📜نهج البلاغه/نامه ۴۰-به يكي از كارگزاران خود
🔹نكوهش يك كارگزار
🍃پس از ياد خدا و درود!
🔺از تو خبري رسيده است كه اگر چنان كرده باشي، پروردگار خود را به خشم آورده، و امام خود را نافرماني كردي، و در امانت خود خيانت كردي. به من خبر رسيده كه كشت زمينها را برداشته، و آن چه را كه مي توانستي گرفته، و آنچه در اختيار داشتي به خيانت خورده اي، پس هر چه زودتر حساب اموال را براي من بفرست و بدان كه حسابرسي خداوند از حسابرسي مردم سخت تر است. با درود.
🌷 @Nahjolbalaghe1
📕نهج البلاغه/خطبه۳۸ معني شبهه
🍃ضرورت شناخت شبهات
شبهه را براي اين شبهه ناميدند كه به حق شباهت دارد. اما دوستان خدا نور هدايت كننده آنها در شبهات، يقين است. و راهنماي آنان مسير هدايت الهي است، اما دشمنان خدا، دعوت كننده آنان در شبهات گمراهي است، و راهنماي آنان كوري است، آن كس كه از مرگ بترسد نجات نمي يابد، و آن كس كه مرگ را دوست دارد براي هميشه در دنيا نخواهد ماند.
🌺🍃
@Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
خاطرات برادر آزاده⬇️ 🍂🍂 🔻ملاصالح قاری 3⃣1⃣ 👈 بخش اول: مبارزه و زندان شاه مأموران من را کشان کشان
🍂🍂
🔻ملاصالح قاری 4⃣1⃣
👈 بخش اول: مبارزه و زندان شاه
از مامور سوال کردم،
_ من را کجا می برید؟
گفت :
_ تبعید!
چشمانم گرد شد. نمیدانستم چند وقت است که در این سلول انفرادی هستم. با ناراحتی گفتم:
- چند وقت است در این دخمه هستم؟
- نمیدانی؟
نگاهش کردم و گفتم:
- نه والله! جواب داد:
- دو ماهی میشود.
به سختی از جایم بلند شدم. یکی از مأمورها جلو آمد و دستبند به دست ها و زنجیر به پایم بست و با دیگری که بازویم را گرفته بود، من را به بیرون از ساختمان بردند.
نور تند آفتاب به سر و رویم تابید. دستم را جلوی چشم هایم گذاشتم تا سایبان نور خورشید شود؛ اما از این که نور خورشید به سروصورتم میزد، احساس خوبی داشتم.
اتوبوسی روشن در محوطه حیاط بود. همزمان با بیرون آمدنم، سه نفر دیگر مثل من دستبند به دست و زنجیر به پا آمدند و کنارم ایستادند. نگاهی به آنها کردم. خیلی زود یادم آمد که این سه نفر در آخرین جلسه دادگاه با من آنجا بودند و آنها هم محاکمه شدند. آهسته از یکی از آنها که با فاصله کنار دستم ایستاده بود، پرسیدم:
- کجا می خواهند ببرندمان؟
- انتقالی!
- انتقالی؟! این بار کجا؟
- همدان.
چند ساعت از شب گذشته بود که اتوبوس به همدان رسید و پشت دروازه ای بزرگ از حرکت ایستاد. پوست صورتم از سرما یخ زده بود. اتوبوس داخل حیاط بزرگی رفت و از حرکت ایستاد. در باز شد و سربازی سلاح به دست بالا آمد و با صدایی بلند گفت: زود پیاده شوید!
باورم نمی شد که از لرزیدن و سرما خلاص شده بودیم. انگار ما را درون یخچال گذاشته بودند. چهار زندانی سرمازده و لرزان به زور از جا بلند شدیم و با زنجیرهای یخ زده که به پوست پاهایمان می سایید به سختی قدم برمی داشتیم.
وارد ساختمانی با سلول های متعدد شدیم. هوای داخل ساختمان زندان، گرمای مطبوع و دلچسبی داشت. چند دقیقه طول کشید تا لرزش بدنم کم شد. ما را داخل سلولی بردند و زنجیرهای دست و پایمان را باز کردند. سربازی با چند پتو به دست وارد شد و به طرف هرکدام دو تا پتو پرت کرد. وقتی در سلول به رویمان بسته شد، تن سرمازده مان را با پتوها پیچاندیم و هرکدام در گوشه ای کز کردیم.
ادامه دارد...
🌿🌺
🌿🌺🍃🌺🌿
❁﷽❁
🍃🌹وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَي لَن نَّصْبِرَ عَلَيَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَي بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُواْ مِصْراً فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَآؤُوْاْ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَواْ وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ بقره (61)
🍃🌷و (نيز بخاطر آوريد) زمانى كه گفتيد: اى موسى، ما هرگز يك نوع غذا را تحمّل نمى كنيم، پس پروردگارت را بخوان تا از آنچه (به طور طبيعى از) زمين مى روياند، از سبزى و خيار و سير و عدس و پيازش، براى ما (نيز) بروياند. موسى گفت: آيا (غذاى) پست تر را بجاى نعمت بهتر مى خواهيد؟ (اكنون كه چنين است بكوشيد از اين بيابان خارج شده و) وارد شهر شويد، كه هر چه خواستيد براى شما فراهم است. پس (مُهر) ذلّت و درماندگى، بر آنها زده شد و (مجدّداً) گرفتار غضب پروردگار شدند. اين بدان جهت بود كه آنها به آيات الهى كفر مى ورزيدند و پيامبران را به ناحقّ مى كشتند، و اين به سبب آن بود كه آنان گنهكار و سركش و متجاوز بودند.
🌿تفسیر آیه:
بنى اسرائيل به جاى شكرگزارى از نعمت هاى «منّ و سلوى»، به فكر زياده خواهى و تنوّع طلبى افتاده و از غذاهاى زمينى خواستند و براى نمونه، تعدادى از آنها مانند: سبزى، خيار، پياز و سير را نام بردند. حضرت موسى در برابر اين درخواست ها، ضمن تأسّف از اينكه آنها نعمت هاى نيكو و بهتر را با نعمت هاى ساده عوض مى كنند، به آنها گفت: اگر بناى كاميابى از اينها را داريد، بايد به شهر رفته و با دشمنانتان بجنگيد، شما از يك سو حال جهاد نداريد و از طرف ديگر تمام امتيازات شهرنشينى را مى خواهيد. خداوند خبر مى دهد كه اين قوم با چنين ويژگى ها و خصوصيّات، به ذلّت و خوارى افتاده و گرفتار قهر و غضب الهى خواهند شد.
تنوّع طلبى و افزون خواهى، دامى براى اسير شدن انسان هاست. استعمارگران نيز از همين خصيصه ى مردم، براى لباس، مسكن، مركب و تجمّلات استفاده كرده و مردم را به اسارت مى كشند.
📜پیام آیه:
- شكم پرستى، عامل هبوط وسقوط انسان هاست. «لن نصبرعلى طعام واحد...اهبطوا»
- رفاه طلبى، زمينه ى ذلّت و خوارى است. «لن نصبر... ضربت عليهم الذلّة...»
- بى ادبى در گفتگو، نشانه ى روحيّه ى سركش وطغيانگر است. آنها مى توانستند بجاى «لن نصبر» هرگز صبر نمى كنيم، بگويند: يك نواختى غذا براى ما سنگين شده است. و يا بجاى «فادع لنا ربّك»، بگويند: «فادع لنا ربّنا»
- بنى اسرائيل، نژاد پر توقّع و افزون طلب هستند. «فادع لنا، يخرج لنا»
- بيان خواسته هاى جزيى، نشانه ى شدّت وابستگى و حقارت طبع است. «بقل، قثاء، فوم، عدس و بصل»
- راضى بودن به آنچه خداوند خواسته و صبر بر آن، تأمين كننده ى خير و مصلحت واقعى انسان است. «أتستبدلون الّذى هو ادنى بالّذى هو خير...»
- شهرنشينى و داشتن همه نوع امكانات، نشانه ى رشد و تكامل نيست، بلكه گاهى مايه ى سقوط و هبوط است. «اهبطوا مصراً»
- كارهاى خطرناك، وابسته به افكار انحرافى وخطرناك است. «يكفرون، يقتلون»
- تاريخ انبيا، با شهادت در راه خداوند گره خورده است. «يقتلون النبيين»
- تعدّى و معصيت پى درپى، موجب كفر و كفر، عامل هر گونه جنايت است. «يكفرون، عصوا»
- ذلّت و بدبختى، مربوط به نژاد نيست، بلكه مربوط به خصوصيّات و عقايد و اعمال انسان هاست. «ذلك بانّهم كانوا يكفرون»
منبع: تفسیر نور
🌷 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌷
✨اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم✨
@Nahjolbalaghe1
📜نهج البلاغه/نامه۴۱ به يكي از كارگزارانش
🍃علل نكوهش يك كارگزار خيانتكار
🌷پس از ياد خدا و درود!
🌹همانا من تو را در امانت خود شركت دادم، و همراز خود گرفتم، و هيچ يك از افراد خاندانم براي ياري و مددكاري، و امانت داري، چون تو مورد اعتمادم نبود، آن هنگام كه ديدي روزگار بر پسر عمويت سخت گرفته، و دشمن به او هجوم آورده، و امانت مسلمانان تباه گرديده. و امت اختيار از دست داده، و پراكنده شدند، پيمان خود را با پسر عمويت دگرگون ساختي، و همراه با ديگراني كه از او جدا شدند فاصله گرفتي، تو هماهنگ با ديگران دست از ياريش كشيدي، و با ديگر خيانت كنندگان خيانت كردي، نه پسر عمويت را ياري كردي، و نه امانتها را رساندي. گويا تو در راه خدا جهاد نكردي! و برهان روشني از پروردگارت نداري، و گويا براي تجاوز به دنياي اين مردم نيرنگ مي زدي، و هدف تو آن بود كه آنها را بفريبي! و غنائم و ثروتهاي آنان را در اختيار گيري، پس آنگاه كه فرصت خيانت يافتي شتابان حمله ور شدي، و با تمام توان، اموال بيت المال را كه سهم بيوه زنان و يتيمان بود، چونان گرگ گرسنه اي كه گوسفند زخمي يا استخوان شكسته اي را مي ربايد، به يغما بردي، و آنها را به سوي حجاز با خاطري آسوده، روانه كردي، بي آنكه در اين كار احساس گناهي داشته باشي.
🌺نكوهش از سوءاستفاده در بيت المال
🔹دشمنت بي پدر باد، گويا ميراث پدر و مادرت را به خانه مي بري! سبحان الله!! آيا به معاد ايمان نداري؟ و از حسابرسي دقيق قيامت نمي ترسي؟ اي كسي كه در نزد ما از خردمندان بشمار مي آمدي، چگونه نوشيدن و خوردن را بر خود گوارا نمودي در حالي كه مي داني حرام مي خوري! و حرام مي نوشي! چگونه با اموال يتيمان و مستمندان و مومنان و مجاهدان راه خدا، كنيزان مي خري و با زنان ازدواج مي كني؟ كه خدا اين اموال را به آنان واگذاشته، و اين شهرها را به دست ايشان امن فرموده است!
🍃برخورد قاطع با خيانتكار
پس از خدا بترس، و اموال آنان را باز گردان، و اگر چنين نكني و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست يابم، تو را كيفر خواهم نمود، كه نزد خدا عذرخواه من باشد، و با شمشيري تو را مي زنم كه به هر كس زدم وارد دوزخ گرديد. سوگند به خدا! اگر حسن و حسين چنان مي كردند كه تو انجام دادي، از من روي خوش نمي ديدند و به آرزو نمي رسيدند تا آنكه حق را از آنان باز پس ستانم، و باطلي را كه به ستم پديد آمده نابود سازم، به پروردگار جهانيان سوگند، آنچه كه تو از اموال مسلمانان به ناحق بردي، بر من حلال بود، خشنود نبودم كه آن را ميراث بازماندگانم قرار دهم، پس دست نگهدار و انديشه نما، فكر كن كه به پايان زندگي رسيده اي، و در زير خاكها پنهان شده، و اعمال تو را بر تو عرضه داشتند، آنجا كه ستمكار با حسرت فرياد مي زند، و تباه كننده عمر و فرصتها، آرزوي بازگشت دارد اما راه فرار و چاره مسدود است.
🍃🌺🍃 @Nahjolbalaghe1
📚نهج البلاغه/خطبه۳۹-نكوهش ياران
🔹نكوهش كوفيان
🌿گرفتار كساني شدم كه چون امر مي كنم فرمان نمي برند، و چون آنها را فرا مي خوانم اجابت نمي كنند. اي مردم بي اصل و ريشه، در ياري پروردگارتان براي چه در انتظاريد؟ آيا ديني نداريد كه شما را گرد آورد؟ و يا غيرتي كه شما را به خشم وادارد؟
🌿علل شكست و نابودي كوفيان
در ميان شما بپا خاسته فرياد مي كشم، و عاجزانه از شما ياري مي خواهم، اما به سخنان من گوش نمي سپاريد، و فرمان مرا اطاعت نمي كنيد، تا آن كه پيامدهاي ناگوار آشكار شد، نه با شما مي توان انتقام خوني را گرفت، و نه با كمك شما مي توان به هدف رسيد. شما را به ياري برادرانتان مي خوانم، مانند شتري كه از درد بنالد، ناله و فرياد سرمي دهيد، و يا همانند حيواني كه پشت آن زخم باشد، حركتي نمي كنيد، تنها گروه اندكي به سوي من آمدند كه آنها نيز ناتوان و مضطرب بودند، گويا آنها را به سوي مرگ مي كشانند، و مرگ را با چشمانشان مي نگرند.
🍃🌺🍃
@Nahjolbalaghe1
🌷لینک فرازهای خطبه اول نهج البلاغه
⬇️
🌹فراز ۱خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/21
🌹 فراز ۲خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/85
🌹فراز ۳خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/95
🌹ادامه فراز ۳خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/106
🌹ادامه فراز ۳ خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/117
🌹ادامه فراز ۳خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/127
🌹ادامه فراز ۳ خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/134
🌹فراز ۴خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/142
🌹فراز ۵ خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/151
🌹فراز۶،۷،۸ خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/168
🌿🌺🌿 @Nahjolbalaghe1
🍃🌺لینک حکمتهای نهج البلاغه لیست شماره 1 ⬇️
🌷حکمت ۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/66
🌷حکمت ۲
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/80
🌷حکمت ۳
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/84
🌷حکمت ۴
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/102
🌷حکمت ۵
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/116
🌷حکمت ۶
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/124
🌷حکمت ۷
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/130
🌷حکمت ۸
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/138
🌷حکمت ۹
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/145
🌷حکمت ۱۰
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/158
🌷حکمت۱۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/179
🌿🌺
@Nahjolbalaghe1
هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
4_5848427318803956789.mp3
5.92M
🍃سفر پرماجرا
🔹استاد شجاعی
🍃🌺 @Nahjolbalaghe1
🍂🍂
🔻ملاصالح قاری 5⃣1⃣
👈 بخش اول: مبارزه و زندان شاه
کم کم با دیگر زندانیان دوست شدم و با برادری و حالتی مسالمت آمیز کنار هم محکومیتمان را می گذراندیم. در بحث های سیاسی شرکت می کردم و البته گاهی هم با زندانیان چپی یا مارکسیست بحث سیاسی داشتم. بیشتر وقتها سرم توی لاک خودم بود و وقتم را به مطالعه قرآن و نهج البلاغه و تاریخ می گذراندم. باور نمی کردم که در زندان جدید خبری از شکنجه نباشد. هنوز آثار زخمهای شکنجه بر بدنم دیده می شد. همچنان بیهویت بودم و شناسنامه ای که هویتم را نشان دهد، نداشتم.
مسئولان زندان برایم شناسنامه ای جدید صادر کردند و من معروف شدم به صالح قاری الاسدی» فرزند مهدی، با شناسنامه ای که صادره از همدان بود.
زمستان هم رو به پایان بود و من با لباس های گرم اهدایی زندانیان دیگر، بدن نحیفم را گرم نگه داشته بودم.
بعضی زندانیان زیر نور لذت بخش آفتاب در حیاط قدم می زدند. من چهارزانو در نور گرم و مطبوع آفتاب گوشه ای نشسته بودم و کتابی می خواندم.
صدای زمختی با لهجه عربی در گوشم نشست:
- سلام علیکم!
سر برداشتم. مردی روبه رویم ایستاده بود. نور آفتابی که به چشمم می تابید، مانع از دیدن صورتش می شد. چشمانم را جمع کردم و جواب دادم:
- و علیکم السلام و رحمة الله!
از جا بلند شدم و دستم را سایبان چشمم کردم. مردی قدبلند و لاغر و تکیده، سیه چرده، با سبیلی پرپشت مقابلم ایستاده بود. مرد دستش را جلو آورد و با من دست داد.
- انا جاسم محمد العزاوي. لبخندی زدم و ابراز خوشحالی کردم:
- اهلا و مرحبا. انا صالح قاری الاسدی.
👈 و این شروع آشنایی من با افسر زندانی عراقی بود که کمی هم فارسی بلد بود.
گویا متوجه شده بود که من عربی صحبت می کنم و چون او هم مثل من با کسی آشنا نبود و جیره و لباس به او نمی دادند، دنبال فرصتی بود تا با من آشنا شود.
----------------------
🍂 توضیح: سرهنگ العزاوی را تا پایان این مجموعه به خاطر داشته باشید
ادامه دارد...
🌷🌷🌷🌷🌷
🌺نامه های نهج البلاغه لیست شماره 1
🌹نامه شماره ۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/88
🌹نامه شماره ۲
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/94
🌹نامه شماره ۳
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/104
🌹نامه شماره ۴
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/118
🌹نامه شماره ۵
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/126
🌹نامه شماره ۶
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/133
🌹نامه شماره ۷
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/139
🌹نامه شماره ۸
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/149
🌹نامه شماره ۹
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/167
🌹نامه شماره ۱۰
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/190
🍃🌷
@Nahjolbalaghe1
🌿🌺
❁﷽❁
🌹إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَي وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ
بقره(62)
🌷همانا كسانى كه (به اسلام) ايمان آورده و كسانى كه يهودى شدند و نصارى و صابئان، هركس كه به خدا و روز قيامت ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پس براى آنها در نزد پروردگارشان، پاداش و اجر است و بر آنها ترسى نيست و آنها محزون نمى شوند.
🌿تفسیر آیه:
در تفسير نمونه از جامع البيان، نقل شده است: سلمان فارسى به رسول اكرم صلى الله عليه وآله گفت: دوستان من كه اهل ايمان و نماز بودند، ولى شما را نديدند تا به شما ايمان بياورند، وضع آنها در قيامت چگونه است؟ يكى از حاضرين جواب داد: اهل دوزخند. ولى اين آيه نازل شد كه هر كدام از پيروان اديان كه در عصر خود بر طبق وظايف و فرمان الهى عمل كرده اند مأجورند. البتّه اين آيه نمى تواند بهانه و دستاويزى براى ماندن در يهوديّت و مسيحيّت باشد. زيرا اوّلاً: قرآن، اهل كتاب را به اسلام دعوت نموده است و ثانياً: تهديد كرده كه اگر آگاهانه به سراغ دينى غير از اسلام بروند، مورد قبول نيست. [347]
مراد از «الّذين هادوا» يهوديان هستند. اين نامگذارى يا به سبب اظهار توبه ى آنان است كه با تعبير «انّا هُدنا اليك» [348] آمده است و يا به جهت آنكه اين قوم به يكى از فرزندان حضرت يعقوب كه يهود نام داشت، منسوب بودند.
مراد از «نصارى»، مسيحيان هستند كه در جواب حضرت عيسى كه فرمود: «مَن أنصارى» گفتند: «نحن انصار اللّه» [349] . شايد هم اين نامگذارى به جهت سكونت آنان در منطقه ناصريّه، زادگاه عيسى عليه السلام باشد.
«صابئين» به كسانى گفته مى شود كه خود را پيروان حضرت يحيى مى دانند و براى ستارگان، قدرت تدبير قائلند. نام اين گروه در سوره هاى بقره، مائده و حج، در كنار يهود، نصارى، مجوس و مشركين آمده است [350] و از اينجا معلوم مى شود كه صابئين غير از چهار دسته ى مذكورند. پيروان اين آئين نيز همانند ساير اهل كتاب، به اسلام دعوت شده اند. اينها با توجّه به اعتقادات خاصّ خود، پيروان اندكى دارند و اهل تبليغ از دين خودشان نيستند. آنها بيشتر در كنار رودخانه ها و درياها زندگى مى كنند و گوشه گير و منزوى هستند. اين افراد، غسل هاى متعدّدى دارند كه در تابستان و زمستان بايد در رودخانه و آب جارى انجام دهند. هم اكنون تعداد نزديك به پنج هزار نفر از آنان در خوزستان در كنار رود كارون و شهرهاى ديگر آن استان زندگى مى كنند و قريب به هشت هزار نفر نيز در عراق در كنار دجله و شهرهاى ديگر عراق سكونت دارند.
-----
347) آل عمران، 85.
348) اعراف، 156.
349) صف، 14.
350) بقره، 62 ؛ مائده، 69 ؛ حج، 17.
📜پیام آیه:
- تمام اديان آسمانى، اصول مشترك دارند؛ توحيد، معاد و انجام اعمال صالح. «آمن باللَّه و اليوم الاخر و عمل صالحاً»
- مهم ترين اصل اعتقادى بعد از توحيد، معاد است. «ءامن باللَّه و اليوم الاخر»
- صاحبان اديان ديگر در صورت بى اطلاعى از اسلام، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، اگر به دين آسمانى خود ايمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند ودر بى اطلاعى خود مقصّر نباشند، اهل نجات هستند. «من آمن باللّه... لاخوف عليهم...»
- انسان، تنها در سايه ى ايمان به خداوند و اميد به معاد و انجام عمل صالح، آرامش مى يابد. «لا خوف عليهم»
- سعادت وكرامت، مربوط به ايمان وعمل صالح است، نه عنوانِ مسلم، يهودى، مسيحى، صابئى. «من آمن باللّه... لاخوف عليهم...»
منبع:تفسیر نور
🌷 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌷
✨اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم✨
کانال#نهج_البلاغه🌷 ⬇️⬇️
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1
🌷🌷🌷
📜نهج البلاغه/نامه۴۲-به عمر بن ابي سلمه
🍃روش دلجويي در عزل و نصبها
🌷پس از ياد خدا و درود!
همانا من نعمان ابن عجلان زرقي، را به فرمانداري بحرين نصب كردم، و بي آنكه سرزنشي و نكوهشي براي تو وجود داشته باشد تو را از فرمانداري آن سامان گرفتم، كه تاكنون زمامداري را به نيكي انجام دادي، و امانت را پرداختي، پس به سوي ما حركت كن، كه تصميم دارم به سوي ستمگران شام حركت كنم، دوست دارم در اين جنگ با من باشي، زيرا تو از دلاوراني هستي كه در جنگ با دشمن، و برپا داشتن ستون دين از آنان ياري مي طلبم. ان شاء الله
🌿🌺 @Nahjolbalaghe1
📚نهج البلاغه/خطبه۴۰- و من كلام له ( عليه السلام )
> في الخوارج لما سمع قولهم " لا حكم إلا لله " <
قَالَ ( عليه السلام ) : كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ وَ يُبَلِّغُ اللَّهُ فِيهَا الْأَجَلَ وَ يُجْمَعُ بِهِ الْفَيْءُ وَ يُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ يُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِيفِ مِنَ الْقَوِيِّ حَتَّي يَسْتَرِيحَ بَرٌّ وَ يُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِرٍ .
>وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَي< أَنَّهُ ( عليه السلام ) لَمَّا سَمِعَ تَحْكِيمَهُمْ قَالَ :
حُكْمَ اللَّهِ أَنْتَظِرُ فِيكُمْ . وَ قَالَ : أَمَّا الْإِمْرَةُ الْبَرَّةُ فَيَعْمَلُ فِيهَا التَّقِيُّ وَ أَمَّا الْإِمْرَةُ الْفَاجِرَةُ فَيَتَمَتَّعُ فِيهَا الشَّقِيُّ إِلَي أَنْ تَنْقَطِعَ مُدَّتُهُ وَ تُدْرِكَهُ مَنِيَّتُهُ .
🔹خطبه۴۰-در پاسخ شعار خوارج
🍃ضرورت حكومت
سخن حقي است، كه از آن اراده باطل شده! آري درست است، فرماني جز فرمان خدا نيست، ولي اينها مي گويند زمامداري جز براي خدا نيست، در حالي كه مردم به زمامداري نيك يا بد، نيازمندند، تا مومنان در سايه حكومت، بكار خود مشغول و كافران هم بهره مند شوند، و مردم در استقرار حكومت، زندگي كنند، به وسيله حكومت بيت المال جمع آوري مي گردد و به كمك آن با دشمنان مي توان مبارزه كرد، جاده ها امن و امان، و حق ضعيفان از نيرومندان گرفته مي شود، نيكوكاران در رفاه و از دست بدكاران، در امان مي باشند. (در روايت ديگري آمده). منتظر حكم خدا درباره شما هستم. و نيز فرمود: اما در حكومت پاكان، پرهيزكار به خوبي انجام وظيفه مي كند ولي در حكومت بدكاران، ناپاك از آن بهره مند مي شود تا مدتش سرآيد و مرگ فرا رسد.
🌿🌺 @Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
🍂🍂 🔻ملاصالح قاری 5⃣1⃣ 👈 بخش اول: مبارزه و زندان شاه کم کم با دیگر زندانیان دوست شدم و با برادری
🍂🍂
🔻ملاصالح قاری 6⃣1⃣
👈 بخش اول: مبارزه و زندان شاه
از آن روز و پس از آشنایی با سرهنگ جاسم عزاوی، دیگر احساس تنهایی نمی کردم. در زندان باهم قدم می زدیم و آنچه از لباس و خوراکی و سیگار که زندانیان به من می دادند، به جاسم محمد میدادم. او از خانواده و خاطراتش تعریف می کرد و من هم از فعالیتهای سیاسی و مبارزه ام و نحوه دستگیری و شکنجه ها و حکم اعدامی که برایم صادر کرده بودند می گفتم.
روزها جای خود را به هم می دادند و ما باهم بسیار صمیمی شده بودیم و چون او در ایران غریبه بود، من در این دو سال از هیچ محبتی به او دریغ نمی کردم. گاهی در حیاط باهم قدم میزدیم و گاهی در سلول همدیگر را میدیدیم، این دوستی، تحمل محکومیت هر دومان را آسان تر کرده بود.
محمد جاسم العزاوي، از ماموران امنیتی عراق بود که برای جاسوسی به ایران آمده بود و کمی با فارسی آشنا بود و
در کردستان در حین انجام ماموریت دستگیر و روانه زندان شد.
از روزی که زندانیان شورشی ساری را به همدان آورده بودند، گاه و بیگاه سروصدا و مشکل ایجاد می کردند. تا اینکه از مرکز دستور رسید همه زندانیان سیاسی به تهران منتقل شوند. دو سال از حضورم در زندان همدان می گذشت. روز موعد همه ما را سوار بر اتوبوسی کردند که شیشه هایش مات و با نرده پوشانده شده بود. من و جاسم العزاوی که حالا دیگر صمیمی ترین و نزدیک ترین دوستان یکدیگر بودیم، کنار هم نشسته و صحبت می کردیم.
حوالی شب بود که به تهران رسیدیم و مستقیم ما را به زندان قصر بردند. تمام راه نگران و امیدوار بودم جایی که می روم، بهتر از جای قبلی باشد.
به محض ورودمان زندانیان مذهبی را از مارکسیست ها جدا کردند و آخرین دیدارم با دوست عراقی ام همان لحظات اول ورود به زندان قصر بود؛ چون ما را از هم جدا کردند و او را به بند زندانیان عراق بردند و من دیگر او را ندیدم.
ادامه دارد...
🌷🍃🌺
🌿🌺تفسیر سوره حمد
🌷آیه ۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/19
🌷 آیه ۲
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/22
🌷آیه ۳
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/29
🌷آیه ۴
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/53
🌷 آیه ۵
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/65
🌷 آیه ۶
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/83
🌷 آیه ۷
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/101
⛅️#اللهُــم_َّعَجِّــل_ْلِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج...⛅️
🌿🌺 @Nahjolbalaghe1
🌷🌿
❁﷽❁
🌹وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
بقره (63)
🌺و (ياد كن) زمانى كه از شما پيمان گرفتيم و كوه طور را بر فراز شما بالا برديم (و گفتيم:) آنچه را (از آيات و دستورات خداوند) به شما داده ايم، با قدرت بگيريد و آنچه را در آن هست، به خاطر داشته باشيد (و به آن عمل كنيد) تا پرهيزگار شويد
🌿تفسیر آیه:
ماجراى كنده شدن كوه طور از جاى خود و قرار گرفتن در بالاى سر يهود، در سوره هاى بقره، [351] نساء [352] و اعراف [353] نيز آمده است. همچنين شايد مراد از پيمان مطرح شده در اين آيه، همان پيمانى باشد كه در سوره هاى بقره [354] و مائده آمده [355] است.
-----
351) بقره، 93.
352) نساء، 154.
353) اعراف، 171.
354) بقره، 40 و82.
355) مائده، 12.
📜پیام آیه:
ميثاق گرفتن، يكى از عوامل و انگيزه هاى عمل است. «اخذنا ميثاقكم»
- خداوند، هم از طريق فرستادن پيامبر و هم با نشان دادن كارهاى خارق العاده، حجّت را بر مردم تمام كرده است. «رفعنا فوقكم الطور»
- تهديد، براى سركوب كردن روحيّه هاى مغرور و لجوج، يك وسيله ى تربيتى است. «رفعنا فوقكم الطور»
- حفظ دستاوردهاى انقلاب (نجات از سلطه ى فرعون وآزاد شدن از اسارت و...)، بايد با قدرت و قوّت دنبال شود. «رفعنا فوقكم الطور»
- عمل به آيات و احكام الهى، بايد همراه با جدّيّت، عشق و تصميم باشد نه شوخى، نه عادت، نه شكّ و نه تشريفات. «خذوا ما اتيناكم بقوة»
- معارف دينى بايد با تدريس وتبليغ، در اذهان مردم زنده بماند. «اذكروا ما فيه»
- ياد آيات الهى وتدبّر در آنها، زمينه ساز تقواست. «اذكروا ما فيه لعلكم تتقون»
منبع:تفسیر نور
🌷 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌷
✨اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم✨
🌷🌷 @Nahjolbalaghe1