چند وقـت پیش وقتی چراغ قرمز شد عکست رو دیدم :)))) دقیقاً اون تایمی که داشتم گریه میکردم و حالم بد بود. از اون دور داشتی بهم لبخند میزدی . . .🙂💔 میتونم بگم اون لبخند توی تلخی حالم خیلی شیرین بود . . .🖤:)) ممنون که هوامو داشتی داداش:))) #شهید_آرمان_علی_وردی #خاطره🖤🙃

*┅═✧❁﷽❁✧═┅* #ارسالی_مخاطبین #خاطره 🌸خاطرهٔ بسیار زیبایِ امـر به معــروف و نهـی از منڪر، توسط یکی از خادمان حـرم امام رضـا علیـه السـلام در تاریخ (۹ آذر ۱۴۰۱) 🌱سوار اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خانم خوش صورت و خوشگل نشسته و شالش روی شونه هاشه، آروم رفتم کنارش نشستم بعد از چند دقیقه گفتم دختر خوشگلم شالت افتاده پایین ها!!! ‌‌➖دختر خیلی سرد گفت: میدونم😑 ➕گفتم: خب نمیخوای درستش کنی؟ ➖فورا گفت نه❗️ ➕گفتم خب موهاتو، گردنتو داره نامحرم میبینه، نگاه کن اون ‏پسرای جوان، چشماشون رو از تو برنمیدارن، دارن از نگاه کردن به تو لذت میبرن😔 ✖️هم تو و هم اونها دارین گناه میکنین فدات شـم❗️هنوز نزدیک حرم امام رضاییم ها‼️😟 دختر برگشت به من نگاه کرد، منتظر بودم هرلحظه شروع کنه به فحاشی و دعوا، اما یهو زد زیر گریه😭 سرشو گذاشت رو شونم و با گریه گفت: آخه شما ‏چی میدونید از زندگی من؟! صبح تا شب دوشیفت مثل سگ کار میکنم، نمیتونم زندگی کنم، پدرو مادرم هر دو تا مریضن، پدرم نمیتونه کار کنه و خرج خونه و درمان اونا افتاده گردن من بدبخت! نه خواهر دارم، نه برادر، دیگه نمیتونم بریدم...😭 ۲۱ سالمه ولی مثل ۵۰ ساله ها شدم! ➕‏به دختر گفتم: عزیزم تو سختی های زندگی به خدا توکل کن، برو پیش امام رضا(ع) بگو به خاطر تو حجابمو درست میکنم، تو هم این خواسته‌ی منو برآورده کن. ➖دختر گفت: به خدا روم نمیشه چند ساله حرم نرفتم. همون لحظه یک خانم مانتویی متشخص و موجه سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست. دختر گفت همون اطراف حرم ‏دو جا فروشندگی میکنم، ولی آخر ماه کلا پنج شش میلیون بیشتر دستمو نمیگیره، واقعاً خسته شدم. گفتم با امام رضا(ع) معامله میکنی یانه؟ با چشمای پر از اشک گفت: آره، همینجا جلوی شما به امام رضا(ع) قول میدم حجابمو درست کنم، ایشون هم به زندگیم سامان بده، الانم میشه شما شالمو برام ببندین؟ منم مشغول بستن ‏شال شدم🙂 که یک دختر خانم محجبه همسن خودش اومد جلو و یک گیره ی خوشگل بهش داد و گفت اینم هدیه ی من به شما به خاطر محجبه شدنت 😚 شالو که بستم، گفت میشه یک عکس ازم بگیری ببینم چطور شدم؟ ازش عکس گرفتم همونطور که نگاه میکرد اون خانم مانتویی گفت: دختر گلم اسمت چیه؟ دختر گفت عاطفه گفت: عاطفه جان من پزشکم و منشی مطبم حامله است و دیگه نمیخواد بیاد سرکار، دنبال یک منشی خوبی مثل خودت میگردم با من کار میکنی؟ دختر همونطور که چشماش پر از ذوق و خوشحالی بود گفت: ولی من که بلد نیستم خانم گفت اشکال نداره یاد میگیری، حقوقتم از ۸ تومان شروع میشه، کار که یاد گرفتی ‏تا ۱۰ تومان هم زیاد میشه قبول؟ دختر همونطور که بی اختیار میخندید گفت قبول😃 برگشت سمت من و محکم بغلم کرد و گفت خدایا شکرت امام رضا (ع) دمت گرم🤲🏻🤲🏻 همه خانم های داخل اتوبوس درحال تماشای اون بودن و خوشحال... من یک کیسه پلاستیکی دستم بود، دادم بهش، گفت: این چیه؟ گفتم این غذای امام رضاست، ‏من خادمم و این ناهار امروزم بود، هر هفته میبرم با پسرم و آقامون میخوریم، این هفته روزی شما بود. دوباره زد زیر گریه، ولی از خوشحالی بود، نمیدونست چی بگه، فقط تشکر میکرد.. منکه رسیدم به مقصد و باید پیاده میشدم به سرعت گوشیش رو بیرون آورد و گفت میشه یک سلفی با هم بگیریم؟ عکس گرفتیم و ‏شماره منو گرفت و پیاده شدم... 💥الحمدلله شکر💥 خدایا ما را جزء آمـرین به معـروف قرار بده🤲🏻 #بی_تفاوت_نباشیم #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆

چند‌ماهۍ‌گذشت‌اما‌خبرۍ‌از‌مهدۍنبود پدرم‌همه‌جا‌را‌زیر‌رو‌ڪرده‌بود،امادریغ از‌یڪ‌خبر همه‌فڪر‌میڪردیم‌شهید‌شده امایڪ‌روز‌در‌باز‌میشود‌ومهدۍ‌میاید‌تو اما‌باصورتۍ‌سوختہ جاۍ‌سوختگۍ‌هایش‌زیاد‌ڪهنہ‌نبود‌اما‌اثار سوختگۍ‌در‌صورتش‌مشهود‌بود. بعدها‌فهمیدیم‌ڪہ‌با‌انفجارۍ‌ڪہ‌در‌جبہہ رخ‌داده‌بود‌صورتش‌سوخت امابراۍاینڪہ‌ما‌اذیت‌نشویم‌در‌یڪۍ‌از‌ خانہ‌ها‌ماند‌تا‌سوختگۍ‌اش‌بهتر،شود...🌱 بہ‌نقل‌از‌خواهر‌شهید•🎤• ‌ #شهید_مهدی_بوعذار #خاطره ┈•┈┈┈‌✾┈┈┈•┈‌ @Nahelah ┈•┈┈┈‌✾┈┈┈•┈‌

📌برای‌دسترسی‌آسون‌تر‌شما‌ به‌محتوا‌های‌کانال‌از‌هشتگ‌های‌زیر‌ استفاده‌کنید😊🌸 https://eitaa.com/sharayetr اندکی‌از‌شروط‌کانال🙂👆🏻 @N313Nahele کانال‌عکس‌خام‌ناحله😍🌱 #امام_زمان🤍 #امام_رضا🤍 #چهارشنبه_های_امام_رضایی🤍 #امام_حسین🤍 #اربعین🤍 #آخرالرمان🤍 #مهدویت🤍 #شاهچراغ🖤 #غزه🖤 #حجاب🤍 #لبیک_یا_خامنه_ای🤍 #حضرت_آقا🤍 #بدون_تعارف🤍 #جهاد_تبیین🤍 #بصیرت🤍 #حاجی🤍 #سردار_دلها🤍 #شهید_جمهور🤍 #خادم_الرضا🤍 #خدا🤍 #نماز🤍 #کتاب🤍 #خودسازی🤍 #قرآن🤍 #محفل🤍 #ترک_گناه🤍 #دلی🤍 #آیه_گرافی🤍 #حدیث🤍 #اپلیکیشن_الهام🤍 #پادکست🤍 #سخنرانی🤍 #مداحی🤍 #زیبایی‌آفرینش🤍 #ازدواج🤍 #قرارهمیشگی🤍 #احادیث_خودمونی🤍 #قشنگیات🤍(بیوهاتون) #آیات‌قلب🤍 #اندکی‌آرامش🤍 #شکرخدا🤍 #توئیت🤍 #اندکی_تفکر🤍 #تباهیات🤍 #نوشتار🤍 #آگاهی🤍 #شب_جمعه🤍 #فاطمیه🖤 #محرم🖤 #طنز🤍 #ناحله🤍(کلیپ‌های‌ساخته‌شده‌توسط‌ناحله) #ناشناس🤍 #پیشنهاد_دانلود🤍 #خاطره🤍(بیشتر‌مربوط‌ب‌خادم‌ها‌هست) #حمایتی🤍 #تبادل🤍 https://eitaa.com/Nahelah/4971 محفل‌سابقه‌کار🥰👆🏻 https://eitaa.com/Nahelah/3538 محفل‌رفیق‌شهید🫂👆🏻 https://eitaa.com/Nahelah/7297 محفل‌‌حجاب‌استایل‌قسمت¹🙂👆🏻 https://eitaa.com/Nahelah/7373 محفل‌حجاب‌استایل‌قسمت‌²🙂👆🏻 https://eitaa.com/Nahelah/9335 محفل‌دلتنگ‌حسین¹🥀 https://eitaa.com/Nahelah/9393 محفل‌دلتنگ‌حسین‌²🥀 https://eitaa.com/Nahelah/9707 محفل‌قلب‌عاشورا🖤 https://eitaa.com/Nahelah/10054 محفل‌ویژگی‌های‌منحصر‌به‌فرددختران💕 https://eitaa.com/Nahelah/6314 مصاحبه‌کانال‌ناحله‌با‌مادر‌ #شهید_دانیال_رضازاده🥲👆🏻🌷 https://eitaa.com/Nahelah/22853 محفل‌و‌روضه‌فاطمیه🖤 @𝐍𝐚𝐡𝐞𝐥𝐚𝐡🤍

بسم‌رب‌نور🌱 سال‌پیش‌ه‍مین‌روز‌با‌شخصی‌آشنا‌شدم که‌بهم‌تلنگر‌زد‌‌که‌تا‌کی‌میخوای‌تو‌این‌وضعیت بمونی...!‌تا‌کی‌میخوای‌زندگی‌تکراری‌و‌پوچ‌ت‌ رو‌ادامه‌بدی‌بسه‌دیگه‌...!اون‌‌شخص‌یه‌فرستاده‌از‌طرف‌خــــدا‌‌بود فهمیدم‌که‌خــــدا‌من‌انتخاب‌کرده‌که‌برگردم خــــدا‌‌آغوشش‌رو‌برام‌باز‌کرد‌گفت‌بیا‌دیگه‌ کافیه‌هر‌کاری‌که‌کردی‌هر‌حرفی‌که‌زدی‌من‌ می‌بخشم‌من‌توبه‌پذیرم‌بیا‌من‌میبخشمت بیا‌شروع‌کن‌...یه‌شروع‌تازه‌جدید... من‌سال‌پیش‌همین‌روز‌توبه‌کردم...(: گفتم‌خــــدا‌‌غلط‌کردم... خداهم‌گفت‌باشه‌من‌‌کمکت‌میکنم‌که دوباره‌متولد‌بشی... امروز‌روزیه‌که‌من‌تغییر‌کردم گفتم‌من‌میتونم‌من‌زندگی‌تازه‌ای‌رو‌شروع‌ میکنم:) تو‌این‌یک‌سال‌که‌توی‌راه‌خــــدا‌‌بودم‌خیلی اتفاقات‌افتاد‌برام...(: بخاطر‌خــــدا‌‌خیلی‌از‌دوستام‌کنار‌گذاشتم بخاطر‌خــــدا‌‌خیلی‌حرف‌ها‌و‌تیکه‌ها‌شنیدم ولی‌گفتم‌خــــدا‌مهم‌تره فامیلامون‌خیلی‌اذیتم‌کردن‌‌میگفتن‌چند‌روز‌ دیگه‌‌از‌سرش‌میوفته‌اما‌اینطور‌نشد بعضی‌از‌شبا‌دلم‌از‌حرفاشون‌گرفت‌ بعضی‌از‌شبا‌انقدر‌گریه‌کردم‌که‌خوابم‌نبرد حتی‌خیلی‌وقتا‌دوباره‌گناه‌کردم‌از‌خودم‌متنفر‌شدم‌ولی‌الهام‌درونم‌گفت‌اشکال‌نداره‌صدبار‌ هم‌توبه‌کنی‌خــــدا‌‌میبخشه...(: خیلی‌وقتا‌هم‌اتفاقات‌خیلی‌قشنگی‌تو‌این راه‌برام‌افتاد... خیلی‌چیزا‌تو‌زندگیم‌تغییر‌کرد... خیلی‌چیزا‌از‌دست‌دادم‌ولی‌چیزهای‌قشنگ‌ تری‌وارد‌زندگیم‌شد... خیلی‌ها‌تو‌راه‌کمکم‌کردن:) و‌من‌همیشه‌مدیون‌شون‌هستم:) البته‌که‌اونا‌وسیله‌ای‌برای‌تغییر‌من‌بودن ولی باز‌هم‌ازشون‌ممنونم محرم‌همون‌سال‌چادر‌انتخاب‌کردم فقط‌میگفتم‌تا‌آخر‌محرم‌اما‌اونقدر‌وابسته شدم‌که‌نتونستم‌کنارش‌بزارم... بخاطر‌چادرم‌حرفای‌زیادی‌شنیدم ولی‌گفتم‌‌اشکال‌نداره‌نگه‌داشتن‌یادگار مــــادر‌م‌واجب‌تره(: شاید‌باور‌تون‌نشه‌ولی‌هنوز‌فکر‌میکنند‌بعد چند‌وقت‌از‌چادر‌خسته‌میشم... ولی‌من‌وقتی‌خودم‌چادر‌انتخاب‌کردم یعنی‌مادرمون‌انتخابم‌کرده‌که‌یادگارش رو‌سر‌کنم‌پس‌نباید‌انتظار‌داشته‌باشن‌ کنارش‌بزارم... من‌امروز‌متولد‌شدم...روح‌من‌تواین‌روز متولدشد...‌تو‌این‌یک‌سال‌خیلی‌چیزا‌یاد‌ گرفتم‌...مهم‌ترین‌چیزی‌که‌تجربه‌کردم‌ این‌بود‌که‌هرچقدر‌زمین‌خوردی‌بلند‌شو خــــدا‌‌اهل‌بیت‌هواتو‌دارن:) و‌عــــزت‌دست‌خداست:) میخوام‌از‌امروز‌شروع‌کنم‌با‌قدرت‌بیشتری‌ در‌راه‌خــــدا‌اهل‌بیت‌کار‌کنم اینارو‌اینجا‌گفتم‌که‌به‌یادگار‌بمونه برای‌تغییر‌هیچ‌وقت‌دیر‌نیست✌🏻😊 یڪ‌ساله‌شدن‌تحولم‌مبارڪ🥺🤍 سرباز‌حضرت‌زهرا🌱 ۱۴۰۲/۳/۱۶🕊۱۴۰۱/۳/۱۶ #خاطره

یه‌گره‌ای‌به‌کارم‌افتاد تا‌نامت‌ر‌اصدا‌زدم گره‌واشد ومن‌ماندم‌وبهت‌معجزه‌نامت :)! #عزیزم‌حسین #خاطره