عمل در حال وقوع است. حضور یک بانوی مسلمان در ورزشگاه، اگر با حفظ عفاف و شأن زن ایرانی باشد، بحثی متفاوت است؛ اما آنچه در این مدت شاهد بودیم، نتیجهی تفکری است که عامدانه تلاش دارد تا این محیط را به عرصهی قبحشکنی تبدیل کند.
۵. پس چه باید کرد؟
راهکار، تعطیل کردن ورزشگاهها یا حذف زنان از اجتماع نیست، بلکه نظارت دقیق و اجرای چارچوبهایی است که اجازه ندهد این محیط به بستری برای بیحیایی و فساد اخلاقی تبدیل شود. اما متأسفانه، تجربه نشان داده که نظارت در این حوزه ضعیف است و همین بیمبالاتی، عواقبی نظیر آنچه در بازی پرسپولیس دیدیم را رقم میزند.
نتیجه اینکه : نه باید در برابر فشارهای بیرونی تسلیم شد، نه باید به اسم آزادی، ارزشهای الهی و انسانی را قربانی کرد. مشکل، تنها حضور زنان در ورزشگاه نیست؛ بلکه تفکری است که از این موضوع برای زدودن غیرت دینی سوءاستفاده میکند. و این خیانتی است که نباید از آن چشم پوشید.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
طلوع فکر و اندیشه
🔵 آهای تحلیلگر محترم ، نه سیاهنما باش و نه سفیدشویی کن تحلیل سیاسی اگر بخواهد وزین، عمیق و واقعنگ
🔵 اصل دوم : تحلیل چندبُعدی – بررسی همزمان نقاط قوت و ضعف
تحلیل سیاسی مانند ترسیم یک نقاشی دقیق است که در آن، تمامی جزئیات باید در نظر گرفته شود. هرگونه نگاه تکبُعدی، چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی، باعث انحراف از واقعیت میشود و میتواند تصمیمگیریهای نادرست را به دنبال داشته باشد. برای رسیدن به شناختی جامع و منصفانه، تحلیلگر باید نقاط قوت و ضعف را در کنار یکدیگر بررسی کند و تصویری واقعی از وضعیت ارائه دهد.
🔸 تحلیل چند بُعدی به معنای آن است که در ارزیابی یک موضوع، تمام ابعاد آن مورد توجه قرار گیرد و تحلیلگر گرفتار نگاه یکجانبه و سوگیرانه نشود. این نوع نگاه، ضمن تقویت انصاف در تحلیل، به تصمیمگیران کمک میکند که برنامهریزی صحیحتری داشته باشند.
در بسیاری از تحلیلهای سیاسی و اجتماعی، افراط و تفریط دیده میشود. برخی تحلیلها صرفاً بر نقاط ضعف تأکید دارند و دستاوردهای یک دولت، سازمان یا جامعه را نادیده میگیرند. از سوی دیگر، برخی تحلیلها چنان بر موفقیتها تأکید دارند که مشکلات و کاستیها به حاشیه رانده میشوند. این هر دو نگاه، ناقص و غیرواقعی است.
مثلا فرض کنیم کشوری در حوزه بهداشت و آموزش پیشرفت قابل توجهی داشته و توانسته است زیرساختهای بیمارستانی و دانشگاهی خود را بهبود بخشد. اما همزمان، در حوزه اقتصادی دچار رکود و افزایش نرخ بیکاری شده است. اگر تحلیلگر فقط به بحرانهای اقتصادی بپردازد و از پیشرفتهای علمی و بهداشتی غافل شود، تصویری ناامیدکننده و ناعادلانه ارائه خواهد داد. از سوی دیگر، اگر تحلیلگر فقط بر موفقیتها تأکید کند و مشکلات اقتصادی را نادیده بگیرد، واقعیت را تحریف کرده و امکان اصلاح کاستیها را از بین خواهد برد.
✅ بنابراین ، یک تحلیل دقیق و واقعبینانه باید هم دستاوردها و هم مشکلات را در کنار هم ببیند. چنین نگاهی نهتنها موجب قضاوت منصفانه میشود، بلکه امکان اصلاح و پیشرفت را نیز فراهم میکند. بنابراین، تحلیلگر باید مانند یک نقاش ماهر، تمامی زوایای تصویر را ترسیم کند تا مخاطب بتواند واقعیت را آنگونه که هست ببیند، نه آنگونه که به او القا میشود.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
طلوع فکر و اندیشه
🔵 آهای تحلیلگر محترم ، نه سیاهنما باش و نه سفیدشویی کن تحلیل سیاسی اگر بخواهد وزین، عمیق و واقعنگ
🔵 اصل دوم : تحلیل چندبُعدی – بررسی همزمان نقاط قوت و ضعف
تحلیل سیاسی مانند ترسیم یک نقاشی دقیق است که در آن، تمامی جزئیات باید در نظر گرفته شود. هرگونه نگاه تکبُعدی، چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی، باعث انحراف از واقعیت میشود و میتواند تصمیمگیریهای نادرست را به دنبال داشته باشد. برای رسیدن به شناختی جامع و منصفانه، تحلیلگر باید نقاط قوت و ضعف را در کنار یکدیگر بررسی کند و تصویری واقعی از وضعیت ارائه دهد.
🔸 تحلیل چند بُعدی به معنای آن است که در ارزیابی یک موضوع، تمام ابعاد آن مورد توجه قرار گیرد و تحلیلگر گرفتار نگاه یکجانبه و سوگیرانه نشود. این نوع نگاه، ضمن تقویت انصاف در تحلیل، به تصمیمگیران کمک میکند که برنامهریزی صحیحتری داشته باشند.
در بسیاری از تحلیلهای سیاسی و اجتماعی، افراط و تفریط دیده میشود. برخی تحلیلها صرفاً بر نقاط ضعف تأکید دارند و دستاوردهای یک دولت، سازمان یا جامعه را نادیده میگیرند. از سوی دیگر، برخی تحلیلها چنان بر موفقیتها تأکید دارند که مشکلات و کاستیها به حاشیه رانده میشوند. این هر دو نگاه، ناقص و غیرواقعی است.
مثلا فرض کنیم کشوری در حوزه بهداشت و آموزش پیشرفت قابل توجهی داشته و توانسته است زیرساختهای بیمارستانی و دانشگاهی خود را بهبود بخشد. اما همزمان، در حوزه اقتصادی دچار رکود و افزایش نرخ بیکاری شده است. اگر تحلیلگر فقط به بحرانهای اقتصادی بپردازد و از پیشرفتهای علمی و بهداشتی غافل شود، تصویری ناامیدکننده و ناعادلانه ارائه خواهد داد. از سوی دیگر، اگر تحلیلگر فقط بر موفقیتها تأکید کند و مشکلات اقتصادی را نادیده بگیرد، واقعیت را تحریف کرده و امکان اصلاح کاستیها را از بین خواهد برد.
✅ بنابراین ، یک تحلیل دقیق و واقعبینانه باید هم دستاوردها و هم مشکلات را در کنار هم ببیند. چنین نگاهی نهتنها موجب قضاوت منصفانه میشود، بلکه امکان اصلاح و پیشرفت را نیز فراهم میکند. بنابراین، تحلیلگر باید مانند یک نقاش ماهر، تمامی زوایای تصویر را ترسیم کند تا مخاطب بتواند واقعیت را آنگونه که هست ببیند، نه آنگونه که به او القا میشود.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
طلوع فکر و اندیشه
1. پیامبر اسلام (ص) در چه سالی به دنیا آمد؟ الف) 560 میلادی ب) 570 میلادی ج) 580 میلادی د) 590 م
🔵 گزارش اهدای جوایز مسابقه عید مبعث در کانال طلوع فکر و اندیشه
به مناسبت عید سعید مبعث، مسابقهای ویژه با محوریت پاسخ به سؤالات معرفتی و اعتقادی در کانال طلوع فکر و اندیشه برگزار شد. در این رقابت علمی و فرهنگی، جمعی از علاقهمندان به مباحث دینی و اندیشهای شرکت کردند و به سؤالات مطرحشده پاسخ دادند.
در نهایت، از میان شرکتکنندگان، هشت نفر بهعنوان برگزیدگان این مسابقه معرفی شدند. به پاس قدردانی از حضور و تلاش ارزشمند آنان، مبلغی به میزان ۱۰۰ هزار تومان به هر نفر و در مجموع ۸۰۰ هزار تومان تقدیم شد. هرچند این هدیه ناچیز و در حد شارژ اینترنت بود، اما هدف اصلی از این اقدام، ترویج تفکر، تدبر و تعمیق شناخت دینی در میان مخاطبان فرهیخته کانال بود.
امید است که این قبیل مسابقات، گامی مؤثر در مسیر ارتقای آگاهی دینی و توسعه فضای اندیشهورزی در جامعه باشد.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔴 مراقب باشیم به زیر دیگ هر کسی هیزم نریزیم
در روزگاری که هر کس با یک میکروفون، یک صفحه مجازی، یا یک تریبون، داعیهدار هدایت و روشنگری شده، باید هشیارتر از همیشه باشیم. امروز دیگر تنها منبرهای چوبی مساجد نیست که مردم را به راهی میکشاند، بلکه هزاران منبر صوتی، تصویری و نوشتاری در فضای حقیقی و مجازی قد علم کردهاند.
مجریانی که با لبخند، انحراف را در زرورق تحلیل میپیچند...
سخنرانانی که بهجای حق، مصلحتِ جیب و جایگاه خود را میگویند...
نویسندگانی که قلمشان، دنبالهرو هوای نفس است...
تحلیلگرانی که حقیقت را قربانی سیاست و منفعت کردهاند...
صاحبان کرسیهای تدریس که یا جاهطلباند یا جیرهخوار...
✅ حال سؤال اینجاست :
آیا اینان دینداری ما را تقویت میکنند یا تضعیف؟
آیا واقعیتگرا هستند یا توهمساز؟
آیا حقیقت را میگویند یا تفسیر به رأی میکنند؟
آیا سامریهای زماناند که ما را به گوسالهپرستی مدرن فرا میخوانند؟
آیا نقاب نفاق بر چهره دارند و دم از دین میزنند، اما در دل جز دنیا نمیپرورانند؟
آیا جاهطلباند و دنبال سیاهیلشکر برای قدرتطلبیهایشان میگردند؟
باید مراقب باشیم
هر سخنی را نپذیریم
هر پرچمی را بلند نکنیم
و هر دیگی را با هیزم خود داغ نکنیم
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
طلوع فکر و اندیشه
🔴 با سلام و احترام ،
یکی از شبهاتی که مخالفان انقلاب اسلامی مطرح میکنند، این است که ایران میلیاردها دلار را بهصورت چمدانی به سوریه و لبنان ارسال کرده و این کار را عامل مشکلات اقتصادی داخلی معرفی میکنند. این ادعا در حالی مطرح میشود که سید حسن نصرالله صراحتاً اعلام کرد:
🔹 اقول لکم بصراحه، بله جمهوری اسلامی ایران به ما کمک مالی میکند، اما این کمکها شفاف و بر اساس منافع دوطرفه است و ایران در مقابل، از ما چیزی نمیخواهد.
پاسخ مستند به این شبهه
1️⃣ کمک به محور مقاومت، یک استراتژی امنیتی است نه یک اقدام خیریه
🔹 همانطور که امام حسین (ع) برای دفاع از اسلام و مقابله با طاغوت، اهلبیت و یارانش را به میدان کربلا برد، ایران نیز با حمایت از مقاومت، دشمن را از مرزهای خود دور نگه میدارد.
🔹 اگر ایران از محور مقاومت حمایت نمیکرد، باید در داخل مرزهای خود با داعش و گروههای تروریستی مورد حمایت آمریکا و اسرائیل میجنگید. حضور مستشاری ایران در سوریه و کمک به حزبالله، باعث شد که داعش نتواند به ایران نزدیک شود.
2️⃣ بسیاری از این کمکها بهصورت اعتباری و غیرنقدی بوده است
🔹 برخلاف ادعای مخالفان، کمکهای ایران به محور مقاومت بهصورت نقدی و چمدانی ارسال نمیشود، بلکه عمدتاً در قالب تأمین سوخت، تجهیزات و آموزشهای نظامی است. حتی صادرات انرژی و کالاهای ایرانی به سوریه و لبنان، یک بخش از این همکاری است که منافع اقتصادی نیز برای ایران دارد.
3️⃣ ایران در سوریه و لبنان سرمایهگذاری اقتصادی دارد
🔹 ایران در بازسازی سوریه و توسعه زیرساختهای این کشور مشارکت کرده است. قراردادهای بلندمدتی برای صادرات نفت، احداث نیروگاه، خطوط ارتباطی و پروژههای تجاری بین ایران و سوریه منعقد شده که در آینده، سود اقتصادی برای کشور به همراه خواهد داشت.
4️⃣ حزبالله لبنان یک جنبش مردمی و مستقل است
🔹 برخلاف تبلیغات رسانههای معاند، حزبالله لبنان یک جنبش مردمی و مقاومتی مستقل است که با حمایت گسترده مردم لبنان، بهویژه شیعیان این کشور، فعالیت میکند. ایران از حزبالله حمایت میکند، اما تصمیمات این جنبش، داخلی است و تحت نفوذ هیچ کشوری نیست.
5️⃣ حمایت از مظلومان، یک اصل اسلامی است
🔹 همانطور که امام حسین (ع) برای حمایت از مظلومان قیام کرد، جمهوری اسلامی ایران نیز از نهضتهای آزادیبخش حمایت میکند. این حمایتها، هم بُعد انسانی و اسلامی دارد و هم یک راهبرد امنیتی برای جلوگیری از نفوذ دشمنان به منطقه است.
پس ، ادعای دلارهای چمدانی ایران برای حزبالله و سوریه یک حربه تبلیغاتی است که برای ایجاد نارضایتی در داخل کشور استفاده میشود. در حالی که این حمایتها، شفاف، استراتژیک و در راستای امنیت ملی ایران است. اگر ایران در سوریه و لبنان حضور نداشت، باید امروز در شهرهای خودش با تروریستها میجنگید.
✅ پس همانطور که سید حسن نصرالله گفت: بله، ایران به ما کمک میکند، اما این کمکها شفاف است و در مقابل، چیزی از ما نمیخواهد.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
طلوع فکر و اندیشه
سلام علیکم ،
در مورد جنگهای جمل و صفین، حضرت علی (ع) موضع بسیار روشنی داشت. ایشان این جنگها را فتنههایی میدانست که دشمنان اسلام و برخی افراد جاهطلب، با ایجاد اختلاف در امت اسلامی به راه انداختند.
🔸 نظر امام علی (ع) درباره جنگ جمل و صفین:
در جنگ جمل ، حضرت علی (ع) معتقد بود که طلحه و زبیر که از بیعت با او خارج شده بودند، برای کسب قدرت و نه برای خونخواهی عثمان، به میدان آمدهاند. ایشان تأکید داشتند که باید از تفرقه پرهیز کرد و پیروان حق را در برابر فتنهگران متحد نگه داشت. امام (ع) تلاش کرد تا از جنگ جلوگیری کند، اما وقتی که دشمن شروع به نبرد کرد، مجبور به دفاع شد.
در جنگ صفین، امام (ع) با معاویه مواجه شد که به بهانه خونخواهی عثمان، اما در حقیقت برای حفظ قدرت و سلطه خود بر شام، از پذیرش حکومت امام (ع) سر باز زد. امام بارها با معاویه نامهنگاری کرد و او را به اطاعت از حق دعوت نمود، اما سرانجام کار به جنگ کشید. یکی از تلخترین وقایع این جنگ، ماجرای حکمیت بود که با حیله و نیرنگ عمرو عاص، به زیان امام تمام شد.
🔸 چرا امام علی (ع) قاتلان عثمان را تحویل نداد؟
چند دلیل مهم در این باره وجود دارد : 👇👇
مبهم بودن قاتلان عثمان: قتل عثمان یک حادثه پیچیده بود و افراد زیادی از گروههای مختلف در آن نقش داشتند. بسیاری از مخالفان او، حتی از صحابه و مردم شهرهای مختلف، در محاصره و قتل او نقش داشتند. بنابراین، مشخص نبود که مقصر اصلی چه کسی است و محاکمه آنان نیازمند یک نظام قضایی قوی بود که در آن شرایط فراهم نبود.
عدم تشکیل حکومت مقتدر: وقتی امام علی (ع) به خلافت رسید، جامعه اسلامی بهشدت متشنج بود و بسیاری از شهرها در وضعیت ناآرامی قرار داشتند. امام ابتدا باید حکومت را تثبیت میکرد تا بتواند عدالت را اجرا کند.
سو استفاده دشمنان از مسئله قصاص: معاویه و دیگر مخالفان، مسئله خونخواهی عثمان را بهانهای برای ایجاد جنگ و اختلاف در جامعه قرار داده بودند. در حالی که هدف اصلیشان، نه عدالت، بلکه کسب قدرت بود.
عثمان خود در قتلش نقش داشت: بسیاری از مسلمانان عثمان را مسئول بیعدالتیها و فسادهایی میدانستند که در دوران خلافتش رخ داده بود. او با حمایت از برخی والیان ستمگر، زمینهساز خشم عمومی شد و در نهایت، خودش از یاری سپاهیانش محروم ماند.
✅ امیرالمؤمنین (ع) نه از قتل عثمان راضی بود و نه آن را تأیید میکرد، اما در آن شرایط، امکان اجرای عدالت بدون بر هم خوردن ثبات جامعه اسلامی وجود نداشت. ازاینرو، ابتدا بر ایجاد آرامش و استقرار حکومت اسلامی تأکید کرد.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea