کیم جی یونگ
فکر کنم این کتاب بر اساس واقعیت بود.
داستان درمورد زندگی زنی در دهه۸۰ در کره جنوبی هست که به بیان وضعیت زندگیش پرداخته میشه و در گوشه و کنار کتاب از اوضاع اقتصادی و سیاسی و اجتماعی وضعیت زندگیِ کره در اون زمان میپردازه..
مادام کاملیا
از کتابایی که از خوندنش خیلی لذت بردم.
نویسنده الکساندر دومای پسر که روایت کننده داستان دو عاشقه
و اینکه داستان بر اساس واقعیته و خود دوما هم بر صادق بودن تمام ماجرا تاکید میکنه
چرا که خودش داستان رو از آرمان.. معشوقهٔ کاملیا میشنوه و در بین ماجرا حضور داره.
داستان غمانگیزی هست و به نکات جالبی اشاره داره
«کاش میشد فکرم را برایت بفرستم
که یک روز تمام پر از تو بوده است.»
#آلبر_کامو
طلا رنگ میبازد
مرمر خاک میشود
فولاد زنگ میزند
نابودی با همه چیزی است در این جهان
تنها اندوه است که پایدار است.
#آنا_آخماتووا
در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم، تشنه دیدار من است
#بهروز_یاسمی
غلط است هر که گوید که به دل رهست دل را
دلِ من ز غصه خون شد، دلِ او خبر ندارد...
#وحشی_بافقی
حس میکنم سلیقه موسیقیم با لبخند یکیه
و من چقدر ذوق کردم که آهنگارو میفرستی دیلیت
https://eitaa.com/SabzTar_Az_Sabz/5379
الان منو ببینی فقط نیشم تا بناگوش باز شده😂 ❤️
جام آخر
مينوشم براي خانهي ويران
براي زندگي قهرآلود خود
براي تنهايي
در حين با هم بودن
و براي تو من مينوشم
براي دروغ لبهاي خيانتگرت به من
براي سرماي بيجان چشمانت
براي آن که دنيا زمخت و بيرحم بود
و براي آن که خدا هم نجاتمان نداد
#آنا_آخماتووا