قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝شرح و تفسیر خطبه ۸۶ بخش اول 🔹آمادگی برای سفر آخرت 🔭خطبه در يك نگاه: اين خطبه، در واقع از پنج بخش
📝شرح و تفسیر خطبه ۸۶ بخش دوم
⛔️ خداوند اتمام حجت کرده
در ادامه سخن، امام(عليه السلام) هشدار سومى به همه مردم مى دهد و مى فرمايد: «اى مردم! خدا را، خدا را، در نظر آريد! در آنچه حفظ آن را درباره کتاب خود از شما خواسته است و حقوقى را که نزد شما به وديعت گذارده، حفظ کنيد.» (فَاللّهَ اللّهَ أَيُّهَا النَّاسُ، فِيمَا اسْتَحْفَظَکُمْ مِنْ کِتَابِهِ، وَاسْتَوْدَعَکُمْ مِنْ حُقُوقِهِ).
روشن است که منظور از اين کتاب، قرآن مجيد است که مردم موظّف به حفظ آن و احکام آنند و منظور از حقوقى که به وديعت نزد بندگانش گذارده، احکام و دستورات و حلال و حرام اوست، که هرگونه کوتاهى در حفظ آن کتاب و اين حقوق، مسئوليّت عظيم الهى را در پى دارد(1).
سپس به بيان دليلى براى اين هشدار مهم پرداخته، مى فرمايد: «اين به دليل آن است که خداوند شما را عبث و بيهوده نيافريده، و مهمل نگذاشته، و در جهل و نابينايى رها ننموده است; بلکه وظايف شما را دقيقاً تعيين فرموده و اعمال شما را مى داند و سرآمد عمرتان را مقرّر داشته است!» (فَإِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَخْلُقْکُمْ عَبَثاً، وَ لَمْ يَتْرُکْکُمْ سُدًى(2)، وَ لَمْ يَدَعْکُمْ فِي جَهَالَة وَ لاَ عَمًى، قَدْ سَمَّى آثَارَکُمْ، وَ عَلِمَ أَعْمَالَکُمْ، وَ کَتَبَ آجَالَکُمْ).
در واقع در هر يک از اين شش جمله کوتاه که مجموعاً دليلى براى هشدار پيش است، معنا و مفهوم آموزنده اى نهفته است که آيات قرآنى نيز شاهد و گواه آن است.
نخست، اشاره به هدفدار بودن آفرينش انسان مى کند.
سپس، از وجود برنامه براى زندگى انسان، سخن به ميان آمده است.
در مرحله سوّم، از وجود رهبران و اسباب علم و آگاهى به انسانها سخن مى گويد.
در مرحله چهارم، بحث از تبيين وظايف آنهاست.
در جمله پنجم، از علم خدا به اعمال بشر، پرده برمى دارد.
و در جمله ششم، سخن از محدود بودن عمر انسان و پايان پذيرى آن است.
بديهى است، اگر انسان به اين امور توجّه کند و با تمام وجودش آنها را باور داشته باشد، در حفظ «کتاب اللّه» و «ودايع و احکام الهى» تا آنجا که توان دارد، خواهد کوشيد.
به هر حال، مهم آن است انسان هدف آفرينش خويش را دريابد و از امکاناتى که خداوند در اختيار او قرار داده است، بهره بگيرد و خدا را در همه حال حاضر و ناظر اعمال خويش بداند و فراموش نکند که زندگى او در اين جهان، محدود و پايان گرفتنى است. به يقين، توجّه به اين حقايق تأثير بسيار مثبت و سازنده اى در اخلاق و رفتار انسانها دارد.
قرآن مجيد نيز در همين زمينه مى فرمايد: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَيْنَا لاَتُرْجَعُونَ; آيا گمان کرديد شما را بيهوده آفريده ايم و بسوى ما باز نمى گرديد»(3).
در جاى ديگر مى فرمايد: «قَدْ جَاءَکُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِىَ فَعَلَيْهَا; دلائل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد; کسى که (در پرتو آن، حقّ را) ببيند به سود خود اوست و کسى که از ديدن آن چشم بپوشد، به زيان خودش مى باشد».(4)
و در ذيل آيه 30 سوره «محمد(صلى الله عليه وآله)» مى فرمايد: «وَ اللّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَکُمْ; و خداوند از اعمال شما آگاه هست.» و نيز مى فرمايد: «فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَيَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لاَيَسْتَقْدِمُونَ; هنگامى که سرآمد زندگى آنها فرا رسد، ساعتى تأخير نمى کنند و ساعتى پيشى نمى گيرند».(5)
✔️پی نوشت:
1. ضمير «کتابه» و «حقوقه» هر دو به «اللّه» باز مى گردد و اينکه بعضى احتمال داده اند، ضمير «حقوقه» به «کتابه» برگردد، مناسب سياق کلام نيست.
2. «سُدى» (بر وزن شما) به معناى مهمل و بيهوده و بى هدف است. اين واژه در مورد شترى که بدون ساربان رها شده و در هر جا مى چرد نيز، بکار مى رود.
3. سوره مؤمنون، آيه 115.
4. سوره انعام، آيه 104.
5. سوره اعراف، آيه 34.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
💎پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:
آن که دیگری را بخاطر گناهی که توبه کرده ، سرزنش کند ، نمیرد مگر این که خود به آن گناه مرتکب شود.
📗میزان الحکمه
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: صد و سیزده 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ﻧﻮﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ " ﻧﻬﺎﻳﻪ ﺍﻟﺎﺭﺏ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: صد و چهاردهم
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﻴﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻛﺴﻲ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﻛﺎﻭﺵ ﻭ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺷﻴﻌﻪ ﻣﻄﺎﻟﺒﻲ ﻣﻴﻨﮕﺎﺭﺩ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺮ ﺣﻘﺎﺋﻖ ﺁﻥ ﻭﻗﻮﻑ ﻳﺎﺑﺪ ﻳﺎ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺍﻣﺮ ﺭﺍ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ [ ﺻﻔﺤﻪ 206] ﻭﻟﻲ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﮕﺎﺷﺘﻦ ﺁﻧﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺁﻳﺎ ﺑﺎ ﻭﻗﻮﻑ ﺑﺮ ﺣﻘﺎﺋﻖ ﺍﻣﺮ- ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺗﺪﺑﺮﻳﻜﻪ ﺷﺐ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﻜﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺫﻛﺮ ﺁﻥ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﺻﺮﻑ ﻧﻈﺮ ﻣﻴﻨﻤﺎﻳﺪ ﻳﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﺩﺭﻙ ﻛﻨﺪ ﻳﺎ ﺑﺎﻛﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺎﻧﭽﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ؟... ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺟﺎﻱ ﺷﮕﻔﺘﻲ ﺍﺱ! ﻣﮕﺮ؟ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩﻱ، (ﻣﻮﺭﺥ ﺷﻬﻴﺮ) ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 346 ﻭﻓﺎﺕ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﻟﺘﻨﺒﻴﻪ ﻭ ﺍﻟﺎﺷﺮﺍﻑ " ﺹ 221 ﻣﻴﻨﮕﺎﺭﺩ: ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻋﻠﻲ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﺍﻭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﻴﺸﻤﺎﺭﻧﺪ؟ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﻠﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﺣﺪﻳﺚ ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﺎﻓﻲ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 329 ﻭﻓﺎﺕ ﻧﻴﺎﻓﺘﻪ؟ ﻭ ﻳﺎ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻓﺮﺍﺕ ﺑﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻛﻮﻓﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﻛﻪ ﺩﺭ ﻃﺒﻘﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩﺍﻥ ﺛﻘﻪ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﻛﻠﻴﻨﻲ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ. ﻭ ﺍﺯ ﻣﻔﺴﺮﻳﻦ ﺑﻨﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺪﻳﺮﺧﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﻛﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ
ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺍﺳﺖ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ؟ ﺍﻳﻦ ﻋﻠﻤﺎﺀ ﻭ ﻛﺘﺐ ﺣﺪﻳﺚ ﺁﻧﻬﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ ﻛﻪ ﻧﻮﻳﺮﻱ ﻭ ﻣﻘﺮﻳﺰﻱ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ (ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ 352 (ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻣﮕﺮ؟ ﺍﻳﻦ ﻓﻴﺎﺽ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﻃﻮﺳﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮﺧﻢ ﻭ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 259 ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﺤﻀﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﻟﺮﺿﺎ ﻋﻠﻴﻬﻤﺎ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻛﻪ (ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 203 (ﻭﻓﺎﺕ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻛﻪ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﻋﻴﺪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻣﻤﺘﺪ ﺍﻳﻦ ﻋﻴﺪ ﻭ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﺁﻧﺮﺍ (ﺑﺮ ﺍﻋﻴﺎﺩ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺳﻠﺎﻡ) ﺫﻛﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺍﻧﺶ ﺗﺎ ﻣﻨﺘﻬﻲ ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_علیعلیهالسلام
مدح بسیار زیبا و شنیدنی از امیر المومنین علی علیه السلام در برنامۀ معلی
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ماجرای پیشگویی امام علی (ع) درباره نحوه شهادت «میثم تمار» یار ایرانی خود
▪️امروز ۲۲ ذی الحجه، سالروز شهادت جناب میثم تمار
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 اسرار نا گفته از زبان میثم تمّار
🔸حجت الاسلام کاشانی
@Nahjolbalaghe2
🏴مقبره میثم تمار در نزدیکی مسجد کوفه
🔹میثم تَمّار، فرزند یحیی و اهل سرزمین «نهروان»، منطقهای میان عراق و ایران بود. بعضی او را ایرانی و از مردمان فارس دانستهاند. به او «ابو سالم» هم میگفتند. لقب «تَمّار (خرما فروش)» را هم از آن جهت به او میگفتند، که در کوفه خرما فروش بود.
🔹ابتدا، غلام زنی از طایفه «بنی اسد» بود. علی علیه السلام او را از آن زن خرید و آزادش کرد؛ که بعد از آن از یاران و شاگردان علی علیه السلام شد. همچنین وی از اصحاب پیامبر اسلام صل الله علیه و آله وسلم بهشمار آمدهاست. هرچند از جزئیات زندگی او درسالهای نخستین حیاتش و در روزگار صدر اسلام، اطلاع مبسوطی در دست نیست.
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَلَا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۚ إِنَّمَا عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
و (هرگز) پیمان
الهى را با بهاى کمى مبادله نکنید (که هر بهایى در برابر آن ناچیز است.) آنچه نزد خداست، براى شما بهتر است اگر
مى دانستید.
(نحل/۹۵)
*
مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ ۖ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ ۗ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
آنچه نزد شماست از میان مى رود. و آنچه نزد خداست باقى مى ماند. و به یقین به کسانى که صبر
و استقامت پیشه کنند، مطابق بهترین اعمالى که انجام مى دادند پاداش خواهیم داد.
(نحل/۹۶)
*
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
هر کس کار شایسته اى
انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، به طور مسلم او را حیات پاکیزه اى مى بخشیم. و پاداش
آنها را مطابق بهترین اعمالى که انجام مى دادند، خواهیم داد.
(نحل/۹۷)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۹۱ تا ۹۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️در این هنگام،
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۹۵ تا ۹۷
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🌧شأن نزول:
مرحوم طبرسى مفسر بزرگ، از ابن عباس چنین نقل مى کند که: مردى از اهالى حضرموت خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده عرض کرد: اى رسول خدا همسایه اى دارم به نام امرؤ القیس ، که قسمتى از زمین مرا غصب کرده است و مردم گواه صدق منند، ولى چون براى او احترام بیشترى قائل هستند، حاضر به حمایت من نیستند.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) امرؤ القیس را خواست و از او در این زمینه سؤال کرد، او در پاسخ، همه چیز را انکار نمود.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او پیشنهاد سوگند کرد، ولى، مرد شاکى عرض کرد: یا رسول اللّه! این، مرد بى بند و بارى است که براى او هیچ مانعى ندارد سوگند دروغ یاد کند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: به هر حال چاره اى نیست، یا باید شهود بیاورى و یا باید تسلیم سوگند او شوى، به هنگامى که امرؤ القیس برخواست تا سوگند یاد کند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او مهلت داد (فرمود: در این باره بیندیش و بعداً سوگند یاد کن).
آن دو نفر باز گشتند، در این حال، آیه اول و دوم مورد بحث نازل شد (و آنها را از سوگند دروغ و عواقب آن بر حذر داشت).
هنگامى که: پیامبر(صلى الله علیه وآله) این دو آیه را براى آنها خواند، امرؤ القیس گفت: حق است، آنچه نزد من است سرانجام فانى مى شود، این مرد راست مى گوید، من قسمتى از زمین او را غصب کرده ام، ولى نمى دانم چه مقدار بوده است؟ اکنون که چنین است، هر مقدار مى خواهد (و مى داند حق او است) بر گیرد، و معادل آن هم بر آن بیفزاید به خاطر استفاده اى که در این مدت از زمین او کرده ام، در این هنگام سومین آیه مورد بحث نازل شد (و به کسانى که عمل صالح توأم با ایمان دارند بشارت حیات طیّبه داد).
* * *
تفسیر:
زندگى پاکیزه در گرو چیست؟
در تعقیب آیات گذشته که از زشتى پیمان شکنى و سوگند دروغ سخن مى گفت، نخستین آیه مورد بحث نیز، تأکیدى بر همان مطلب دارد، با این تفاوت که انگیزه پیمان شکنى و سوگند دروغ در آیات قبل، مسأله مرعوب شدن در برابر اکثریت عددى بود، و در اینجا انگیزه آن مسأله جلب منافع بى ارزش مادى است.
لذا مى گوید: هرگز پیمان الهى را با بهاى کمى مبادله نکنید (وَ لاتَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللّهِ ثَمَناً قَلِیلاً).
یعنى، هر بهائى در برابر آن بگیرید کم و ناچیز است، حتى اگر تمام دنیا را به شما بدهند، ارزش یک لحظه وفاى به عهد الهى را ندارد.
پس از آن، به عنوان دلیل، اضافه مى کند: آنچه نزد خدا است براى شما بهتر است اگر بدانید (إِنَّما عِنْدَ اللّهِ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
* * *
در آیه بعد، دلیل این برترى را چنین بیان مى کند: آنچه نزد شما است سرانجام فانى و نابود مى شود، اما آنچه نزد خدا است باقى و جاودان مى ماند (ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللّهِ باق).
منافع مادى، هر چند ظاهراً بزرگ باشند اما همچون حبابى بر سطح آب بیش نیستند، در حالى که پاداش الهى ـ که همچون ذات مقدسش جاویدان است ـ از همه اینها برتر و بالاتر است.
سپس، مى افزاید: ما کسانى را که در راه اطاعت فرمانمان (به خصوص ایستادگى در برابر سوگندها و عهدها) صبر و استقامت مى کنند، به بهترین اعمالشان پاداش خواهیم داد (وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ).
تعبیر به أَحْسَن دلیل بر این است که: اعمال نیک آنها همه یکسان نیست، بعضى خوبست و بعضى خوبتر، ولى، خداوند همه را به حساب خوبتر مى گذارد، و پاداش خوبتر را به آنها مى دهد، و این، نهایت بزرگوارى است که فى المثل شخصى چند نوع کالا براى فروش عرضه کند، عالى، خوب و متوسط، و خریدار همه را به قیمت عالى بخرد!
ضمناً جمله وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا... خالى از اشاره به این نکته نیست که: صبر و استقامت و پایمردى در مسیر طاعت و مخصوصاً پایبند بودن به عهد و پیمان، از بهترین اعمال آدمى است.
در حدیثى از على(علیه السلام) در نهج البلاغه مى خوانیم: الصَّبْرَ مِنَ الإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لا خَیْرَ فِی جَسَد لا رَأْسَ مَعَهُ وَ لا فِی إِیمَان لا صَبْرَ مَعَهُ: صبر و استقامت در برابر ایمان، همچون سر است در برابر تن، تن بى سر، فایده، دوام و بقائى ندارد همچنین ایمان بدون صبر و پایمردى .(۱)
✔️پی نوشت:
۱ ـ نهج البلاغه ، کلمات قصار، شماره ۸۲.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝شرح و تفسیر حکمت ۳۰۸ ✔️اهمیت دوستی و مودت ✅برترى دوستى بر خويشاوندى: امام عليه السلام در اين گفت
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۰۹
❌ پرهیز از گمان مومنین
✅فراست مؤمن:
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته اى درباره افراد باايمان اشاره كرده، مى فرمايد: «از فراست و گمان افراد باايمان برحذر باشيد، زيرا خدا حق را بر زبان (و فكر) آنها قرار داده است»؛ (اِتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِينَ، فَإِنَّ اللّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ).
به يقين قلب مؤمن همچون آيينه صاف و بى زنگارى است كه چهره حقايق در آن منعكس مى شود و به همين دليل گاه از آينده و از امور پنهانى موجود آگاه مى شوند. اين سخن شبيه چيزى است كه از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل شده و در ذكر سند اين حكمت به آن اشاره كرديم كه مى فرمايد: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً يَعْرِفُونَ النَّاسَ بِالتَّوَسُّمِ؛ خدا بندگانى دارد كه مردم را با هشيارى خاص خود مى شناسند و از خفاياى كار آنها باخبر مى شوند» و در جاى ديگر مى فرمايد: «اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُوْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ؛ از فراست و هشيارى افراد باايمان بپرهيزيد، چراكه آنها با نور خدا نگاه مى كنند».
هدف از بيان اين مطلب آن است كه افراد، در پنهانى نيز كارهاى خلاف انجام ندهند، زيرا دوستان باايمان آنها كه با نور الهى نگاه مى كنند ممكن است از آن باخبر شوند و آبرويشان نزد آنها بريزد. نيز مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه از توطئه كردن درباره مؤمنان بپرهيزيد زيرا ممكن است آنها از چهره و حركات شما به توطئه هايتان پى ببرند و ترفندها را نقش بر آب كنند و شكست توأم با ذلت نصيبتان گردد.
اين گفتار حكيمانه را بارها در زندگى خود نيز تجربه كرده ايم كه افراد باايمان و پرهيزكار، فراست فوق العاده اى دارند و از نقشه هاى پنهانى آگاه مى شوند. بعضى از فقهاى اهل سنت تا آنجا دراين باره پيش رفته اند كه گفته اند: از طريق فراست و هشيارى مى شود براى اثبات حق در مقام قضاوت استفاده كرد. از «ابن قيّم» نقل شده است كتاب مخصوصى دراين باره تأليف كرده و نام آن را «الطرق الحكمية او الفراسة المرضية» نهاده است. ولى ازنظر فقه اماميه مسلم است كه با حدث و تخمين، هرچند قوى باشد نمى توان داورى كرد و قاضى فقط بايد به مرحله علم و يقين برسد تا بتواند حكم كند و ما معتقديم قاضى حتى به هر علم و يقينى نيز نمى تواند در صادر كردن حكم قناعت كند، بلكه بايد علم و يقينى باشد كه از مبادى حسّيه يا مبادى قريب به حس استفاده مى شود، همانگونه كه در قضاوتهاى اميرمؤمنان على عليه السلام وارد شده است.
شايد سؤال شود كه قرآن مجيد بارها ظن و گمان را بى اعتبار شمرده ومى فرمايد: «(إِنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِى مِنَ الْحَقِّ شَيْئآ)؛ ظن و گمان، انسان را هرگز از حق بى نياز نمى كند». همين سؤال در علم اصول درباره حجيت ظن خاص و عام و تقابل آن با اين آيات قرآنى نيز مطرح شده و پاسخ داده اند كه مراد از آيات پيش گفته اوهام وگمانهاى بى پايه اى است كه مشركان و غير مشركان براى خود درست مى كردند و بر اساس آن گاهى فرشتگان را دختران خدا مى دانستند و گاه حلال وحرامهايى درست مى كردند و به خدا نسبت مى دادند؛ اما گمانهايى كه پايه واساس داشته باشد و از نور الهى سرچشمه گيرد، حساب جداگانه اى دارد، هرچند مؤمنان با اين گمانها درباره كسى قضاوت قطعى نمى كنند؛ اما به وسيله آن احتياطات لازم را رعايت مى كنند مبادا صدمه اى از دشمن به آنها يا جامعه اسلامى برسد.
شايان توجه است كه در روايتى ذيل آيه شريفه «(إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ)؛ در اين سرگذشت (عبرت انگيز) نشانه هايى است براى هشياران» كه خداوند آن را بعد از ذكر آيات مربوط به قوم لوط و عذاب آنها فرموده، امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «متوسمين، امامان هستند». و از اميرمؤمنان على عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله الْمُتَوَسِّمَ وَأَنَا مِنْ بَعْدِهِ وَالاَْئِمَّةُ مِنْ ذُرِّيَّتِي الْمُتَوَسِّمُونَ؛ متوسم، پيامبر بود و بعد از او منم و امامان از دودمان من». روشن است كه منظور از اين روايات، تخصيص دادن مفاد آيه به امامان نيست، بلكه آنها مصداق اتَم و اكمل آن بوده اند؛ مانند بسيارى از تفسيرهاى ديگرى كه در ذيل آيات قرآن آمده است.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷حکمت : ۳۰۷ @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۳۰۸و_۳۰۹.mp3
4.31M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷حکمتهای : ۳۰۸ و ۳۰۹
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
💎پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله فرمود:
اَحِبُّوا الصِّبْيانَ وَ ارْحَمُوهُمْ، فَاِذا وَعَدْتُمُوهُمْ
فَفُوا لَهُمْ، فَاِنَّهُمْ لايَرَوْنَ اِلاّ اَنَّكُمْ تَرْزُقُونَهُمْ.
كودكان را دوست بداريد و به آنان مهربانى كنيد، هرگاه به آنان وعده اى داديد، به وعده خود وفا كنيد، چون شما را جز اينگونه نمى بينند كه شماييد كه روزى آنها را مى دهيد!
📗[مكارم الاخلاق، ص 219]
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🤲دعایی برای انسان های زرنگ!
فرازی زیبا از دعای ابوحمزه ثمالی امام سجاد (ع)
«خدای من! اگر وارد آتشم کنی، دشمن تو شاد میشود و اگر وارد بهشتم کنی، موجب سرور و شادمانی پیامبرت میشود و من به خدا قسم میدانم که تو شادمانی پیامبرت را بر شادمانی دشمنت ترجیح میدهی!
الهى اِنْ اَدْخَلْتَنِى النّارَ فَفى ذلِکَ سُرُورُ عَدُوِّکَ وَ اِنْ اَدْخَلْتَنِى الْجَنَّةَ فَفى ذلِکَ سُرُورُ نَبِیِّکَ؛ وَ اَنَا وَ اللّهِ اَعْلَمُ اَنَّ سُرُورَنَبِیِّکَ اَحَبُّ اِلَیْکَ مِنْ سُرُورِ عَدُوِّکَ
🎙#استاد_عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: صد و چهاردهم 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﻴﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: صد و پانزدهم
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 148 ﻭﻓﺎﺕ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺘﻤﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﻮﺭ ﺗﻌﻠﻴﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎﻧﻬﺎ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﻛﻪ ﺭﻭﻳﻪ ﻭ ﺳﻨﻦ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺍﻥ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩﻩ، ﺭﻭﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻨﺼﻮﺏ ﻣﻴﻨﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻋﻴﺪ ﻣﻴﮕﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺳﻨﺖ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻠﻮﻙ ﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﻛﻪ ﺭﻭﺯ ﺗﺎﺟﮕﺬﺍﺭﻱ ﻭ ﺍﺳﺘﻘﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﻲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻋﻴﺪ ﻣﻴﮕﺮﻓﺘﻨﺪ ﺟﺎﺭﻱ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﺣﺘﻲ ﺍﺋﻤﻪ ﺩﻳﻦ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﺟﻤﻌﻴﻦ ﺩﺭ ﺍﻋﺼﺎﺭ ﻗﺪﻳﻤﻪ (ﻫﺮ ﻳﻚ ﺩﺭ ﻋﻬﺪ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩ) ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻮﻇﺎﻳﻒ ﻣﺨﺼﻮﺻﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻣﺮ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻭﺍﺩﺍﺭ
ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﺑﻌﺒﺎﺩﺍﺕ ﻭ ﻃﺎﻋﺎﺕ ﺧﺎﺻﻪ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﻧﻴﻚ ﻭ ﺩﻋﺎﻫﺎﻱ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﺎﻳﻦ ﺭﻭﺯ؟ ﻭ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺨﺼﻮﺻﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﺨﺘﺼﺮ " ﺑﺼﺎﺋﺮ ﺍﻟﺪﺭﺟﺎﺕ " ﺫﻛﺮ ﺷﺪ ﺑﺎﻟﺼﺮﺍﺣﻪ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺍﻭﺍﻳﻞ ﻗﺮﻥ ﺳﻮﻡ ﻫﺠﺮﻱ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻋﻴﺎﺩ ﭼﻬﺎﺭﮔﺎﻧﻪ ﺷﻴﻌﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻨﺴﺖ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺍﻳﻦ ﻋﻴﺪ (ﻏﺪﻳﺮ) ﻭﻟﻲ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻣﺮﺩ، ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻃﻌﻦ ﺑﺮ ﺷﻴﻌﻪ ﺑﺰﻧﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺳﻮﺍﺑﻘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺻﻠﺤﺎﻱ ﭘﻴﺸﻴﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﻳﻚ ﺑﺪﻋﺖ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﻣﻌﺰ ﺍﻟﺪﻭﻟﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﭘﻨﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﻣﺘﺘﺒﻊ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻭﺍﻗﻒ ﻧﻤﻴﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﺤﺴﺎﺏ ﻧﺎﺭﻭﺍﺋﻲﻫﺎﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻤﻲ ﺭﺳﻨﺪ؟ ﻓﻮﻗﻊ ﺍﻟﺤﻖ ﻭ ﺑﻄﻞ ﻣﺎ ﻛﺎﻧﻮﺍ ﻳﻌﻤﻠﻮﻥ، ﻓﻐﻠﺒﻮﺍ ﻫﻨﺎﻟﻚ ﻭ ﺍﻧﻘﻠﺒﻮﺍ ﺻﺎﻏﺮﻳﻦ ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻋﺮﺍﻑ: 117 ﻭ 116
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2