پشت هم شعر نوشتم كه بخوانی، خواندی؟
بغض کردم که ببینی و بمانی، ماندی؟
به خدا شعرترين شعرِ منی، میفهمی؟
هوس انگيزترين حسِ منی، میفهمی؟
#پویا_جمشیدی
#شعر
چه دردی بدتر از اینکه بخواهی و نخواهد او
تو تا پیری کنی یادش ولی اصلا نداند او
#مسلم_رحیمی
#شعر
از داشتن چشم اما ندیدن زیبایی
داشتن گوش اما نشنیدن موسیقی
داشتن عقل اما آگاه نشدن از حقیقت
داشتن قلبی که هرگز نتپیده
پس هرگز نسوخته
باید ترسید !
#مدرسهیرویایی
#تتسوکو_کورویاناگی
«نمیدانم تو ملتفت شدهای یا نه که بعضی مردها از عمری که دارند پیرترند.»
#محمود_دولتآبادی
هدایت شده از خاکستر زرد''
آسمان برای باریدن تقلا می کند، شاید هم آسمان حنجره ی یک عاشق دیگر بود...
گلخانه ای داشت و گل های رز را پرورش می داد و باران ، دردِ زخم ها شده بود.
زمین دچار یک جنون بی وقفه از گردش ، خورشید محکوم به غروب و ماه به طلوع!
اینجا زندگی ، یک جهنم برای پرستش عُشاق بود، همان جایی که شیطان حسرت یک سجده را
می کشید در برابر خالقِ معشوق.
و همه ی ما عاشق بودیم،
محکوم به یک هاناهاکیِ حبس شده در گلو!
⇦خاکستر زرد
#روایت