هو
السلام علیک یا فاطمه الزهرا ؛ سیّده نساءالعالمین
قصّه مسمار
امان از موقعی که آتش کین در دل نامردمردان شعله ور می شد .
همان وقتی که مردی مرده بود و عمرها باناجوانمردی به سر می شد .
همان وقتی که غدّاران دوران درپی تحریف دین مصطفی بودند
و سبط اکبر او مثل سبط اصغرش از جور کین بی بال و پر می شد .
هنوز آوای ابلاغ رسالات نبی در ماجرای خم به گوش خلق باقی بود .
که مولای غدیر اینگونه از جور و جفای ناقضین عهد خم بی همسفر می شد .
زمانی چند از هجر جگرسوز رسول مصطفی نگذشته بود ،افسوس ،
که حق عترت او اینچنین در دام مکر و غدر کج فهمان آئینش هدر می شد
به رسم جشن آتش بازی دیرینه . آنجا تلّی از هیزم فراهم شد
چنان شد مشتعل آذر که حتی بانی آن شر از آن آسیمه سر می شد .
دری می سوخت در آتش و هردم شعله های آتش کین پرشرر می شد .
و میخ آهنین پشت در آرام آرام از سموم شعله هایش داغتر می شد .
فضا را ابری از دود سیاه آلوده بود و تیره بود اطراف
به جای سنّت محمود . بدعت رفته رفته در مدینه معتبر می شد .
تمام کوچه مملوّ از جماعت بود و می شد ازدحام هر لحظه افزونتر
دریغا در میان های و هوی آن جماعت ناکسی هرآینه نزدیک در می شد .
سکوتی مرگبار و سهمگین شد ناگهان در آن شلوغی حاکم میدان
نهال کینه دیرینه ای در سینه اش بیش از همیشه بارور می شد .
درون خانه سبطین نبی بودند غرق اضطراب و فضّه هم مضطر
به حکم کین بنای مهبط وحی الهی با تبر زیر و زبر می شد .
علی در خانه بود و اهرمن فریاد می زد یا علی : " اخرج "
میان آن همه نامرد تنها سینه زهرا ولیّش را سپر می شد .
میان شعله های آتش کینه . در بیت علی می سوخت و می گشت خاکستر
و مسمار در از فرط حرارت . داغ و برّان مثل تیغ و نیشتر می شد .
چنان زد با لگد ناکس به در. کز شدت ضربش و نیز از جور میخ در ،
یگانه حامی حیدر به خون غلطید پشت در و او تنهاتر از تنها مهیّای سفر می شد .
چوداس کینه برگل خورد ویاس مصطفی افسرد ومحسن غنچه سا پژمرد ،
به جای آب از چشم علی می ریخت خون . طوری که خاک کوچه تر می شد .
بدینسان اجر ابلاغ رسالت شد ادا اینگونه با آزردن ریحانه پیغمبر رحمت ،
و اینگونه مسیر دین احمد منحرف می گشت و نخل عمر او بی بار و بر می شد .
حمید از داغ مهجوریّ ثقلین نبی آزرده خاطر بود و خونین دل ،
از این رو قمری طبعش به یاد غربت مولا و زخم سینه زهرا دمادم نوحه گر می شد .
#قصه_مسمار
#حضرت_مادر سلاماللهعلیها
#الگوی_مهدی عج
📜«مِعراجِ العُقُول»🕯
https://eitaa.com/NOOR_255