این بار حصارِ کلمات را میشکنم
و دلم را به قاصدکهایِ آواره میسپارم.
برای از تو گفتن نیازی به کلام نیست.
از تو که بگویم
اشکی بی بهانه از آسمان چشمهایم میبارد.
واژه ها در رگِ سخنم میجوشد و جملات در نوک قلم به رقص در میآیند و مینگارد.
مینویسد،
از غم و از دل تنگیها
و این که هنوز دوستت دارم
#عباس_معروفی
گاهی اوقات دلم می خواهد در تاریکی گم بشوم.
از خودم می گریزم.
از خودم که همیشه مایه ی آزار خودم بوده ام.
از خودم که نمی دانم،
چه می کنم و چه می خواهم.
#فروغ_فرخزاد
#شعر
شده هی گم بشوی در خودت و دم نزنی؟
من غریبانه ترین حالتِ دردم به خدا…
#شعر