eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
120 دنبال‌کننده
417 عکس
482 ویدیو
4 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت کامل گفتگو با دکتر مجید شاکری در برنامه جهان آرا با موضوع بررسی ریشه های افزایش نرخ ارز و راهکارهای مدیریت آن ۷ اسفند ۱۴۰۱ عضو کانال شوید 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 أغنیة «نهضة الأمّة» 🎙 أداء: کورال فريق أمجاد للفن والتراث 📖 كلمات: *أنشودة مستوحاة من موسیقی مسلسل «قیامة ارطغرل»
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ () از فردا بخش‌هایی از نگارهٔ «عالم‌هیچکاک یا عالم‌مرتضی؟!» را به اشتراک خواهیم گذاشت که راجع به یکی از مقالات ، یعنی «» بحث می‌کند. یکی از مقالات سینمایی مرتضیٰ آوینی است که به گفتهٔ ، دربر دارندهٔ مهمترین دیدگاه‌ها و آخرین نظرات آوینی راجع به ماهیت است. قرار بر این است که این نوشته ۱۸۰۰ کلمه‌ای را در چند قسمت به‌هم پیوسته منتشر کنیم. مخاطبان کانال می‌توانند بازخوردهای خود را از طریق لینک ناشناس زیر به اشتراک بگذارند: https://harfeto.timefriend.net/17046102154737 امید است که این تلاش ناچیز، مقبول درگاه احدیّت افتاده و برای مخاطبان نیز مفید واقع شود. جهت شادی روح این بزرگوار، صلواتی عنایت کنید 🤲🏻 م.بُرهـان ۱۴۰۱/۱۲/۱۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () «یک روز به گفتم: -"این‌طور نمی‌شود که هر کاری می‌خواهند انجام دهند و ما هم بی‌کار بنشینیم. ما فقط داریم نقد می‌کنیم و بساط آنها را به هم می‌ریزیم امّا این کافی نیست؛ ما باید یک مطرح کنیم. الگوی داخلی‌مان که است؛ باید یک الگوی دیگری را هم در زمینه سینمای خارجی مطرح کنیم." پرسید: -"نظر خودت چیست؟" گفتم: -" و مسئولان که «» را علم کرده‌اند؛ بیا مقابل او یک آدم حسابی علم کن." گفت: -"مثلاً کی؟" گفتم: -"، مرتضی! ..."». ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ هر کس در آثار کمی سرک کشیده باشد، احتمالاً به نام «» برخورد کرده است. در نگاه اوّل، ارادت یک تئوریسن انقلابی به تکلیسنی هم چون عجیب به نظر می‌رسد؛ هیچکاکی که در افواه عموم، به ساخت فیلم‌هایی با تِم سرگرم کننده معروف بوده است. امّا چه چیز باعث شده که ، اینقدر برای مهم باشد؟ به احتمال زیاد، اوّلین جرقّه‌های توجّه به آثار در مکالمه فوق زده شده؛ به گفته «» -که در دهه هفتاد جزو تیم نشریه بود و دوست و همکار مرتضی به حساب می‌آمد- احتیاج به "عَلَم کردن یک آدم حسابی در مقابل " باعث شده تا کم‌کم نسبت به آثار علاقه‌مند شود. امّا آیا رجوع به ، من باب اکل میته بوده است؟ به این معنا که او، چاره‌ای نداشته جز اینکه رندانه حرف‌های خود را درون دهان گذاشته و مبانی و اعتقادات خود را از زبان او بیان نماید؛ یا اینکه واقعاً چیزِ خاصّی درون آثارِ این کارگردان بزرگ سینما وجود داشته که به واسطۀ ضرورت و ایجاب شرایط، به چشم آمده است؟ انتخاب هر پاسخ، می‌تواند مسیر تحلیل آثاری همچون «» و دیگر مخطوطات راجع به را تغییر دهد. قضاوت در اینباره به عهدۀ نزدیکان ، اهل فنّ و آثار اوست... م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۱ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
کمر خم کرد هرکس برد بار عشق را بر دوش «جوان» شد پیر، «گل» شد سربه زانو، «بید» شد مجنون @beytolghazal
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () مقالۀ «»، نگاره‌ای است با مباحثی پراکنده که به چند مطلب اساسی می‌پردازد: بررسی ایده‌های مرکزی آثار و رابطۀ آنها با جهان‌بینی ، برّرسی مصداقی برخی آثار از لحاظ محتوا و تکنیک، سخن دربارۀ شخصیّت ، و در آخر توضیح ماهیّت و ساختار (امّا نه به شکل منسجم). در ابتدا از سناریو فیلم «» نقبی می‌زند به سمبُلیک بودن و رؤیاگون بودن فیلم‌های ؛ دنیای آثار ، دنیایی است راز آلود که همچون رؤیایی شبانه، انسان را مسحور و مقهور خود می‌کند و باعث می‌شود انسان برای لحظاتی، از واقعیّت غافل شود. اتّفاقاً برای راه یافتن به این عالَم نیز راهی نیست جز عبور از سطح که با چیره‌دستی، این تجربه را برای مخاطبان خود فراهم می‌آورد. پس به عقیدۀ ، آثار (و در کلّ، آثار سنیمایی و نمایشی) این ظرفیّت را دارند که انسان را به یک و تجربۀ درونی دعوت کنند. جان کلام که در تمام نگاره، سعی در اثبات آن دارد، همین است (1). ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 1. -سوسپانس، ترس و دلهره، برای هیچکاک وسیله‌ها ویا بهانه‌هایی بیش نیستند که به او امکان می‌دهند تماشاگر را از سطح واقعیّت عبور دهد و او را به یک تجربۀ روحی در فضایی ماورایی دعوت کند. ص13 -تماشاگر سهیم در فضای فیلم، همراه با سیر داستانی اغلب آثار هیچکاک، به نوعی از «پالایش روانی یا روحی» دست می‌یابد. ص30 -تماشاگر...به همراه با کاراکترهای فیلم، در صورتی از یک سلوک نفسانی یا تجربۀ روحی پالایش می¬یابد. ص27 -فیلم خوب آن است که تماشاگر را به سفر دل دعوت کند. ص68 -اصلاً سینما برای این استغراق، بی¬خودی و غفلت از خویشتن به وجود آمده است، اگرچه که تجربه نشان داده این استغراق می¬تواند نوعی سلوک روحی و یا روحانی نیز باشد. ص69 و 70 م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۲ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () در قدم بعد سخن از دنیای کودکانه به میان می‌آید؛ معمولاً قصّه‌های بیش از حدّ بچّگانه به نظر می‌رسند و او عامدانه دست به انتخاب آنها می‌زند. ، عالمی است که همه در «» می‌گذرد و قصّه‌ها و داستان‌های جنّ و پری داری که از منطق‌زدگی رایج مصون مانده اند، بهترین وسیله برای ارتباط با عالم کودکی و حضور اند. و نظامات اعتباری که بر ما تحمیل کرده، فرصت کودکی کردنِ کمی به انسان می‌دهد و به مثابه یک ، می‌تواند دروازه‌ای برای برگشتن به این عالم مقدّس باز کند. قصّه‌ها در واقع صورت‌هایی مثالی از زندگی عادّی هستند که بشر در ارتباط با آنها می‌تواند زندگی خود را تنظیم کند. این مطلب، خود، می‌تواند مؤیّدی بر یکی از مهمترین تفاوت‌های و نیز باشد؛ بسط و توسعۀ یک ایدۀ کودکانه، در و امکانپذیر نیست؛ ولی سینما به علّت ذات متّکی بر تصاویر نمایشی، می‌تواند به خوبی از پس این مهم بر بیآید. م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۳ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
خنده می‌بینی ولی از گریه‌ی دل غافلی خانه‌ی ما از درون ابر است و بیرون آفتاب فصیحی هروی @khalvatkadeh_mastan
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () نکتۀ بعدی، وجودِ در آثار است که اوّلاً بر همۀ وقایع نظارتی خداگونه دارد و ثانیاً هیچ یک از گناهکاران را بدون رها نمیکند. در آثار هیچکاک، به جرم تنزّل پیدا نمی‌کند. گناه‌کار عقربی نیست که در محاصره آتش مجبور به نیش زدن خودش باشد؛ در عین حال که کاراکترهای ، وارد جنایت کاران نمی‌شوند. بهای ورود به ، شکستن حرمت خون است که اغلب قاتلان در فیلم‌های ، را پایمال نمی‌کنند بلکه دلیلی روانی، اجتماعی ویا حتّی فلسفی -مثلا در - برای کشتن دارند. حتّی خود نیز قتل‌ها را خارج از صحنه ویا با نمایش سایه‌ها سرهم می‌کند. را به هر قیمتی برای مخاطب ایجاد نمی‌کند. در عین حال که ترسِ او با ترسِ که وحشت از سرگردانی و تنهایی در دنیا است فرق می‌کند. او مارا از چیزی می‌ترساند که در روان ما نفهته است. در همین بخش‌ها، کم‌کم مقایسۀ با و آغاز می‌شود و در بخش تحلیل شخصیّت ، به اوج خود می‌رسد. م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۴ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎵 آهنگ «درمانا» 🎤 با صدای: حسین حقیقی 📚 شاعر: مولانا 🎼 آهنگساز: شروین معینی 🎛 تنظیم، میکس و مسترینگ: علی وانیار 🎵گیتار کلاسیک: بهروز میرزایی 🎼 تولید واحد موسیقی مؤسسه مصاف 🎼 @masafmusic
در پرده اسرار کسی را ره نیست زین تعبیه جان هیچکس آگه نیست جز در دل خاک هیچ منزلگه نیست می خور که چنین فسانه‌ها کوته نیست...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 Del-e Nadan 🗣 📖
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () ، را از دیگر تِم‌های مشترک در آثار می‌داند. او و را به عنوان یکی از المان‌های مذهبی (فارغ از فارق‌های موجود بین مذاهب مختلف) در کارهای هیچکاک برمی‌شمارد. سپس به تحلیل مصداقی این پدیده در کارهای مختلف می‌پردازد و هر را از این زاویه توضیح می‌دهد. در همین حین، نکتۀ مهمّی را بیان می‌کند: «بهترین مردمان وقتی تصمیم می‌گیرند کنند، دیگر شنیدن پند و اندرز ندارند.» نباید از سینماگر توقّع داشت که بر روی پرده، درس اخلاق بدهد و نصیحت کند. ماهیّت و با پدیدۀ گِره خورده است؛ زدن حرف‌های بزرگ و بررّسی کلان‌ایده‌های بدون توجّه به ، نتیجه‌ای معکوس در پی دارد. از پسِ سرگرمی می‌آید و نه از پیش آن؛ ، ابتدا باید بهای سرگرم ساختن مخاطب را پرداخت کند و سپس ایدۀ اصلی خود را با بیان کند. در واقع: « چیزی است که خواه‌ناخواه با به وجود می‌آید، امّا غایت آن نیست. نوعی بی‌خودی ویا غفلت از خویشتن است که لزوماً مذموم نیست. اوّلین شرط تحقّق است و نقض غرض است اینکه ما را بخواهیم، امّا با این شرط که تماشاگر در فضای مستغرق نشود. اصلاً سینما برای این ، بی‌خودی و غفلت از خویشتن به وجود آمده است، اگرچه که تجربه نشان داده این می‌تواند نوعی و یا روحانی نیز باشد.» به نظر آوینی، وظیفۀ سینما آن است که: «این فرصت [فرصتِ زندگی کردن در ] را در اختیار تماشاگر قرار دهد؛ فرصت دیگر و تجربۀ زندگی در قالب‌هایی دیگر را.» م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۵ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
زندگی -این تاجر طمّاع ناخن‌خشک پیر- مرگ را همچون شراب ناب، کم‌کم می‌فروخت... 👌🏻
نرگس آتش پرستی داشت شبنم می‌فروخت با همان چشمی که می‌زد زخم مرهم می‌فروخت زندگی چون برده داری پیر، در بازار عمر داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می‌فروخت زندگی -این تاجر طماع ناخن خشک پیر- مرگ را همچون شراب کهنه کم‌کم می‌فروخت در تمام سال‌های رفته بر ما روزگار شادمانی می‌خرید از ما و ماتم می‌فروخت من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه‌ها گلفروش ای کاش با آنها مرا هم می‌فروخت
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () به عنصر مبارزۀ نیز در آثار اشاره می‌کند و را محور برمی‌شمارد. او در این میان، طرداً للباب بعد از بیان قضیّه هابیل و قابیل که داستان خلقت را مزیّن به یک تراژدی بر اساس مبارزۀ بین خیر شر می‌کند، بیان می‌کند که ایده‌های اجمالیِ اینچنینی (قضیّه هابیل و قابیل) به درد روایت در مدیوم نمی‌خورند؛ چراکه جای تفصیل و پرداختن به جزئیّات است(1). تمام شخصیّت‌ها در آثار ، می‌شوند. آنان مردمانی بسیار عادّی هستند که بعد از قرار گرفتن در موقعیّت‌هایی غیر عادّی و نامتعارف، مِحَک می‌خورند و انسانیّت‌شان در بوته آزمایش قرار می‌گیرد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 1. مسلّماً داستان هابیل و قابیل را نمی‌توان به همان صورتی که در داستان آفرینش مکتوب است تصویر کرد. قصص سمبلیک، صورت‌های نوعی و یا مطلق حیات بشر را عرضه می‌کنند که در واقعیّت زندگی فانی تفصیل می‌یابند. این، صورت‌های تفصیلی است که بر پردۀ سینما متجلّی می‌شود. ص49 م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۶ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () بخش بعدی نگارۀ «» به بررسی شخصیّت می‌پردازد. ظاهراً به زعم عدّه‌ای، استفاده از عناصری همچون ، ، ، و ریشه در ترس‌های کودکی و شرایط محیطی دارد. به هیچ عنوان چنین چیزی را نمی‌پذیرد و حتّی در مرحله‌ای بالاتر، را هم محصول آزار و اذیّت دوران کودکی، روانپریشی و ذهن بیمارش نمی‌داند؛ چراکه نمی‌پذیرد ، زادۀ و یا باشد: «میان وجودِ فعلی انسان و پریشانی‌های روانی او ویا وقایعی که در گذشته بر او رفته است نیز رابطه‌ای انکار ناپذیر وجود دارد... امّا سؤال این‌جاست که یافتن این رابطه چه مشکلی را حل می‌کند؟ اگر دربارۀ یک بیمار روانی و به قصد معالجه‌اش سخن می‌گفتیم شاید این تحلیل کفایت می‌کرد، امّا اگر جوهر را منشأ گرفته از وقایع دوران کودکی، موقعیّت اجتماعی و علل بیرونی دیگر بدانیم، آن‌گاه چه جوابی برای این سؤال خواهیم یافت که چرا همۀ افراد انسانی به نخبگانی چون و مبدّل نشده اند؟» در ادامه، را هنرمندی توصیف می‌کند که برای حرف زدن، را برگزیده و بدون ، هیچ است. و و نیست، امّا در قامت یک ، همۀ این‌ها هست؛ به عبارتی: «، است و به عبارت بهتر ، است.» « مجرّد از هیچ نیست، اگرچه به مثابه یک ، ، و حتّی بزرگی نیز هست.» «او [هیچکاک] هرگز تلاش نمی‌کند را به خدمت حرف‌هایی در بیاورد که متعلّق به نیست.» حتّی خود در مواجه با فیلم‌های پُرگویی مثل «» یا «» آنها را اشتباهاتی حرفه‌ای تلقّی می‌کند: «وقتی به گذشته فکر می‌کنم می‌بینم کار مهملی بود. (هیچکاک در مصاحبه با تروفو)» م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۷ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم آتش گرفتم از تو و در صبح، دم زدم با آسمان مفاخره کردیم تا سحر او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم حسین منزوی @khalvatkadeh_mastan