eitaa logo
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
4.8هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
143 فایل
بِسم‌اللّٰھ‹💙- همھ‌چےاز¹⁴⁰².².¹⁷شࢪو؏‌شد- نادم؟#پشیمون اینجا؟همہ‌چۍداࢪیم‌بستگے‌داࢪه‌توچۍ‌‌بخاۍ من؟!دختࢪدهہ‌هشتاد؎:) ڪپۍ؟!حلال‌فلذآڪُل‌ڪانال‌ڪپۍنشه! احوالاتمون: @nadem313 -وقف‌حضࢪت‌حجت؛ جان‌دل‌بگو:)!https://daigo.ir/secret/39278486 حࢪفات‌اینجاست @nadem007
مشاهده در ایتا
دانلود
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️ 🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩 🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️ 🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩 🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️ 🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩 🎩❄️🎩❄️🎩❄️
🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️ 🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩 🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️ 🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩 🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️ 🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩 🎩❄️🎩❄️🎩❄️ 🎩❄️🎩❄️🎩 🎩❄️🎩❄️ 🎩❄️🎩 🎩❄️ 🎩 ࢪمآن✉➣⇩ 🧡عࢪوس‌ننہ‌ام‌می‌شۍ؟🧡 امیرعلی ناباور لب زد: - باران. شونه ای بالا انداختم و گفتم: - خوب صدات زدم بیدار نشدی ریختم روت بیدار بشی. امیرعلی لب زد: - با چایی؟ لیوان چایی مو برداشتم و گفتم: - خدایی امیرعلی رنگ این چایی به چایی بودن می خوره یا شربت بودن؟ نگاه کرد و گفت: - شربت. گفتم: - خوب دیگه منم فکر کردم شربته مقصر من نیستم مقصر چاییه. با حوله صورت شو پاک کرد و گفت: - حرف حق جواب نداره. خنده ام گرفت و امیرعلی گفت: - چه لباس عروسی باید برات بخرم؟ لقمه امو قورت دادم و گفتم: - مگه تو باید بخری؟من خودم می خرم. امیرعلی گفت: - ولی فکر کنم لباس عروس و شوهر ادم باید بخره. چرخیدم سمت ش و گفتم: - باورت شده شوهرمی ها. امیرعلی هم لقمه گرفت و گفت: - مگه نیستم؟ ابرویی بالا انداختم و گفتم: - هستی ولی سوری یادت رفته؟ شونه ای بالا انداخت و گفت: - چه سوری چه واقعی فعلا که قانونی داری زنم می شی پس باید من حساب کنم. پوفی کشیدم و گفتم: - ببین لباس عروس باید خیلی مجلل باشه حدود یه 300 یا 400 ملیونی در میاد حواست هست؟ امیرعلی سر تکون داد و گفت: - اشکالی نداره. بیخیال لقمه گرفتم و گفتم: - من چیکارت دارم فردا خودت می خوای زن بگیری می بینی پولات تمام شده. امیرعلی گفت: - فعلا که دارم با تو ازدواج می کنم پس زن من تویی دیگه. خسته گفتم: - اصلا هر کاری دلت می خواد بکن بعد از طلاق تصویه حساب می کنم باهات. امیرعلی گفت: - حالا کو تا طلاق. با چشای ریز شده نگاهش کردم که مادرش لبخند عمیقی زد و به هردومون نگاه کرد. بعد از صبحونه امیرعلی پاشد و گفت: - خوب بریم؟ متعجب گفتم: - خودم و خودت تنهایی؟با اون همه خرید؟ رو به مامان امیرعلی و عمه هاش گفتم: - یعنی شما با ما نمیاید؟ مادرش گفت: - چرا عزیزم؟ لب زدم: - وای توروخدا من خسته می شم با اون همه خرید تازه نباید یکی کمکم باشه لباس و تنم کنه یا نظر بده. امیرعلی گفت: - من به کسی نگفتم گفتم شاید بخوای همه چی طبق نظر خودت باشه. سری به عنوان منفی تکون دادم و گفتم: - نه من نمی تونم تنهایی.
۷ پارت تقدیم نگاه های قشنگتون عزیزهای دل!:)♥️>>
می‌گفت: گریه نمیکنم خاک رفته تو چشمم‌ ؛ خاکِ دلتنگی :)🚶🏻‍♂️❤️‍🩹"
جات خالی که نیس هیچ! سرجات دعواست :)👀🪄؛
خواهم‌ڪہ‌بہ‌خلوت‌ڪده‌ا‌؎ازهمہ‌دور؛ من‌باشم‌و‌من‌باشم‌و‌من‌باشم‌و‌من...ジ!
دردااگردردتوباشدچہ‌خیالۍست‌ڪہ‌من، 'دلخوش‌داشتن‌خوب‌ترین‌دردسرم!💛🧸'₎₎❝
اونی‌که‌فکرمیکنی‌توباغ‌نیست،صاحب‌باغه.
خُدایا‌حسابش‌‌از‌دستم‌‌در‌رفته‌‌که‌چندبار‌ قول‌‌دادم‌‌بشم‌اون‌عَبد‌خوبت‌وخراب‌کردم؛
یا مَن هُوَ قّریبُ غَیرُ بَعید؛ ای که اوست نزدیکی، که دوری ندارد .
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
ازغم ِگُناه‌قلبم‌مُچاله‌شده این‌است‌اوضاع‌این‌روز‌های ِما ؛
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
-
دار‌الشفایِ‌دردِ‌جھان،‌خانہ‌علی‌است پس‌مارا‌مشغول‌بیمارستان نگردان . . .!
• هر‌چه‌با‌هَرکه‌کُنی،بر‌تو‌همان‌میگذرد 🪐☁️•️
عشق را خواهی بسنجی؛دین و ایمانش بسنج؛ آنکه پای دین خود جان میدهد؛عاشق تراست(:🖇💛🫧!`
- و به دور از همه دغدغه ها باید زیست🌱:)
«فَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» خدا بخواهد غیرممکن هم ممکن می‌شود.🌱🤍"
بادردصبرکن‌که‌دوامی‌فرستمت ...!🌱 › امضا:همونی‌که‌حواسش‌همیشه‌بهت‌هست!❤️‍🩹'
ترکم‌کنید ؛ من‌ازخودم‌دست‌کشیدم . . . !🚶🏻‍♂️"
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
__
ما اهل ِتوایم ؛ هر کس تو را دوست ندارد به جهنم ♥️ .
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
__
فضای ِمجازی ، به اندازۀ انقلاب ِاسلامی اهمیت دارد . - سیددل‌ها . ‌♥️
- در‌حوالي‌شهادت - : إِنامِنَ‌المُجرمِينَ‌مُنتَقمُونَ ؛ حقیقتاً‌ماشاءالله‌‌به‌شاهکارِبچهای‌‌سپاه .
_چه خبر؟! +هیچی سلامتی. سپاه؛ پایگاه موساد و آمریکا رو با خاک یکی کرده😎:)))
توی دنیای بزرگ توی قلب کوچیک منی🤎؛