eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺فواید گوش كردن به اذان🌺 ✅شنیدن اذان انسان را از اهل آسمان قرار میدهد . پیامبر اكرم (ص) میفرماید : همانا اهل آسمان از اهل زمین چیزى نمیشنوند مگر اذان شنیدنِ اذان اخلاق را نیكو میکند . امام على (ع) میفرماید : كسى كه اخلاقش بد است در گوش او اذان بگویید شنیدن اذان انسان را سعادتمند میكند . پیامبر اكرم (ص) میفرماید : كسى كه صداى اذان را بشنود و به آن روى آورد ، نزد خداوند از سعادتمندان است شنیدن اذان سبب دورى شیطان میشود . رسول اكرم (ص) میفرماید : شیطان وقتى نداى اذان را میشنود فرار میکند امام باقر (ع) فرمود : رسول خدا (ص) هنگامي که اذان موذّن را ميشنيد ، آنچه را موذّن ميگفت تکرار ميکرد 📚میزان‌الحكمه‌ج۱،ص۸۲،وج۱ص۸۴ ‌‎‌‌@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: چهل و ششم 🔷واقعه غدیرخم #علامه‌امینی ↩️26- ﻣﻴﺮﺯﺍ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺪﺧﺸﺎﻧﻲ (ﻣﺬﻛﻮﺭ
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: چهل و هفتم 🔷واقعه غدیرخم ↩️ﻭ ﺟﻠﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﺪﺭ ﺍﻟﻤﻨﺜﻮﺭ " ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺩﺭ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺣﺎﺗﻢ، ﻭ ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ، ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻛﺮﻡ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺟﻬﻪ ﺑﺮﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ، ﻭ ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺩﺭ ﺳﻨﺪ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻛﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ ﺩﺭ ﻋﻬﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﻗﺮﺍﺋﺖ ﻣﻲ‌ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ: ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﺑﻠﻎ ﻣﺎ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻴﻚ ﻣﻦ ﺭﺑﻚ- ﺍﻥ ﻋﻠﻴﺎ ﻭﻟﻲ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ- ﻭ ﺍﻥ ﻟﻢ ﺗﻔﻌﻞ ﻓﻤﺎ ﺑﻠﻐﺖ ﺭﺳﺎﻟﺘﻪ. 29- ﺷﻴﺦ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻗﻨﺪﻭﺯﻱ، ﺣﻨﻔﻲ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 1293 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 235 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ)، ﺩﺭ " ﻳﻨﺎﺑﻴﻊ ﺍﻟﻤﻮﺩﻩ " ﺹ 120 ﮔﻮﻳﺪ: ﺛﻌﻠﺒﻲ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺩﺭ ﺳﻨﺪ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺻﺎﻟﺢ، ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ (ﺑﺎﻗﺮ) ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻬﻤﺎ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ، ﺣﻤﻮﻳﻨﻲ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ " ﻓﺮﺍﺋﺪ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ " ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺮﻳﺮﻩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻣﺎﻟﻜﻲ ﺩﺭ " ﻓﺼﻮﻝ ﺍﻟﻤﻬﻤﻪ " ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺩﺭ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻛﻪ: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ. ﺷﻴﺦ ﻣﺤﻴﻲ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻧﻮﻭﻱ ﺁﻧﺮﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ. 30- ﺷﻴﺦ ﻣﺤﻤﺪ ﻋﺒﺪﻩ ﻣﺼﺮﻱ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 1323 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺻﻔﺤﻪ 237 ﮔﺬﺷﺖ) ﺩﺭ ﺝ 6 ﺗﻔﺴﻴﺮ " ﺍﻟﻤﻨﺎﺭ " ﺹ 463 ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺣﺎﺗﻢ، ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ، ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻳﻪ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮﺧﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ. ﺣﻖ ﺳﺨﻦ- ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﺍﺯ ﺍﺣﺎﺩﻳﺚ ﻭ ﺍﻗﻮﺍﻝ (ﻋﻠﻤﺎﺀ ﻭ ﻣﻔﺴﺮﻳﻦ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ) ﺩﺍﻳﺮ ﺑﻨﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺗﺘﺒﻊ ﻭ ﺫﻛﺮ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﻣﻘﺪﻭﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺩﺍﻣﻨﻪ ﻧﻘﻞ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻭﺟﻮﻩ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ ﻣﺬﻛﻮﺭﻩ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺍﻳﻢ ﻛﻪ ﻭﺟﻮﻩ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ، ﻃﺒﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺝ 6 ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺹ 198 ﺑﺪﺍﻥ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﺘﺎﺧﺮﻳﻦ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﻟﻨﻬﺎﻳﻪ ﻓﺨﺮ ﺭﺍﺯﻱ ﺍﻗﻮﺍﻝ ﺷﺎﻥ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻪ ﻗﻮﻝ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﻭ ﺩﻫﻤﻴﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ. ﺍﻣﺎ ﻭﺟﻬﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻃﺒﺮﻱ (ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ ﻣﺰﺑﻮﺭ) ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻛﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﻳﻌﻨﻲ ﺍﮔﺮ ﻛﺘﻤﺎﻥ ﻛﻨﻲ ﺁﻳﻪ ﺍﻱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ، ﺗﺒﻠﻴﻎ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﻱ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﻣﺮﺍ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﻗﻮﻝ ﻭ ﻭﺟﻪ ﺑﺎ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ ﻣﺬﻛﻮﺭﻩ ﺩﺭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻏﺪﻳﺮ ﻣﻨﺎﻓﺎﺗﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺧﻮﺍﻩ ﻟﻔﻆ (ﺁﻳﻪ) ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻮﻝ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ (ﺍﮔﺮ ﻛﺘﻤﺎﻥ ﻛﻨﻲ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ) ﻧﻜﺮﻩ ﻣﺤﺾ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ، ﻭ ﻳﺎ ﻧﻜﺮﻩ ﺗﺨﺼﻴﺺ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ، ﻭ ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻧﻜﺮﻩ ﺗﺨﺼﻴﺺ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ، ﻣﺮﺍﺩ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻌﻨﺎﺋﻲ ﺍﻳﺴﺘﻜﻪ ﻣﺎ ﺑﻮﺳﻴﻠﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺍﺣﺎﺩﻳﺚ ﻭ ﺭﻭﺍﻳﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﻧﻘﻞ ﺷﺪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺁﻥ ﻣﻌﻨﻲ ﻫﺴﺘﻴﻢ، ﻭ ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﻧﻜﺮﻩ ﻣﻄﻠﻖ ﻭ ﻣﺤﺾ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ، ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺼﻮﺭﺕ: ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ " ﻭ ﺍﻥ ﻟﻢ ﺗﻔﻌﻞ ﻓﻤﺎ ﺑﻠﻐﺖ ﺭﺳﺎﻟﺘﻪ " ﺗﺎﻛﻴﺪﻱ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻭ ﺍﺟﺮﺍﺀ ﭼﻴﺰﻳﻜﻪ ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﺁﻥ ﺷﺪﻩ ﻣﻨﺘﻬﻲ ﺑﻠﻔﻆ ﻣﻄﻠﻖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻣﺼﺪﺍﻕ ﻭ ﻣﻮﺿﻮﻋﻲ ﺭﺍ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻭ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻏﺪﻳﺮ ﻫﻢ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺼﺪﺍﻕ‌ﻫﺎ ﻭ ﻣﻮﺿﻮﻋﻬﺎ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ.ﻭ (ﻗﻮﻝ ﺩﻳﮕﺮ) ﺍﺯ ﻗﺘﺎﺩﻩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻛﻪ ﻭﻱ ﮔﻔﺖ: ﺑﺰﻭﺩﻱ (ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ) ﺑﻜﻔﺎﻳﺖ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ (ﺍﺯ ﺑﺪﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﻭ ﻛﻴﻨﻪ ﺍﻧﺪﻭﺯﺍﻥ) ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻛﻴﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ، ﻭ (ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻧﻮﻳﺪ) ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﻣﺮ ﺑﺎﺑﻠﺎﻍ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﻗﻮﻝ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﺎ ﻣﻴﮕﻮﺋﻴﻢ ﺿﺪﻳﺖ ﻭ ﻣﻨﺎﻓﺎﺗﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺯﻳﺮﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻛﻔﺎﻳﺖ ﻛﻴﺪ ﺩﺷﻤﻦ ﻭ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﺳﻮﺀ ﻧﻴﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﺍﻣﺮﻱ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﻭ ﻋﺪﻡ ﺗﻤﻜﻴﻦ ﺍﻣﺘﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻴﻨﻤﻮﺩﻩ ﺗﻀﻤﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ. ﻭ ﺍﻣﺘﻨﺎﻋﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺁﻥ ﺍﻣﺮ، ﻫﻤﺎﻥ ﻧﺺ ﻏﺪﻳﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭ ﺑﺎ ﺗﺼﺮﻳﺤﺎﺗﻴﻜﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﺣﺎﺩﻳﺚ (ﻛﻪ ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﻣﺘﻌﻴﻦ ﻣﻴﺸﻮﺩ. ﻭ ﺍﺯ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻦ ﺟﺒﻴﺮ، ﻭ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺷﻘﻴﻖ، ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻛﻌﺐ ﻗﺮﻇﻲ، ﻭ ﻋﺎﻳﺸﻪ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ (ﻭ ﻟﻔﻆ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺍﺯ ﻋﺎﻳﺸﻪ ﺍﺳﺖ) ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ: " ﻭ ﺍﻟﻠﻪ ﻳﻌﺼﻤﻚ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺎﺱ " ﻋﺪﻩ ﺍﺯ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺣﺮﺍﺳﺖ ﻣﻴﻨﻤﻮﺩﻧﺪ، ﻭﻟﻲ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﺰﻭﻝ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺠﺮﻩ ﺧﻮﺩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻤﺮﺩﻡ (ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﺣﺮﺍﺳﺖ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﻮﺩ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺮﮔﺮﺩﻳﺪ (ﻳﻌﻨﻲ ﺑﺮﻭﻳﺪ، ﺩﻳﮕﺮ ﻧﻴﺎﺯﻱ ﺑﻪ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﻲ ﻭ ﺣﺮﺍﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﻧﺪﺍﺭﻡ) ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻱ ﻓﺮﻣﻮﺩ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻗﻮﻝ ﻧﻴﺰ، ﺟﺰ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﺰﻭﻝ ﻭﻋﺪﻩ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻱ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ (ﺍﺯ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩ) ﻣﺘﻔﺮﻕ ﺳﺎﺧﺖ، ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺘﻌﺮﺽ ﻫﻴﭽﮕﻮﻧﻪ ﺍﻣﺮﻱ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﺪﺍﻥ ﺟﻬﺖ ﺗﺮﺱ ﻭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﻳﺎ ﺑﻄﻮﺭ ﻣﻄﻠﻖ، ﺩﺍﺷﺘﻪ، ﻧﻤﻲ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭ ﺍﻣﺘﻨﺎﻋﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻏﺪﻳﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﻲ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﻣﺬﻛﻮﺭﻩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﻭ ﻏﻴﺮ ﺁﻥ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﻣﺮ ﺭﺍ ﺗﺎﻳﻴﺪ ﻭ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻴﻜﻨﺪ. ✔️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و چهلم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻2. وی در
🌳شجره آشوب« قسمت صد و چهل و یکم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻ارتباط ابوموسی با بنی امیه گزارش های تاریخی زیر به خوبی پرده از ارتباط دیرین ابوموسی با بنی امیه و خصوصا معاویه بر می دارد. در نهایت به خوبی میتوان پی برد چرا وی در ماجرای حکمیت، بر ضد امام علی (ع) رأی می دهد و تلاش کرد تا ایشان را از خلافت عزل کند. او هیچ گاه تمایل بر انتخاب امام علی (ع) نداشت. 🔻1.معاویه که در غدیر خم به انتخاب امام علی، اعتراض کرد به مغیره و ابوموسی تکیه داده بود؛ در نتیجه معلوم است وی از زمان رسول خدا، ارتباطات صمیمی خود را با معاویه داشت. 🔻2. پیش از اینکه ماجرای حکمیت شروع شود، عتبه بن ابوسفیان، برادر معاویه، گفت که ابوموسی بهترین گزینه برای حکمیت از طرف سپاه امام علی است. (سند در بحث اشعث) سوال ما اینجاست آیا این پیشنهاد اتفاقی است؟ یا اینکه دلالت بر همان رابطه قدیمی او با معاویه می کند؟ 🔻3. ابوموسی در زمانی که به حکمیت دعوت شد، در شام سکونت داشت و در آنجا به کنج عزلت خزیده بود. چرا شام؟ او در زمانی که از سمت استانداری کوفه توسط امام عزل شد، نمی توانست در همان کوفه که مقر شیعیان حضرت بود بماند؟ چرا او به سرزمینی رفت که محل دشمنان و مبغضان اهل بیت بود و به عبارت بهتر سرزمین کفر را برای عبادت و عزلت انتخاب کرد؟ 🔻 آیا حزب بنی امیه، از قبل برنامه ای برای او داشتند؟ آیا او به دعوت معاویه به آن سرزمین رفته ؟ یک گزارش تاریخی نشان می دهد او بعد از ماجرای حکمیت و خیانت به امام علی، رسما از سوی معاویه، دعوت نامه ای برای سکونت در شام دریافت کرد. در این گزارش آمده است: « زمانى كه ابو موسى در مكه بود معاويه براى وى نامه‏اى نوشت. آنانى كه تو را ناخشنود كرده‏اند من نيز آنان را ناخشنود دارم. به شام بيا، من از على براى تو بهتر هستم. و السلام» 🔻نه تنها او، بلکه ابوبرده پسرش نیز ساکن شام (منطقه کفر) بود؛ او از کسانی بود که دست قاتل عمار را می بوسید.همو جزو شهادت دهندگان دروغ علیه حجر بن عدی و از مسببان شهادت این صحابی بزرگ به دستور معاویه است. 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات(۱۴ الی ۱۸) 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی نعمت کوهها و د
تفسیر سوره مبارکه نحل آیات۱۴ الی۱۸ ↩️و یا چه کسى در بخار، آن همه قدرت آفرید تا با نیروى آن کشتیهاى موتورى را بر صفحه اقیانوسها به حرکت در آوریم؟ آیا هر یک از اینها نعمت بزرگى نیست؟ توجه به این نکته که: راههاى دریائى از جاده هاى خشکى بسیار وسیعتر، کم خرج تر و آماده تر است، و نیز توجه به این که: کشتیهاى غول پیکر که گاهى به عظمت یک شهر مى باشند، عظیمترین وسیله نقلیه بشر را تشکیل مى دهند، عظمت نعمت دریاها را براى کشتیرانى واضحتر مى کند. پس از بیان نعمت دریاها، به سراغ کوههاى سخت و سنگین مى رود و مى گوید: در زمین کوههاى ثابت و مستقرى افکند تا از لرزش و حرکت آن جلوگیرى کند، و به شما آرامش بخشد (وَ أَلْقى فِی الأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ). در گذشته نیز گفته ایم: کوهها از ریشه، به هم پیوسته اند و همچون زرهى کره زمین را در بر گرفته اند، این سبب مى شود که: از لرزشهاى شدید زمین که بر اثر فشار گازهاى درونى، هر لحظه ممکن است رخ دهد تا حد زیادى جلوگیرى شود. از این گذشته، وضع خاص کوهها مقاومت پوسته زمین را در مقابل جاذبه ماه (جزر و مد) زیاد مى کند، و اثر آن را به حداقل مى رساند. از سوى سوم، از قدرت طوفانهاى شدید و حرکت دائمى بادها بر پوسته زمین مى کاهد; چرا که اگر کوهها نبودند سطح هموار زمین دائماً در معرض تندبادها قرار داشت و آرامشى متصور نبود. و از آنجا که کوهها یکى از مخازن اصلى آبها (چه به صورت برف و یخ، و چه به صورت آبهاى درونى) مى باشند بلافاصله بعد از آن، نعمت وجود نهرها را بیان کرده، مى گوید: و براى شما نهرهائى قرار دادیم (وَ أَنْهاراً). و از این لحاظ که وجود کوهها ممکن است این توهم را به وجود آورد که بخشهاى زمین را از یکدیگر جدا مى کند، و راهها را مى بندد، چنین اضافه مى کند: و براى شما راهها قرار داد تا هدایت شوید (وَ سُبُلاً لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ). این مسأله قابل توجه است که: در میان بزرگترین سلسله جبال دنیا غالباً بریدگیهائى وجود دارد که انسان، مى تواند راه خود را از میان آنها پیدا کند، و کمتر، اتفاق مى افتد: این کوهها به کلى بخشهاى زمین را از هم جدا کنند. و از این جهت که راه بدون نشانه و علامت و راهنما، انسان را به مقصد نمى رساند بعد از ذکر نعمت راه به این نشانه ها اشاره کرده، مى گوید: و علاماتى قرار داد (وَ عَلامات). این علامتها، انواع زیادى دارد: شکل کوهها و دره ها و بریدگیهاى آنها، فراز و نشیبهاى قطعات مختلف زمین، رنگ خاکها و کوهها، و حتى چگونگى وزش بادها هر یک، علامتى براى پیدا کردن راههاست. براى این که: بدانیم وجود این علامات تا چه حد به رهروان کمک مى کند و آنها را از دور گشتن و گم شدن رهائى مى بخشد، کافى است وضع بعضى از بیابانهاى یکنواخت را که در پاره اى از مناطق وجود دارد، در نظر بگیریم که عبور از آنها فوق العاده مشکل و خطرناک است، و چه بسیار کسانى که از آنها رفتند و هیچ گاه باز نگشتند. فکر کنید، اگر همه روى زمین این چنین یکنواخت بود کوهها به یک اندازه، دشتها یک رنگ، درّه ها شبیه هم، آیا انسانها مى توانستند به آسانى راه خود را پیدا کنند؟! ولى، از آنجا که: در پاره اى از اوقات در بیابانها، در شبهاى تاریک، یا هنگامى که انسان شبانه در دل اقیانوسها سفر مى کند از این علامات خبرى نیست، خداوند، علامات آسمانى را به کمک فرستاده تا اگر در زمین علامتى نیست، از علامت آسمان استفاده کنند، و گمراه نشوند! لذا اضافه مى کند: و به وسیله ستارگان، مردم هدایت مى شوند (وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ). البته این یکى از فوائد ستارگان است، آنها فوائد بسیارى دارند ولى اگر تنها همین فایده بود، باز مهم بود، مخصوصاً پیش از آن که قطب نما اختراع شود و کشتیها بتوانند، به وسیله آن طبق نقشه ها راه خود را به سوى مقصد باز یابند، حرکت در روى دریاها بدون استفاده از ستارگان امکان پذیر، نبود، و به همین جهت شبهائى که ابر آسمان را مى پوشانید، کشتیها از حرکت باز مى ماندند، و اگر به راه خود ادامه مى دادند، خطر مرگ آنها را تهدید مى کرد. مى دانیم: ستارگانى که: در نظر ما در آسمان جابه جا مى شوند، پنج ستاره بیشتر نیستند که آنها را سیارات مى گویند، (البته سیارات بیش از این هستند، اما بقیه با چشم کمتر دیده مى شوند) باقى ستاره ها جاى نسبى خود را حفظ مى کنند، گوئى همچون مرواریدهائى هستند که، به روى پارچه تیره رنگى دوخته شده اند این پارچه را از یک طرف افق مى کشند و به سوى دیگر مى برند. و به تعبیر دیگر، حرکت ثوابت حرکت گروهى و دسته جمعى است، اما حرکت سیارات حرکت انفرادى مى باشد به طورى که فاصله هایشان با بقیه ستاره ها تغییر مى کند. علاوه بر این، ستاره هاى ثوابت شکلهاى مخصوصى را تشکیل داده اند که به اشکال فلکى معروفند، و شناخت آنها براى پیدا کردن جهات چهارگانه (شمال و جنوب و مشرق و مغرب) بسیار مؤثر است. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝ترجمه م شرح خطبه (۸۲) ↩️ج: دقّت در حساب، يکى ديگر از ويژگى هاى حساب الهى در روز قيامت است که در آي
📝 ترجمه و شرح خطبه (۸۳) بخش اول 🤲حمد و ستایش خداوند) 🔭خطبه در يك نگاه: «ابو نعيم اصفهانى» در «حلية الأَوْلياء» بخش مهمّى از اين خطبه را آورده و در سبب ورود آن از على عليه السلام چنين مى گويد: «آن حضرت جنازه مسلمانى را تشييع كردند، هنگامى كه او را در قبر گذاشتند، بازماندگانش صدا به ناله و شيون بلند كرده و گريستند، امام فرمود: «به خدا سوگند! اگر اينها آنچه را ميّتشان مشاهده مى كند ببينند، گريه بر او را فراموش خواهند كرد (و بر خود خواهند گريست!) به خدا سوگند! مرگ به سراغ يك يك از آنها مى آيد و كسى را باقى نمى گذارد» سپس حضرت (با توجّه به آمادگى گروه تشييع كننده در آن شرايط براى پذيرش اندرزهاى الهى) برخاست و اين خطبه را ايراد فرمود. (البته آنچه در حلية الاولياء آمده بخشى از اين خطبه است، ولى به نظر مى رسد كه او خطبه را تلخيص كرده است).» به هرحال، وضع خطبه نشان مى دهد كه امام عليه السلام به طور جدّى در مقام آماده ساختن دلها و بيدار كردن مردم بوده، و امام عليه السلام در بهترين و آماده ترين حالات قرار داشته كه خطبه اى به اين زيبايى و درخشندگى و پرمحتوايى بيان فرموده، كه يك دوره كامل درس انسان سازى است و كمتر كسى پيدا مى شود كه آن را به دقّت بررسى كند و عميقاً تحت تأثير واقع نشود؛ اين خطبه را مى توان به «دوازده» «2» بخش تقسيم كرد كه هركدام از آنها مكمّل ديگرى است: نخست، به حمد و ثناى الهى و بيان اوصاف جلال و جمال او مى پردازد تا ضمن رعايتِ ادب در سخن، دلها را به نورِ نام خدا، روشن و براى شنيدن اندرزها آماده سازد. در بخش دوّم، دعوت به تقواى الهى مى كند؛ تقوايى كه سرمايه اصلى انسان در زندگى مادّى و معنوى اوست. در سومين بخش، سخن از نكوهش دنياست؛ تا اين مانع بزرگ كه بر سر راه تقوا قرار دارد، از اين طريق برطرف گردد. در چهارمين بخش، سخن از معاد و عرصه محشر و صحنه هاى هول انگيز قيامت است، تا دلها براى پذيرش نصايح الهى آماده تر گردد. از آنجا كه شناخت هويّت انسان به اين امر كمك مى كند در پنجمين بخش، به اين معنا پرداخته و آغاز و انجام زندگى بشر را شرح مى دهد. در ششمين بخش، باز به مسأله تقوا بر مى گرددو اهميّت آن را يادآور مى شود. از آنجا كه توجّه به نعمت هاى الهى انسان را به سوى معرفةاللّه و شكر نعمت و اطاعت از او وا مى دارد. در هفتمين بخش، به قسمت مهمّى از اين نعمت ها كه سرتاپاى انسان را فرا گرفته، اشاره مى كند. در هشتمين بخش، به مواعظى مى پردازد كه دلها را بيدار و عقلها را هوشيار مى كند. در نهمين بخش، براى سومين بار به مسأله تقوا باز مى گردد و با تعبيرات جديدى اهميّت اين زاد و توشه بزرگِ سفرِ آخرت را شرح مى دهد. در دهمين بخش، تاريخچه فشرده و تكان دهنده اى پيرامون آفرينش انسان از آغاز جنين تا لحظه مرگ و حتّى  پس از آن بيان مى دارد. در يازدهمين بخش، هشدار مى دهد كه بعد از مرگ نه راه بازگشتى وجود دارد و نه امكان تدارك آنچه از دست رفته است! و بالأخره در دوازدهمين و آخرين بخش، با اشاره به درسهاى عبرت انگيزى كه در تاريخ پيشينيان نهفته است به بيان حالات آنها پرداخته و تعبيرات تكان دهنده و بيدارگرى را مكمّل بيانات اين خطبه مى كند و به راستى چقدر گويا و پرمحتوا و عبرت آموز و بيدارگر است! به همين دليل، به گفته مرحوم «سيّد رضى» هنگامى كه امام عليه السلام اين خطبه را ايراد فرمود، بدنها به لرزه درآمد، اشكها سرازير و دلها ترسان و مضطرب گشت. هم دور است و نزديک، هم بالا و پايين! در نخستين بخشِ اين خطبه شريفه «غرّاء» امام(عليه السلام) حمد و ثناى الهى را به جا مى آورد و درود بر پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرستد و هر يک را با اوصافى قرين مى سازد که عمق خاصّى به حمد و درود مى بخشد و لطايفى در اوصاف و صفات خدا و نَعت پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) بيان مى فرمايد. نخست خداوند را به خاطر چهار وصف از اوصافش مورد ستايش قرار مى دهد و مى گويد: «ستايش مخصوص خداوندى است، که با قدرتش برترى يافته و با نعمتش به بندگان نزديک شده، خداوندى که بخشنده هر غنيمت و فضلى است و برطرف کننده هر بلا و مصيبتى.» (الْحَمْدُ للهِ الَّذِي عَلاَ بِحَوْلِهِ، وَ دَنَا بِطَوْلِهِ، مَانِحِ کُلِّ غَنِيمَة وَ فَضْل، وَ کَاشِفِ کُلِّ عَظِيمَة وَأَزْل).  مى دانيم اوصافِ خدا، بر خلاف اوصاف محدود بندگان است; او هم قريب است و هم بعيد، هم ظاهر است و هم پنهان و هم داراى صفات ديگرى که به خاطر تضادّش دربندگان جمع نمى شود، ولى در ذات بى نهايت او جمع است. امام(عليه السلام) در جمله اوّل اشاره به همين معنا مى کند، مى گويد: «خداوند بسيار بالاست و در عين حال بسيار نزديک است! بلندى مقام او به خاطر قدرت اوست و نزديکى او به خاطر نعمت و منّت اوست.» ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💡امام هادی علیه السلام 🕌ثواب زیارت مرقد حضرت عبدالعظیم حسنی 🏴 سالروز شهادت سید الکریم @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: چهل و هفتم 🔷واقعه غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ﻭ ﺟﻠﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﺪﺭ
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: چهل و هشتم 🔷واقعه غدیرخم ⏫ﻭ ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺳﺒﺐ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﻗﺮﻇﻲ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ: ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﻤﻨﺰﻟﻲ ﻓﺮﻭﺩ ﻣﻲ‌ﺁﻣﺪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺩﺭﺧﺖ ﺳﺎﻳﻪ ﺩﺍﺭﻱ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻧﻴﻤﺮﻭﺯ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﻴﺎﺳﺎﻳﺪ، ﺭﻭﺯﻱ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺁﺳﺎﻳﺶ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ، ﻋﺮﺑﻲ ﺻﺤﺮﺍﺋﻲ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ (ﺣﻤﻠﻪ) ﻣﻦ ﻣﺎﻧﻊ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ؟ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺧﺪﺍ: ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺳﺖ ﺁﻥ ﻋﺮﺏ ﻟﺮﺯﻳﺪ ﻭ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﺭﺍﻭﻱ ﮔﻮﻳﺪ ﻋﺮﺏ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﺎﻝ (ﺑﺎ ﻭﺿﻌﻲ ﻏﻴﺮ ﻋﺎﺩﻱ) ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺪﺭﺧﺖ ﻛﻮﺑﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻐﺰ ﺍﻭ ﻣﺘﻠﺎﺷﻲ ﮔﺸﺖ، ﭘﺲ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻭ ﺍﻟﻠﻪ ﻳﻌﺼﻤﻚ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺎﺱ.. ﺗﺎ ﺁﺧﺮ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺗﻨﺎﻗﺾ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻗﺒﻠﺎ ﺫﻛﺮ ﺷﺪ ﺩﺍﻳﺮ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎﻥ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﻣﻴﮕﺮﻓﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﻴﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺗﺼﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﻭ ﺁﻭﻳﺨﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ، ﺁﻥ ﻋﺮﺏ ﺻﺤﺮﺍﺋﻲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺑﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﻭﺿﻌﻲ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﺴﻮﻱ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺭﺍﻩ ﺑﻴﺎﺑﺪ؟ ﻋﻠﺎﻭﻩ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ، ﻗﺒﻮﻝ ﭼﻨﻴﻦ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﻣﺴﺘﻠﺰﻡ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺁﻳﻪ ﻣﺬﻛﻮﺭﻩ ﺑﻄﻮﺭ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﻭ ﻣﺘﻔﺮﻕ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﺯﻳﺮﺍ، ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺁﻧﻌﺮﺏ ﺻﺤﺮﺍﺋﻲ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ، ﻓﻘﻂ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺑﻮﺩ: ﻭ ﺍﻟﻠﻪ ﻳﻌﺼﻤﻚ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺎﺱ، ﻭ ﺑﻴﻦ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﺎ ﺻﺪﺭ ﺁﻳﻪ (ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﺑﻠﻎ... ﺍﻩ) ﺳﻨﺨﻴﺖ ﻭ ﻣﻨﺎﺳﺒﺘﻲ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﻴﻔﻴﺘﻲ ﭘﺬﻳﺮﺵ ﭼﻨﻴﻦ ﻗﻮﻟﻲ (ﺩﺭ ﺳﺒﺐ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ ﻣﺰﺑﻮﺭ) ﻛﻪ ﻗﺮﻇﻲ ﺑﺘﻨﻬﺎﺋﻲ ﺁﻧﺮﺍ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﻭ ﻣﺸﻜﻞ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺑﻌﻴﺪ ﻭ ﻣﺤﺎﻝ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺁﻣﺪﻥ ﻋﺮﺏ ﺻﺤﺮﺍﺋﻲ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺗﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﻧﺺ ﻏﺪﻳﺮ ﻭ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺭﺍﻭﻳﺎﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﻟﻮﺡ (ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﻭ ﺩﻗﺖ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﺕ ﻟﺎﺯﻡ) ﭘﻨﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺍﻋﺮﺍﺑﻲ (ﻛﻪ ﻳﻚ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻓﺮﻋﻲ ﻭ ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ ﺑﻮﺩﻩ) ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺘﻴﻜﻪ ﺳﺒﺐ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﻭ ﻣﻬﻤﺘﺮﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺁﻥ ﺍﻣﺮ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻛﺒﺮﻱ ﺑﻮﺩﻩ، ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ (ﺑﻔﺮﺽ ﻭﻗﻮﻉ) ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻣﻬﻤﻲ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﻥ ﺁﻳﻪ ﺍﻱ ﻧﺎﺯﻝ ﮔﺮﺩﺩ؟ ﻭ ﭼﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻧﻈﺎﻳﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ، ﻣﻨﺘﻬﻲ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ (ﺑﻔﺮﺽ ﻭﻗﻮﻉ ﻭ ﺻﺤﺖ) ﭼﻮﻥ ﻣﻘﺎﺭﻥ ﺑﺎ ﻧﺺ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺑﺴﻴﻂ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ ﻟﻮﺡ ﺭﺍ ﺑﭽﻨﻴﻦ ﻭﻫﻢ ﻭ ﭘﻨﺪﺍﺭﻱ ﺍﻓﻜﻨﺪﻩ ﺍﺱ!! ﻭ ﻃﺒﺮﻱ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﺟﺮﻳﺞ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ: ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﺯ ﻗﺮﻳﺶ ﺍﻧﺪﻳﺸﻨﺎﻙ ﺑﻮﺩ، ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ (ﻭ ﺍﻟﻠﻪ ﻳﻌﺼﻤﻚ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺎﺱ) ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ، ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺩﺭﺍﺯ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﺩﻭ ﻳﺎ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺧﻮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻥ ﻣﺮﺍ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺑﻴﺎﻳﺪ. ﻭ ﭼﻪ ﻣﺎﻧﻌﻲ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ [ ﺻﻔﺤﻪ ﺁﻥ ﺍﻣﺮﻱ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﻥ ﺍﻣﺮ ﺍﺯ ﻗﺮﻳﺶ ﺍﻧﺪﻳﺸﻨﺎﻙ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﺺ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺍﺣﺎﺩﻳﺚ ﻭ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﻣﺬﻛﻮﺭﻩ ﺑﺘﻔﺼﻴﻞ ﺑﺪﺍﻥ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﭘﺲ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ، ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﻣﻴﮕﻮﺋﻴﻢ ﺿﺪﻳﺖ ﻭ ﻣﻨﺎﻓﺎﺗﻲ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ؟ ﻭ ﻃﺒﺮﻱ ﺑﭽﻬﺎﺭ ﺳﻨﺪ ﺍﺯ ﻋﺎﻳﺸﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻛﺲ ﮔﻤﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﻣﺮﻱ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻛﺘﻤﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﺑﻬﺘﺎﻥ ﻭ ﺍﻓﺘﺮﺍﻱ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺑﺨﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﮔﺸﺘﻪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﺑﻠﻎ ﻣﺎ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻴﻚ ﻣﻦ ﺭﺑﻚ... ﻭ ﻋﺎﻳﺸﻪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺩﺭ ﺻﺪﺩ ﺑﻴﺎﻥ ﺳﺒﺐ ﻧﺰﻭﻝ ﻧﺒﻮﺩﻩ، ﻓﻘﻂ ﺑﺎﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻛﺮﻳﻤﻪ ﺍﺳﺘﺪﻟﺎﻝ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺎﻣﺮ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻭ ﺍﻫﺘﻤﺎﻡ ﺭﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﻭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻪ ﺍﻱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻭ ﮔﺬﺍﺭ ﻧﻨﻤﻮﺩﻩ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﺍﺑﻠﺎﻍ ﻭ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﻭ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺒﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻬﻴﭽﻮﺟﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺭ ﺷﻚ ﻭ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻧﺒﻮﺩﻩ، ﻭ ﻣﺎ ﻧﻴﺰ ﻗﺎﺋﻞ ﺑﺎﻥ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﭼﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ ﻣﺬﻛﻮﺭﻩ ﻭ ﭼﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ. ﻭ ﺍﻣﺎ، ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺭﺍﺯﻱ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 3 ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 635 ﺍﺯ ﻭﺟﻮﻩ ﺩﻩ ﮔﺎﻧﻪ (ﺍﻗﻮﺍﻝ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ ﻣﺬﻛﻮﺭﻩ) - ﮔﺮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻧﺺ ﻏﺪﻳﺮ ﺭﺍ ﺩﻫﻤﻴﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻋﺮﺏ ﺻﺤﺮﺍﺋﻲ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻃﺒﺮﻱ ﺭﺍ ﻫﺸﺘﻤﻴﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﺍﺯ ﻗﺮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻳﻬﻮﺩ ﻭ ﻧﺼﺎﺭﻱ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻬﻤﻴﻦ ﺍﻗﻮﺍﻝ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ (ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺘﻴﻜﻪ ﺣﻖ ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺩﻭ ﻗﻮﻝ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺩﺍﻧﺴﺘﻴﺪ)، ﺍﻗﻮﺍﻝ ﻣﺬﻛﻮﺭﻩ ﻣﺒﺘﻨﻲ ﻭ ﻣﺘﻜﻲ ﺑﺮ ﺭﻭﺍﻳﺎﺗﻲ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺳﻞ ﻛﻪ ﺳﻨﺪﻫﺎﻱ ﻃﺮﻳﻖ ﺁﻥ ﻣﻘﻄﻮﻉ ﻭ ﮔﻮﻳﻨﺪﻩ ﺁﻥ ﻏﻴﺮ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍست... ↩️ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و چهل و یکم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻ارتب
🌳شجره آشوب« قسمت صد و چهل و دوم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻4.ابوموسی، قائل به مظلوم کشته شدن عثمان بود. این موضوع از اعتقادات بنی امیه است. پیش از این گفتیم او در زمان امام علی (ع) نیز بر بیعت عثمان وفادار بود. 🔻5. در سال آخر حکومت امام، معاویه لشکریان خود را برای برهم ریختن سرزمینهای اسلامی از شام می فرستاد. در یکی از این حملات، بسر بن ارطاه به یمن و مکه حمله کرد و خونهای زیادی ریخت و اموال بسیاری را به غارت برد. اما جالب اینکه با ابوموسی اشعری، هیچ کاری نداشت. آیا ابوموسی تهدیدی برای بسر بود که با او کاری نداشت؟ یا اینکه خدمات گرانبهای این شخص در ماجرای حکمیت به جبهه معاویه سبب شد تا از قتل و غارت لشکر بنی امیه در امان بماند؟ جالب اینکه بسر به ابوموسی گفت من با یار رسول خدا یعنی ابوموسی کاری ندارم. 🔻سوال ما اینجاست پس چرا بسر دنبال جابر بن عبدالله انصاری می گشت و می گفت مردم مدینه در امان نیستند تا اینکه جابر را تسلیم کنند؟ آیا جابر از یاران رسول خدا نبود یا اینکه نکشتن ابوموسی علت دیگری داشت که همان دوستی دیرینه او با معاویه بود؟ 🔻6. یکی دیگر از موارد ارتباط و دوستی او با کفار بنی امیه، صدا زدن معاویه با لقب «امیرالمومنین» و «امین الله» است. حتی او هنگام نبرد امام حسن علیه السلام با معاویه، به لشکر معاویه پیوست. این دوستی معاویه، حتی به ابوبرده نیز که گفتیم از دشمنان علی علیه السلام محسوب می شد، رسیده بود؛ تا حدی که معاویه، پسر ابوموسی را «پسر برادرم» خطاب کرد. 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
تفسیر سوره مبارکه نحل آیات۱۴ الی۱۸ ↩️و یا چه کسى در بخار، آن همه قدرت آفرید تا با نیروى آن کشتیهاى
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات۱۴تا۱۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی پس از بیان آن همه نعمتهاى بزرگ، و الطاف خفى پروردگار، وجدان انسانها را به داورى مى طلبد و مى گوید: آیا کسى که مى آفریند همچون کسى است که نمى آفریند، آیا متذکر نمى شوید ؟! (أَ فَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لایَخْلُقُ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ). این یک روش مؤثر تربیتى است که قرآن، در بسیارى از موارد از آن استفاده کرده است، مسائل را به صورت استفهامى طرح، و پاسخ آن را بر عهده وجدانهاى بیدار مى گذارد، و حسّ خودجوشى مردم را به کمک مى طلبد تا پاسخ از درون جانشان بجوشد، و همچون فرزندشان به آن عشق ورزند، و آن را پذیرا گردند. اصولاً، از نظر روانى ثابت شده: براى تعلیم و تربیت صحیح باید حداکثر کوشش را به کار برد، تا طرف مقابل، مطالب را از خود بداند یعنى احساس کند از درون خودش جوشیده، نه چیزى که از بیرون به او القا شده است، تا با تمام وجودش آن را قبول کند و از آن دفاع نماید. تکرار این نکته، نیز لازمست: مشرکانى که در برابر انواع بتها به سجده مى افتادند هرگز معتقد نبودند بت آفریننده و خالق است، بلکه آفرینش را مخصوص اللّه مى دانستند، اینجاست که قرآن مى گوید: آیا باید در برابر خالق این همه نعمتها سجده کرد؟ یا موجوداتى که خود مخلوق ناچیزى بیش نیستند و هرگز خلقتى نداشته و ندارند؟. * * * سرانجام براى این که: هیچ کس تصور نکند، نعمت خدا منحصر به اینها است مى گوید: و اگر بخواهید نعمتهاى خدا را شماره کنید قادر بر احصاى آن نیستید (وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّهِ لاتُحْصُوها). سر تا پاى وجود شما غرق نعمتهاى او است، در هر نفس که فرو مى رود و بر مى آید نه تنها دو نعمت که هزاران نعمت موجود است و بر هر نعمتى شکرى واجب، هر دقیقه اى که از عمر ما مى گذرد، حیات و سلامت ما مدیون فعالیت ملیونها موجود زنده در درون بدنمان و ملیونها موجود جاندار و بى جان در بیرون بدنمان است که بدون فعالیت آنها ادامه حیات حتى یک لحظه ممکن نیست. اصولاً، ما از وجود همه نعمتها، آگاه نیستیم، و هر قدر دامنه علم و دانش بشرى گسترده تر مى شود افقهاى تازه اى از این نعمتها بر ما گشوده خواهد شد، افقهائى که کرانه هاى آنها همچنان ناپیدا است، آیا با این حال قدرت احصاى نعمتهاى خدا را داریم؟! اکنون این سؤال پیش مى آید: پس ما چگونه مى توانیم حق شکر او را ادا کنیم؟ آیا با این حال، در زمره ناسپاسان نیستیم؟ پاسخ این سؤال را قرآن در آخرین جمله این آیه بیان مى کند و مى گوید: خداوند غفور و رحیم است (إِنَّ اللّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ). آرى، خدا مهربانتر و بزرگوارتر از آنست که شما را به خاطر عدم توانائى بر شکر نعمتهایش مؤاخذه، یا مجازات کند، همین قدر که بدانید سر تا پاى شما غرق نعمت او است و از اداى حق شکرش عاجزید و عذر تقصیر به پیشگاهش برید، نهایت شکر او را انجام داده اید. ورنه سزاوار خداوندیش *** کس نتواند که به جا آورد! ولى اینها همه مانع از آن نیست که: ما به مقدار توانائى به احصاى نعمتهایش نپردازیم; چرا که این توجه، هم درجه معرفت و جهان بینى و جهان شناسى توحید ما را بالا مى برد و هم شعله عشق خدا را در اعماق قلب ما فروزانتر مى کند، و هم حسّ شکرگزارى را در ما تحریک مى نماید. به همین دلیل، پیشوایان و بزرگان دین در سخنان خود و حتى در دعاها و مناجاتهایشان به شمردن گوشه اى از نعمتهاى بى پایانش مى پرداختند تا درسى باشد براى دیگران. (در زمینه شکر نعمت، و عدم توانائى انسان بر احصاى نعمتهاى پروردگار در ذیل آیه ۳۴ سوره ابراهیم نیز بحث کرده ایم). * * * نکته ها: راه، نشانه، رهبر گرچه در آیات فوق، سخن از راهها و طرق زمین به عنوان یک نعمت الهى به میان آمده; چرا که راهها مهمترین وسیله ارتباط و پیشرفت تمدن انسانى هستند و به همین دلیل، در برنامه هاى سازندگى قبل از هر چیز به سراغ ایجاد راه مناسب مى روند، زیرا بدون آن، هیچ فعالیت عمرانى ممکن نیست. اما، بیان قرآن در این زمینه مى تواند الگوئى براى زندگى معنوى انسانها نیز باشد چرا که: براى رسیدن به هر هدف مقدس قبل از هر چیز انتخاب راه صحیح لازم است، و علاوه بر راه، وجود علامات و نشانه ها نیز اهمیت حیاتى دارند، زیرا راههاى مشابه نیز بسیارند، و گم کردن راه اصلى در میان آنها کاملاً ممکن است، اینجا است که، نقش علامات مشخص مى شود. مخصوصاً مؤمنان که در آیات قرآن به عنوان متوسّمین (هوشیاران) توصیف شده اند، باید به دقت مراقب این نشانه ها باشند. مکتبها، سنتها، دعوتها و حتى اشخاص را با نشانه ها بشناسند، و حق را در سایه نشانه هایش از باطل تشخیص دهند. و اهمیت مسأله رهبر، نیز احتیاجى به توضیح ندارد.⬇️