eitaa logo
|•ناڕوَݩ🌿'
301 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
133 ویدیو
4 فایل
🎗•|آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی سایه‌ی نارونی تا ابَدیَت جاری‌ست به سراغِ من اگر می‌آیید...نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینیِ نازکِ تنهاییِ من... 🌱۱۴۰۰/۶/۱۷ 📬 https://daigo.ir/secret/73005885 🆔 @Nar_vaN @NaRvAn_20 ⌝یامھد؎ﷻ⌞
مشاهده در ایتا
دانلود
•• . تو ز تنهایی شب میگفتی من زباران غـــــم خود را دیدم من ز چشمان غم آلوده تو اشـــــک باران دلـــــم را دیـدم . •••
. •••
•• . ما همانند بادکنک هایی هستیم که با احساسات پُر شده ایم در دنیایی که مملو از میخ هاست... . •••
•• . |انسـان نمی‌تواند غم هایش را کـم کند؛ پس باید خودش را زیاد کنـد و همین اسـت که رنج ها،میشـوند زمینه سـاز... . •••
•• . در خورِ ماندن نداند هیچ روشن دل جهان را شبنمی بودم ڪه هم دیر آمدم هم زود رفتم . •••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• . زمـــین‌ نه‌ جای‌ِ مـاندن‌ که‌ گذرگاه‌ اسـت... هیـچ‌ شنیده‌ای‌ که‌ کسی‌ در‌ گذرگاه‌ سـکنی‌ گزینـد!؟ . •••
•• . «دل مرنجان» ڪه ز هر دل به خدا راهی هست هر ڪه را هیچ به ڪف نیست ب دل آهی هست . •••
هدایت شده از |•ناڕوَݩ🌿'
•• . ‏تا حالا دستتونو گذاشتید رو کلید برق و لامپ رو پشت سر هم چندین بار خاموش روشن کنید؟ احساس میکنم روزا و شبا دارن همینجوری به سرعت می‌گذرن . •••
. •••
•• . به ساز زندگی سوزے به سوز زندگی سازے چه بی‌دردانه می‌سوزد چه بی‌تابانه می‌سازد . •••
•• . بالاخره من ماندم و من مـــــن از مـــــن رنجیده است هیچکس نیست برای پا درمـــیانی ...! . •••
•• . 🍁‌•| این فصل پریشان را برگی بزن و بگذر در متن شب بی ماه، دنبال چه می گــــردیم؟ . •••
•• . قلب‌ها ‌دریچه‌ نفوذند و‌ آنکه صادقانه ‌ نفوذ‌ کند پایدار‌ترین‌ مهمان ‌است . •••
•• . ساکنانِ قلبت را به دقت انتخاب کن زیرا هیچ‌کس به غیر از تو بهایِ سکونتشان را نخواهد پرداخت🌱 . •••
•• . 🎗•|برکه ای گفت به خود ماه به من خیره شده است ماه خَندید که من چشم به "خود" دوخته ام... . •••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• . ای دَست بُرده در دل و دینم! چه می‌کنی؟ جانم بســـوختی و هنوزت کم است این؟! . •••
•• . با مردم آنگونه معاشرت کنید که اگر مُردید بر شما اشــک بریزند و اگر زنده ماندید با اشتیاق بســوی شما آیند... @NaRvAn20 . •••
|•ناڕوَݩ🌿'
#Poem . •••
•• . 🍂شاید که بتی در وسط ذهن من و توست باید بت خود با نم باران خــــ♡ـــدا شست . •••
. •••
•• . تا بپیـــــوندد به دریا، کــوه را تنـــــها گذاشت رود رفت اما مســـــیر رفتنش را جا گـــذاشت هیچ وصلی بی‌جدایی نیست، این را گفت رود دیده گلگون کرد و سر بر دامن صــحرا گذاشت هر که ویران کرد، ویران شد در این آتــش‌ سرا هیـــــزم اول پایه‌ی ســـوزاندن خود را گذاشت اعتـــــبار ســـــربلندی، در فـــــروتن بودن است چشمه شد فـــواره وقتی بر سر خود پا گذاشت مـــوج، راز سر به مـهری را به دنیا گفت و رفت با صــــدف‌هایی که بین ســاحل و دریا گذاشت . •••
•• . چرا زبان بگشایم؟ دردهایِ بزرگ به جز سکوت ندارند مرهمی دیگر . •••
•• . حكايت دنيا حكايت آب درياست كه هرچه تشنه از آن بيشتر بنوشد تشنه تر مى شود تا سرانجام، او را بكُشد... . •••