eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️ادامه تفسیر سوره مبارکه آل عمران آیه های (۱۳۶)و (۱۳۷) ✅(۱۳۶)در ای آیه، پاداش پرهیزگارانى که صفات آنها در دو آیه گذشته آمده، توضیح داده شده است، مى فرماید: آنها پاداششان آمرزش پرودگار و بهشت هائى است که از زیر درختانش نهرها جارى است، جاودانه در آن مى مانند (أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها). آرى، پاداش آنها آمرزش پروردگار و بهشتى است که نهرها از زیر درختان آن جارى است (و لحظه اى آب از آنها قطع نمى شود) بهشتى که به طور جاودان در آن خواهند بود. 🔹در حقیقت در اینجا نخست اشاره به مواهب معنوى و مغفرت و شستشوى دل و جان و تکامل روحانى شده، سپس اشاره به مواهب مادى نموده، و در پایان مى گوید: چه پاداش نیکى است براى آنها که اهل عمل هستند (وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلینَ). 🔹نه افراد واداده و تنبل که همیشه از تعهدات و مسئولیت هاى خویش مى گریزند. ✅بررسى تاریخ گذشتگان 🔹قرآن مجید دوران هاى گذشته را با زمان حاضر و زمان حاضر را با تاریخ گذشته پیوند مى دهد، و پیوند فکرى و فرهنگى نسل حاضر را با گذشتگان براى درک حقایق، لازم و ضرورى مى داند; زیرا از ارتباط و گره خوردن این دو زمان (گذشته و حاضر) وظیفه و مسئولیت آیندگان روشن مى شود، لذا:در نخستین این فرماید: پیش از شما سنت هائى وجود داشت ✅(۱۳۷) (قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ). 🔹این سنن هرگز جنبه اختصاصى ندارد، بلکه به صورت یک سلسله قوانین حیاتى درباره همگان، گذشتگان و آیندگان، اجرا مى شود. در این سنن، پیشرفت و تعالى افراد با ایمان و مجاهد، متحد و بیدار، پیش بینى شده، و شکست و نابودى ملت هاى پراکنده، بى ایمان و آلوده به گناه نیز پیش بینى گردیده که در تاریخ بشریت ثبت است. ✔️آرى، تاریخ براى هر قومى اهمیت حیاتى دارد، تاریخ خصوصیات اخلاقى و کارهاى نیک و بد و تفکرات گذشتگان را براى ما بازگو مى کند، و علل سقوط و سعادت، کامیابى و ناکامى جامعه ها را در اعصار و قرون مختلف نشان مى دهد، و در حقیقت تاریخ گذشتگان آینه زندگى روحى و معنوى جامعه هاى بشرى و هشدارى است براى آیندگان. ✔️بر این اساس، قرآن به مسلمانان دستور مى دهد: بروید در روى زمین بگردید و در آثار پیشینیان و ملت هاى گذشته و زمامداران و فراعنه گردنکش و جبار دقت کنید، و بنگرید پایان کار آنها که کافر شدند، و پیامبران خدا را تکذیب کردند و بنیان ظلم و فساد را در زمین گذاردند، چگونه بود؟ و سرانجام کار آنها به کجا رسید ؟ (فَسیرُوا فِی الأَرْضِ فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبینَ). آثار گذشتگان، حوادث پند دهنده اى براى آیندگان است و مردم مى توانند با بهره بردارى از آنها از مسیر حیات و زندگى صحیح آگاه شوند. * * * @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️ادامه ترجمه و شرح خطبه سوم نهج‌البلاغه بخش چهارم 🔹21. «نَسَم
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️ادامه ترجمه و شرح خطبه های نهج‌البلاغه ✅خطبه چهارم بخش اول 🔹اين خطبه از فصيح ترين سخنان على (ع) است و در آن مردم را اندرز مى دهد و از گمراهى به سوى هدايت مى برد و گفته مى شود: «اين خطبه را بعد از (جنگ جمل و) كشته شدن طلحه و زبير ايراد فرموده است». ✅خطبه در يك نگاه: 🔹اين خطبه چنان كه در عنوان آن آمده، احتمالا بعد از ماجراى «جنگ جمل» و قتل «طلحه و زبير» ايراد شده است و به طور طبيعى ناظر به پيامدهاى اين جنگ و درسهاى عبرتى است كه مسلمانان مى بايست از آن بياموزند. محورهاى اصلى خطبه را در سه قسمت مى توان خلاصه كرد: 1⃣ تصريح به اين واقعيّت كه مردم در ظلمات و تاريكيها به وسيله اهل بيت پيامبر (ص) هدايت شدند و به مقامات عالى و اوج ترقّى رسيدند و به همين دليل بايد آماده باشند تا نصايح و اندرزهاى آنها را به گوش جان بشنوند. 2⃣ اشاره به اين كه من پيش بينى پيمان شكنى ها را مى كردم، ولى نمى خواستم پرده ها را كنار بزنم. 3⃣در بخش آخر خطبه اشاره به اين نكته مى كند كه امروز جاى پرده پوشى نيست، واقعيّتها را بايد گفت و گرنه بيم اين مى رود كه توده مردم گمراه شوند و اگر من ترسى داشته باشم از همين جهت است نه از ناحيه خودم. ✅چشم و گوش خود را باز کنيد: 🔹امام(عليه السلام) در آغاز اين خطبه به نعمتهاى فراوان و چشمگيرى که در سايه اسلام نصيب مسلمانان ـ مخصوصاً مسلمانان آغاز اسلام ـ شد اشاره کرده و در سه جمله کوتاه که با تشبيهات زيبايى همراه است اين مطلب را چنين توضيح مى دهد: «به وسيله ما در تاريکيهاى (جهل و گمراهى و جاهليّت) هدايت يافتيد و به کمک ما به اوج ترقّى رسيديد و در پرتو شعاع ما (خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)) صبح (سعادت) شما درخشيدن گرفت و تاريکيها پايان يافت» (بِنَا اهْتَدَيْتُمْ(1) فِى الظَّلْماءِ(2)، وَ تَسَنَّمْتُمْ(3) ذُرْوَةَ(4) الْعَلْياءِ، وَ بِنا اَفْجَرْتُمْ(5) عَنِ السِّرارِ(6)). در جمله اوّل، امام به شرايط زمان جاهليّت که تاريکى جهل و فساد و جنايت همه جا را فرا گرفته بود اشاره مى فرمايد که در پرتو وجود پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، مردم صراط مستقيم را پيدا کردند و با سرعت به سوى مقصد حرکت نمودند. در جمله دوّم، ترقّى و تکامل را به شترى تشبيه مى کند که داراى کوهان است (با توجّه به اين که «تسنّمتم» از ماده سنام به معناى کوهان شتر مى باشد) و مى فرمايد: شما بر بالاى آن کوهان قرار گرفتيد که اشاره به اوج ترقّى و تکاملى است که نصيب مسلمين در پرتو اسلام شد و همه مورّخان شرق و غرب در کتابهاى خود به هنگام شرح تمدّن اسلام به آن اعتراف و اذعان دارند. در جمله سوّم، وضع جامعه جاهلى را به شبهاى تاريک ماه و محاق (با توجّه به اين که سرار به معناى شبهايى است که ماه مطلقاً در آن نمى درخشد) تشبيه کرده و مى فرمايد: «به وسيله پيامبر و خاندان او پرده هاى تاريکى شکافته شد و داخل در فجر و صبح سعادت شديد». در واقع اين تعبيرات از سرچشمه قرآن گرفته شده که اسلام و ايمان و وحى الهى را تشبيه به نور کرده، گاه مى فرمايد: «اَللّهُ وَلىُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ; خداوند ولىّ و سرپرست کسانى است که ايمان آوردند و آنها را از تاريکيها به سوى نور بيرون مى برد»(7) و در جايى ديگر مى فرمايد: «قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللهِ نُور وَ کِتاب مُبين يَهْدى بِهِ اللهُ مَنْ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ بِاِذْنِهِ; به يقين از سوى خداوند نور و کتاب آشکارى به سوى شما آمد و خداوند به برکت آن، کسانى را که از خشنودى او پيروى کنند به راه هاى سلامت هدايت مى کند و به اذن خود از تاريکيها به سوى روشنايى مى برد»(8) و گاه مى فرمايد: «و اِنَّهُ لَذِکْر لَکَ».(9) 🔹سپس امام(عليه السلام) به عنوان نکوهش از کسانى که گوش شنوا ندارند و تعريف و تقدير از افراد واقع بين و آگاه، مى افزايد: «کر باد! گوشى که نداى بلند پند و اندرز را درک نکند» (وُقِرَ سَمْع لَمْ يَفْقَهِ الْواعِيَةَ). 🔹واژه «وقر» هم در مورد کرى به کار مى رود و هم سنگينى گوش; و منظور از «واعية» فريادهاى بلند است و اشاره به آيات صريح و کوبنده قرآن در مسائل مهمّ اعتقادى و عملى و اخلاقى و همچنين سنّت آشکار پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم). و تعبير به «لَمْ يَفْقَهُ» درک نکرده» به جاى «لَمْ يَسْمَعَ; نشنيده است» به خاطر اين است که تنها شنيدن اثرى ندارد مهم درک کردن است. سپس مى فرمايد: «کسى که صيحه و فرياد، او را (کر) کرده است چگونه مى تواند آهنگ ملايم (مرا) بشنود» (وَکَيْفَ يُراعِى النَّبْاَةَ(10) مَنْ اَصَمَّتهُ الصَّيْحَةُ).(11) ادامه⏬ ⏬ ⏬
هدایت شده از 🌺
⤴️ 🔹اشاره به اين که اينها که فرمان خدا و پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) را زير پا گذارده اند چگونه ممکن است سخنان مرا بشنوند؟! از آن جا که در برابر اين گروه، گروه ديگرى وجود دارد که طرفدار حقّند، مى فرمايد: «مطمئن باد! قلبى که از خوف خدا جدايى نپذيرد (و حقيقت را درک کند و در برابر آن خاضع باشد)» (رُبِطَ جَنان(12) لَمْ يُفارِقْهُ الْخَفَقانُ).(13) * ✔️نکته: هدايت در پرتو خاندان وحى: آنچه در فراز بالا از کلام امام(عليه السلام) خوانديم، اشاره به يک واقعيّت مهمّ تاريخى است که از مقايسه عصر جاهليّت عرب با دوران شکوفايى بعد از طلوع اسلام، روشن مى شود که عرب جاهلى از نظر معتقدات دينى، مسائل مربوط به مبدأ و معاد، نظام اجتماعى، نظام خانواده، اخلاق، تقوا و وضع اقتصادى در چه سطحى بوده و بعد از نزول قرآن و اسلام در چه سطحى قرار گرفت. تفاوت در ميان اين دو آن قدر زياد است که جز تعبير به يک معجزه بزرگ، تعبير ديگرى براى آن نمى توان تصوّر کرد. 🔹آنچه امام(ع) در اين بخش از خطبه بيان فرموده که: ظلمت و تاريکى تمام جامعه آنان را در برگرفته بود و با ظهور اسلام سپيده صبح سعادت آشکار گشت و بر قلّه هاى معرفت و فرهنگ و تمدّن قرار گرفتند، فقط يک اشاره کوتاه بود و شرح آن را در کتب تاريخ تمدّن اسلام بايد مطالعه کرد. اين معنا در خطبه هاى متعدّدى از نهج البلاغه با توضيح بيشترى آمده است. * ✅پی نوشت: 1. «اِهْتَدَيْتُمْ» از «اهتداء» به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه و ارباب لغت در جايى به کار مى رود که انسان با ميل و اراده خود هدايت را بپذيرد و در عبارت بالا نيز منظور همين است. 2. «ظَلْماء» (بر وزن صحراء) به گفته بعضى از محققان به معناى تاريکى آغاز شب است يا به تعبير ديگر تاريکى بعد از نور، برخلاف ظلمت که مفهوم عامى دارد و به کار گرفتن اين واژه در کلام امام(عليه السلام) شايد اشاره به اين نکته باشد که دوران جاهليّت عرب در واقع، در تاريکى بعد از نور، يعنى دعوت انبياى اولواالعزم پيشين بود. 3. «تَسَنَّمْتُمْ» از ماده «سَنَم» (بر وزن قلم) به معناى بالا رفتن است و سنام (بر وزن مرام) به معناى کوهان شتر آمده است. 4. «ذُرْوَة» از ماده «ذرو» (بر وزن سرو) به دو معنا آمده: يکى اشراف چيزى بر چيزى و به همين جهت به قلّه کوه يا کوهان، ذروه گفته مى شود و ديگر ريختن و پراکنده شدن چيزى. 5. «اَفْجَرْتُمْ» از ماده «فجر» در اصل به معناى شکافتن وسيع چيزى است و از آن جا که سپيده صبح، گويى تاريکى شب را مى شکافد به آن فجر گفته اند و «اَفْجَرْتُمْ» به معناى داخل فجر و سپيدى صبح شدن است. 6. «سِرار» از ماده «سِرّ» به معناى پنهان و نقطه مقابل آشکار است و واژه «سرار» معمولا به شبهاى آخر ماه که هوا کاملا تاريک است گفته مى شود. 7. سوره بقره، آيه 257. 8. سوره مائده، آيات 15 و 16. 9. سوره زخرف، آيه 44. 10. «نبأة» در اصل از ماده «نَبَأ» به معناى آمدن از مکانى به مکان ديگر است و از آن جا که خبر از مکانى به مکان ديگر مى رود به آن نبأ مى گويند و «نبأة» به معناى صداى آهسته است چون از مکانى به مکان ديگر مى رود. (مقاييس اللّغة). 11. بعضى از شارحان نهج البلاغه تصريح کرده اند که منظور از «اَصَمَّتْهُ الصَّيْحَةُ» در اين جا اين نيست که فرياد وحى آنان را کر کرده است; بلکه به اين معناست که آنها از شنيدن فرياد وحى کر هستند، مانند: «اَفَاَنْتَ تُسْمِعَ الصُّمَّ وَلَوْ کانُوا لا يَعْقلُون». (سوره يونس، آيه 42). 12. «جنان» به معناى قلب است چرا که در سينه انسان پنهان است و اين واژه از «جَنّ» (بر وزن فنّ) به معناى پنهان شدن گرفته شده است و به همين جهت به باغهاى پر درخت که زمين آن پوشيده از درختان است «جنّت» و به بچّه اى که در شکم مادر است «جنين» و به طايفه پريان که از نظرها پوشيده اند «جنّ» گفته مى شود و ديوانه را نيز به اين جهت «مجنون» مى گويند که عقلش پوشيده شده، يا «جنّ» به درون او راه يافته است. 13. «خفقان» در اصل به معناى «اضطراب» است و از آن جا که خوف و ترس سبب اضطراب مى شود در اين معنا به کار مى رود و منظور در کلام بالا «خوف خدا» است.   @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️پرسش و پاسخ اعتقادی 🔺تفکر در ذات خداوند ممنوع است ❓آیا انسان می‌تواند در ذات خداوند فکر کند؟ در مورد چیستی خداوند توضیح دهید؟ ✅پاسخ: فکر و اندیشه بشر، به «ذات غیبی» او راه ندارد و به جز سرگردانی یا انحراف و گمراهی، بهره دیگری نخواهد داشت. 🔹در آلا فکر کردن، شرط راه است ولی در ذات حق، محض گناه است بود در ذات حق اندیشه باطل و محال محض دان تحصیل حاصل [۱] ذات حق - که از آن به «هویت غیبیه»، «غیب ذات»، «مقام ذات»، «مرتبه ذات» و «غیب الغیوب» و... تعبیر می‌شود - وجود صرف است؛ هیچ گونه حدی ندارد؛ از جمع تعینات - چه مفهومی، و چه مصداقی - مبراست؛ نه نامی دارد و نه نشانی ؛ نه اسمی دارد و نه رسم و صفتی ؛ نه با اسم و صفتی مفید است و نه با عدم آن اسم یا صفت ؛ نه با تعین خاصی متعین است و نه با عدم همان تعین. حتی به«اطلاق» و «عدم تعین» هم مقید نیست؛ زیرا «اطلاق» و «عدم تعین» نیز به جای خود، نوعی تعین و قید است و مقام ذات، از آن هم منزه است. اما تعینات اسمی و وصفی (اسما و صفات حق)، همه از مقام ذات متأثر بوده، در مقام تجلی به ظهور می‌رسند. از این رو راهی به مقام ذات خداوند نیست؛ نه فکر بدان مقام راه دارد و نه عقل ونه وهم و کشف ارباب شهود. همه اینها از این مقام قاصر و در این میدان کاملا عاجزند. اگر قدم پیش بگذارند حیران می‌شوند و یا به گمراهی و خطا می‌روند و علاوه بر نرسیدن از آن دور هم می‌شوند: {یعلم ما بین أیدیهم وما خلفهم ولا یحیطون به علما} [۲] «آنچه را پیش رو دارند، و آنچه را پشت سر گذاشته اند می‌داند، ولی آنها به او علم ندارند». ۰. ---------- [۱]: شبستری، گلشن راز. [۲]: سورة طه: آیه ۱۱۰. ✅فکر در ذات الهی 🔹ادراک بشر محدود است، و به ذاتی که از همه محدودیت‌ها و تعین‌ها بالاتر است و تعین‌ها همه متأخر از آن، بعد از آن مخلوق آن هستند، راه ندارد. «اشاره» نیز بدان مقام راه ندارد: چه اشاره حسی و چه اشاره ذهنی، عقلی و وهمی؛ چگونه می‌توان به ذاتی که محدویت ندارد، اشاره کرد؟ به همین جهت از فکر در «ذات» نهی شده است. 💡چنان که امام علی بن موسی الرضا علیه السلام می‌فرمایند: «فلیس الله عرف من عرف بالتشبیه ذاته، ولا إیاه و حد من اکتنهه، و لا حقیقته اصاب من مثله، و لا به صدق من نهاه، و لا صمد صمده من أشاره إلیه؛پس، خدای را نشناخته، آن کس که ذات او را به چیزی تشبیه کرده است و به توحید او نایل نگشته، آن کس که خواسته است به کنه ذات او برسد، و به حقیقت او نرسیده، آن کس که ذات او را تصویر ذهنی نموده، او را تصدیق نکرده است؛ آن کس که برای ذات او حدی قایل شده و به جانب او روی نیاورده است؛ آن کس که به ذات او اشاره کرده است. » [۱] 🔹حتی اگر عقل و عشق هم گام شوند و با بلند پروازی‌های خود، بخواهند به سوی مقام ذات اوج بگیرند، راه به جایی نبرده، به حیرت خواهند افتاد و بر عجز و قصور خود در این میدان، با کمال شرمساری اعتراف خواهند کرد. اهل دعا در مقام «دعا»، اهل عبادت در مقام عبادت»، اهل ذکر در مقام «ذکر»، ارباب سلوک در مقام «سلوک»، و به ذات عینی حق، در مظاهر اسمای او روی می‌آورند و از طریق اسما و صفات او، به ذات او متوجه می‌شوند. به عبارتی، ذات حق را با اسما می‌خوانند: زیرا به مقام ذات راه نیست. [۱] 🔹قرآن کریم - که جامع ترین، دقیق ترین و رساترین تعریف‌ها را نسبت به خداوند متعال، مطرح می‌کند - او را تنها از طریق اسما و صفاتش، برای ما معرفی می‌نماید. قرآن کریم در پی آن است که در حد توان، خداوند را به کامل ترین وجه از طریق اسما و صفاتش به انسان بشناساند. از دیدگاه قرآن، خداوند گشایش بخش و دانا، [۲] زنده و پاینده، [۳] والا، بزرگ و دارای حقیقت، [۴] صاحب شکوه و ارجمندی [۵] و بی نیاز است. [۶] 🔹از نظر قرآن، خداوند«متعال» است: یعنی او از هر چه در وهم ما آید، بالاتر است و هرگز نمی توانیم حقیقت او و جمال و جلال او را - آن گونه که هست - دریابیم. خداوند، یکی است و جز او خدایی نیست ؛ [۷] او یکتا و یگانه است [۸] و هیچ چیز مثل و مانند او نیست. [۹] او پادشاه راستین جهان هستی، پاک از هر عیب، سلامت بخش، مراقب بر همه چیز، عزیز، اصلاح گر ترمیم کننده و شایسته بزرگی است [۱] و او بر هر کاری تواناست. [۲] او خدایی است«بخشنده و مهربان» و این دو صفت، چنان در او متجلی است که تمامی سوره‌های قرآن را با آن آغاز کرده است (بسم الله الرحمن الرحیم) و آن چنان خدایی است که مهربانی و بخشایش را بر خود فرض کرده است! [۳] 🔹خداوند، در غایت بزرگی و عظمت است؛ اما به انسان از رگ قلب نزدیک تر می‌باشد و حتی وسوسه‌های نفس او را نیز می‌داند. [۴] 🔹آنچه حق است اقرب از حبل الورید تو فکنده تیر فکرت را بعید ای کمان و تیرها بر ساخته صید نزدیک و تو دور انداخته [۵] ادامه⏬
هدایت شده از 🌺
⤴️ 🔹او خدایی است آمرزنده و نیرومند، [۶] توبه پذیر، [۷] دوست دار، [۸] دارای نعمت، [۹] دارای رحمت، [۱۰] بسیار توبه پذیر، [۱۱] و دارای فضل بزرگ. [۱۲] . 🔹خداوند، آفریننده جهان هستی و آسمانها و زمین، [۱] صاحب اختیار، مالک و مدبر همه شؤون و پروردگار همه عالمیان است. [۲] او هیچ شریکی ندارد؛ نه در آفرینش و سلطنت و نه در ربوبیت، حکم کردن، شفاعت و هیچ کمال دیگر. [۳] 🔹غیر از خداوند، هر کس نصیب و بهره ای از «کمال» دارد، از او وام گرفته است. [۴] 🔹دست رحمت و قدرت الهی، گشوده است و هر گونه که بخواهد می‌بخشد و روزی می‌دهد. [۵] هر جا که باشیم او با ماست و به آنچه می‌کنیم، داناست. [۶] در واقع به هر جا روی می‌کنیم، خدا آن جا است. [۷] او خدایی است که دعاها را می‌شنود و اجابت می‌کند. [۸] 🔹ای دهنده عقل ها! فریاد رس تانخوانی تو نخواند هیچ کس هم طلب از توست و هم آن نیکویی ما که ایم؟ اول تویی، آخر تویی هم بگو تو، هم تو بشنو، هم تو باش ما همه لاشیم با چندین تراش [۹] ---------- [۱]: شیخ صدوق، کتاب التوحید: ص۳۷. [۱]: ر. ک: محمد شجاعی، مقالات: ج ۳، صص ۱۹۱ ۱۸۷. [۲]: سوره بقره آیه ۱۱۵. [۳]: سوره انعام: آیه ۶۲. [۴]: سورة لقمان: آیه ۳۰. [۵]: سورة الرحمن، آیه ۲۷. [۶]: سورة اخلاص: آیه ۲. [۷]: سورة آل عمران آیه ۱۸. [۸]: سورة اخلاص: آیه ۱. [۹]: سوره شوری: آیه ۱۱. [۱]: سوره حشر: آیه ۲۳. [۲]: سوره بقره: آیه ۲۸۴. [۳]: سوره انعام: آیه۱۲. [۴]: سورة ق: آیه ۱۶. [۵]: سورة غافر: آیه ۳. [۶]: مثنوی: دفتر ۶، ابیات ۲۲۵۳ و ۲۲۵۴. [۷]: سورة آل عمران: آیه۸. [۸]: سوره بروج: آیه ۱۴. [۹]: سورة غافر: آیه ۳. [۱۰]: سوره انعام: آیه ۱۲۳. [۱۱]: سوره بقره: آیه ۳۷. [۱۲]: سورة آل عمران: آیه ۷۴. [۱]: سوره حشر: آیه ۲۴. [۲]: سورة فاتحه: آیه ۱و ۳. [۳]: سوره انعام، آیات ۱۶۲، ۱۶۴ و ۵۷. [۴]: سوره فاطر: آیه ۱۵. [۵]: سوره مائده: آیه ۶۴. [۶]: سوره حدید آیه ۴. [۷]: سوره بقره آیه ۱۱۵. [۸]: سورة غافر: آیه ۶۰. [۹]: مثنوی دفتر ۶، ابیات ۱۴۴۰ ۱۴۳۸. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️پرسش و پاسخ شرعی ❓چرا بايد رو به عربي خواند؟ ✅پاسخ: اولا: تعبدى بودن خواندن نماز به عربى: یعنی دستور به عربى خواندن نماز داده است. روح عبادت بر تسليم است، انساني كه مي خواهد خدا كند، كاري را انجام مي دهد كه خواسته است. 💡طبق آيات و و سيره ، نماز به اين شكل واجب شده است اما نماز به عنوان يك دستور ديني بايد به همان قالبي كه خداوند مقرر فرموده ، انجام شود و ميزان تبعيت از اين دستورات حاكي از فلسفه اصلي جعل دستورات ديني یعنی حقيقي است 🔹دوم:ايجاد زبانى مشترك ميان مسلمانان و فراهم سازى وحدت بين المللى: اگر امروزه نماز براي همه مسلمانان امري كاملا بديهي و مشابه است، نتيجه همين تعبّد و تلاش در همسان سازي فرم آن است 🔹سوم:اذكار نماز، به صورت دقيق در هيچ زباني ترجمه ندارد: نمي توان مفاهيمي را كه در اذكار نماز است، به صورت دقيق ترجمه كرد. برخي از كلمات يا جملات، معاني بسياري در خود جاي داده كه با يك يا چند جمله نمی توان همه آن ها را بيان نمود (محمد تقى مصباح يزدى، قرآن‏شناسى، ص 102 - 92 ).مثلا سوره حمد كه هيچ ترجمه‏ اى كه بتواند تمام مفاهيم آن را بيان كند، نيست. حتى كلمه ، هيچ معادلى در زبان ديگر ندارد. كلمه خدا در زبان فارسى نيز معادل معناى الله نيست 🔹چهارم: تجربه نشان داده آن جا كه انسان در كارهاي مختلف دخالت كرده ، آن ها را به صورت‌هاي مختلف در آورده كه گاهي با اصل خود فاصله دارد. ما اين مسئله را در اديان ديگر مشاهده مي كنيم كه دست بردن انسان‌ها در دستورهاي ديني آن ها را به چه وضعي در آورده و گاهي آن را تحريف کرده و از بين برده است 🔹امروزه در اديان ديگر چيزي نمي بينيم كه خواسته الهي باشد تا پيروان آن ها خود را موظف به انجام آن بدانند. شايد يكي از رموز خواندن نماز به زبان عربي و با ديگر آداب، حفظ نماز بعد از قرن‌ها است. ✔️نکته آخر اين که، تقيد بر حفظ زبان مادر، حقيقتي مهم است و در بسياري از اديان، اذكار ديني بر اساس همان زبان اصلي ادا مي گردد؛ همان گونه كه يهوديان حتي يهوديان ايران مقيدند آداب ديني خود را بر اساس زبان عبراني انجام دهند يا ارامنه ايران هم اصرار بر حفظ زبان ارمني در اجراي برنامه هاي ديني دارند @Nahjolbalaghe2
♦️ توکّل ♦️ قرآن کریم: " وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ " "هر که بر خدا توکل کند، خدا او را کفایت می کند. " -------------------- "خدا، یاگیاه " حضرت موسی (ع) دندان درد گرفت و به خدا شکایت کرد. حق تعالی به او دستور داد از فلان گیاه استفاده کن، حضرت چنان کرد و دندان مبارکش خوب شد. بار دیگر دندان موسی ع درد گرفت و همان دوا را به کار برد ؛ ولی دندان حضرتش خوب نشد! او از خداوند سبب را پرسید، خطاب الهی آمد که دفعه قبل، به امید ما رفتی ؛ اما این بار به امید گیاه رفتی و از ما غافل بودی. یادمان باشد در هر لحظه و در هر مکان همه چیز را از خدا بخواهیم و خدا را هرگز فراموش نکنیم... یاحق
🍃پیامبر مهربانی صلی الله علیه وآله می فرمایند: 🍃هر که برای خدا تواضع کند، خدا به او عزت و بزرگی می‌بخشد. 🍃و هر که تکبر کند و خود را برتر بداند، خدا او را به پایین کشاند.🍂 📕کافی:2:122
✅ اهميت ازدواج از نگاه اسلام 👤 استاد قرائتی: 🔸 در روايات می‏خوانيم: ازدواج سبب حفظ نيمى از دين است. دو ركعت نماز كسى‏ كه همسر دارد از هفتاد ركعت نماز افراد غير متأهّل بهتر است. خواب افراد متأهّل از روزه بيداران غير متأهّل بهتر است. (ميزان الحكمه‏) 🔸آرى بر خلاف كسانی كه ازدواج را عامل فقر می‌پندارند، رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: ازدواج روزى را بيشتر مى‏ كند. همچنين فرمودند: كسى‏ كه از ترس تنگدستى ازدواج را ترك كند، از ما نيست و به خدا سوء ظن برده است. (ميزان الحكمه‏) 🔸در روايات میخوانيم: كسى كه براى ازدواجِ برادران دينى خود اقدامى كند، در روز قيامت مورد لطف خاص خداوند قرار میگيرد. (كافى ج۵ ص۳۳۱) 🔸قرآن نسبت به تشكيل خانواده و اقدام براى ازدواج، دستور أكيد داده و سفارش كرده كه از فقر نترسيد، اگر تنگ دست باشند، خداوند از فضل و كرم خود، شما را بی نياز خواهد كرد. (سوره نور آیه۳۲) ازدواج وسيله‏‌ى آرامش است. (روم، ۲۱) 📗 چهار صد نكته از تفسير نور، ص۱۶۶
دنیا متعلق به آدمهایی است که صبح ها با یک عالمه ارزوهای قشنگ بیدار میشوند... امروز از آنِ توست پس با اراده ی قویه خود معجزه ای به پا کن... سلااااااااام صبحتون بخیر و شادی
اوقات شرعی به افق تهران ✅ امروز یکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۹ ✅ مصادف با ۲۲ ربیع‌الاول ۱۴۴۲ 💠 اذان صبح ۰۵:۰۸ 💠 طلوع آفتاب ۰۶:۳۳ 💠 اذان ظهر ۱۱:۴۸ 💠 غروب آفتاب ۱۷:۰۲ 💠 اذان مغرب ۱۷:۲۱ 💠 نیمه شب شرعی ۲۳:۰۶ ذکر روز یکشنبه 🍃 { یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام } 🍃 { ای صاحب جلال و بزرگواری } 🍃 {۱۰۰مرتبه} °{ أَلَابِذِڪْرِاللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوب }°
✨حدیث قدسی ای فرزند آدم! همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم... 📚مکیال المکارم، 1:373
📍مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا. 📌هر کس کار نیکی انجام دهد، خداوند ده برابر به او پاداش دهد 📚سوره انعام آیه160
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️ادامه تفسیر سوره مبارکه آل عمران آیه های (۱۳۶)و (۱۳۷) ✅(۱۳۶)د
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️ادامه تفسیر سوره مبارکه آل عمران ✅آیه (۱۳۸) 🔹🔹در این آیه مى فرماید: آنچه در آیات فوق گفته شد بیانیه روشنى است براى همه انسان ها و وسیله هدایت و اندرزى است براى همه پرهیزگاران (هذا بَیانٌ لِلنّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقینَ). یعنى در عین این که این بیانات جنبه همگانى و مردمى دارد تنها پرهیزگاران و افراد با هدف از آن الهام مى گیرند و هدایت مى شوند. 🔹بر اساس آنچه گفته شد هذا به مسأله سیر در ارض اشاره دارد که هم بیان عامى است براى همه و هم هدایت و بیان راه رسیدن به رشد و تعالى است. و هم پند و موعظه به خصوص براى متقین است، از این نظر که آنها هستند که از این فرمان استفاده مى کنند. ولى بر اساس تفسیر دیگرى، هذا اشاره به قرآن مجید است که هم بیان روشنى است براى کسانى که بخواهند طریق تعالى را بپیمایند، که البته بسته به انتخاب خود آنها است و هم هدایت ، راهنما و نشان دهنده طریق رشد است که پس از مشاهده آثار گذشتگان چگونه باید طى طریق نمود. و هم موعظه و پند براى پرهیزگاران به طور ویژه است; زیرا پرهیزگاران از این فرمان و مشاهده آثار و دقت در طرق هدایت بهره وافر مى برند.(۱) * * * ✔️نکته: جهانگردى (سیر در ارض) آثارى که در نقاط مختلف روى زمین از دورانهاى قدیم باقى مانده اسناد زنده و گویاى تاریخ هستند، و حتى ما از آنها بیش از تاریخ مدون بهره مند مى شویم. 🔹آثار باقى مانده از دوران هاى گذشته، اشکال و صور و نقوش روح و دل و تفکرات و قدرت و عظمت و حقارت اقوام را به ما نشان مى دهد، در صورتى که تاریخ فقط حوادث وقوع یافته و عکس هاى خشک و بى روح آنها را مجسم مى سازد. ✅آرى ویرانه کاخ هاى ستمگران، و بناهاى شگفت انگیز اهرام مصر و برج بابل و کاخ هاى کسرى و آثار تمدن قوم سبأ و صدها نظائر آن که در گوشه و کنار جهان پراکنده اند، هر یک در عین خاموشى، هزار زبان دارند و سخن ها مى گویند، و اینجا است که شاعران نکته سنج، به هنگامى که در برابر خرابه هاى این کاخ ها قرار مى گرفتند، تکان شدیدى در روح خود احساس کرده و اشعار شورانگیزى مى سرودند، چنان که خاقانى و شعراى معروف دیگرى این آوازها را از درون ذرات کاخ شکست خورده کسرى و مانند آن با گوش جان شنیده، و آنها را در شاهکارهاى ادبى سرودند.(۲) 🔹مطالعه یک سطر از این تاریخ هاى زنده، معادل مطالعه یک کتاب قطور تاریخى است و اثرى که این مطالعه در بیدارى روح و جان بشر دارد، با هیچ چیز دیگرى برابرى نمى کند; زیرا هنگامى که در برابر آثار گذشتگان قرار مى گیریم گویا یک مرتبه ویرانه ها همه جان مى گیرند و استخوان هاى پوسیده از زیر خاک زنده مى شوند، و جنب و جوش پیشین خود را آغاز مى کنند. بار دیگر نگاه مى کنیم همه را خاموش و فراموش شده مى بینیم و مقایسه این دو حالت نشان مى دهد افراد خودکامه چه کوتاه فکرند که براى رسیدن به هوس هاى بسیار زودگذر، آلوده هزاران جنایت مى شوند. 🔹لذا قرآن مجید دستور مى دهد: مسلمانان در روى زمین به سیر و سیاحت بپردازند و آثار گذشتگان را در دل زمین و یا در روى خاک با چشم خود ببینند و از مشاهده آن عبرت گیرند. ✅آرى، در اسلام نیز جهانگردى وجود دارد، و به آن اهمیت زیادى داده شده، اما نه بسان توریست هاى هوسران و هوسباز امروز، بلکه براى تحقیق و بررسى آثار و سرنوشت پیشینیان و مشاهده آثار عظمت خداوند در نقاط مختلف جهان، و این همان چیزى است که قرآن نام آن را سیر فى الارض گذارده و طى آیات متعددى به آن دستور داده است از جمله: 1⃣ قُلْ سیرُوا فِی الأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمین: بگو: بروید در روى زمین گردش کنید سپس بنگرید عاقبت و سرانجام گناهکاران چگونه بوده است .(۳) 2⃣ قُلْ سیرُوا فِی الأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ: بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را به وجود آورده است .(۴) 3⃣ أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها: آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دل هائى داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند ؟(۵) و آیات دیگر.(۶) 🔹این آیه مى گوید: این جهانگردى معنوى و سیر در ارض، قلب انسان را دانا، چشم انسان را بینا و گوش او را شنوا مى گرداند، و از خمودى و جمود، رهائى مى بخشد. ❗️متأسفانه از طرف مسلمانان به این دستور زنده اسلامى نیز مانند بسیارى از دستورات فراموش شده دیگر، توجهى نمى شود، حتى جمعى از علماء و دانشمندان اسلامى گویا در محیط فکر خود، زمان و مکان را متوقف ساخته، و در عالمى غیر از این عالم زندگى مى کنند، از تحولات اجتماعى دنیا بى خبرند و به کارهاى جزئى و کم اثر که در مقابل کارهاى اصولى و اساسى ارزش چندانى ندارد خود را مشغول ساخته اند. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️ادامه ترجمه و شرح حکمت های نهج‌البلاغه ✅حکمت ۷۱ ✅کم گویی،نشانه عقل است 🔹امام(علیه السل
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️ادامه ترجمه و شرح حکمت های نهج‌البلاغه ✅حکمت۷۲ ⚠️بیداد روزگار 💡امام(علیه السلام) در این کلام حکمت آمیز و بیدارگر، آثار گذشت روزگار را در وجود انسان ها بیان مى دارد و مى فرماید: «روزگار، بدن ها را کهنه و آرزوها را نو مى سازد مرگ را نزدیک و خواسته ها را دور مى کند. کسى که (تلاش کند و) به مواهب آن برسد سخت خسته مى شود و کسى که (بعد از تلاش) به آن نرسد رنج مى برد»; (الدَّهْرُ یُخْلِقُ الاَْبْدَانَ، وَیُجَدِّدُ الاْمَالَ، وَیُقَرِّبُ الْمَنِیَّةَ، وَیُبَاعِدُ الاُْمْنِیَّةَ: مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ، وَمَنْ فَاتَهُ تَعِبَ). 💡امام(علیه السلام) در این چند جمله کوتاه و پر معنا چند نکته مهم را یادآورد مى شود 1⃣ نخست این که گذشت روزگار بدن ها را کهنه و فرسوده مى کند و این از واضحات است که بسیارى از مردم به آن توجه ندارند; هر سال و ماه، بلکه هر روز و ساعتى که بر انسان مى گذرد، بخشى از قوا و نیروهاى خود را از دست مى دهد. درست مانند لباسى که بر اثر مرور زمان کهنه و پوسیده مى شود و هیچ گونه استثنایى در آن نیست، بنابراین باید کوشید در مقابل آنچه از دست مى رود چیزى به دست آورد تا گرفتار خسران نشود. آیات شریفه (وَالْعَصرِ * إنَّ الاْنْسَانَ لَفِى خُسْر) نیز به همین معنا اشاره دارد. 2⃣در دومین نکته مى فرماید: «گذشت روزگار آرزوها را نو مى کند» این مطلب به تجربه ثابت شده که حرص بزرگسالان بر جمع مال و به دست آوردن مقام از جوانان بیشتر است و شاید دلیل آن این باشد که انسان هر چه خود را به مرگ نزدیک تر مى بیند احساس مى کند وقت کمترى براى رسیدن به آرزوها در اختیار دارد. به عکس جوانان فکر مى کنند وقت طولانى براى رسیدن به آرزوها دارند. 💡در حدیث معروف نبوى مى خوانیم: «یَشیبُ ابْنُ آدَمَ وَیَشُبُّ فیهِ خِصْلَتانِ; انسان پیر مى شود ولى دو صفت در او جوان خواهد شد: حرص و آرزوهاى دور و دراز».(1)آدمى پیر چو شد حرص جوان مى گردد *** خواب در وقت سحرگاه گران مى گردد 3⃣.4⃣در سومین و چهارمین نکته به نزدیک شدن انسان به مرگ و فاصله گرفتن از خواسته ها اشاره مى کند. فاعل این دو فعل همان «دهر» و گذشت روزگار است زیرا عمر انسان به هر حال محدود است و سرمایه اى است که با گذشت زمان تدریجاً نقصان مى پذیرد و به همان نسبت، انسان از خواسته هایش دور مى شود چون زمان کوتاه ترى براى رسیدن به خواسته ها در اختیار دارد. اضافه بر این نیروهاى او هم رو به ضعف و کاستى مى رود و این عامل دیگرى است که او را از خواسته هایش دور مى سازد. 🔹گرچه «آمال» و «اُمنیّه» هر دو معناى قریب به یکدیگر دارند و به معناى آرزوها و خواسته هاست; ولى به نظر مى رسد «آمال» بیشتر در مورد آرزوهاى دست یافتنى و «اُمنیّه» در مورد آرزوهاى دست نیافتنى به کار مى رود، هرچند گاه در غیر این مورد نیز استفاده مى شود. بنابراین جمله «یُجَدِّدُ الاْمالَ» اشاره به این است که انسان هر روز آرزوى تازه اى براى خود پیدا مى کند و براى رسیدن به آن مشغول تلاش مى شود و هر روز خواسته هاى او بر اثر گذشت زمان از دسترس وى دورتر مى شود. 5⃣.6⃣سپس امام(علیه السلام) به پنجمین و ششمین نکته اشاره فرموده و کسانى را که به خواسته هاى دنیوى خود مى رسند گرفتار خستگى و آنان راکه به آن نمى رسند گرفتار درد و رنج معرفى مى کند و مفهوم آن این است که نه آنها که بر خواسته هاى دنیوى خود پیروز مى شوند آرامش و راحتى دارند و نه آنان که ناکام مى مانند، زیرا همان گونه که به دست آوردن مواهب مادى با مشکلاتى روبروست، نگه داشتن آن مشکلات بیشترى را در پى دارد.ضمیر در «به» گرچه ظاهراً به «دهر» (روزگار) باز مى گردد; ولى از آنجا که پیروزى به روزگار معنا ندارد، منظور از آن همان مواهب دنیاست و قرینه آن جمله هاى «ظَفِرَ» و «فاتَ» است. ✅دقت در نکات حکمت هاى بالا کافى است انسان را به موقعیت خود در زندگى دنیا آشنا سازد و از هر گونه زیادى روى و خیال پردازى و غفلت باز دارد و به تلاش درباره فراهم ساختن زاد و توشه آخرت توجه دهد. ✔️این نکته نیز شایان دقت است که «دهر» در اصل و ریشه لغت به معناى غلبه است; و از آنجا که زمان بر هر کس و هر چیز غلبه پیدا مى کند، آن را دهر نامیده اند، بنابراین دهر همان گذشت شب و روز و سال و ماه است و گاه (مانند آنچه در ذیل کلام حکمت آمیز بالا آمد) به معناى مواهب دنیا آمده است. ادامه⏬ ⏬ ⏬
⤴️💡در حدیثى از امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى خوانیم که مى فرمود: دهر سه روز است و تو در میان این سه روز قرار گرفته اى: روزى که گذشت و آنچه در آن بودى که هرگز باز نمى گردد. اگر در آن روز عمل نیکى انجام داده اى از گذشتن آن غمگین نخواهى شد و از رفتن به استقبال آینده خوشحال خواهى بود و اگر کوتاهى و تقصیر در آن کرده اى از رفتنش شدیدا غمگین مى شوى و از کوتاهى خود حسرت مى خورى. روز دیگر همان است که تو امروز در آن از صبحگاهان آغاز کرده اى و نمى دانى به آخر مى رسانى یا نه و اگر آن را به آخر برسانى نمى دانى آیا بهره تو در آن همان کوتاهى و تقصیر همانند روز گذشته است یا نه. و روز سوم روزى است که در انتظار آن هستى و باز نمى دانى آیا در آن کوتاهى خواهى کرد یا نه (و هرگز نمى دانى آن را درک خواهى نمود یا نه) بنابراین آنچه را که الان در آن هستى غنیمت بشمار و فکر کن که غیر از امروز و امشب را در اختیار ندارى.(2) 🔹ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه خود در اینجا اشعارى را آورده و نام شاعرش را ذکر نکرده است; اشعارى بسیار گویا و بیدار کننده که ذیلاً به چند بیت آن اشاره مى شود: کَأنَّکَ لَمْ تَسْمَعْ بِأخْبارِ مَنْ مَضى * وَلَمْ تَرَ بِالْباقینَ ما صَنَعَ الدَّهْرُ فَإنْ کُنْتَ لا تَدْرى فَتِلْکَ دِیارُهُمْ * عَفاها مَحالُ الرّیحِ بَعْدَکَ وَالْقَطْرُ وَهَلْ أبْصَرَتْ عَیْناکَ حَیّاً بِمَنْزِل * عَلَى الدَّهِرِ إلاّ بِالْعَراءِ لَهُ قَبْرٌ فَلا تَحْسَبَنَّ الْوَفْرَ مالاً جَمَعْتَهُ * وَلکِنْ ما قَدَّمْتَ مِنْ صالِح وَفْرٌ مَضى جامِعُوا الاْمْوال لَمْ یَتَزَوَّدُوا * سِوَى الْفَقْرَ یا بُؤسى لِمَنْ زادَهُ الْفَقْرُ فَحَتّامَ لا تَصْحُو وَقَدْ قَرُبَ الْمَدى * وَحتّامَ لا یَنْجابُ عَنْ قَلْبِکَ السُّکرُ ✅گویا اخبار پیشینیان را نشنیده اى و گویا ندیده اى که روزگار با آنان که باقى ماندند، چه مى کند. اگر نمى دانى این خانه ها و کاخ هاى آنهاست که ورزش بادها گرد و غبار کهنگى بر آن پاشیده و باران ها بر آن باریده و فرسوده ساخته است. آیا هرگز چشم تو انسان زنده اى را دیده است که از گردش روزگار کنار برود جز این که زمانه قبرى براى او در بیابان فراهم خواهد ساخت؟ 🔹گمان نکن اموالى را که جمع کرده اى چیز پرارزشى است، بلکه اعمال صالحى را که از پیش فرستاده اى پر ارزش است. 🔹گردآورندگان اموال رفتند و زاد و توشه اى جز فقر با خود نبردند واى به حال کسى که زاد و توشه اش فقر باشد. ⚠️تا کى بیدار نمى شوى هنگام رفتن نزدیک شده و تا کى مستى شهوات از قلب تو خارج نمى شود(3). (4) پی نوشت:(1). بحارالانوار، ج 70، ص 22. (2). کافى، ج 2، ص 453، ح 1. (با تلخیص) (3). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 218. (4). سند گفتار حکیمانه: نویسنده کتاب مصادر مى گوید: آمدى این کلام حکمت آمیز را در غررالحکم با تفاوت هاى متعددى ذکر کرده که نشان مى دهد مصدر دیگرى در اختیار داشته، ابن جوزى نیز در کتاب تذکره آن را با تفاوت مختصرى آورده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 57).  @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️پرسش و پاسخ شرعی ❓آيا بلند كردن ناخن توسط بانوان اشكال دارد؟ 🔹نظر آيت الله خامنه ای: صرف بلند گذاشتن ناخن اشكالي ندارد. در روايات توصيه شده كه خانم ها اندكي از ناخن خود را بلند نگه داند و آقايان ناخن را كوتاه نمايند. 💡در روایتی از پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيده است: «قال للرجال قُصُّوا اظافیرکم و للنساء اُتْرُکْنَ فانه اَزْینْ لَکُنَّ؛[كافي۶-۴۹۲] به مردان فرمود: ناخن‌های خود را کوتاه کنید و به زنان فرمود: ناخن‌های خود را بلند نگه دارید که بری شما زیبا‌تر است». البته به شرطی که ناخن بلند خانم انگشت نما و غیر متعارف نباشد، در این صورت باید از دید نامحرم پوشاند. 🔹آیت الله هادوی تهرانی: اشکالی ندارد بلند گذاشتن بیش از حد ناخن های دست که علاوه بر منافات داشتن با اصول بهداشتی، نوعی تقلید از بیگانگان محسوب می گردد، چه صورت دارد؟ حضرت آیت الله صافی گلپایگانی: عنوان تقلید از بیگانگان و تشبه به آنها جایز نیست. 🔹حضرت آیت الله فاضل لنکرانی: بر مؤمنین شایسته نیست که از فرهنگ بیگانگان تقلید کرده یا اصول بهداشتی را نادیده بگیرند. اگر تشبّه به کفار باشد، اشکال دارد. 🔹حضرت آیت الله بهجت: خوب نیست. 🔹حضرت آیت الله تبریزی: بلند گذاشتن ناخن برای مردان مکروه است و اگر زیر ناخن مقداری چرک جمع شود که مانع وصول آب شود، برای وضو و غسل اشکال دارد. ❓اگر ناخنهای انگشتان دست یک خانم (بدون اینکه تزئین شده باشد) بلند باشد آیا باید از نامحرم پوشیده شود ؟ 🔹آیت الله العظمی سیستانی: لازم نیست 🔹حجت الاسلام فلاح زاده: (کارشناس مسائل فقهی منطبق با فتاوای حضرت‌ آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای) بلند بودن ناخن خانم­‌ها اشکال ندارد اما به شرط اینکه غیرمتعارف نباشد که انگشت‌نما شوند؛ به هر حال اگر زینت محسوب شود باید از نگاه نامحرم بپوشانند. ❓حکم بلند بودن ناخن در وضو چیست؟ ✅ اگر ناخن از حدّ معمول بلندتر باشد و زير آن مقدارى که از حدّ معمول بلندتر است چرکى باشد که مانع رسيدن آب به ناخن است، بايد برطرف کند و اگر ناخن بلند نباشد، چرک زير آن مانعى ندارد. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️پرسش و پاسخ اعتقادی ❓صداقت خداوند چگونه اثبات می‌شود، تا بر ما مشخص می‌شود که آنچه در قرآن نازل شده، حقیقت است؟ ✅پاسخ: سخن گفتن خداوند از شؤون ربوبیت الهی و تدبیر جهان و انسان و بر اساس علم و حکمت و به منظور هدایت مخلوقات و فراهم نمودن وسیله شناخت صحیح، برای مخاطبان است. اگر فرض کنیم که ممکن است برخی از گفته‌های وی، مخالف با واقع و حقیقت باشد، نمی توان بر آنها اعتماد کرد و این مطلب، خلاف حکمت الهی است که می‌خواهد انسان‌ها بر گفته‌های او اعتماد و تکیه کرده، راه صلاح و اصلاح را در پیش گیرند. بنابراین از آن جا که لازمه کذب، اعتماد نداشتن به سخنان خداوند است و این با غرض و حکمت الهی - که هدایت مخلوقات و فراهم ساختن وسیله شناخت صحیح برای آنان است - ناسازگار می‌باشد، لذا تمام گفتارهای خداوند متعال، راست خواهد بود. [۱] علاوه بر آن، «کذب» صفتی زشت و بیان کننده نوعی نقص و احتیاج در گوینده آن است، که این موارد از ساحت مقام ربوبی به دور می‌باشد؛ چرا که اولا: خداوند، متصف به صفات ناپسند نیست؛ بلکه چنین صفاتی از او سلب می‌شود، ثانیا: نقص و احتیاجی در خداوند نیست تا - نعوذ بالله -گفتاری کذب از او صادر گردد؛ بلکه از آن جا که هر صفت کمالیه و نیکویی، در خداوند به طور کامل وجود دارد، صادق ترین گوینده‌ها خداوند متعال است، چنان که خود نیز به این حقیقت در این آیه شریفه اشاره فرموده است: «و می دانیم که حق تعالی، وجود و واقعیت محض است، از این رو عدم و امور عدمی در او راه ندارد. از سوی دیگر ثابت شده که کمال مساوی وجود است و عدم منشا نقص است. پس می‌توان گفت که ذات حق، کمال واقعی را داراست؛ زیرا کمال واقعی، آن است که به وجود و واقعیت برگردد و چون ذات حق، وجود محض است پس کمال محض نیز می‌باشد. به بیان دیگر چون ذات احدیت، وجود محض است و هیچ گونه تعین و محدودیتی ندارد (مانند ما موجودات امکانی)، بنابراین جمیع شؤون و از جمله کمالات برتر و اعلا و مطلق در ذات او صدق می‌کند. از این رو هیچ گاه ذات مقدس او، به صفاتی که کمال نبوده، بلکه نقص است، متصف نخواهد شد. او به جهل، ضعف، ظلمت، کذب و... که همگی ضد کمال است - متصف نخواهد شد؛ بلکه صفات کمالیه چون: علم، صدق، قدرت، حیات و... به نحوی برتر بر او صدق می‌کند. [۱] لذا خداوند باید صادق ترین گوینده باشد که اگر چیزی غیر از این تصور کنیم با صفات کمالی او مخالف است. ---------- [۱]: ر. ک: علامه طباطبایی، اصول و روش رئالیسم ج ۵، ص ۱۳۲. @Nahjolbalaghe2
🌱 وقتی که خشمگین شدی به جایِ اینکه اخم کنی😠لبخند بزن😊 ببین چقدر باعث میشه که شخص ِ مقابل از حسن اخلاقت لذت ببره 🤗 با اینکه حق با خودتِ در روایات داریم که هر بنده بعد از غضب بتونه خودش رو کنترل کنه خدا آرامش و ایمان به او عطا میکند:)🌱