eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: هشتاد و هشتم 🔷واقعه غدیرخم #علامه‌امینی ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﺻﻮﺭﻱ ﺑﺮ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: هشتاد و نهم 🔷واقعه غدیرخم ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺗﻬﻨﻴﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﻃﺒﺮﻱ- ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ- ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ (ﺍﻟﻮﻟﺎﻳﻪ) ﺣﺪﻳﺜﻲ ﺭﺍ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺯ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ ﻛﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﺎﺕ 92- 89 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﻱ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﮕﻮﺋﻴﺪ: ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺑﺴﺘﻴﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺻﻤﻴﻢ ﻗﻠﺐ ﻭ ﻋﻬﺪ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﻴﻌﺖ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ، ﻋﻬﺪ ﻭ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻴﻌﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻭ ﻛﺴﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﻧﻤﺎﺋﻴﻢ ﻭ ﺑﺠﺎﻱ ﺍﻳﻦ ﺳﻴﺮﻩ ﻣﻘﺪﺱ ﺭﻭﺵ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺍ ﻧﭙﺬﻳﺮﻳﻢ ﻭ ﺗﻮ ﮔﻮﺍﻩ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻲ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺯ ﺣﻴﺚ ﮔﻮﺍﻫﻲ ﻛﺎﻓﻲ ﺍﺳﺖ، ﺑﮕﻮﺋﻴﺪ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﺸﻤﺎ ﺗﻠﻘﻴﻦ ﻭ ﺗﻌﻠﻴﻢ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻭ ﺳﻠﺎﻡ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﺮ ﻋﻠﻲ ﺑﺎ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﺑﻔﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﮕﻮﺋﻴﺪ: ﺍﻟﺤﻤﺪ ﻟﻠﻪ ﺍﻟﺬﻱ ﻫﺪﺍﻧﺎ ﻟﻬﺬﺍ ﻭ ﻣﺎ ﻛﻨﺎ ﻟﻨﻬﺘﺪﻱ ﻟﻮ ﻟﺎ ﺍﻥ ﻫﺪﺍﻧﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺮ ﺻﺪﺍ ﻭ ﺁﻫﻨﮕﻲ ﺭﺍ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﺪ ﻭ ﻣﻴﺸﻨﻮﺩ ﻭ ﺑﺨﻴﺎﻧﺖ ﻫﺮ ﺧﺎﺋﻦ ﻭﺍﻗﻒ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻫﺮ ﻛﺲ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺷﻜﻨﻲ ﻛﻨﺪ ﺑﺰﻳﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻛﺴﻴﻜﻪ ﺑﻪ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍﺋﻲ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺧﺪﺍﻱ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﻭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ، ﺑﮕﻮﺋﻴﺪ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﻲ ﻛﻨﻴﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﺑﻄﺮﻑ ﺭﺳﻮﻟﺨﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﺘﺎﻓﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻴﮕﻔﺘﻨﺪ: " ﺳﻤﻌﻨﺎ ﻭ ﺍﻃﻌﻨﺎ ﻋﻠﻲ ﺍﻣﺮ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﻪ ﺑﻘﻠﻮﺑﻨﺎ " ﻳﻌﻨﻲ: ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺍﻣﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺍﺯ ﺻﻤﻴﻢ ﻗﻠﺐ ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮﺩﺍﺭﻳﻢ، ﻭ ﺍﻭﻝ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻭ ﺑﻴﻌﺖ ﺑﭙﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺳﺎﻧﻴﺪﻧﺪ، ﺍﺑﻲ ﺑﻜﺮ ﻭ ﻋﻤﺮ ﻭ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﻭ ﻃﻠﺤﻪ ﻭ ﺯﺑﻴﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺎ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﻬﺎﺟﺮﻳﻦ ﻭ ﺍﻧﺼﺎﺭ، ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﻴﻜﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻇﻬﺮ ﻭ ﻋﺼﺮ ﺩﺭ ﻳﻚ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺍﻣﺘﺪﺍﺩ ﻳﺎﻓﺖ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻐﺮﺏ ﻭ ﻋﺸﺎﺀ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﻳﻚ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﻣﺮ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﻭ ﺑﻴﻌﺖ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﻃﺒﺮﻱ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻪ (ﺧﻠﻴﻠﻲ) ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ " ﻣﻨﺎﻗﺐ ﻋﻠﻲ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 411 ﺩﺭ ﻗﺎﻫﺮﻩ ﺗﺎﻟﻴﻒ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺑﻜﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺍﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ: ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ (ﺍﻣﺮ ﺑﭙﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺒﻴﻌﺖ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺷﺘﺎﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ ﺍﻣﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺭﺍ ﺑﺪﻝ ﻭ ﺑﺰﺑﺎﻥ ﻭ ﺑﺠﻤﻴﻊ ﺟﻮﺍﺭﺡ ﻭ ﺍﻋﻀﺎﺀ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮﺩﺍﺭﻳﻢ ﺳﭙﺲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ‌ﻫﺎﻱ ﮔﺸﺎﺩﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺼﺎﻓﺤﻪ ﻭ ﺑﻴﻌﺖ ﺑﺮ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﻓﻜﻨﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﻭﻝ ﻛﺴﻴﻜﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﻴﻌﺖ ﺑﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺍﺩ ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ ﻭ ﻋﻤﺮ ﻭ ﻃﻠﺤﻪ ﻭ ﺯﺑﻴﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﻬﺎﺟﺮﻳﻦ ﻭ ﺳﺎﺋﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﻃﺒﻘﺎﺕ ﻭ ﻣﺮﺍﺗﺒﺸﺎﻥ، ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻇﻬﺮ ﻭ ﻋﺼﺮ ﺩﺭ ﻳﻜﻮﻗﺖ ﺑﺠﺎ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻐﺮﺏ ﻭ ﻋﺸﺎﺀ ﺩﺭ ﻳﻚ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺗﺎ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺍﻣﺮ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺧﻠﻖ ﻭ ﺑﻴﻌﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ. ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﻴﻌﺖ ﻫﺮ ﺩﺳﺘﻪ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻟﺤﻤﺪ ﻟﻠﻪ ﺍﻟﺬﻱ ﻓﻀﻠﻨﺎ ﻋﻠﻲ ﺟﻤﻴﻊ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﻭ ﻣﺼﺎﻓﺤﻪ ﺳﻨﺖ ﺟﺎﺭﻳﻪ ﻭ ﺭﺳﻢ ﻣﺘﺪﺍﻭﻟﻲ ﮔﺸﺖ ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺑﻜﺎﺭ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺫﻱ ﺣﻖ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۷۰ الی ۷۲ 🌧سرچشمه تفاوت روزیها از آنجا که در آیات گذشته، بخشى از نعمته
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات۷۰ تا ۷۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ۲ ـ بدن یک انسان، یا اندام یک درخت، یا یک بوته گل را در نظر بگیرید، آیا امکان دارد این ساختمانِ موزون با تساوى میان اعضاء و اندامها از هر نظر پیدا شود؟ آیا قدرت مقاومت و استعداد ریشه درختان مى تواند با گلبرگهاى لطیف شکوفه ها، و استخوان پاشنه پا با پرده هاى ظریف شبکیه چشم از هر نظر یکسان باشد؟ و اگر ما بتوانیم آنها را یکسان کنیم آیا فکر مى کنید کار صحیحى انجام داده ایم؟! اگر از شعارهاى کاذب و خالى از شعور بگذریم، فرض کنید ما یک روز بتوانیم همان انسانها قالبى و خیالى از هر نظر را بسازیم و کره زمین را از پنج هزار میلیون نفر انسان هم شکل، هم قواره، هم ذوق، هم فکر و همسان از هر نظر، درست مانند سیگارهائى که به یک کارخانه سفارش داده اند، پر کنیم. آیا آن روز زندگى خوبى نصیب انسانها خواهد شد؟ مسلماً نه، جهنمى پیدا مى شود که همه، در آن در زحمت خواهند بود، همه، به یکسو حرکت مى کنند، همه، یک چیز مى خواهند، همه، یک پست مى طلبند، همه، یک نوع غذا را دوست دارند، و همه، مى خواهند یک کار واحد انجام دهند. بدیهى است، خیلى زود، عمر چنین زندگى پایان مى یابد و به فرض باقى بماند زندگى خسته کننده بى روح و یکنواختى خواهد بود که چندان تفاوتى با مرگ ندارد. بنابراین، وجود تفاوت در استعدادها و آنچه لازمه این تفاوت است، براى حفظ نظام جامعه و حتى براى پرورش استعدادهاى مختلف، نهایت لزوم را دارد، و شعارهاى کاذب هرگز نمى تواند جلو این واقعیت را بگیرد. اما مبادا این سخن را چنین تفسیر کنید که: ما جامعه طبقاتى و نظام استثمار و استعمار را با این سخن مى پذیریم، نه، هرگز، منظور، تفاوتهاى طبیعى است و نه مصنوعى، تفاوتهائى است که در عین حال، مکمل یکدیگر و معاون یکدیگر بوده باشند، نه سدّى بر سر راه پیشرفت یکدیگر ایجاد کنند و به تجاوز و تعدى بپردازند. اختلاف طبقاتى (توجه داشته باشید منظور از طبقات همان مفهوم اصطلاحى آن، یعنى طبقه استثمار کننده و استثمار شونده است) هرگز موافق نظام آفرینش نیست، آنچه موافق و هماهنگ نظام آفرینش است، تفاوت استعدادها و تلاشها و کوششها است و میان این دو از زمین تا آسمان فرق است (دقت کنید). و به تعبیر دیگر، تفاوت استعدادها باید در مسیر سازنده به کار افتد، درست مانند تفاوت ساختمان اعضاء یک بدن، یا اندام یک گل، آنها در عین تفاوت معاون یکدیگرند، نه مزاحم یکدیگر. کوتاه سخن این که: نباید تفاوت استعدادها و درآمدها باعث سوء استفاده در راه ایجاد جامعه طبقاتى گردد. و به همین دلیل در پایان آیه مورد بحث، مى فرماید: آیا آنها نعمت خدا را انکار مى کنند (أَ فَبِنِعْمَةِ اللّهِ یَجْحَدُونَ). اشاره به این که: این تفاوتها در صورت طبیعى اش (نه صورت مصنوعى و ظالمانه) از نعمتهاى خدا است که براى حفظ نظام مجتمع بشرى ایجاد شده است. * * * آخرین آیه مورد بحث که مانند دو آیه گذشته با کلمه اللّه شروع مى شود، و بیانگر نعمتهاى خداوند است، اشاره به مواهب او از نظر نیروهاى انسانى و معاونان و کمک کاران، و همچنین روزیهاى پاکیزه، مى کند، و این حلقه هاى سه گانه نعمت را که در این سه آیه ذکر شده، تکمیل مى نماید. یعنى از نظام حیات و مرگ، شروع کرده، آن گاه تفاوت روزى ها و استعدادها را که نظام تنوع زندگى است بیان مى کند، و با آیه مورد بحث که ناظر به نظام تکثیر مثل بشر، و روزى هاى پاکیزه است پایان مى گیرد. مى گوید: خداوند براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار داد (وَ اللّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً). همسرانى که هم مایه آرامش روح و جسمند و هم سبب بقاء نسل. لذا بلافاصله اضافه مى کند: و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوه ها قرار داد (وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ بَنِینَ وَ حَفَدَةً). حَفَدَة جمع حافد در اصل به معنى کسى است که بدون انتظار پاداش، با سرعت همکارى مى کند، ولى در آیه مورد بحث، به عقیده بسیارى از مفسران، منظور نوه ها است و بعضى خصوص نوه هاى دخترى را گفته اند. بعضى دیگر معتقدند: بَنِین به فرزندان کوچک گفته مى شود و حَفَدَه به فرزندان بزرگ که مى توانند کمک و همکارى کنند. و بعضى آن را هرگونه معاون و کمک کار را اعم از فرزندان و غیر فرزندان دانسته اند. ولى معنى اول یعنى نوه ها در اینجا از همه، نزدیکتر به نظر مى رسد، هر چند مفهوم حَفَدَة در اصل، ـ چنانکه گفتیم ـ وسیع است. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝شرح و تفسیر خطبه۸۴ ♨️نکوهش عمرو بن عاص ↩️او مردى بسيار باهوش بود و هشيارى او در ميان مردم، زبانزد
🔺شرح و تفسیر خطبه ۸۴ «لاَ بَأْسَ مَا لَمْ يَکُنْ; مانعى ندارد مادامى که نباشد (اشاره به اينکه به گناه آلوده نشود)...» سپس فرمود: «إنَّ رَسُولَ اللّهِ کَانَ يَأْتِيهِ الاَْعْرَابِىُّ، فَيُهْدِي لَهُ الْهَدِيَّةَ ثُمَّ يَقُولُ مَکَانَهُ: أَعْطِنَا ثَمَنَ هَدِيَّتِنَا! فَيَضْحَکُ رَسُولُ اللّهِ; وَ کَانَ إِذَا اغْتَمَّ، يَقُولُ: مَا فَعَلَ الاَْعْرَابِىُّ؟ لَيْتَهُ أَتَانَا; رسول خدا(صلى الله عليه وآله) گاه، مرد عربى نزد او مى آمد و هديّه اى به او مى داد، سپس عرض مى کرد: «پول هديه را محبّت فرمائيد» و رسول خدا مى خنديد و گاه هنگامى که غمگين مى شد، مى فرمود: اعرابى کجاست؟ اى کاش مى آمد (و سرورى در دل غمديده ما وارد مى کرد).» 2- در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم که فرمود: «أَلْمُؤْمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ، وَ الْمُنَافِقُ قَطِبٌ غَضِبٌ; مؤمن شوخ و مزّاح است و منافق تُرشرو و خشمگين است». 3- در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم که فرمود: «مَا مِنْ مُؤْمِن إلاَّ وَ فِيهِ دُعَابَةٌ; قُلْتُ: وَ مَا الدُّعَابَةُ؟ قَالَ: الْمِزَاحُ; در هر مؤمنى دعابه است; راوى مى گويد: پرسيدم: دعابه چيست؟ فرمود: مزاح است». 4- حتّى در روايات مى خوانيم که خود پيغمبر(صلى الله عليه وآله) مزاح مى کردند; از جمله در حديث معروفى آمده است که: «پيرزنى از طائفه انصار خدمت پيامبر آمد و از حضرت تقاضا کرد که براى او دعا کند تا اهل بهشت باشد; پيغمبر فرمود: «پيرزنان وارد بهشت نمى شوند!» فرياد پيرزن بلند شد. پيامبر تبسّمى فرمود و اين آيه را تلاوت کرد: «إنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً* فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْکَاراً; ما به آنها آفرينش جديدى بخشيديم و آنها را دوشيزه قرار داديم» (پيرزن خوشحال شد).» و روايات ديگر... . در عين حال، رواياتى در نکوهش مزاح آمده است که تعداد آنها نيز کم نيست. از جمله در حديثى از على(عليه السلام) مى خوانيم: «اَلْمِزَاحُ يُورِثُ الضَّغَائِنَ; مزاح سبب کينه و عداوت است». و در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: لِکُلِّ شَيْء بَذْرٌ و بَذْرُ الْعَدَاوَةِ الْمِزَاحُ; هر چيزى بذرى دارد و بذر دشمنى مزاح است». و در تعبيرات ديگرى آمده است که: «مزاح عقل را کم مى کند و آفت هيبت و ابّهت انسان، و دشمن کوچک است.» و نيز از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «لاَيَبْلُغُ الْعَبْدُ صَرِيحَ الاِْيمَانِ حَتَّى يَدَعَ الْمِزَاحَ وَ الْکِذْبَ; بنده خدا به ايمان خالص نمى رسد، مگر زمانى که مزاح و دروغ را کنار بگذارد». روشن است که اين دو گروه از روايات، کمترين منافاتى با يکديگر ندارند; چرا که گروه اوّل، از اصل مزاح سخن مى گويد و گروه دوم از افراط و بى بند و بارى در آن; يا به تعبير ديگر: گروه اوّل ناظر به مزاح هاى سنجيده و خالى از هر گونه غرض و مرض و آزار و کينه توزى است و گروه دوّم، ناظر به مزاح هاى آلوده به گناه است. شاهد اين سخن حديثى است که از رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) نقل شده است; فرمود: «إِنِّي أَمْزَحُ وَ لاَأَقُولُ إِلاَّ حَقًّا; من مزاح مى کنم، ولى جز حق نمى گويم». شاهد ديگر اينکه در بسيارى از روايات، «کثرت مزاح» به عنوان يک کار نکوهيده ذکر شده است. در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: «کَثْرَةُ الْمِزَاحِ تُذْهِبُ الْبَهَاءَ وَ تُوجِبُ الشَّحْنَاءَ; کثرت مزاح وقار انسان را مى برد و سبب عداوت و دشمنى مى شود». در بعضى از روايات تعبير به «افراط در مزاح» شده است. از مجموع روايات بالا - که بسيارى از آنها از على(عليه السلام) نقل شده- به خوبى مى توان دريافت که اگر آن حضرت گاه شوخى و مزاح مى فرموده، روى حساب و برنامه بوده است و جزء فضايل آن حضرت محسوب مى شود که انسانى خوشرو و خوش مجلس و داراى جاذبه فوق العاده اخلاقى بود; ولى دشمن کينه توز و بى منطق، از صفات خوب نيز تعبيرهاى زشتى مى کند و از آن دستاويزى براى تبليغات سوء خود مى سازد و نمونه آن، همان است که در اين خطبه آمده است. امام(عليه السلام) در واقع «کثرت مزاح» را در اين خطبه از خود نفى مى کند، نه مزاح خردمندانه و ممدوح را، که مايه صفاى روح و نشاط قلب و ادخال سرور در قلوب مؤمنين است. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «هر کس عالمی را گرامی بدارد، مرا گرامی داشته است و هر کس مرا گرامی بدارد خدا را گرامی داشته و هر کس خدا را گرامی بدارد، پایان کارش بهشت است.» 📘مفاتیح الحیاة ص ۳۵۲ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: هشتاد و نهم 🔷واقعه غدیرخم #علامه‌امینی ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺗﻬﻨﻴﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﻃﺒﺮﻱ- ﻣﺤﻤ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: نود 🔷واقعه غدیرخم ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﻟﻨﺸﺮ ﻭ ﺍﻟﻄﻲ " ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ: ﺳﭙﺲ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺴﻮﻱ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺷﺘﺎﻓﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺘﻴﻜﻪ ﻣﻴﮕﻔﺘﻨﺪ ﺑﻠﻲ. ﺑﻠﻲ. ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ ﻭ ﺍﻣﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻗﻠﺒﻲ ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮﺩﺍﺭﻳﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻬﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻴﻌﺖ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺮ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻇﻬﺮ ﻭ ﻋﺼﺮ ﺩﺭ ﻳﻜﻮﻗﺖ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻘﻴﻪ ﺭﻭﺯ ﻧﻴﺰ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ. ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻐﺮﺏ ﻭ ﻋﺸﺎﺀ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﻳﻜﻮﻗﺖ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻳﺎﻓﺖ، ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻣﺪﻥ ﻫﺮ ﺩﺳﺘﻪ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻴﻌﺖ ﺁﻧﻬﺎر ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻟﺤﻤﺪ ﻟﻠﻪ ﺍﻟﺬﻱ ﻓﻀﻠﻨﺎ ﻋﻠﻲ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ. ﻭ ﻣﻮﻟﻮﻱ، ﻭﻟﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﻜﻬﻨﻮﻱ ﺩﺭ " ﻣﺮﺁﺕ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ " ﺩﺭ ﺫﻛﺮ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻏﺪﻳﺮ ﺑﺎﻳﻦ ﻣﻀﻤﻮﻥ ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ: ﺳﭙﺲ ﻋﻤﺮ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺖ: ﮔﻮﺍﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺻﺒﺢ ﻭ ﺷﺎﻡ ﻧﻤﻮﺩﻱ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻦ ﻭ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻫﺮ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻫﺴﺘﻲ. ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺑﺎ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﻣﻴﺸﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﻬﻨﻴﺖ ﻣﻴﮕﻔﺖ. ﻭ ﻣﻮﺭﺥ، ﺍﺑﻦ ﺧﺎﻭﻧﺪ ﺷﺎﻩ- ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 903 ﺩﺭ " ﺭﻭﺿﻪ ﺍﻟﺼﻔﺎ " ﺟﺰﺀ ﺩﻭﻡ ﺍﺯ ﺟﻠﺪ 1 ﺹ 173 ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺫﻛﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺪﻳﺮ ﺑﺎﻳﻦ ﻣﻀﻤﻮﻥ ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ: ﺳﭙﺲ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺧﻴﻤﻪ ﺍﺧﺘﺼﺎﺻﻲ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﻮﺱ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺍﻣﺮ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺧﻴﻤﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﺸﺴﺖ، ﻭ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺑﻄﺒﻘﺎﺕ ﻣﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﺑﺨﻴﻤﻪ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﻬﻨﻴﺖ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺗﻬﻨﻴﺖ ﻣﺮﺩﻡ، ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻤﺎﺩﺭﺍﻥ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ (ﺯﻭﺟﺎﺕ ﺧﻮﺩ) ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﻨﺰﺩ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﺗﻬﻨﻴﺖ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﺑﺎﻳﻦ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺻﺤﺎﺑﻪ ﺑﺎﻧﺤﻀﺮﺕ ﺗﻬﻨﻴﺖ ﮔﻔﺖ: ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎﻧﺠﻨﺎﺏ ﮔﻔﺖ: ﮔﻮﺍﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺻﺒﺢ ﻧﻤﻮﺩﻱ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻦ ﻭ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻫﺴﺘﻲ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات۷۰ تا ۷۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ۲ ـ بدن یک انسان،
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۷۰ تا ۷۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️به هر حال، بى شک وجود نیروهاى انسانى، همچون فرزندان، نوه ها و همسران در اطراف هر کس، نعمت بزرگى براى او است، که هم از نظر معنوى او را حمایت مى کنند و هم از نظر مادى. سپس مى فرماید: خداوند از پاکیزه ها به شما روزى داد (وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ). طَیِّبات در اینجا مفهوم وسیعى دارد که هر گونه روزى پاکیزه را شامل مى شود خواه جنبه مادى داشته باشد، یا معنوى، جنبه فردى داشته باشد یا اجتماعى. و در پایان، به عنوان یک نتیجه گیرى کلى از این بحث مى گوید: آیا آنها با این همه آثار عظمت و قدرت خدا که مشاهده مى کنند، و با این همه مواهبى که از ناحیه او به آنها ارزانى شده، باز به سراغ بتها مى روند؟ آیا به باطل ایمان مى آورند و نعمت خداوند را انکار مى کنند ؟ (أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ). این چه نوع قضاوتى است؟ و این چه برنامه نادرستى است؟ که انسان سرچشمه نعمتها را فراموش کرده و به سراغ موجودى برود که منشأ کمترین اثرى نیست و مصداق روشن باطل در تمام ابعاد است. * * * نکته ها: ۱ ـ اسباب و سرچشمه هاى روزى بدون شک ـ همان گونه که گفتیم ـ انسانها از نظر استعدادها و مواهب خداداد با هم متفاوتند، ولى با این حال آنچه پایه اصلى پیروزیها را تشکیل مى دهد تلاش و سعى و کوشش آدمى است، آنها که سخت کوشترند، پیروزترند ، و آنها که تنبلتر و کم تلاشترند، محرومترند. به همین دلیل قرآن، بهره انسان را متناسب با سعى او مى شمرد و صریحاً مى گوید: وَ أَنْ لَیْسَ لِلإِنْسانِ إِلاّ ما سَعى . و در این میان به کار بستن اصول تقوا، درستکارى، امانت، نظامات و قوانین الهى، و اجراى اصول عدل و داد، اثر فوق العاده عمیقى دارد، چنانکه قرآن مى گوید: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات مِنَ السَّماءِ وَ الأَرْضِ: اگر مردمى که در شهرها و آبادیهاى روى زمین زندگى مى کنند ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، درهاى برکات از آسمان و زمین را به روى آنها مى گشائیم !. و نیز مى گوید: وَ مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ: کسى که تقوا را پیشه کند خداوند گشایشى براى او مى دهد * و از آنجا که گمان ندارد به او روزى مى بخشد . و نیز به همین دلیل، نقش انفاق را در وسعت روزى یاد آور شده و مى گوید: إِنْ تُقْرِضُوا اللّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَکُمْ: اگر به خدا قرض الحسنه دهید یعنى در راه او انفاق کنید آن را براى شما مضاعف مى گرداند . شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که در زندگى اجتماعى، از میان رفتن یک فرد یا یک گروه، زیانش متوجه همه اجتماع مى گردد، و به همین دلیل نگهدارى افراد و کمک به آنها بازده براى کل اجتماع دارد (گذشته از جنبه هاى معنوى و انسانى). خلاصه این که: اگر نظام حاکم بر اقتصاد جامعه، نظام تقوا، درستى، پاکى، تعاون، همکارى و انفاق باشد بدون شک چنین جامعه اى نیرومند و سربلند خواهد شد، اما اگر به عکس نظام استثمار، تقلب، چپاول، تجاوز و فراموش کردن دیگران باشد چنین جامعه اى از نظر اقتصادى نیز عقب مانده خواهد بود، و رشته زندگى مادى آنها نیز متلاشى مى گردد. لذا در روایات اسلامى، به مسأله تلاش و کوشش توأم با تقوا براى کسب روزى اهمیت فوق العاده اى داده شده است، تا آنجا که امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: لاتَکْسَلُوا فِی طَلَبِ مَعَایِشِکُمْ فَإِنَّ آبَاءَنَا کَانُوا یَرْکُضُونَ فِیهَا وَ یَطْلُبُونَهَا: در تحصیل روزى تنبلى نکنید زیرا پدران ما در این راه مى دویدند و آن را طلب مى کردند. و نیز از همان امام بزرگوار مى خوانیم: الْکَادُّ عَلَى عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ: کسى که براى خانواده خود، تلاش روزى مى کند، مانند مجاهدان راه خدا است . حتى دستور داده شده است: مسلمانان صبح هر چه زودتر از خانه خارج شوند و به دنبال تلاش براى زندگى بروند و از جمله کسانى که دعایشان هرگز به اجابت نمى رسد، کسانى هستند که تنى سالم دارند و گوشه خانه نشسته و تنها براى گشایش روزى دعا مى کنند. * * * در اینجا این سؤال پیش مى آید پس چرا در آیات و روایات بسیارى آمده، روزى به دست خدا است و تلاش در راه آن مذموم است؟! در پاسخ این سؤال باید به دو نکته توجه داشت: ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝شرح و تفسیر حکمت ۳۰۰ ⚖آسانی حسابرسی اعمال بر خداوند ❓پاسخ جالب به دو سؤال: امام عليه السلام در اي
📝شرح و تفسیر حکمت ۳۰۰ ↩️در حديث ديگرى وارد شده است: «بِمِقْدارِ فَواقِ النّاقَةِ». «فَواق» به عقيده بعضى به معناى فاصله ميان دو بار دوشيدن شير از شتر است كه مقدارى مى دوشند، كمى صبر مى كنند و مجددآ مى دوشند. اين فاصله را «فواق» مى نامند. بعضى نيز آن را به معناى فاصله اى مى دانند كه ميان باز كردن انگشتان و بستن آن به هنگام دوشيدن شير با انگشت پيدا مى شود و در هر صورت كنايه از زمان بسيار كوتاه است. * نكته: سرعت محاسبه الهى: بعضى تصور كرده اند كه ميان آنچه امام عليه السلام در اين كلام شريف فرموده و با آيات قرآن هماهنگ است كه خدا را در آيات زيادى «سَريعُ الْحِساب» معرفى كرده است، با آيه ديگرى كه مى گويد: روز قيامت به مقدار پنجاه هزار سال طول مى كشد: (فِى يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ) منافاتى وجود دارد، زيرا آيات سرعت حساب و رواياتى كه در ذيل آن وارد شده مى گويد: حساب همه خلايق به سرعت انجام مى گيرد؛ در حالى كه آيه سوره «معارج» زمان آن را پنجاه هزار سال گفته است؛ ولى با توجه به اينكه اين آيه هيچ سخنى درباره مسئله حسابرسى خلائق دربر ندارد، مى توان گفت كه توقف گروهى در عرصه محشر به مدت طولانى نه براى حسابرسى، بلكه نوعى مجازات و سرگردانى است واين درباره كافران و بدكاران است وگرنه مطابق بعضى از روايات، مؤمن توقفش در عرصه محشر بسيار كوتاه است. در حديثى آمده است كه بعد از نزول آيه فوق، ابو سعيد خدرى كه از صحابه پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله بود خدمتش عرضه داشت كه چقدر اين روز طولانى است! پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ إِنَّهُ لَيُخَفَّفُ عَلَى الْمُوْمِنِ حَتَّى يَكُونَ أَخَفَّ عَلَيْهِ مِنْ صَلاةٍ مَكْتُوبَةٍ يُصَلِّيهَا فِي الدُّنْيَا؛ قسم به كسى كه جان من در قبضه قدرت اوست اين روز طولانى آنقدر نسبت به فرد باايمان سبك مى شود كه حتى از مدت زمان خواندن يك نماز كه در دنيا مى خواند كمتر خواهد بود». ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ امام علی علیه السلام: ای فرزند آدم! اگر دنیا را به قدر کفایت بخواهی، بدانکه مقدار کمی از دنیا تو را کفایت می‌کند و اگر از دنیا بیش از نیازت بخواهی، بدانکه همه دنیا هم برای تو کافی نخواهد بود. 📙 کافی ۶/۱۳۸/۲ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹حکایت تابوتی که در قبرستان آتش گرفت 📝از مجموعه خاطرات منقول از مرحوم حضرت آیت الله سید جمال گلپایگانی 🎙 حجت الاسلام حاج شیخ حسین انصاریان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: نود 🔷واقعه غدیرخم #علامه‌امینی ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﻟﻨﺸﺮ ﻭ ﺍﻟﻄﻲ " ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: نود و یکم 🔷واقعه غدیرخم ↩️ﻣﻮﺭﺥ- ﻏﻴﺎﺙ ﺍﻟﺪﻳﻦ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 942 ﺩﺭ " ﺣﺒﻴﺐ ﺍﻟﺴﻴﺮ " ﺩﺭ ﺟﺰﺀ ﺳﻮﻡ ﺍﺯ ﺟﻠﺪ 1 ﺹ 144 ﺑﺎﻳﻦ ﻣﻀﻤﻮﻥ ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ، ﺳﭙﺲ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺍﻣﺮ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺧﻴﻤﻪ ﻛﻪ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺑﭙﺎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺪﻳﺪﺍﺭ ﻭ ﺗﻬﻨﻴﺖ ﺍﻭ ﺷﺘﺎﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻥ ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎﻧﺤﻀﺮﺕ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ. ﺑﻪ ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ، ﺻﺒﺢ ﻛﺮﺩﻱ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻦ ﻭ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻫﺮ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻫﺴﺘﻲ، ﺳﭙﺲ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻤﺎﺩﺭﺍﻥ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ (ﺯﻭﺟﺎﺕ ﺧﻮﺩ) ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﻬﻨﻴﺖ ﮔﻮﻳﻨﺪ. ﻭ ﺧﺼﻮﺹ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺗﻬﻨﻴﺖ ﺷﻴﺨﻴﻦ ﺭﺍ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻥ ﺣﺪﻳﺚ ﻭ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻭ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﻛﻪ ﻋﺪﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﺳﺖ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻄﻮﺭ ﻣﺮﺳﻞ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻤﺴﺎﻧﻴﺪ ﺻﺤﻴﺢ- ﻭ ﺭﺟﺎﻝ ﺛﻘﻪ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻧﺎﻗﻠﻴﻦ ﻣﻨﺘﻬﻲ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺑﺘﻌﺪﺍﺩﻱ ﺍﺯ ﺻﺤﺎﺑﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺍﺑﻲ ﻫﺮﻳﺮﻩ ﻭ ﺑﺮﺍﺀ ﺑﻦ ﻋﺎﺯﺏ ﻭ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ. ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻥ ﺣﺪﻳﺚ ﻭ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻛﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ: 1- ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺷﻴﺒﻪ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 235 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 151 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺩﺭ (ﺍﻟﻤﺼﻨﻒ) ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺀ ﺑﻦ ﻋﺎﺯﺏ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﺳﻔﺮﻱ ﺑﺎ ﺭﺳﻮﻟﺨﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪﻳﻢ، ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺎﻧﮓ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺯﻳﺮ ﺩﺭﺧﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﺯ ﺧﺎﺭ ﻭ ﺧﺎﺷﺎﻙ ﺭﻭﻓﺘﻪ ﺷﺪ، ﻭ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻧﻤﺎﺯ ﻇﻬﺮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺳﭙﺲ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ (ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻤﺮﺩﻡ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻣﻴﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺍﻭﻟﻲ ﻫﺴﺘﻢ ﺑﻬﺮ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﻣﻮﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﺭﻱ ﭘﺲ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﻫﺮ ﻛﺲ، ﻣﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭﻳﻢ، ﻋﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺪﺍﺭ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺍﻭ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﻋﻤﺮ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﮔﻮﺍﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﺗﻮ ﺭﺍ، ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ، ﺻﺒﺢ ﻭ ﺷﺎﻡ ﻧﻤﻮﺩﻱ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻦ ﻭ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻫﺮ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻫﺴﺘﻲ. ↩️ ادامه دارد... .. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا