چیزی نیست که بشود با قرص و آمپول و نمیدانم قدمزدن کنارِ خیابان یا روشنکردنِ یکی دو سیگار کاریش کرد.
اینجا باور کنید من گاهی دیگر انگار نمیتوانم نفس بکشم!!
#هوشنگ_گلشیری
باز از دیار ما به سفر رفت یار ما
ای دل، دگر به هیچ نیرزد دیار ما
سرمست و شاد رفت و خدا باد همرهش
رحمی نکرد بر غم ما، بر خمار ما
او رفت و صبر رفت و تحمل تمام شد
از هم گسست سلسلهی اختیار ما
گفت از تو یاد میکنم، اما وفا نکرد
یادش بخیر، یار فراموشکار ما...
#اخوانثالث
#شعر
یک عمر در انتظاری تا بیابی آن را که درکت کند و تو را همان گونه که هستی بپذیرد ، و عاقبت در مییابی که او از همان آغاز "خودت" بودهای !
#ریچارد_باخ
عالی با همین روند فعالیت بیشتری انجام بدم؛ بیشتر لفت میدین.
نظرتون چیه ؟ ناشناس یا پیویم بگین
پیچیدگی عرفانی
: چیزی نداشتم که بگویم گریستم.....! #bio
:
واژه ها در کتاب ها زندانی اند و ما در آنچه می اندیشیم.
#bio
من آدم حساسی نيستم. وقتی خانهی والدينم را ترک كردم گريه نكردم، وقتی در ناسا كار پيدا كردم گريه نكردم و حتی وقتی روی ماه پا گذاشتم گريه نكردم. اما وقتی از روی ماه به زمين نگاه كردم، بغضم گرفت. با ترديد با پرچمی كه بنا بود روی ماه نصب كنم بازی میکردم. از آن فاصله رنگ و نژاد و مليتی نبود. ما بوديم و یک خانهی گِرد آبی. با خود گفتم انسانها برای چه میجنگند؟ دستم را به سمت زمین گرفتم و تمام داراییام و کره زمین با آن عظمت پشت دستم پنهان شد و من اشک ریختم...
از خاطرات #نيل_آرمسترانگ