⤴️💡در حدیثى از امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى خوانیم که مى فرمود: دهر سه روز است و تو در میان این سه روز قرار گرفته اى: روزى که گذشت و آنچه در آن بودى که هرگز باز نمى گردد. اگر در آن روز عمل نیکى انجام داده اى از گذشتن آن غمگین نخواهى شد و از رفتن به استقبال آینده خوشحال خواهى بود و اگر کوتاهى و تقصیر در آن کرده اى از رفتنش شدیدا غمگین مى شوى و از کوتاهى خود حسرت مى خورى. روز دیگر همان است که تو امروز در آن از صبحگاهان آغاز کرده اى و نمى دانى به آخر مى رسانى یا نه و اگر آن را به آخر برسانى نمى دانى آیا بهره تو در آن همان کوتاهى و تقصیر همانند روز گذشته است یا نه. و روز سوم روزى است که در انتظار آن هستى و باز نمى دانى آیا در آن کوتاهى خواهى کرد یا نه (و هرگز نمى دانى آن را درک خواهى نمود یا نه) بنابراین آنچه را که الان در آن هستى غنیمت بشمار و فکر کن که غیر از امروز و امشب را در اختیار ندارى.(2)
🔹ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه خود در اینجا اشعارى را آورده و نام شاعرش را ذکر نکرده است; اشعارى بسیار گویا و بیدار کننده که ذیلاً به چند بیت آن اشاره مى شود:
کَأنَّکَ لَمْ تَسْمَعْ بِأخْبارِ مَنْ مَضى * وَلَمْ تَرَ بِالْباقینَ ما صَنَعَ الدَّهْرُ
فَإنْ کُنْتَ لا تَدْرى فَتِلْکَ دِیارُهُمْ * عَفاها مَحالُ الرّیحِ بَعْدَکَ وَالْقَطْرُ
وَهَلْ أبْصَرَتْ عَیْناکَ حَیّاً بِمَنْزِل * عَلَى الدَّهِرِ إلاّ بِالْعَراءِ لَهُ قَبْرٌ
فَلا تَحْسَبَنَّ الْوَفْرَ مالاً جَمَعْتَهُ * وَلکِنْ ما قَدَّمْتَ مِنْ صالِح وَفْرٌ
مَضى جامِعُوا الاْمْوال لَمْ یَتَزَوَّدُوا * سِوَى الْفَقْرَ یا بُؤسى لِمَنْ زادَهُ الْفَقْرُ
فَحَتّامَ لا تَصْحُو وَقَدْ قَرُبَ الْمَدى * وَحتّامَ لا یَنْجابُ عَنْ قَلْبِکَ السُّکرُ
✅گویا اخبار پیشینیان را نشنیده اى و گویا ندیده اى که روزگار با آنان که باقى ماندند، چه مى کند.
اگر نمى دانى این خانه ها و کاخ هاى آنهاست که ورزش بادها گرد و غبار کهنگى بر آن پاشیده و باران ها بر آن باریده و فرسوده ساخته است.
آیا هرگز چشم تو انسان زنده اى را دیده است که از گردش روزگار کنار برود جز این که زمانه قبرى براى او در بیابان فراهم خواهد ساخت؟
🔹گمان نکن اموالى را که جمع کرده اى چیز پرارزشى است، بلکه اعمال صالحى را که از پیش فرستاده اى پر ارزش است.
🔹گردآورندگان اموال رفتند و زاد و توشه اى جز فقر با خود نبردند واى به حال کسى که زاد و توشه اش فقر باشد.
⚠️تا کى بیدار نمى شوى هنگام رفتن نزدیک شده و تا کى مستى شهوات از قلب تو خارج نمى شود(3). (4)
پی نوشت:(1). بحارالانوار، ج 70، ص 22.
(2). کافى، ج 2، ص 453، ح 1. (با تلخیص)
(3). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 218.
(4). سند گفتار حکیمانه: نویسنده کتاب مصادر مى گوید: آمدى این کلام حکمت آمیز را در غررالحکم با تفاوت هاى متعددى ذکر کرده که نشان مى دهد مصدر دیگرى در اختیار داشته، ابن جوزى نیز در کتاب تذکره آن را با تفاوت مختصرى آورده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 57).
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
⬇️پرسش و پاسخ شرعی
❓آيا بلند كردن ناخن توسط بانوان اشكال دارد؟
🔹نظر آيت الله خامنه ای: صرف بلند گذاشتن ناخن اشكالي ندارد. در روايات توصيه شده كه خانم ها اندكي از ناخن خود را بلند نگه داند و آقايان ناخن را كوتاه نمايند.
💡در روایتی از پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيده است: «قال للرجال قُصُّوا اظافیرکم و للنساء اُتْرُکْنَ فانه اَزْینْ لَکُنَّ؛[كافي۶-۴۹۲] به مردان فرمود: ناخنهای خود را کوتاه کنید و به زنان فرمود: ناخنهای خود را بلند نگه دارید که بری شما زیباتر است». البته به شرطی که ناخن بلند خانم انگشت نما و غیر متعارف نباشد، در این صورت باید از دید نامحرم پوشاند.
🔹آیت الله هادوی تهرانی: اشکالی ندارد
بلند گذاشتن بیش از حد ناخن های دست که علاوه بر منافات داشتن با اصول بهداشتی، نوعی تقلید از بیگانگان محسوب می گردد، چه صورت دارد؟
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی: عنوان تقلید از بیگانگان و تشبه به آنها جایز نیست.
🔹حضرت آیت الله فاضل لنکرانی: بر مؤمنین شایسته نیست که از فرهنگ بیگانگان تقلید کرده یا اصول بهداشتی را نادیده بگیرند. اگر تشبّه به کفار باشد، اشکال دارد.
🔹حضرت آیت الله بهجت: خوب نیست.
🔹حضرت آیت الله تبریزی: بلند گذاشتن ناخن برای مردان مکروه است و اگر زیر ناخن مقداری چرک جمع شود که مانع وصول آب شود، برای وضو و غسل اشکال دارد.
❓اگر ناخنهای انگشتان دست یک خانم (بدون اینکه تزئین شده باشد) بلند باشد آیا باید از نامحرم پوشیده شود ؟
🔹آیت الله العظمی سیستانی: لازم نیست
🔹حجت الاسلام فلاح زاده: (کارشناس مسائل فقهی منطبق با فتاوای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای) بلند بودن ناخن خانمها اشکال ندارد اما به شرط اینکه غیرمتعارف نباشد که انگشتنما شوند؛ به هر حال اگر زینت محسوب شود باید از نگاه نامحرم بپوشانند.
❓حکم بلند بودن ناخن در وضو چیست؟
✅ اگر ناخن از حدّ معمول بلندتر باشد و زير آن مقدارى که از حدّ معمول بلندتر است چرکى باشد که مانع رسيدن آب به ناخن است، بايد برطرف کند و اگر ناخن بلند نباشد، چرک زير آن مانعى ندارد.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
⬇️پرسش و پاسخ اعتقادی
❓صداقت خداوند چگونه اثبات میشود، تا بر ما مشخص میشود که آنچه در قرآن نازل شده، حقیقت است؟
✅پاسخ: سخن گفتن خداوند از شؤون ربوبیت الهی و تدبیر جهان و انسان و بر اساس علم و حکمت و به منظور هدایت مخلوقات و فراهم نمودن وسیله شناخت صحیح، برای مخاطبان است. اگر فرض کنیم که ممکن است برخی از گفتههای وی، مخالف با واقع و حقیقت باشد، نمی توان بر آنها اعتماد کرد و این مطلب، خلاف حکمت الهی است که میخواهد انسانها بر گفتههای او اعتماد و تکیه کرده، راه صلاح و اصلاح را در پیش گیرند. بنابراین از آن جا که لازمه کذب، اعتماد نداشتن به سخنان خداوند است و این با غرض و حکمت الهی - که هدایت مخلوقات و فراهم ساختن وسیله شناخت صحیح برای آنان است - ناسازگار میباشد، لذا تمام گفتارهای خداوند متعال، راست خواهد بود. [۱]
علاوه بر آن، «کذب» صفتی زشت و بیان کننده نوعی نقص و احتیاج در گوینده آن است، که این موارد از ساحت مقام ربوبی به دور میباشد؛ چرا که اولا: خداوند، متصف به صفات ناپسند نیست؛ بلکه چنین صفاتی از او سلب میشود، ثانیا: نقص و احتیاجی در خداوند نیست تا - نعوذ بالله -گفتاری کذب از او صادر گردد؛ بلکه از آن جا که هر صفت کمالیه و نیکویی، در خداوند به طور کامل وجود دارد، صادق ترین گویندهها خداوند متعال است، چنان که خود نیز به این حقیقت در این آیه شریفه اشاره فرموده است: «و می دانیم که حق تعالی، وجود و واقعیت محض است، از این رو عدم و امور عدمی در او راه ندارد. از سوی دیگر ثابت شده که کمال مساوی وجود است و عدم منشا نقص است. پس میتوان گفت که ذات حق، کمال واقعی را داراست؛ زیرا کمال واقعی، آن است که به وجود و واقعیت برگردد و چون ذات حق، وجود محض است پس کمال محض نیز میباشد. به بیان دیگر چون ذات احدیت، وجود محض است و هیچ گونه تعین و محدودیتی ندارد (مانند ما موجودات امکانی)، بنابراین جمیع شؤون و از جمله کمالات برتر و اعلا و مطلق در ذات او صدق میکند. از این رو هیچ گاه ذات مقدس او، به صفاتی که کمال نبوده، بلکه نقص است، متصف نخواهد شد. او به جهل، ضعف، ظلمت، کذب و... که همگی ضد کمال است - متصف نخواهد شد؛ بلکه صفات کمالیه چون: علم، صدق، قدرت، حیات و... به نحوی برتر بر او صدق میکند. [۱] لذا خداوند باید صادق ترین گوینده باشد که اگر چیزی غیر از این تصور کنیم با صفات کمالی او مخالف است.
----------
[۱]: ر. ک: علامه طباطبایی، اصول و روش رئالیسم ج ۵، ص ۱۳۲.
@Nahjolbalaghe2
#تلنگر🌱
وقتی که خشمگین شدی به جایِ اینکه اخم کنی😠لبخند بزن😊 ببین چقدر باعث میشه که شخص ِ مقابل از حسن اخلاقت لذت ببره 🤗 با اینکه حق با خودتِ
در روایات داریم که هر بنده بعد از غضب بتونه خودش رو کنترل کنه خدا آرامش و ایمان به او عطا میکند:)🌱
💎پنج علت نمازهای روزانه از زبان
#پیامبر_اکرم (صلےاللهعلیهوآله) :
🔹چرا نماز صبح مۍخوانیم؟
«صبح آغاز فعالیت شیطان است هرکه در آن ساعت نماز بگذارد و خود را در معرض نسیم الهی قرار دهد از شر شیطان در امان مےماند.»
🔹چرا نماز ظهر میخوانیم؟
ظهر، همه عالم تسبیح خدا مےگویند زشت است که امت من تسبیح خدانگوید. و نیز ظهر وقت به جهنم رفتن جهنمیان است لذا هر که در این ساعت مشغول عبادت شود از جهنم بیمه مےشود.
🔹چرا نماز عصر مۍخوانیم؟
«عصر زمان خطای آدم و حواست و ما ملزم شدیم در این ساعت نماز بخوانیم و بگوییم ما تابع دستور خداییم.»
🔹چرا نماز مغرب میخوانیم؟
«مغرب لحظه پذیرفته شدن توبه حضرت آدم است و ما همه به شکرانه آن نمازمی خوانیم.»
🔹چرا نماز عشا میخوانیم؟
«خداوند متعال نماز عشا را برای روشنایی و راحتی قبر امتم قرارداد.»
📘علل الشرایع ص ۳۳۷
#حدیث
امیرالمومنین امـام علـى (عليهالسلام) :
☘ مردى نزد #پيامبر (صلي الله عليه و آله) آمد و گفت:
به من كارى بياموز كه خداوند ، به سبب آن ، مرا دوست بدارد و مردم نيز دوستم بدارند، و خدا دارايى ام را فزون گرداند و تن درستم بدارد و عمرم را طولانى گرداند و مرا با تو محشور كند.
حضرت فرمود:
«اينها يى كه گفتى شش چيز است كه به شش چيز ، نياز دارد:
❶ اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد ، از او بترس و تقوا داشته باش.
❷ اگر مى خواهى مردم دوستت بدارند ، به آنان نيكى كن و به آنچه دارند ، چشم مدوز.
❸ اگر مى خواهى خدا دارايى ات را فزونى بخشد ، زكات آن را بپرداز.
❹ اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد ، صدقه بسيار بده.
❺ اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى گرداند ، به خويشاوندانت رسيدگى كن ؛
❻ و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور كند ، در پيشگاه خداى يگانه قهّار ، سجده طولانى كن.
📚📚 منابع
أعلام الدين ص 268
بحار الأنوار ج 85 ص 164 ح 12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی
شب را برای آسـایش قرار دادی
پس بـر قلوب عزیزانم آرامشی
فارغ از هر دلواپسی عطا فرما
امیدوارم از ته دل آمین بگین
الهی پشت و کنارتون
هیچ وقت خالی نشه
پشت سرتون دعای خیر والدین
و کنارتون نگاه و حضور گرم
خداوند باشه
🌙شبـتـون در پنـاه خـداونـد🌟
✨با آرامش بخوابید عزیزان✨
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن و مطالب متنوع دیگر
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨
⬇️ادامه تفسیر سوره مبارکه آل عمران
✅آیه (۱۳۹)
👇شأن نزول:
🔹درباره شأن نزول این آیات، روایات متعددى وارد شده است، از مجموع آنها استفاده مى شود که این آیات دنباله آیاتى است که قبلاً درباره جنگ احد داشتیم.
🔹در حقیقت این آیات، تجزیه و تحلیلى است روى نتائج جنگ احد و عوامل پیدایش آن به عنوان یک سرمشق بزرگ براى مسلمانان.
🔹در ضمن وسیله اى است براى تسلى، دلدارى و تقویت روحى آنها; زیرا همان طور که گفتیم: جنگ احد بر اثر نافرمانى و عدم انضباط نظامى جمعى از سربازان اسلام، در پایان به شکست انجامید و جمعى از شخصیت ها و چهره هاى برجسته اسلام از جمله حمزه عموى پیامبر، در این میدان شربت شهادت نوشیدند.
💡پیامبر(صلى الله علیه وآله) همان شب با یاران خود به میان کشتگان رفت و براى بزرگداشت ارواح شهداء بر سر جنازه یکایک آنها مى نشست، اشک مى ریخت و طلب آمرزش مى نمود، و سپس اجساد همه آنها در دامنه کوه احد در میان اندوه فراوان بخاک سپرده شد.
در این لحظات حساس که مسلمانان نیاز شدید به تقویت روحى و هم استفاده معنوى از نتائج شکست داشتند آیات فوق نازل گردید.(۱)
✅تفسیر:
✅نتائج جنگ احد
🔹در این آیه ، نخست به مسلمانان هشدار داده شده که مبادا از باختن یک جنگ، سستى به خود راه دهند، غمگین گردند و از پیروزى نهائى مأیوس شوند!; زیرا افراد بیدار همان طور که از پیروزى ها استفاده مى کنند از شکست ها نیز درس مى آموزند و در پرتو آن نقاط ضعفى را که سرچشمه شکست شده، پیدا مى کنند و با بر طرف ساختن آن براى پیروزى نهائى آماده مى شوند، مى فرماید: سست نشوید و غمگین نگردید! شما برترید اگر ایمان داشته باشید (وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ).
🔹 تَهِنُوا از ماده وهن گرفته شده که در لغت به معنى هر نوع سستى است، خواه در جسم و تن باشد، و یا در اراده و ایمان.
جمله وَ أَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ: شما برترید اگر ایمان داشته باشید ، جمله بسیار پر معنى است، یعنى: شکست شما در حقیقت براى از دست دادن روح ایمان و آثار آن بوده، شما اگر فرمان خدا و پیامبر را در این میدان زیر پا نمى گذاشتید گرفتار چنین سرنوشتى نمى شدید، اما باز هم غمگین نباشید، اگر بر مسیر ایمان ثابت بمانید پیروزى نهائى از آن شما است، و شکست در یک میدان، به معنى شکست نهائى در جنگ نیست.
بنابراین، با دقت و هوشیارى نقاط ضعف را جبران کنید، نقاط قوت را تقویت نمائید، بر آگاهى ها و تجهیزات خود بیفزائید، آماده پذیرش بى چون و چراى فرمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) ـ که فرمان خدا است ـ باشید و بدانید پیروزى و برترى از آن شما است.
@Nahjolbalaghe2
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨
⬇️ادامه ترجمه و شرح نامه های نهجالبلاغه
✅نامه۲۸ بخش سوم
🔹سپس امام(عليه السلام) به توضيح بيشترى درباره آنچه در بالا به آن اشاره کرد پرداخته مى فرمايد: «آن روز که مهاجران، در سقيفه در برابر انصار (براى اثبات حقانيّت خود نسبت به خلافت) استدلال به قرابت و خويشاوندى با پيامبر(صلى الله عليه وآله) کردند، بر آنها پيروز شدند اگر اين دليلِ پيروزى است، پس حق با ماست نه با شما (چرا که ما از همه به پيامبر(صلى الله عليه وآله) نزديک تريم) و اگر دليل ديگرى دارد ادعاى انصار بر جاى خود باقى ست (و آنها هم در خلافت حقى دارند که آن را به عنوان «مِنّا أميرٌ وَمِنْکُمْ أميرٌ» مطالبه مى کردند)»; (وَلَمَّا احْتَجَّ الْمُهَاجِرُونَ عَلَى الاَْنْصَارِ يَوْمَ السَّقِيفَةِ بِرَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله) فَلَجُوا(1) عَلَيْهِمْ، فَإِنْ يَکُنِ الْفَلَجُ بِهِ فَالْحَقُّ لَنَا دُونَکُمْ، وَإِنْ يَکُنْ بِغَيْرِهِ فَالاَْنْصَارُ عَلَى دَعْوَاهُمْ).
در واقع امام(عليه السلام) پاسخ ضمنى به سخنان معاويه در مورد خليفه اوّل و دوم مى دهد که معاويه در نامه اش آنها را به رخ کشيده بود مى فرمايد: نه تنها بنى اميّه شايستگى براى خلافت پيامبر(صلى الله عليه وآله) ندارند، زيرا نه از مهاجران بودند و نه از انصار، بلکه از طلقا يعنى همان مشرکان آزاد شده روز فتح مکّه بودند. خلفاى نخستين نيز به استناد سخنان خودشان شايستگى براى اين کار نداشتند، زيرا از آنها شايسته تر وجود داشت. اگر معيار شايستگى ـ طبق استدلال آنها ـ قرابت باشد على(عليه السلام) از همه آنها به پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نزديک تر بود; هم پسر عموى پيامبر بود و هم داماد او. اگر ديگران شاخ و برگ اين شجره نبوّت باشند، على(عليه السلام) ميوه آن درخت بود و همچنين امامان اهل بيت(عليهم السلام).
✅مجدداً تکرار مى کنيم که اين استدلال در واقع استدلال به مسلّمات خصم است که در منطق از آن به عنوان استدلالات جدلى تعبير مى کنند; يعنى آنچه را او مسلم داشته از او مى گيرند و به او باز مى گردانند و خلع سلاحش مى کنند.
*
✔️نکته ها:
🔹1. داستان پرغوغاى سقيفه!
امام(عليه السلام) در اين بخش از نامه به داستان پرماجراى سقيفه بنى ساعده که براى انتخاب خليفه بعد از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) تشکيل شد، اشاره فرموده است. ما داستان سقيفه را با ذکر قسمت هاى حساس تاريخى به استناد منابع معتبر در ذيل خطبه 67 تحت عنوان «مسأله خلافت و داستان سقيفه بنى ساعده» به طور مشروح آورديم و از اين توطئه عجيب پرده برداشتيم. در اينجا چند نکته را اضافه مى کنيم:
نخست اينکه طبرى در تاريخ خود و ابن اثير در کامل تصريح کرده اند که جمعيّت انصار که در سقيفه بنى ساعده گرد آمده بودند يا گروهى از آنها در برابر پيشنهاد عمر نسبت براى بيعت با ابوبکر گفتند: «لاَ نُبَايِعُ إِلاَّ عَلِيّا; ما تنها با على بيعت مى کنيم» (اين در حالى بود که على(عليه السلام) و بنى هاشم و از جمله زبير و همچنين گروه ديگرى از مهاجران در سقيفه حاضر نبودند). طبرى بعد از ذکر اين مطلب مى گويد: بعد از اين جريان، عمر به سراغ منزل على(عليه السلام) آمد و در آنجا که طلحه و زبير و گروهى از مهاجران حضور داشتند، گفت: «وَاللهِ لَنُحْرِقَنَّ عَلَيْکُمْ أَوْ لَتَخْرُجُنَّ الَى الْبَيْعَةِ; به خدا سوگند اين خانه را با شما آتش مى زنيم يا بيرون آييد و بيعت کنيد».(12)
از جمله کسانى که با عمر در اين حمله به خانه امير مؤمنان على(عليه السلام) همراه بودند، اسيد بن حضير و سلمة بن اسلم بودند.(13)
ديگر اينکه جمعى از انصار که در بيعت با ابوبکر پيشقدم شدند هر کدام بعداً به مقامى رسيدند از جمله بشير بن سعد بود که جزو مشاوران عالى خليفه شد و ديگر اسيد بن حضير که سرپرست نيروى انتظامى مدينه شد سوم سلمة بن اسلم بود که به مقام معاونت اسيد رسيد.(14)
🔹2. فضايل بنى هاشم در عصر جاهليّت و اسلام:
گفته شد که ابن ابى الحديد در ذيل اين نامه بحث بسيار مشروحى (حدود يکصد صفحه) درباره فضايل بنى هاشم و مقايسه آن با نقاط ضعف و منفى بنى عبد شمس (عبد شمس پدر اميه بود) ذکر مى کند.
از جمله اينکه بنى هاشم شهيدان بزرگوارى همچون على(عليه السلام) و حمزه و جعفر به اسلام تقديم کردند در حالى که بنى اميّه دلقک هايى همچون حکم بن ابى العاص داشتند که معروف است گاه راه رفتن پيامبر را تقليد مى کرد، پيغمبر(صلى الله عليه وآله) او را ديد و او را نفرين کرد. بعد از آن هرگز نمى توانست به طور صاف و مستقيم راه برود.
🔹ديگر اينکه يکى از پيمان هاى افتخارآميز در عصر جاهليّت «حِلف الفضول» بود پيمانى که براى حمايت از ضعيفان و دفاع از مظلومان بسته شده بود. در اين پيمان، بنى هاشم و اقوامى از قبايل عرب شرکت داشتند ولى هيچ يک از بنى عبد شمس در آن شرکت نداشت.
ادامه⏬
هدایت شده از 🌺
⤴️🔹ديگر اينکه بنى اميّه در زمان جاهليّت کارهايى مرتکب شدند که احدى از عرب مرتکب آن نمى شد; ❗️از جمله اينکه اميّه يکى از همسرانش را در حيات خود به همسرى فرزندش ابو عمرو در آورد❗️. در حالى که دامان بنى هاشم از اين گونه آلودگى ها پاک بود.
🔹نيز عبدالمطلب که از بزرگان بنى هاشم بود فضايل بى نظيرى داشت; او زمزم را حفر کرد و راه اسماعيل و هاجر را ادامه داد; براى خون انسان اهمّيّت فوق العاده اى قائل شد و ديه آن را يک صد شتر قرار داد که اسلام آمد و آن را نيز امضا کرد; به هنگام هجوم لشکر فيل (لشکر ابرهه) به مکّه، قريش عموماً از مکّه فرار کردند; ولى عبدالمطلب که در آن زمان جوانى بود گفت: «وَاللهِ لاَ أَخْرُجَ مِنْ حَرَمِ اللهِ; به خدا سوگند من از حرم خداوند بيرون نمى روم» و فضايل فراوان ديگر.
🔹براى توضيح بيشتر به شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد جلد 15 صفحه 198 تا 295 مراجعه کنيد. البتّه در ضمن اين صفحات به بعضى از مفاخر که متملقان و چاپلوسان براى بنى اميّه شمرده اند اشاره مى کند و آنها را پاسخ مى گويد.
*
✅پی نوشت:
1 . «طَوْل» به معناى امکانات و توانايى مالى است، به معناى فضل و بخشش نيز آمده است و در اصل از «طول» در مقابل «عرض» گرفته شده، زيرا توانايى هاى مالى يا جسمى يک نوع طول قدرت انسان را مى رساند و «ذِى الطَول» به معناى بخشنده است، بنابراين تعبير «عادِىّ طَوْلِنا» در جمله بالا به معناى عطاياى هميشگى ماست.
2 . «الأَکْفاء» جمع «کفؤ» بر وزن «قفل» به معناى هم رديف و هم طراز در شخصيت است.
3 . «الأحْلاف» جمع «حلف» بر وزن «جلف» به معناى پيمان و «حلف» بر وزن «حرف» به معناى سوگند ياد کردن است و از آنجا که پيمان ها را با سوگند مؤکد مى سازند به آن حلف گفته مى شود.
4 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 15، ص 197.
5 . صحيح مسلم، ج 7، ص 143-144.
6 . مسند احمد، ج 3 ص 80 و مستدرک حاکم، ج 3، ص 186.
7 . فى ظلال نهج البلاغه، ج 3، ص 471.
8 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 15، ص 198-295.
9 . انفال، آيه 75 .
10 . آل عمران، آيه 68 .
11 . «فَلَجوا» از ريشه «فلْج» بر وزن «فتح» به معناى پيروزى شدن گرفته شده و «فَلَج» بر وزن «حرج» اسم مصدر و به معناى پيروزى است. و واژه «فلج» بر وزن «خرج» به معناى شکاف و فاصله ميان دو چيز که گاه سبب زمين گير شدن مى شود نيز اطلاق شده است.
12 . تاريخ طبرى، ج 2، ص 443 (حوادث سنه 11).
13 . سفينة البحار، ماده اسد.
14 . به کتاب الامامة والسياسة، ص 9 به بعد مراجعه شود.
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷پروردگارا
🍃دلم میخواهد آرام صدایت کنم:
🌷« یا رب العالمین »
🍃و بگویم :
🌷 تو خودِ آرامشی
🍃 و من، خودِ خودِ بیقرار
🌷«الهی وربی من لی غیرک»
🌷با نام یگانه او
🍃دفتر اولین روز هفته را میگشاییم.
الهی به امید تو ...💐
اوقات_شرعی_به_افق_تهران
✅ امروز دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۹
✅ مصادف با ۲۳ ربیعالاول ۱۴۴۲
💠 اذان صبح ۰۵:۰۸
💠 طلوع آفتاب ۰۶:۳۴
💠 اذان ظهر ۱۱:۴۸
💠 غروب آفتاب ۱۷:۰۲
💠 اذان مغرب ۱۷:۲۱
💠 نیمه شب شرعی ۲۳:۰۶
ذکر روز دوشنبه
☘ { یا قاضِیَ الْحاجات }
☘ {ای برآورنده حاجت ها}
☘ {۱۰۰مرتبه}
{ أَلَابِذِڪْرِاللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوب }