فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمــاز چگونہ باشد ما مۍتوانیم بہتریـن نتیجہ را بگیریـم؟
اللهمعجللولیکالفرج🌱
#استاد_پناهیان
#پیشنهاد_دانلود
#نماز
@Nahelah
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱
#من_میتࢪا_نیستمـ🌿
#شهیده_زینب_کمایی
#قسمتیازدهم
ای خدای بزرگ، ای خدای محبوب زینب که همیشه تورا عاشقانه صدا میزد وهیچ چیز را
مثل تو دوست نداشت، من مادر زینب هستم. مرا کمک کن تا نترسم، تا بایستم، تا تحمل کنم.
باید از گذشتهی خیلی خیلی دور شروع کنم؛ از روزی که بدنیا آمدم...
فصلسوم🌙♥️
من تنها فرزند مادرم بودم که او با نذرو نیاز و دعا و التماس از #امامحسین علیه سلام گرفته بود.
مادرم، تاجماه طالب نژاد، در آبادان زندگی میکرد. وقتی خیلی جوان بود و من در
شکمش بودم، شوهرش را از دست داد. او زن جوانی بود که کس و کار درستی هم نداشت و
یک دختر بدون پدر هم روی دستش مانده بود. برای همین، مدتی بعد از مرگ پدرم با مردی به
نام درویش قشقایی ازدواج کرد.
درویش قبلا زن و دو پسر داشت، اما پسر
هایش در اثر مریضی از دنیا رفتند و زنش هم از غصهی مرگ پسرهایش به روستای خودشان
که دور از آبادان بود برگشت.
دوریش که نمیتوانم به او (نا بابایی) بگویم،
آمد و مادرم را گرفت. درویش مرد خیلی خوبی بود و واقعا در حق من پدری کرد. مادرم
بعد از ازدواج مجددش، یک بار باردار شد اما بچهاش سقط شد و او همچنان در حسرت
داشتن فرزندان دیگری ماند.یادم هست که وقتی بچه بودم، همیشه دهه اول محرم در
خانه روضه داشتیم. یک خانهی دو اتاقهی شرکتی در جمشید آباد آبادان داشتیم.
من که خیلی کوچک بودم، در خانهی همسایه ها میرفتم و از آنها میخواستم که برای
روضه به خانه ما بیایند. من نذر امام حسین علیه سلام بودم و تمام محرم و صفر لباس
سیاه میپوشیدم. مادرم در همان دهه اول برای سلامتی من آش نذری درست میکرد و به
در و همسایه میداد. او همیشه دلهرهی سلامتی من را داشت و شدیدا به من وابسته
بود. مادرم عاشق بچه بود و دلش میخواست بچه های زیادی داشته باشد. اما خداوند همین
یک اولاد را بیشتر بهاش نداد؛ تازه آن هم با نذر و شفاعت آقا امام حسین علیه سلام.
من از بچگی عاشق و دلدادهی امام حسین علیه سلام و حضرت زینب سلام الله علیها
بودم.زندگیام از پیش از تولد، به آنها گره خورده بود.انگار دنیا آمدنم، نفس کشیدنم، همه
به اسم #حُسِّــیْن علیه سلام و ڪربلا✨ بند بود.
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱
#من_میتࢪا_نیستمـ🌿
#شهیده_زینب_کمایی
#قسمتدوازدهم
پنج ساله بودم که برای اولین بار همراه مادرم، قاچاقی و بدون پاسپورت، از راه شلمچه به
کربلا رفتیم. مادرم نذر کرده بود که اگر سلامت به دنیا بیایم مرا به کربلا ببرد اما تا پنج
سالگیام نتوانست نذرش را ادا کند. مادرم از سفر کربلا دو قصد داشت: یکی ادای نذرش و
قصد دیگرش این بود که باز از امام حسین علیه سلام یک اولاد دیگر طلب کند.
تمام آن سفر و صحنه ها را به یاد دارم. مثل این بود که به همهی کس و کارم رسیده باشم.
توی شلوغی و جمعیت حرم، خودم را رها میکردم. چند تا مرد توی حرم نشسته بودند و
قرآن میخواندند. مادرم یک لحظه متوجه شد که من زیر دست و پای مردم افتاده ام و نزدیک
است که خفه بشوم. بلند فریاد زد یا امام حسین(علیه سلام)، من آمدم بچه ازت بگیرم
تو کبری را هم که خودت بهم بخشیدی، میخواهی ازم پس بگیری؟
مردهای قرآن خوان بلند شدند و من را از میام جمعیت بالا کشیدند. توی همهی مدت سفر
عبای عربی سرم بود.بار دوم در نه سالگی همراه پدر و مادرم، قانونی و با پاسپورت، به
کربلا رفتیم. و آن زمان رفتن به کربلا خیلی سختی داشت با اینکه ما در آبادان بودیم و از
مسیر شلمچه به بصره میرفتیم، اما امکانات کم بود و مشکلات راه و سفر زیاد. بیشتر سال
هم هوا گرم بود.در سفر دوم وقتی به نجف اشرف رسیدیم، نا بابایی ام که از بابای حقیقی
هم برای من دلسوز تر بود، در زیارت امام علی علیه سلام و توی دلش از امیرالمومنین طلب
مرگ کرد. او به حضرت علی علیه سلام علاقهی زیادی داشت، و آرزویش بود که در
زمین نجف از دنیا برود و همان جا به خاک سپرده شود تا برای همیشه پیش امام علی
علیه سلام بماند. نا بابایی ام حرفی از نیت و آرزویش به ما نزد. مادرم در خواب دیده بود که
دوتا سید نورانی آمده اند بالای سر درویش و میخواهند اورا با خودشان ببرند. مادرم
حسابی خودش را زده بود و با گریه و التماس از دوتا سید خواسته بود که درویش را نبرند.
مادرم توی خواب میگفت:"درویش جای پدر کبری است. تورا به خدا کبری را دوباره یتیم
نکنید."آنقدر در خواب گریه و زاری کرد و فریاد زد که بابایم از خواب پرید و رفت بالای سرش
و صداش زد :"ننه کبری، چی شده؟ چرا این همه شلوغ میکنی؟ چرا گریه میکنی؟"
مادرم وقتی از خواب بیدار شد خوابش را تعریف کرد و گفت:
" من و کبری توی این دنیا کسی را جز تو نداریم. تو حق نداری بمیری و مارا تنها
بگذاری."بابایم گفت:
"ای دل غافل! زن چه کردی؟ چرا جلوی سیدها را گرفتی؟ من خودم توی حرم آقا رفتم و ازش
خواستم که برای همیشه در خدمتش بمانم. چرا آنها را از بردن من منصرف کردی؟ حالا که
جلوی ماندنم در نجف اشرف را گرفتی، باید به من قول بدهی که طبق وصیتم بعد از مرگم
هرجا که باشـم مرا به اینجا بیاوری و در زمین وادی السلام به خاک بسپاری. خانهی ابدی من
باید کنار حضرت علی علیه سلام باشد..."
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠دختران و پسرانی که ظاهرشون متفاوت با ماست، خواهران و برادران ما هستند💠
#لبیک_یا_خامنه_ای
•────•❁•────•
@Nahelah
•────•❁•────•
ﺑﻌﻀﯽﻫﺎﻣﻴﮕﻦ :
ﺑﺎﺑﺎﺩﻟﺖﭘﺎکباﺷه،کافیه.✋🏻
نمازهمنخوندینخون...
روزهنگرفتینگیر.
بهنامحرمنگاهکردیاشکالندارهو...
فقطسعیکندلتپاکباشه..!!!
و...ﺟﻮﺍﺏﺍﺯﻗﺮﺁﻥ :👇🏻
ﺁﻧﮑﺲﮐﻪﺗﻮرﺍﺧﻠﻖﮐﺮﺩهﺍﺳﺖ ،
ﺍﮔﺮﻓﻘﻂﺩﻝﭘﺎکبرایشﮐﺎﻓﯽﺑﻮﺩ
ﻓﻘﻂﻣﯿﮕﻔﺖﺁﻣﻨﻮﺍ
ﺩﺭﺣﺎﻟﯿﮑﻪﮔﻔﺘﻪ :
[ ﺁﻣَُﻨﻮﺍﻭَﻋَﻤِﻠُﻮﺍﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤﺎﺕ ]
ﯾﻌﻨﯽﻫﻢﺩﻟﺖﭘﺎﮎﺑﺎﺷﺪ،
ﻫﻢﮐﺎﺭﺕﺩﺭﺳﺖﺑﺎﺷﺪ.
ﺍﮔﺮﺗﺨﻤﻪﮐﺪﻭﺭﺍﺑﺸﮑﻨﯽ
ﻭﻣﻐﺰﺵﺭﺍﺑﮑﺎﺭﯼﺳﺒﺰﻧﻤﯽﺷﻮﺩ.
ﭘﻮﺳﺘﺶﺭﺍﻫﻢﺑﮑﺎﺭﯼﺳﺒﺰﻧﻤﯽﺷﻮﺩ.
ﻣﻐﺰوﭘﻮﺳﺖﺑﺎﯾﺪﺑﺎﻫمﺑﺎﺷﺪ.
ﻫﻢﺩﻝ؛ﻫﻢﻋﻤل...
#اندکی_تفکر
#تلنگرانه
┈•┈┈┈✾┈┈┈•┈
@Nahelah
┈•┈┈┈✾┈┈┈•┈
مقام معظم رهبرۍ:
حجاب به معنای چادر نیست،
حجاب به معنای پوشیدن سالم است.
نه پوشیدنی که از نپوشیدن بدتر است...!
#رهبرانه
#لبیک_یا_خامنه_ای
•────•❁•────•
@Nahelah
•────•❁•────•
میگفت:
خواندنآیہهاۍقرآنوقرائتمڪررآنھا
محـبتبہڪلامخدارادرانسانبیدارمیڪند . . .
آنوقتخواهیمدیدڪھ
ترنمقرائتقرآنبھترازترانہاۍ
میتوندمارابہخودوابستہڪند
#استاد_پناهیان
┈•┈┈┈✾┈┈┈•┈
@Nahelah
┈•┈┈┈✾┈┈┈•┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧭 دو خط، دو روش و دو منش تا #آخرالزمان و ظهور خواهد بود، تکلیف خودتو روشن کن...
•────•❁•────•
@Nahelah
•────•❁•────•
هدایت شده از لباس شخصی
•میان این شلوغـیها
دلم یک بـوســه`میخواهـد؛
تمارضکن بـهغـشکردن،
نفس مصنوعــیات بامن!😁♥️』
#عَین_شین_قاف
ⓙⓞⓘⓝ↯
🕊|→❥• @sardaar_Dellh⃟💚lh⃟
مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
اللهم عجل لولیک فرج 🌱
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
ali-fani-8.mp3
21.06M
#دعــای_عهـــد»
🎤 علی فانی
📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را
💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم
قرائت دعای عهد به نیت تعجیل در #ظهور_مولا (عج )هر روز صبح
#التماس_دعا🍂🍃
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
@Nahelah
🌸⃟🌼🌿჻ᭂ࿐✰♻️
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما فِےنُفُوسِکُمْ
پروردگاࢪ شما از درون دݪ هایتان آگاھ تࢪ است#
#آیہ_گرافۍ
@Nahelah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا درو برات باز ڪنہ
هیچڪے نمیتونہ ببنده:)
#عاشقانہ_باخدا
•────•❁•────•
@Nahelah
•────•❁•────•
منحاضرممثلِعلیاکبرحسین‹علیه السلام›
اربااربابشم،ولیناموسِشیعهحفظ بشه....
آخرشهمدرحالِخنثیٰکردن
بمببودکه منفجرشد
وقسمتیازبدنشتکه تکه شد!
#شهیدحسینهریری
#شهیدانہ
•────•❁•────•
@Nahelah
•────•❁•────•
حاجقاسم یہ جاییمیگن:
حتےاگہیہدرصد،احتماݪ بدےڪہ:
یہنفریہࢪوزےبرگردھ وتوبہڪنہ
حقندار؎راجبشقضاوتڪنے! :)
این یعنی اخلاق علوی
#سردار_قاسم_سلیمانۍ
#شهیدانہ
•────•❁•────•
@Nahelah
•────•❁•────•
مـومنبایدهرروزبراخودش🌱
برݩامہمعنوےداشٺہباشہ¡📖
سعےڪنیمبراخودمون✨
عادٺایآسمانےبسازیم:)☁️
هرروزتݪاوتِقرآن...😍
یہساعاتےذڪرودردودلبهباخدا❤️
+ڪمسفارشنشدها ...🦋
رفـیقیمیگفت🚶🏻
شهیـد،شهـیدمیشود🕊
مـامُردههـاهم،خواهیممُرد⚡️
هـرآنطورڪهزندگۍڪنیم🍃
همآنطورمیرویم..!🚶🏻
شهــیدانہزندگۍڪنیم🌸
#شهیدانه
┈•┈┈┈✾┈┈┈•┈
@Nahelah
┈•┈┈┈✾┈┈┈•┈