✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۹۱ تا ۹۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی شأن نزول: مفسر ب
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۹۱ تا ۹۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
آن گاه اضافه مى کند: شما نباید به خاطر ملاحظه این و آن و این که گروهى، جمعیتشان از گروه دیگرى بیشتر است، پیمان و سوگند خود را بشکنید و آن را وسیله خیانت و تقلب و فساد قرار دهید (تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ أَنْ تَکُونَ أُمَّةٌ هِیَ أَرْبى مِنْ أُمَّة).
این دلیل بر ضعف شخصیت و ناتوانى روح انسان و یا دلیل بر تقلب و خیانت او است که با مشاهده کثرت عددى مخالفان، دست از آئین راستین خود بر دارد و به آئین منحط و بى پایه اى که طرفدارانش اکثریت دارند بپیوندد.
آگاه باشید، خداوند با این وسیله، شما را مورد آزمایش قرار مى دهد (إِنَّما یَبْلُوکُمُ اللّهُ بِهِ).
آن روز که شما در اکثریت و دشمن در اقلیت است، روز آزمایش نیست، روزهاى آزمایش روزهائى است که انبوه دشمن در برابر شما بایستد، و شما در ظاهر کمتر و ضعیفتر از آنها باشید.
به هر حال خداوند نتیجه این آزمایش و آنچه را در آن اختلاف داشتید در روز قیامت براى شما آشکار مى سازد و پرده از روى اسرار دلها بر مى دارد و هر کس را به جزاى اعمالش مى رساند (وَ لَیُبَیِّنَنَّ لَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ ما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ).
* * *
و از آنجا که بحث از آزمایش الهى و تأکید بر ایمان و انجام وظائف غالباً این توهم را ایجاد مى کند که مگر براى خدا مشکل است همه انسانها را اجباراً به قبول حق وادار سازد، لذا آیه بعد، به پاسخ این توهم پرداخته مى گوید: اگر خدا مى خواست همه شما را امت واحدى قرار مى داد (وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً).
امت واحده از نظر ایمان و قبول حق، اما در شکل اجباریش، ولى بدیهى است این پذیرش حق، نه گامى به سوى تکامل است، نه دلیلى بر افتخار پذیرنده آن، لذا سنت خدا این است که همگان را آزاد بگذارد، تا با اختیار خود، راه حق را بپویند.
ولى، این آزادى به آن معنى نیست که، از ناحیه خدا، هیچگونه کمکى به پویندگان این راه نمى شود، بلکه آنها که قدم در راه حق مى گذارند و مجاهده مى کنند، توفیق خداوند شامل حالشان مى شود، و در پرتو هدایت او به سر منزل مقصود مى رسند، و آنها که در راه باطل گام مى گذارند از این موهبت محروم مى گردند و بر گمراهیشان افزوده مى شود.
لذا بلافاصله مى گوید: لکن خدا هر کس را بخواهد گمراه مى کند و هر کس را بخواهد هدایت (وَ لکِنْ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ).
اما این هدایت و اضلال الهى هرگز سلب مسئولیت از شما نمى کند، زیرا گامهاى نخستین آن از خود شما است، به همین دلیل، اضافه مى کند: شما به طور قطع در برابر اعمالى که انجام مى دادید مسئولید، و از شما بازپرسى مى شود (وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمّا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
این تعبیر که: از یکسو انجام اعمال را به خود انسانها نسبت مى دهد، و از سوى دیگر ،تأکید بر مسئولیت آنها در برابر اعمالشان مى کند، از قرائن روشنى است که مفهوم هدایت و اضلال الهى را در جمله قبل، تفسیر مى نماید، که این هدایت و اضلال، هرگز جنبه اجبارى ندارد.
در این زمینه، قبلاً نیز بحث کرده ایم (به تفسیر آیه ۲۶ سوره بقره ، جلد اول تفسیر نمونه مراجعه فرمائید).
* * *
سپس، براى تأکید بر مسأله وفاى به عهد و ایستادگى در برابر سوگندها که از عوامل مهم ثبات اجتماعى است مى گوید: سوگندهایتان را در میان خود وسیله تقلب و نفاق قرار ندهید (وَ لاتَتَّخِذُوا أَیْمانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ).
زیرا این امر دو زیان بزرگ دارد اولاً سبب مى شود: گامهاى ثابت بر ایمان متزلزل گردد (فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها).
هنگامى که شما عهد و پیمان ببندید و سوگند و قسم یاد کنید، اما قصد وفاى بر آن را نداشته باشید و این امر را تکرار کنید، سرمایه اعتماد مردم را از دست مى دهید، و عده اى از ایمان آورندگان در ایمانشان، سست و متزلزل مى شوند، گوئى گام خود را در جاى ظاهراً محکمى گذارده اند، اما زیر آن لغزنده بوده، و آنها را به لغزش افکنده است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝شرح و تفسیر حکمت ۳۰۶ 🔹سرآمد مقدّر، حافظ انسان است! امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۰۷
✅اهمیت مال برای انسان
♨️داغ فرزند و داغ غارت اموال:
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته اى اشاره مى كند كه درباره غالب مردم صادق است، مى فرمايد: «انسان داغدار و مصيبت زده خواب و آسايش دارد؛ اما كسى كه مالش را به زور گرفته اند خواب ندارد»؛ (يَنَامُ الرَّجُلُ عَلَى الثُّكْلِ، وَلاَ يَنَامُ عَلَى الْحَرَبِ).
«ثُكل» (بر وزن قُفل) به معناى مصيبت و ناراحتى، به سبب از دست دادن عزيزان است. «حَرَب» (بر وزن طَرَف) به معناى غارت اموال است. سيّد رضى؛ در تفسير اين كلام شريف مى گويد: «مفهومش آن است كه انسان ممكن است بر قتل فرزندان خود صبر كند؛ اما در ربودن اموالش صبر نخواهد داشت»؛ (وَمَعْنى ذلِکَ أَنَّهُ يُصْبَرُ عَلى قَتْلِ الاْوْلادِ، وَلا يُصْبَرُ عَلى سَلَبِ الاَْمْوالِ).
براى اين سخن كه به نظر مى رسد به صورت ضرب المثلى عمومى درآمده، دو تفسير گفته شده است: نخست اينكه انسان وقتى گرفتار مصيبتى مى شود، مثلاً عزيزى را از دست مى دهد، يقين دارد كه بازنمى گردد و به همين دليل به تدريج آرامش خود را بازمى يابد. در حالى كه وقتى مالش را به ناحق ببرند هر زمان در فكر است كه از طريقى بتواند آن را بازگرداند. به همين دليل خواب و آرامش ندارد.
در تفسير ديگرى گفته شده كه اين گفتار حكيمانه كنايه اى است از بسيارى از توده هاى مردم كه دلبستگى آنها به مال و ثروتشان حتى بيش از دلبستگى به فرزندان و عزيزانشان است و گاه حتى تا پاى جان براى نگهدارى اموالشان مى ايستند و اين ضرب المثل فارسى كه مى گويند: «مال است نه جان تا بتوان آسان داد»، شاهد بر آن است.
گاه گفته شده است كه از دست دادن عزيزان نه تنها سبب ذلت انسان نمى شود بلكه دوستان و علاقه مندان، چنين شخصى را عزيز مى دارند و احترام مى كنند تا مصيبت خود را فراموش كند؛ ولى غارت اموال و ربودن آن به وسيله زورمندان غاصب نوعى ذلت براى انسان است، ازاينرو انسان نمى تواند آن را تحمل كند.
در اينجا مناسب است به داستانى در زمينه قتل «معلى بن خنيس» به دست حاكم مدينه «داود بن على» و گفت وگويى كه ميان او و امام صادق عليه السلام رد و بدل شد اشاره كنيم. علامه مجلسى؛ در جلد 47 بحارالانوار در شرح حالات آن حضرت از كتاب مناقب ابن شهرآشوب روايتى نقل مى كند كه هفت نفر از روات آن را ذكر كرده اند: «داود بن على» (فرماندار مدينه) هنگامى كه «معلى بن خنيس» را (كه از ياران امام صادق عليه السلام بود) به قتل رساند و اموالش را گرفت، امام صادق عليه السلام به او فرمود: دوست مرا كشتى و اموالش را گرفتى، آيا نمى دانى كه انسان ممكن است بر مصيبت صبر كند؛ ولى در برابر غارت صبر نمى كند؟ به خدا سوگند تو را نفرين خواهم كرد. داود به صورت استهزاء گفت: مرا به نفرينت تهديد مى كنى؟ امام عليه السلام (چيزى نگفت و) به خانه خود بازگشت و آن شب پيوسته مشغول عبادت و قيام و قعود بود. داود پنج نفر از مأموران خود را فرستاد و گفت: او را نزد من آوريد. اگر خوددارى كرد سر او را براى من بياوريد. آنها نزد امام عليه السلام آمدند در حالى كه امام عليه السلام مشغول به نماز بود. گفتند: داود شما را فرا خوانده است. فرمود: اگر نيايم چه مى شود؟ گفتند: دستور خاصى به ما داده است. امام عليه السلام فرمود: بازگرديد كه براى دنيا و آخرت شما بهتر است. آنها خوددارى كردند و گفتند: حتمآ بايد بيايى. امام عليه السلام دستها را به سوى آسمان بلند كرد و سپس بر شانه هاى خود گذاشت و آنها را گشود و دعا كرد و با انگشت اشاره خود اشاره نمود. آنها مى گويند: شنيديم كه مى فرمود: همين ساعت، همين ساعت. ناگهان فريادى بلند شد. امام عليه السلام به آنها فرمود: رئيس شما مرد. آنها برگشتند. جريان را از امام عليه السلام سؤال كردند، فرمود: او فرستاده بود گردن مرا بزنند من به اسم اعظم پروردگار او را نفرين كردم. خداوند فرشته اى را فرستاد كه با سلاح، ضربه اى به او زد و او را كشت.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷حکمت های: ۳۰۴، ۳۰۵و۳۶۰ @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۳۰۷.mp3
6.36M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷حکمت : ۳۰۷
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
✅ امام علی علیه السلام:
هرگاه خداوند بندهای را دردمند کند به اندازهی بیماریاش گناهان او را میزداید
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🎥 بندگانی را که به زور به بهشت می برند
🎙استاد_عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: صد و یازدهم 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ﻓﻴﺎﺽ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﻃﻮﺳﻲ ﺩ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: صد و دوازدهم
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
ﻫﺮ ﻗﺪﺭ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﻲ ﻛﻨﻲ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺷﮕﻔﺘﻴﻬﺎ ﺑﺘﻮ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻴﺪﻫﺪ
ﺑﺤﺚ ﻭ ﻛﺎﻭﺵ ﺩﺭ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺍﻳﻦ ﻋﻴﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻭ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻧﻤﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﻴﺪ (ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ) ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﺘﻤﺎﻡ ﺍﻣﺖ ﺍﺳﻠﺎﻣﻲ ﺍﺳﺖ (ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﺑﮕﺮﻭﻩ ﺧﺎﺻﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ) ﻭ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺗﺎﺳﻴﺲ ﺍﻳﻦ ﻋﻴﺪ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻋﻬﺪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺍﺯ ﻋﻬﺪ ﻧﺒﻮﻱ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺭﺷﺘﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﻴﺪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺍﻭﺻﻴﺎﺀ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻮﺻﻲ ﺑﻌﺪ ﺍﺗﺼﺎﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻥ ﺩﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﻭ ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺍﻳﻦ ﻋﻴﺪ ﺁﮔﺎﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺭﻓﻴﻌﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺍﻣﻨﺎﺀ ﻭﺣﻲ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﻭ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﻟﺮﺿﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﺪ ﮔﺮﺍﻣﻴﺸﺎﻥ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻬﻢ. ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺧﻮﺩ ﺑﻌﻈﻤﺖ ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ ﻭ ﺍﺗﺼﺎﻝ ﺁﻥ ﺑﻌﻬﺪ ﻧﺒﻮﻱ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻄﻔﻪﻫﺎﻱ ﺁﻝ ﺑﻮﻳﻪ ﻣﻨﻌﻘﺪ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻓﺮﺍﺕ ﻭ ﺩﺭ ﻛﺎﻓﻲ ﺛﺒﺖ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﻗﺮﻥ ﺳﻮﻡ ﺗﺎﻟﻴﻒ ﺷﺪﻩ، ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﻭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻣﺪﺍﺭﻙ ﺷﻴﻌﻪ ﻭ ﻣﺼﺎﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﻋﻬﺪ ﻗﺪﻳﻢ ﻭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺑﺲ ﺩﺭﺍﺯﻱ ﺑﻤﻮﺟﺐ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻃﻠﺎﺋﻲ ﺻﺎﺩﺭ ﺍﺯ ﻛﺎﻧﻬﺎﻱ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ
ﻣﺼﺎﺩﺭ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺍﻣﻮﺭ ﻋﻴﺪ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺣﺎﻝ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﺭﺍ ﺩﺍﻧﺴﺘﻴﺪ ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﻤﻮﺩﻳﺪ، ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﻴﺎﺋﻴﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻧﻮﻳﺮﻱ ﻭ ﻣﻘﺮﻳﺰﻱ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﭘﺮﺳﺶ ﺑﺮﺁﺋﻴﻢ ﻭ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻭ ﻧﻈﺮﻳﺎﺕ ﺑﻲ ﭘﺎﻳﻪ ﻭ ﺧﻠﺎﻑ ﻭﺍﻗﻊ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻛﻨﻴﻢ، ﺩﺍﻳﺮ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ: ﺍﻳﻦ ﻋﻴﺪ ﺭﺍ ﻣﻌﺰ ﺍﻟﺪﻭﻟﻪ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺑﻮﻳﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 352 ﺑﻮﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺱ!!
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۹۱ تا ۹۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی آن گاه اضافه مى
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۹۱ تا ۹۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
زیان دیگر این که: آثار سوء این عمل یعنى جلوگیرى از راه خدا را در این دنیا خواهید چشید، و عذاب عظیم الهى در جهان دیگر در انتظار شما خواهد بود ! (وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ وَ لَکُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ).
در حقیقت، پیمان شکنیها و تخلف از سوگندها، از یکسو موجب بدبینى و تنفر مردم از آئین حق و پراکندگى صفوف و بى اعتمادى مى گردد، تا آنجا که مردم رغبت به پذیرش اسلام نشان نمى دهند، و اگر پیمانى با شما بستند خود را ملزم به وفاى به آن نمى دانند، که این خود مایه ناراحتیهاى فراوان و شکست و تلخ کامى در دنیا است.
و از سوئى دیگر، عذاب الهى را در سرائى دیگر، براى شما به ارمغان مى آورد.
* * *
نکته ها:
۱ ـ فلسفه احترام به عهد و پیمان
مى دانیم مهمترین سرمایه یک جامعه، اعتماد متقابل افراد اجتماع نسبت به یکدیگر است، اصولاً ـ آنچه جامعه را از صورت آحاد پراکنده بیرون مى آورد و همچون رشته هاى زنجیر به هم پیوند مى دهد، همین اصل اعتماد متقابل است که پشتوانه فعالیتهاى هماهنگ اجتماعى و همکارى در سطح وسیع مى باشد.
عهد و پیمان و سوگند، تأکیدى است بر حفظ این همبستگى و اعتماد متقابل، اما آن روز که عهد و پیمانها پشت سر هم شکسته شود، دیگر اثرى از این سرمایه بزرگ اعتماد عمومى باقى نخواهد ماند، و جامعه به ظاهر متشکل، تبدیل به آحاد پراکنده فاقد قدرت مى شود.
به همین دلیل، مکرراً در آیات قرآن، و به طور گسترده و احادیث اسلامى، روى مسأله وفاى به عهد و ایستادگى در برابر سوگندها تأکید شده است، و شکستن آن از گناهان کبیره محسوب مى شود.
امیرمؤمنان على(علیه السلام) در فرمان مالک اشتر به اهمیت این مسأله در اسلام و جاهلیت اشاره کرده، و آن را مهمترین و عمومى ترین مسأله مى شمرد، و تأکید مى کند: حتى مشرکان نیز به این امر پایبند بوده اند، زیرا عواقب دردناک پیمان شکنى را دریافته بودند.
در دستورات جنگى اسلام، مى خوانیم: حتى امان دادن یک نفر از سربازان عادى، به فرد یا افرادى از لشکر دشمن، براى همه مسلمانان لازم المراعات است!.
مورخان و مفسران مى گویند: از جمله امورى که در صدر اسلام سبب شد، گروههاى زیادى اسلام، آئین بزرگ الهى را پذیرا گردند، همین پایبند بودن مسلمین به عهد و پیمانشان، و مراعات سوگندهایشان بود.
این امر، تا آنجا اهمیت دارد که در روایتى از سلمان فارسى مى خوانیم: تَهْلِکُ هذِهِ الأُمَّةُ بِنَقْضِ مَواثِیْقِها: هلاکت این امت به خاطر پیمان شکنیهایشان خواهد بود !.
یعنى، همان گونه که وفاى به عهد و پیمان موجب قدرت و شوکت و پیشرفت است، پیمان شکنى، سبب ضعف و ناتوانى و نابودى است.
در تاریخ اسلام مى خوانیم: هنگامى که مسلمانان در عصر خلیفه دوم، ارتش ساسانیان را شکست دادند، و هرمزان بزرگ فرمانده لشگر ایران، دستگیر شد، او را نزد عمر آوردند، خلیفه به او گفت: شما بارها با ما پیمان بستید و پیمان شکنى کردید، دلیلش چیست؟
هرمزان گفت: مى ترسم قبل از آن که دلیلش را بگویم مرا به قتل برسانى!
خلیفه گفت: نترس!.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۰۷ ✅اهمیت مال برای انسان ♨️داغ فرزند و داغ غارت اموال: امام عليه السلام در اي
📝شرح و تفسیر حکمت ۳۰۸
✔️اهمیت دوستی و مودت
✅برترى دوستى بر خويشاوندى:
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به دو نكته مهم كه با يكديگر ارتباط دارند اشاره فرموده، نخست مى گويد: «دوستى در ميان پدران به منزله خويشاوندى در ميان فرزندان است»؛ (مَوَدَّةُ الآاْبَاءِ قَرَابَةٌ بَيْنَ الاَْبْنَاءِ).
اشاره به اينكه پدران، دوستى با دوستان خود را براى فرزندان به ارث مى گذارند و فرزندانشان به قدرى به هم نزديك مى شوند كه گويى با هم برادرند و بسيار ديده شده است كه پدرانِ يكديگر را عمو خطاب مى كنند. البته اين سخن در جوامعى صادق است كه عواطف در آن كمرنگ نشده است و فرزندان تنها اموال پدران را به ارث نمى برند، بلكه عواطف آنها را نيز به ارث مى برند. از بعضى روايات نيز استفاده مى شود كه مودت و دوستى طولانى به منزله قرابت است. امام على بن موسى الرضا عليه السلام مى فرمايد: «مَوَدَّةُ عِشْرِينَ سَنَةً قَرَابَةٌ؛ دوستى بيست سال، خويشاوندى است».
در جمله دوم به اين نكته اشاره مى فرمايد كه «خويشاوندى، به دوستى نيازمندتر است تا دوستى به خويشاوندى»؛ (وَالْقَرَابَةُ إِلَى الْمَوَدَّةِ أَحْوَجُ مِنَ الْمَوَدَّةِ إِلَى الْقَرَابَةِ).
يعنى خويشاوندان هنگامى ارزش دارند كه داراى محبت باشند و هرچه پيوند خويشاوندى نزديكتر باشد، مودت و دوستى بيشترى لازم دارد. در حالى كه دوستى و محبت نيازى به خويشاوندى ندارد؛ ممكن است افراد سالها با هم دوست باشند و هيچ رابطه خويشاوندى بين آنها نباشد. درنتيجه، برترى دوستى و محبت بر خويشاوندى ثابت مى شود.
ضرب المثل معروفى است كه به كسى گفتند: دوستت را بيشتر دوست دارى يا برادرت را؟ گفت: برادرى را دوست دارم كه با من دوست باشد. بنابراين هر دو جمله رابطه دوستى و خويشاوندى را بيان مى كند؛ جمله اول به گونه اى و جمله دوم به گونه اى ديگر.
مرحوم محقق كمره اى اين كلام حكيمانه را به شعر فارسى درآورده مى گويد:
مِهر پدران براى اولاد باشد چو نَسَب شعار و پيوند
خويشى به مودت است محتاج بيش از خود دوستى به پيوند
*
نكته:
وراثتِ دوستى:
مى دانيم اسلام آيين محبت و مودت است و قرآن پيوسته خدا را به رحمانيت و رحيميت مى ستايد. واژه رحمت صدها بار در قرآن به كار رفته و در نمازهاى روزانه حداقل بيش از 60 بار خدا را به رحمت و رحمانيت ياد مى كنيم، تا آنجا كه محبت به عنوان ميراث گرانبهايى از پدران به فرزندان مى رسد.
در حديثى از رسول خدا صلي الله عليه وآله مى خوانيم: «ثَلاثٌ يُطْفينَ نُورَ الْعَبْدِ: مَنْ قَطَعَ أوِدَّاءُ أَبيهِ، وَغَيَّرَ شَيْبَتَهُ، وَرَفَعَ بَصَرَهُ فِى الْحُجُراتِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُؤْذَنَ لَهُ؛ سه چيز است كه نور (ايمان) بندگان را خاموش مى كند: كسى كه با دوستان پدرش قطع رابطه كند و محاسن سفيد خود را تغيير دهد (اشاره به اينكه به هنگام پيرى بعضى كارهاى سبك سرانه جوانى و كودكى را انجام دهد) و به داخل خانه هاى ديگران بدون اينكه اجازه اى به او دهند نگاه كند».
بنابراين نه تنها انسان دوستان قديم خود را نبايد فراموش كند و در حيات وممات به ياد آنها باشد و به آنها خدمت كند، بلكه اگر پدرش نيز دوستى داشته بعد از پدر، جانشين پدر شود و با آنها همان محبتى را داشته باشد كه پدرش داشته است. به خصوص به هنگام فراز و نشيب هاى زندگى كه دوستان ازنظر موقعيت اجتماعى متفاوت مى شوند نبايد اين تفاوت سبب فراموشى دوستان قديم شود بلكه نبايد تفاوت مقام، ثروت، علم يا ساير امتيازهاى فردى و اجتماعى مانعى در اين راه ايجاد كند و اگر تمام پيوندهاى سابق را نمى تواند نگه دارد لااقل بخشى از آن را داشته باشد. در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم: «إذا كانَ لَکَ صَديقٌ فَوُلِّىَ وِلايَةً فَأَصَبْتَهُ عَلَى الْعُشرِ مِمّا كانَ لَکَ عَلَيْهِ قَبْلَ وِلايَتِهِ، فَلَيْسَ بِصَديقِ سُوءٍ؛ هرگاه دوستى داشته باشى و حكومت و رياستى پيدا كند و حداقل يك دهم پيوند سابق را با تو حفظ كند دوست بدى نيست».
توجه داشته باشيد كه نمى فرمايد دوست خوبى است مى فرمايد دوست بدى نيست، دوست خوب و كامل العيار آن است كه صددرصد رابطه مودت گذشته را حفظ كند و مال و مقام، او را دگرگون نسازد. البته بايد توجه داشت كسانى كه به مقام والايى مى رسند اشتغالات و گرفتارى هاى آنها نسبت به سابق بيشتر مى شود و نمى توان انتظار داشت تمام آنچه را در سابق با دوستان خود داشته انجام دهد وشايد به همين دليل امام عليه السلام آنها را معذور مى دارد كه لااقل يك دهم پيوند محبت سابق را حفظ كنند.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
✅ امام علی علیه السلام:
همیشه با همسرت مدارا کن، و با او به نیکی همنشینی کن تا زندگیت با صفا شود.
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🎥دنیا جای گذره، هرچی میتونی بردار ...
🎙آیت الله ناصری
@Nahjolbalaghe2